لزوم توجه جدی به تهدیدها
جنگ ۱۲ روزه اسرائیل یک تله برای فعالسازی مکانیسم ماشه بود

دیپلماسی ایرانی:
مکانیسم ماشه چیست؟
مطابق توافق برجام، ایران پذیرفت که محدودیتهای هستهای در غنیسازی اورانیوم را بپذیرد و با نظارت بازرسان آژانس بینالمللی هستهای همکاری کند. در مقابل، ۵+۱ پذیرفت که تمام شش قطعنامه سازمان ملل علیه ایران، مطابق قطعنامه ۲۲۳۱ لغو شوند و همچنین تحریمهای آمریکا هم لغو و یا تعلیق بشوند. این وسط مکانیسم ماشه کجاست؟
مذاکرهکنندگان اروپا و آمریکا استدلال کردند، اگر روزی ایران از انجام تعهداتش در برجام سرباز زد یعنی غنیسازی را بالا برد و بازرسان را اخراج کرد و همه چیز به هم خورد، تکلیف قطعنامهها و تحریمهای سازمان ملل چه خواهد شد؟ اگر این قطعنامهها و تحریمها لغو شدند، دیگر نمیتوان آنها را برگرداند چراکه چین و روسیه ممکن است قطعنامه جدید را وتو کنند و سرشان کلاه برود. این استدلال غیرمنطقی نبود چون اولاً چین و روسیه که بدون ما به ازار با قطعنامههای جدید موافقت نمیکنند و مثل تمام قطعنامههای قبلی، با توجه به منافع خودشان، حتماً مطالباتی در روابط پیچیده با آمریکا و اروپا را مطرح میکنند؛ ثانیاً مذاکرات بر قطعنامه جدید ماهها وقت میگیرد و در این فرصت ایران میتواند هستهای بشود و غرب در برابر کار انجام شده قرار بگیرد. لذا ۵+۱ با ایران روی مکانیسم ماشه توافق کردند با این مضمون که اگر توافق برجام به هم خورد و ایران به قبل از برجام برگشت، با فعالسازی مکانیسم ماشه، تمام قطعنامههای سازمان ملل هم بدون نیاز به رایگیری در شورای امنیت سازمان ملل بهطور اتوماتیک، به روزگار قبل از برجام برگردانده شود. این ماهیت مکانیسم ماشه است.
اینطور هم نیست که برخی ادعا میکنند سر مذاکرهکنندگان ایران کلاه رفته است، البته ایکاش این مکانیسم وجود نداشت. در واقع ما وقتی سرمان کلاه رفت که از قطعنامههای سازمان ملل استقبال میکردیم و رئیسجمهور وقت کشورمان آنها را کاغذپاره خواند و اگر کسی به سخنان او اعتراض میکرد، برچسب مزدور و منافق و غربزده میخورد.
طول مدت توافق برجام، دهساله بود. حالا اکتبر امسال یعنی مهرماه ۱۴۰۴ آخرین مهلت استفاده از اسنپبک یا مکانیسم ماشه است. آمریکا که امروز در برجام نیست، حالا اگر سه کشور اروپایی تا مهرماه مکانیسم ماشه را فعال نکنند، دیگر بعد از این تاریخ نمیتوانند آن را فعال کنند و تمام آن شش قطعنامه ننگین برای همیشه از بین میروند. اما آلمان، انگلیس و فرانسه حتماً مکانیسم ماشه را فعال خواهند کرد مگر آن که توافق محکم و مطمئنی با جمهوری اسلامی امضاء بشود.
با توجه به شرایطی که حمله اسرائیل و آمریکا ایجاد کرده، یعنی آشی که نتانیاهو و ترامپ برای ما پختهاند، حصول توافق در این فرصت کوتاه، خیلی سخت به نظر میرسد.
