واقعیت های موجود

آیا تنهایی استراتژیک تنها ویژگی ایران است؟

۱۱ دی ۱۴۰۲ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۲۳۸۸۶ اخبار داخلی انتخاب سردبیر
فرشاد عادل در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: ایران را پیش از هر چیز باید سرزمینی دید که جغرافیای ویژه‌اش در شکل‌دهی به فرهنگی منحصر به فرد اصلی ترین بازیگر بوده است. سرزمینی که از طریق سواحل جنوب‌شرقی با فرهنگ‌های هندی ارتباط داشت، از ‌شمال‌شرق در معرض تماس با فرهنگ‌های شرق دور و آیین‌های شمنیستی بود، به واسطه‌ی آسیای صغیر با فرهنگ عظیم یونانی مواجهه داشته و از سوی غرب متاثر از جهان پهناور ادیان ابراهیمی بوده است.
آیا تنهایی استراتژیک تنها ویژگی ایران است؟

نویسنده: فرشاد عادل، دبیر کارگروه پژوهشی جاده ابریشم در اندیشکده مطالعات راهبردی ایران و چین

دیپلماسی ایرانی: تنهایی استراتژیک ایده ای است که در سال‌های اخیر به ذهنیتی پر طرفدار میان نخبگان سیاسی ایران تبدیل شده است. این ایده علی رغم اینکه می‌تواند منطبق با برخی واقعیت‌های جغرافیایی و تاریخی ایران جلوه کند، اما منعکس کننده‌ی تمام حقیقت ایران نیست.

ایران را پیش از هر چیز باید سرزمینی دید که جغرافیای ویژه‌اش در شکل‌دهی به فرهنگی منحصر به فرد اصلی ترین بازیگر بوده است. سرزمینی که از طریق سواحل جنوب‌شرقی با فرهنگ‌های هندی ارتباط داشت، از ‌شمال‌شرق در معرض تماس با فرهنگ‌های شرق دور و آیین‌های شمنیستی بود، به واسطه‌ی آسیای صغیر با فرهنگ عظیم یونانی مواجهه داشته و از سوی غرب متاثر از جهان پهناور ادیان ابراهیمی بوده است.

این ویژگی برجسته‌ی ایران، یعنی قرار گرفتن در جوار مهم‌ترین قطب‌های اندیشه و معنویت در جهان، به شکل گرفتن فرهنگی منحصر به فرد ختم شده که از توانایی انطباق بالایی برخوردار است و می‌تواند دایره‌ای گسترده از قومیت‌ها، زبان‌ها و نگرش‌های مذهبی را میزبانی کند، از آنها تاثیر بگیرد، و بر آنها تاثیر بگذارد.

هرودوت در توصیف این ویژگی فرهنگ ایرانی می‌گوید: «ایرانیان رسوم بیگانگان را به سادگی می‌پذیرند؛ اگر ببینند جامه‌ی دشمن شکست‌خورده‌شان بهتر از لباس خودشان است، لباس خود را رها می کنند و لباس جدید را می‌پوشند» . بدیهی است که باید پوشیدن لباس جدید را تمثیلی مناسب برای به تصویر کشیدنِ آمادگی ایرانیان برای اخذ فرهنگ نو دانست و این ویژگی تاریخی ساکنان گوناگون فلات ایران بوده است که با بهره بردن از تجربه سال‌ها زندگی مسالمت آمیز با اقوام مختلف در داخل مرز و «بومِ» ایران، تساهل را تمرین و تسامح را بیاموزند و از این ویژگی برای به روز کردن فرهنگ ایرانی، متناسب با زمینه و زمانه، بهره ببرند.

امری که در نهایت به شکل‌گیری و تداوم تمدنی منجر شد که مدارا و کثرت فرهنگی در عین اتفاق نظر بر تعلق به یک هویت جمعی مشترک و فراگیر تحت عنوان ایران برجسته ترین ویژگی اش بود.

همین ویژگی ذاتی و برجسته که در اصل حاصل وضعیت ویژه‌ی جغرافیایی ایران است، موجب شد که در جهان باستان، ادیانی مانند مانویت و آیین میثره(میتراییسم) با استفاده از ویژگی تطبیق پذیری و انعطاف، تا چین و روم برسند و برای هریک از این تمدن‌ها آموزه‌هایی منطبق با فرهنگ‌شان عرضه کنند. 

این ویژگی فرهنگی در دوران پس از اسلام نیز ادامه یافت و به اوج رسید. برای نمونه می‌توان به نویسندگان  «صحاح سته» اشاره کرد که آثارشان مهم‌ترین منابع دینی برای اهل سنت، پس از قرآن اند که از قضا هر شش نفر ایشان در داخل مرزهای ایران فرهنگی ایران زاده شدند و رشد کردند.

خوارزمی، رازی، فارابی، مسعودی، ابن‌سینا، ابن هیثم، بیرونی، سیبَوَیه، غزالی، خیام، طوسی، قطب‌الدین شیرازی و بی شمار اسامی بزرگ دیگر بی شک تنها در شرایطی می‌توانستند مراتب دانش را طی کنند که دانشی برای عرضه برایشان وجود می‌داشت، چرا که فرهنگ و اندیشه یک شبه زاده نمی‌شود و امتداد دانش‌های گذشته است. دانش‌هایی که در درون مرزهای ایران فرهنگی آجر به آجر و متاثر از شرایط ویژه‌ی این سرزمین شکل گرفته بود، به میراث‌داران مسلمانی رسید که هریک به سهم خود و با خلاقیت اثری بر تمدن نوشکفته‌ی اسلامی نهادند.

