![وجدان جمعی ایرانی، همدلی در بحران ها](/images/www/fa/news/news-list/2024/1716878148-.jpeg)
وجدان جمعی ایرانی، همدلی در بحران ها
علی ربیعی در یادداشتی می نویسد: وجدان جمعی جامعه ایران از اساس در مسائل انسانی، به خصوص در مورد آنان که دغدغه حل مشکلات مردم را دارند، تاثر عمیقتر و همدلی و همسویی نابتری را نشان میدهد.
ادامه مطلبعلی ربیعی در یادداشتی می نویسد: وجدان جمعی جامعه ایران از اساس در مسائل انسانی، به خصوص در مورد آنان که دغدغه حل مشکلات مردم را دارند، تاثر عمیقتر و همدلی و همسویی نابتری را نشان میدهد.
ادامه مطلبامیر ناظمی می نویسد: سیاست در ایران تا همین امروز با ناسزاگویی پیوند خورده است، چه آنانی که حنجره میشوند برای گفتن «مرگ بر ..» این و آن و چه آنهایی که کامنت و ریپلای میشوند در شبکههای اجتماعی. ناسزاگویی نه تنها فایدهای ندارد، بلکه پیامدهایی تاسفبار بلندمدتی هم دارد.
ادامه مطلبفرشاد عادل در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: ایران را پیش از هر چیز باید سرزمینی دید که جغرافیای ویژهاش در شکلدهی به فرهنگی منحصر به فرد اصلی ترین بازیگر بوده است. سرزمینی که از طریق سواحل جنوبشرقی با فرهنگهای هندی ارتباط داشت، از شمالشرق در معرض تماس با فرهنگهای شرق دور و آیینهای شمنیستی بود، به واسطهی آسیای صغیر با فرهنگ عظیم یونانی مواجهه داشته و از سوی غرب متاثر از جهان پهناور ادیان ابراهیمی بوده است.
ادامه مطلبعلی موسوی خلخالی می نویسد: نتیجه این رفتارها و عدم تلاش های ما اکنون به اینجا رسیده است که می بینیم در فلیمی که در شبکه های اجتماعی منتشر شد، شهروند بسیار ساده عراقی از ایران می خواهد که آب دجله و فرات را باز کند تا کشاورزی در عراق نابود نشود. هنگامی که مجری به او می گوید آیا می دانی سرچشمه دجله و فرات کجاست؟ پاسخ می دهد: معلوم است ایران. مجری می گوید: ایران نیست ترکیه است. او همچنان اصرار می کند: نه ایران است! این نشان می دهد که در زمینه فرهنگی ضعیف عمل کرده ایم تا آنجا که بدیهیات جغرافیایی نیز نزد افکار عمومی تحریف می شوند.
ادامه مطلبجعفر شیرعلینیا در یادداشتی می نویسد: حجم فراوان فعالیتهای رسانهای برای جهتدهی به افکار عمومی چنان قوی و پرشدت است که بهنظر میرسد هر تصمیمی برای ایران میتواند با تایید اکثریت افکار عمومی در جهان همراه شود؛ هر تصمیمی.
ادامه مطلبهر چقدر هم که ایران روابط مستحکم تر خود را با روسیه تبلیغ میکند، عموم مردم ایران هنوز متقاعد نشدهاند که این امر در خدمت منافع ملی آنها یا حتی با ایدئولوژیهای آنها سازگار باشد.
ادامه مطلبمحمود سریع القلم در یادداشتی می نویسد: بین المللی شدن اقتصاد یک کشور، پی آمد بسیار تعیین کنندهای نه تنها در تولید و معاش، بلکه در شخصیت و رفتار آحاد یک جامعه دارد: شفافیت قوانین، مقررات، سیاست گذاری ها و آیین نامه ها. به محض اینکه شرکتی بین المللی شد، باید عملیات و گردش کار خود را شفاف سازی کند چون به محض کوچک ترین تقلب، حیله گری، حساب سازی و تزویر، اعتماد، جایگاه و ارزش سهام خود را در بازار از دست می دهد. رقابت و بازار، درستکاری را هم به دنبال می آورد نه ضرورتاً به واسطه مبانی اخلاقی بلکه به موجب اعتماد سازی، جلب مشتری و با هدف افزایش فروش وسهم بازار. شفاف سازی سازمانی، شفافیت رفتاری افراد را به دنبال می آورد. اقتصادِ یک کشور نمی تواند بین المللی شود ولی در هاله ای از ابهام، مدیریت سازمان های موازی، گیر و دار بوروکراسی، بازی با آمار و تغییر خلق الساعه سیاست گذاری ها بماند. همین که اقتصاد بین المللی شد، «مجبور» است شفاف باشد.