بنیامین نتانیاهو و دونالد ترامپ این موضوع را میدانستند و به همین دلیل برای حمله به ایران عجله داشتند تا با این حمله رابطه کشورمان با آژانس خراب بشود و با اخراج بازرسان آژانس زمینه برای فعال شدن مکانیسم ماشه فراهم بشود. چرا؟ چون خسارت فعال شدن مکانیسم ماشه خیلی بیشتر از جنگ ۱۲ روزه اخیر است. بلکه میدانیم خسارت تحریمها بر اقتصاد کشورمان حتی از خسارتهای جنگ تحمیلی هشتساله با عراق هم بیشتر است.
جنگ با همه بدیها، خوبیهایی هم دارد اما تحریم هیچ چیز جز فقر و فساد و تحریم و اختلاس، ندارد. مثلاً ما در جنگ ۱۲ روزه در کنار خسارتهای فراوان، دستاوردهایی داشتیم، مثلاً نقاط ضعف خودمان را شناختیم، برخی راهها و عناصر نفوذ اسرائیل لو رفتند و موشکها و لانچرها امتحان شدند و پرسنل نظامی ایران آموزشهایی دیدند که در دنیا کمنظیر است؛ همچنین بزرگترین دستاورد این جنگ همبستگی مردم ایران مقابل ترامپ و نتانیاهو بود که هم اسرائیل و هم مسئولان خودمان را شگفتزده کرد. در این روزهای جنگ حتی یک مورد بینظمی، تظاهرات، اعتصاب، آشوب یا اعتراض مردمی گزارش نشد. این دستاورد مهمی بود. اما فعالشدن مکانیسم ماشه و برگشت تحریمهای سازمان ملل هیچ فایدهای جز فقر و فساد و تفرقه و اختلاس و اختلاف ندارد و این را قبلاً تجربه کردهایم.
پس این جنگ ۱۲ روزه میتواند یک نقشه یا دام برای فعالسازی مکانیسم ماشه باشد. اصولاً نتانیاهو سیاستمدار قهاری است که قدر فرصتها را میداند و نشان داده است که میداند چطور تله بگذارد و حریف را به دام بیندازد و حتی تهدید را به فرصت تبدیل کند.
او حمله هفت اکتبر یا طوفانالاقصی را به دامی برای محور مقاومت تبدیل کرد تا حماس را در غزه به مرز فروپاشی بکشاند، حزبالله لبنان را به شدت تضعیف کند و با سقوط رژیم بشار اسد در سوریه، به سراغ جمهوری اسلامی در تهران بیاید. متاسفانه جمهوری اسلامی و محور مقاومت در این تله گرفتار شدند، چرا چون بهجای محاسبات واقعگرایانه گرفتار ملاحظات ایدئولوژیک برای نابودسازی اسرائیل شدند.
آیا همانطور که نتانیاهو از تهدید حمله طوفانالاقصی برای اسرائیل فرصت ساخت، آیا جمهوری اسلامی نیز میتواند از تهدید مکانیسم ماشه برای بازنگری در سیاست خارجی و بازگشت به واقعگرایی فرصتی بسازد؟ یا در تله بزرگتر نتانیاهو گرفتار میشود؟
فعالسازی مکانیسم ماشه چه خطری دارد؟
عدهای میگویند که مگر ما الآن تحریم نیستیم حالا تحریمهای سازمان ملل هم به آنها اضافه بشوند مگر چه میشود؟ به قول آقایان که با افتخار میگویند: مگر چیزی هم مانده که بخواهند تحریم کنند؟ از آنطرف به قول عدهای منتقد، مگر روزگار ما میتواند از این بدتر هم بشود؟ بله خیلی چیزها مانده، اقتصاد و فرهنگ و ورزش و دانشگاهها و صنایع ایران هنوز در حال نفس کشیدن هستند و جریان زندگی و زیرساختها و ساختارها و وزارتخانهها و خدمات در کشورمان جاری است. تحریمهای آمریکا علیه ایران یکجانبه و غیرقانونی هستند و راههای دور زدن و کماثر کردن تحریمها در درازمدت وجود دارد و با خیزش قدرتهای اقتصادی جدید، نسبت اقتصاد آمریکا کوچکتر میشود و تاثیر تحریمهای آمریکا کاهش مییاید.