سرزمین ایران در عرصه‌ی سیاست نیز میزبانی پذیرا بود و با تکیه بر چند فرهنگی، مدارا و فراگیری، مهاجمین مغول و ترک و عرب را در خود جای داد چرا که اساسا آنها نیز بیگانه نبودند و خاصیت در میان بودن ایران، این سرزمین را به گذرگاهی برای آمد و شد اقوام مختلف تبدیل کرده بود که از ایران تاثیر ‌می‌گرفتند و بر ایران تاثیر گذاشتند. 

سلسله‌های مختلف مغولی و ترکی که برای قرن‌ها در سرزمین ایران حکمرانی کردند، با درک این نکته که حکمرانی تنها با شمشیر میسر نیست، فرهنگ ایرانی را پذیرفتند و آن‌را تا هند و آناتولی گسترش دادند و برخی از درخشان ترین فصول فرهنگ ایرانی را رقم زدند. 

از سوی دیگر پیوستگی جغرافیایی میان نقاط مختلف پهنه‌ی آسیا در طی قرن‌ها نوعی خاص از آمیختگی و هم‌سرنوشتی را برای تمدن‌های آسیای به همراه آورده که بر اساس آن زنجیر‌ه‌ای از تمدن‌ها در کنار هم رشد و نمو یافته‌اند. 

در این نگاه به همان میزان که تمدن چینی با تمدن مغولی گره خورده است، تمدن مغولی نیز از تمدن ترکی جدا نیست و تمدن ترکی ارتباط تنگاتنگ با تمدن ایرانی دارد و تمدن ایرانی گره خورده با تمدن عربی و اسلامی است؛ به نحوی که جداسازی آن‌ها و ندیدن اثرشان بر یکدیگر به سادگی میسر نیست. تمامی این تمدن‌ها  «دولت‌های راه» ای بودند که به واسطه‌ی کریدورهای طبیعی و بعدتر راه‌های تجاری از جمله راه ابریشم، ارتباطی تاریخی با یکدیگر داشتند و «هم‌سرنوشت» بودند. این هم‌سرنوشتی را می‌توان در وقایعی نظیر هجوم مغولان از شرق به غرب به درستی درک کرد که سرتاسر پهنه‌ی آسیا را تحت تاثیر قرار داد.

بنابراین علیرغم کثرت تمدن‌ها در آسیا باید آن‌ها را اجزای به هم پیوسته‌ی یک زنجیره دید که قرن‌هاست با یکدیگر در پیوند اند و از یکدیگر تاثیر پذیرفته اند و ایران به دلیل شرایط ویژه جغرافیایی، قلب پیوند دهنده‌ی این زنجیره بود.

با چنین توصیفی از ایران ما به تصویری واقع بینانه و منطبق با تاریخ و فرهنگ ایرانی دست می‌یابیم که ضمن به رسمیت شناختن ویژگی‌های تمدنی ایران، آن را تافته‌ای جدا بافته از سایرین تصور نمی‌کند و با رد تنهایی استراتژیک ایران که حاصل برجسته‌سازی بخش‌هایی از ویژگی‌های فرهنگی ایران و نه تمام آن است، نقشه‌ی راهی برای ایجاد ذهنیتی جدید مبتنی بر تعامل، تسامح و همکاری با قدرت‌های آسیایی به دست می‌دهد که نتیجه‌ی آن می‌‌تواند ارتقاء نقش آفرینی ایران در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی، بر اساس الگوهای کهن فرهنگ ایرانی باشد.

بی شک در جهانی که کشور‌های مختلف در تلاش برای ایجاد روایتی نو از همکاری‌های بین المللی با ابتکارات مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی هستند، ارائه محصولات فکری و ایده‌های جدید و مطابق با واقعیت تمدنی ایران امری جدی برای ترسیم نقشی نو برای کشورمان است. این همان امری است که ایده‌ی «تنهایی استراتژیک» در شکل دادن اش ناتوان است.

کلید واژه ها: تنهایی استراتژیک تنهایی استراتژیک ایران فرشاد عادل فرهنگ فرهنگ ایران مردم ایران تمدن ایران همسایگان ایران تمدن فرهنگ ایرانی


( ۱۵ )

نظر شما :

نا شناس ۱۱ دی ۱۴۰۲ | ۲۲:۲۸
اشتراکات و منافع مشترک باعث هم پیمانی استراتژیک می شود.
خسرو ۱۲ دی ۱۴۰۲ | ۱۴:۴۶
نوشته واقع بینانه ای بود در دنیای کنونی تنهایی کوچه بن بست است و وقتی آنرا استراتژیک میکنی ، یعنی ترجیح میدهی تنها باشی و از ارتباط و همکاری منطقه ای و جهانی بهره نبری -- یعنی خود را برتر و تافته جدا بافته می پنداری ؟ چرا ؟ در قرن نوزده وتا ۵۰سال پیش ، در اغلب کشورهای دنیا با تهییج حس برتری جویی و تنهایی و دشمن تراشی ، سعی می‌کردند ملت سازی کنند همبستگی ملی بوجود آورند که در ایران هم انجام شد ولی چون عناصر اصلی ملت مثل ترکها و عربها واسلام را دشمن محسوب کرد ناکام شد و حالا در دنیای ارتباطات اصلا امکان ندارد