ادامه مطلبمحمدجواد غلامرضاکاشی در یادداشتی می نویسد: نمیدانستیم که زمین حرمت دارد، اگر رعایت حریمش را نکنی، غبار میشود و چشم و حلقت را پر میکند. بدن حرمت دارد، اگر رعایتاش نکنی از هر روحی روی میگرداند. به یک تن ساده تبدیل میشود رو به روی همه جهان معنوی تو میایستد و همه دار و ندارت را ویران میکند. ما حرمت زمین را فراموش کردیم و اقتضائات زندگی تنانه مردم را پاس نداشتیم. امروز روزگارمان را تماشا کنید و ناسازه شگفت آن را ببینید.
ادامه مطلبسفر نویسنده روس به نمایشگاه کتاب تهران، به او کمک کرد تا درک خود را از جهان گسترش دهد. از جمله، در خصوص جهان پارسی.
ادامه مطلببشیر اسماعیلی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: باید اذعان داشت که تحریمهای ناعادلانه و محروم کردن کشور از درآمد ارزی، بخشی از مشکلات اقتصادی را تشکیل میدهد اما بخش عمدهتر این معضلات از عدم اصلاح زیر ساختی اقتصاد نشات میگیرند. بی تفاوتی و عدم اقدام به موقع برای توقف چنین وضعیتی میتواند به بروز مشکلات امنیتی جدی در کشور منجر شود، به ویژه که بخش مهمی از نقشه دشمنان منطقهای و جهانی برای فروپاشی ایران، شیفت از نارضایتی اجتماعی و سیاسی به نارضایتی اقتصادی است.
ادامه مطلبمحمود سریع القلم در یادداشتی می نویسد: شاید مشکل تاریخی ایران در این دوگانگی نهفته باشد که نه یک دولت به معنای ایجاد کنندۀ یک سیستم با محوریتِ بخشِ خصوصی و سرمایه داری را داشته و نه جامعه ای شرقی با سرمایۀ اجتماعی سیستم پذیری، سازمان پذیری و تمایل به انسجام و هارمونی.
ادامه مطلبحسین آهن در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: ختلف تاریخ، آنچه در توان داشته را با خلوص نیت برای حل مسائل مردم افغانستان در اختیار مردم و دولت این کشور قرار داده است. حمایت ایران از مجاهدین افغان در جنگ با نیروهای اشغالگر اتحاد شوروی و مواضع انقلابی امام خمینی (ره) در ارتباط با اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ که بارها در مناسبت های مختلف بیان شد، جز افتخارات ما محسوب می شود که در مقابل فشارهای اتحاد شوروی که به صدام موشک برای موشک باران شهرها و مناطق مسکونی می داد ولی حتی از فروش سیم خاردار به ایران خودداری می کرد، اصول همسایگی، مسلمانی، دوستی و برادری را زیر پا نگذاشتیم و حاضر به تنها گذاشتن مردم افغانستان در مبارزه با ارتش سرخ نشدیم و تا آخر دوره مبارزه در کنار مردم افغانستان ایستادیم.
ادامه مطلبصادق ملکی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: جای بسی تاسف است که در شرایط کنونی که ایران در نتیجه فشارهای تحریم ها و معضلات متعدد در داخل در وضعیت بسیار دشوار و بحرانی قرار دارد و وفاق ملی یک ضرورت اجتنابناپذیر است، برخی خبرها از روندی حکایت دارد که در پی یک کاسه کردن قدرت است.
ادامه مطلبنیما امین ایرانیان در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: اینکه مدام فکر کنیم که تافته جدا بافته هستیم و با آزمون و خطا جلو برویم جز اینکه به کشور آسیب وارد میکنیم هیچ دستاوردی نخواهیم داشت. شما کدام کشور را در دنیا سراغ دارید که هزینه کند و سریال تهیه کنند تا ثابت کند که دستگاه سیاست خارجیشان ناکارآمد و عناصر جاسوس و سر سپرده ای در آن حضور دارند که برای دشمن کار می کنند.
ادامه مطلبمحمد رضا جلائی پور در یادداشتی می نویسد: شواهد تجربی معتبر و نظرسنجیها نشان میدهد انتخابات امروز آمریکا را، نه فقط ایرانیان، که شهروندان بسیاری از کشورهای جهان با حساسیت دنبال میکنند.
