پایتخت‌ها در حال تجدید نظر در توافق ابراهیم هستند

افزایش ترس کشورهای عربی از اسرائیل بعد از جنگ ۱۲ روزه

۲۳ مرداد ۱۴۰۴ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۳۴۵۲۱ اخبار اصلی خاورمیانه
نگرانی اصلی کشورهای خلیج فارس این است که «دکترین سلاح بلند» اسرائیل – حمله پیشگیرانه به دشمنان در چندین عرصه – دیگر صرفاً دفاعی تلقی نمی‌شود، بلکه به عنوان راهبردی با هدف تجزیه منطقه‌ای در نظر گرفته می‌شود. در ایران، این به معنای حمله نه تنها به زیرساخت‌های نظامی، بلکه به زندان‌ها و پایگاه‌های شبه‌نظامی و همچنین تلاش برای ایجاد ناآرامی در مناطق اقلیت‌نشین مانند خوزستان، بلوچستان و مناطق کردنشین بوده است. الگوی مشابهی در سوریه نیز پدیدار شده، جایی که اسرائیل عملیات در مناطق با اکثریت دروزی را تحت عنوان حفاظت از اقلیت‌ها توجیه کرده است. رهبران خلیج فارس نگرانند که اگر این دکترین عادی شود، در نهایت می‌تواند در مورد سایر کشورهای شکننده – حتی عراق یا خود عربستان سعودی – نیز اعمال شود.
افزایش ترس کشورهای عربی از اسرائیل بعد از جنگ ۱۲ روزه

نویسندگان: محمد بحارون (Mohammed Baharoon)، مدیر کل مرکز تحقیقات سیاست عمومی دبی (b’huth) در دبی و الکس وطنکا (Alex Vatanka) عضو ارشد موسسه خاورمیانه در واشنگتن دی سی است.

دیپلماسی ایرانی: همزمان با تلاش دولت ترامپ برای گسترش توافق‌نامه‌های ابراهیم در خاورمیانه و قفقاز و آسیای مرکزی، تغییر چشمگیر در برداشت‌ها در سراسر جهان عرب و مسلمان نادیده گرفته می‌شود. در حالی که زمانی اسرائیل به عنوان داوود در حال نبرد با جهان عرب جالوت‌مانند دیده می‌شد، امروز به نظر می‌رسد نقش‌ها برعکس شده است. اسرائیل، که با قدرت نظامی مهارنشده و حمایت بی‌دریغ ایالات متحده قدرتمند شده است، به طور فزاینده‌ای نه تنها به عنوان یک قدرت منطقه‌ای، بلکه به عنوان یک هژمون منطقه‌ای تحت حمایت ایالات متحده دیده می‌شود. برای کشورهای عربی خلیج فارس، این تحول یک معضل را ایجاد می‌کند: آیا یک جالوت می‌تواند شریک صلح باشد؟

کارزارهای نظامی پس از 7 اکتبر – که غزه، لبنان، سوریه و یمن را در بر می‌گیرد و در حمله مستقیم تاریخی اسرائیل به ایران به اوج خود رسید – بسیاری از مقامات خلیج فارس را به این نتیجه رسانده که اسرائیل دیگر به دنبال بازدارندگی صرف نیست، بلکه به دنبال تسلط است. از نظر آنها، اسرائیل از رفتار کردن مانند یک قدرت طرفدار وضع موجود در خاورمیانه به استفاده از قدرت نظامی خود برای سرنگونی نظم منطقه‌ای رو آورده است. اگر توافق‌نامه‌های ابراهیم تا حدودی در مورد ایجاد جبهه‌ای متحد بین قدرت‌های طرفدار وضع موجود علیه تهدید ایران تجدیدنظرطلب و به اصطلاح «محور مقاومت» آن بود، متغیرهای کلیدی در آن معادله اکنون تغییر کرده‌اند. تهدید ایران تا حد زیادی کاهش یافته است، در حالی که اسرائیل چالش جدیدی را برای ثبات منطقه‌ای ایجاد می‌کند و سوالات اساسی در مورد این توافق‌نامه‌ها مطرح می‌کند.