آمریکا زمانی بیش از ۴۰ درصد اقتصاد دنیا را داشت. الآن ۲۲ درصد اقتصاد دنیاست و با خیزش هند و اندونزی و برزیل و بنگلادش و... بهزودی به زیر ۱۶ درصد اقتصاد جهان تقلیل مییابد. اما تحریمهای سازمان ملل مورد تایید جامعه جهانی است بهخصوص که مطابق این قطعنامهها، ایران به عنوان یک تهدید امنیتی مثل القاعده و داعش زیر بند هفتم منشور سازمان ملل قرار میگیرد.
مطابق بند هفتم منشور سازمان ملل همه کشورها به همکاری با تحریمها موظف هستند، بلکه تشویق میشوند خود تحریمهای جدید علیه ایران وضع کنند مثل تحریمهای استرالیا، کانادا و اتحادیه اروپا قبل از برجام. هرگونه سرمایهگذاری در نفت، انرژی و اقتصاد کشورمان غیرقانونی و غیر ممکن میشود و بانکها تحت فشار حکومتهای خود و نه آمریکا تعامل با ایران را قطع میکنند. مسابقات ورزشی و رقابتهای علمی با کشوری که رسماً تهدید امنیتی شناخته شده است هم بیمعنی خواهد بود.
بهعلاوه در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه و مطابق یکی از قطعنامهها، یعنی ۱۹۲۱، عملیات نظامی علیه کشورمان مشروعیت قانونی مییابد و سایر کشورها هم موظف میشوند که با تجاوز نظامی آمریکا و اسرائیل و اروپا همکاری کنند. به سرنوشت کشورهایی که ذیل بند هفتم منشور سازمان ملل قرا گرفتند توجه کنید:
۱- عراق، هم تحریم جهانی شد، هم مورد حمله قرار گرفت و هم دولت صدام سقوط کرد. ۲- لیبی، مورد حمله قرار گرفت و دولت قذافی سقوط کرد. ۳- یوگسلاوی، تجزیه شد. ۴- رواندا، دولت سقوط کرد. ۵- کره شمالی، در سایه حمایت چین، هنوز سقوط نکرده اما گرفتار فقر و تحریم و عقبماندگی است که برای دنیا ضربالمثل است. ۶- طالبان افغانستان، با حمله ناتو سقوط کرد اما بیست سال بعد باز هم به قدرت رسید. ۷- سودان به دو کشور سودان شمالی و جنوبی تجزیه شد. ۸- سومالی، دولت مرکزی وجود ندارد و جولانگاه تروریستهای الشباب و دخالت خارجیهاست و البته ایران ما که فعلاً به لطف برجام زیر این منشور نیست.
در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمها و قرار گرفتن زیر بند هفتم منشور سازمان ملل، آیا چین و روسیه میتوانند به دادمان برسند؟ خیر، پکن و مسکو به همان دلایلی که به این قطعنامهها رای موافق دادهاند، در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه، مقابل تحریمها یا حملات نظامی نمیایستند. چین و روسیه بهخاطر منافع خود، مقابل آمریکا مقاومت میکنند اما بهخاطر منافع ایران خود را با آمریکا و غرب درگیر نمیکنند و منافع خود را به خطر نمیاندازند. چین هرگز هزاران میلیارد دلار تجارت با آمریکا و متحدان آمریکا را قربانی چند میلیارد دلار تجارت با ایران نخواهد کرد؛ آنهم با توجه به اینکه ایران بهخاطر تقابل ایدئولوژیک دائم با غرب، در هر صورت ناچار است جانب چین را بگیرد و انتخاب دیگری ندارد. حتی عضویت ایران در بریکس و سازمان شانگهای هم بیمعنی میشود. چه دلیلی دارد کشوری که به عنوان تهدید امنیتی تحت بند هفتم منشور سازمان ملل قرار دارد عضو این سازمانها باشد.