ادامه مطلبمجتبی لشکربلوکی در یادداشتی می نویسد: ما ایرانیان نیز مانند همه مردم جهان در معرض این سندروم هستیم. اما یک نکته وجود دارد یک خشم جمعی در مردم ایران وجود دارد که شبیه به همین سندروم است. خشم ناشی از کُندی نظام کشورداری. همیشه سوال میکنیم که چرا دولت کاری نمیکند؟ چرا حاکمیت دست به اقدام موثری نمیزند؟ چرا مسوولین خوابند؟ مردم ما خشمگین هستند از این همه کندی. شبیه همان خشمی که چراغ سبز شده است و ما منتظریم ماشین جلویی (دولت) حرکت کند اما میبینیم که دست دست میکند. این همه کندی نظام کشورداری ما را دیوانه میکند!
ادامه مطلبعلی موسوی خلخالی می نویسد: آنچه امروز می بینیم و نوشته ها و سخنانی که علیه دیگر کشورها می خوانیم و می شنویم، می تواند یکی از دلایل آن، سرخوردگی اجتماعی از اوضاع داخلی خودمان باشد. مردم ایران دوست دارند در عین رفاه سربلند باشند. اگر نگاهی به گذشته بیندازیم، در دوران هایی که بحران های ما کمتر بود، و فشار اقتصادی و اجتماعی مردم به مراتب از وضعیت کنونی در یکی دو سال اخیر کمتر بود، مقایسه ها و رفتارهای خشن با دیگر قومیت ها از کشورهای دیگر نیز به مراتب کمتر بود. آرامش اجتماعی آرامش سراسری را موجب می شود و عصبانیت و خشم اجتماعی به مناطق دیگر نیز سرایت می کند.
ادامه مطلبمحمد فاضلی در یادداشتی می نویسد: عوارض این وضعیت برای جامعه ایران در همه ابعاد خطرناک است. آدمها بیانگیزه میشوند، کار نمیکنند، بهرهوری پایین میآید، سطح تنشهای عصبی بالا رفته، زوجین درگیر میشوند، میل به مهاجرت افزایش مییابد، تعهد به وطن کم شده و انگیزه خیانت و جاسوسی بیشتر میشود، طرح و برنامههای سازمانها از سر بیانگیزگی کارکنان در نطفه خفه میشوند و معدود صداهای امیدبخش چنان با سردی مواجه میشوند که دیگر کسی صدایش بیرون نمیآید. استرس، حتی ضعف سیستم ایمنی بدن را به همراه دارد و به بیماری جسمی نیز منتهی میشود.
ادامه مطلبمرتضی مردیها در یادداشتی می نویسد: در هر زمان و در هر مکان، افراد به درجات متفاوتی شجاعت دارند، ولی معمولاً چنان است که فقط اقلیتی کوچک تا حد دست از جان شستن شجاعاند، الباقی با ترس از جان و حتی ترس از زندان و اخراج، تمکین میکنند. دلیلی در دست نیست مبنی بر اینکه ایرانیان در زمان ناصرالدین شاه کمتر از زمان مظفرالدین شاه شجاع بوده باشند، آنچه باعث شد در زمان این انقلاب کنند و در زمان آن نه، به تفاوت جدی روحیات آن دو در امر خشونت و وادارسازی مربوط بود. محمدعلی شاه سطوت و بیرحمی پدربزرگ خود را داشت، و بر همان مرکب هم انقلاب را سرکوب کرد و آب رفته را به جوی بازگرداند، ولی از آنجا که عشایر مسلح ترک و بختیاری به دفاع از انقلاب پا به میدان گذاشتند و جنگ داخلی درگرفت، برای از پس آنان برآمدن نیرو و تجهیزات کافی نداشت.
ادامه مطلبمحمد فاضلی در یادداشتی می نویسد: هیئتی اما در این کشور زندگی میکنند که تابلو ندارند، هفتهای یا سالی یک بار هم کنار هم جمع نمیشوند، چراغی هم روشن نمیکنند تا شناخته شوند، اما به واقع گویی اهالی جای دیگری هستند و فعلاً در ایران مقیماند: «هیئت سوئیسیهای مقیم ایران» است و از این دست اهالی کشورهای دیگر – ژاپنیها، دانمارکیها، آلمانیها یا آمریکاییهای مقیم ایران – هم داریم.
ادامه مطلب