اقدامات دولت اسرائیل، از جمله قطعنامه کنست در ژوئیه ۲۰۲۴ که هرگونه کشور فلسطینی آینده را رد کرد و رد پیشنهاد عربستان و فرانسه برای راه حل دو کشوری که از کنفرانس سازمان ملل متحد بیرون آمد، در ژوئیه ۲۰۲۵، تصور یک دیدگاه حداکثری را تقویت می‌کند. با کشته شدن بیش از ۶۰ هزار فلسطینی از زمان آغاز جنگ غزه و در امان ماندن شهرهای خلیج فارس از پیامدهای جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و ایران، این تصور در حال افزایش است که اسرائیل آماده است نه تنها برای دفاع از خود، بلکه برای پیگیری تحول استراتژیک منطقه از زور استفاده کند.

این تحول فراتر از میدان نبرد است. توانایی اسرائیل در مقابله با فشارهای بین‌المللی از سوی ایالات متحده و سازمان ملل بدون هیچ پیامد خاصی، نشان دهنده یک تغییر سیاسی عمیق‌تر است. ناظران خلیج فارس خاطرنشان می‌کنند که حتی واشینگتن نیز نمی‌تواند اسرائیل را به پایان دادن به خصومت‌ها، آزادی گروگان‌ها یا جلوگیری از تشدید تنش با ایران مجبور کند. در ژوئن ۲۰۲۵، اسرائیل تنها چند روز قبل از شروع دور جدید مذاکرات هسته‌ای ایالات متحده و ایران – و علی‌رغم مخالفت‌های ایالات متحده – حمله خود را به خاک ایران آغاز کرد. سپس ایالات متحده برای جلوگیری از تشدید بیشتر تنش، خود به سایت‌های هسته‌ای ایران حمله کرد. روی هم رفته، این رویدادها فرضیات دیرینه در مورد بازدارندگی آمریکا و خویشتن‌داری اسرائیل را در هم شکست.

تجاوز جایگزین توافق

در این شرایط، رهبران خلیج فارس در حال ارزیابی مجدد توافق‌نامه‌های ابراهیم هستند. این توافق‌نامه‌ها که در ابتدا به عنوان چارچوبی برای ترویج صلح و ثبات مطرح شده بودند، اکنون خطر مشروعیت بخشیدن به برتری منطقه‌ای اسرائیل را به همراه دارند. این امر به ویژه برای عربستان سعودی نگران‌کننده است، چرا که این کشور با گشودن حریم هوایی خود به روی پروازهای اسرائیلی، به طور نمادین از توافق‌نامه‌های اولیه حمایت کرده بود. امروزه، ریاض بر راه‌حل دو کشوری به عنوان تنها راه برای عادی‌سازی روابط اصرار دارد، چیزی که اسرائیل آشکارا آن را رد می‌کند.

در همین حال، تلاش‌ها برای ورود کشورهای با اکثریت مسلمان مانند آذربایجان و قزاقستان به توافق‌نامه‌های ابراهیم کمتر در مورد ایجاد توافق‌نامه‌های صلح جدید و بیشتر در مورد نشان دادن رهبری ایالات متحده و تحکیم اتحاد منطقه‌ای علیه ایران و روسیه است. هر دو کشور دهه‌هاست که روابط دیپلماتیک خود را با اسرائیل حفظ کرده‌اند، اما این امر آنها را از واکنش‌های عمومی در امان نگه نداشته است. در آذربایجان، اعتراضات در طول جنگ غزه، محدودیت‌های عادی‌سازی روابط را در غیاب عدالت برای فلسطینیان برجسته کرد. اکنون سال ۲۰۲۰ نیست. امروز، احساسات طرفدار فلسطین عمیق‌تر و گسترده‌تر در جوامع عرب و مسلمان رواج دارد.