امروز نباید باب دیپلماسی بسته شود. منافع اروپا در فعالسازی مکانیسم ماشه نیست، چرا که اروپا از لحاظ روانی، اقتصادی و سیاسی درگیر جنگ با روسیه در اوکراین است. ناامن شدن خلیج فارس و گران شدن نفت و گاز به منزله صدها میلیارد دلار پول بادآورده برای روسیه و پاس گل برای پوتین و شکست اروپا خواهد بود. بهعلاوه گشودن یک جبهه دیگر علیه ایران باعث میشود که جنگ با روسیه از کانون تمرکز اروپا خارج شود. لذا برنده فعالسازی مکانیسم ماشه، علاوه بر اسرائیل، روسیه خواهد بود و عحیب نیست اگر مسکو بهخاطر منافع خود از فعالسازی مکانیسم ماشه استقبال کند.
امروز بهجای آنکه مکانیسم ماشه را کاغذپاره بنامیم و به استقبال رفتن زیر بند هفتم منشور سازمان ملل برویم، آیا بهتر نیست در سیاست خارجی کشورمان بازنگری کنیم و این تهدید را تبدیل به فرصت کنیم؟ کدام ابرقدرت دنیا میتواند قرقیزستان یا ارمنستان و یا مراکش و سنگاپور را از روی نقشه پاک کند؟ آیا چین میتواند جزیره سنگاپور را از نقشه محو کند و همچنان چینیها در امنیت به رشد اقتصادی ادامه دهند؟ اسرائیل از مجموع قرقیزستان، ارمنستان، مراکش و سنگاپور قدرتمندتر است، بمب اتم هم دارد، حمایت آمریکا و اروپا را هم دارد و تجربه جنگی و توان سایبری و تکنولوژیکی هم دارد.
سالها تحت تحریم آمریکا بودیم اما روزنههایی برای تنفس داشتیم حالا به عنوان یک تهدید امنیتی با رفتن زیر بند هفتم منشور سازمان ملل، هر روز باید منتظر تحریمهای جدید و جنگها و حملات نظامی قانونی با تایید سازمان ملل باشیم.
آیا اگر ما در سیاست خارجیمان بازنگری کنیم و دست از آرمان نابودی اسرائیل بکشیم، آمریکا و اسرائیل دست از سر ما برمیدارند؟ اسرائیل به دنبال آن است که قدرت برتر منطقه باشد و آمریکا هم دست از این منطقه نخواهد کشید. آقایان نتیجه میگیرند که راهی جز جنگ دائمی و یا تسلیم و خواری نیست. ولی اشتباه میکنند. راه سومی جز تسلیم و تقابل هست، کافی است چشمان خود را باز کنیم و به تجارب کشورهای دیگر نگاه کنیم.
بیایید از این تهدیدات امروز، فرصت بسازیم و با بازنگری در سیاست خارجی ایران، سایر تهدیدات را هم ببینیم. تهدیدها و بحرانهایی که دستکمی از اسرائیل نتانیاهو ندارند؟ آیا خطر پیرشدن جمعیت و افسانه شدن ازدواج و فروپاشی خانوادهها از خطر اسرائیل کمتر است؟ آیا خطر نابودی منابع آب و خشکیدن ایران از خطر اسرائیل کمتر است؟ آیا خطر ترکیه و آذربایجان در شمال و عربستان و امارات در جنوب کشورمان از خطر اسرائیل کمتر است؟ آیا خطر وابستگی روسیه از خطر اسرائیل کمتر است؟ آیا خطر فسادها و اختلاسها و نارضایتی و نومیدی و فقر مردم و تجزیه ایران از خطر اسرائیل کمتر است؟ با بازنگری سیاست خارجی ایران چشمانمان به اسرائیلهای دیگری باز خواهد شد که در کمین ایران و مردم ایران نشستهاند.
نظر شما :