نگرانی اصلی کشورهای خلیج فارس این است که «دکترین سلاح بلند» اسرائیل – حمله پیشگیرانه به دشمنان در چندین عرصه – دیگر صرفاً دفاعی تلقی نمی‌شود، بلکه به عنوان راهبردی با هدف تجزیه منطقه‌ای در نظر گرفته می‌شود. در ایران، این به معنای حمله نه تنها به زیرساخت‌های نظامی، بلکه به زندان‌ها و پایگاه‌های شبه‌نظامی و همچنین تلاش برای ایجاد ناآرامی در مناطق اقلیت‌نشین مانند خوزستان، بلوچستان و مناطق کردنشین بوده است. الگوی مشابهی در سوریه نیز پدیدار شده، جایی که اسرائیل عملیات در مناطق با اکثریت دروزی را تحت عنوان حفاظت از اقلیت‌ها توجیه کرده است. رهبران خلیج فارس نگرانند که اگر این دکترین عادی شود، در نهایت می‌تواند در مورد سایر کشورهای شکننده – حتی عراق یا خود عربستان سعودی – نیز اعمال شود.

این ترس فزاینده – مبنی بر اینکه اسرائیل در حال تبدیل شدن به یک جالوت منطقه‌ای است – سوالات دشواری را مطرح می‌کند. آیا کشورهای عربی باید به حمایت از چارچوبی که این رفتار را ممکن می‌سازد، ادامه دهند؟ یا باید آن را تغییر شکل دهند تا منعکس کننده اولویت‌های منطقه‌ای باشد: دیپلماسی، کاهش تنش و شمول؟

برخی از کشورهای خلیج فارس، مانند قطر و عمان، در حال حاضر خود را به عنوان میانجی بین ایران و غرب تغییر موقعیت داده‌اند. دیگران، مانند عربستان سعودی، یک مسیر میانه محتاطانه را دنبال می‌کنند: باز نگه داشتن کانال‌ها با اسرائیل در عین احیای روابط با ایران و تأکید بر دولت‌سازی داخلی. این شامل تلاش برای ایجاد ثبات در عراق، جلوگیری از فروپاشی سوریه و تعامل مجدد با حوثی‌های یمن می‌شود. هدف، تعادل منطقه‌ای است، نه سلطه.

جنگ ۱۲ روزه این تغییر را تقویت کرد. حملات اسرائیل به سایت‌های هسته‌ای ایران و حملات تلافی‌جویانه ایران به پایگاه هوایی العدید در قطر، اعتماد کشورهای خلیج فارس به حمایت آمریکا را متزلزل کرد. پادشاهی‌های خلیج فارس، همراه با عدم پاسخگویی قبلی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، به حملات سال ۲۰۱۹ به تأسیسات کلیدی نفتی عربستان سعودی، اکنون درک می‌کنند که ضمانت‌های ایالات متحده مشروط است و نظامی‌گری بدون کنترل اسرائیل می‌تواند فاجعه‌ای را به در خانه‌های آنها بیاورد.

حتی ایران نیز ممکن است در حال تحول باشد. از زمان جنگ ۱۲ روزه، تهران دستگاه امنیت ملی خود را بازسازی کرده و یک شورای دفاع جدید به رهبری رئیس‌جمهور مسعود پزشکیان و میانه‌روهایی مانند علی لاریجانی تشکیل داده است. پیام‌های پس از جنگ ایران بر دیپلماسی، از جمله پیشنهادهایی برای پاکستان و کشورهای عضو بریکس، تأکید داشته است. مقامات خلیج فارس به طور فزاینده‌ای ایران را بیشتر شبیه داوود می‌دانند تا جالوت.

واقع‌گرایی، صلح‌طلبان را فرا می‌خواند

در این راستا، کشورهای خلیج فارس باید در مورد اینکه یک نظم منطقه‌ای پایدار چگونه است، تجدید نظر کنند. توافق‌نامه‌های ابراهیم بدون تغییر در رفتار اسرائیل قابل گسترش نیست. صلح از سلطه حاصل نمی‌شود، بلکه از همکاری حاصل می‌شود. این امر مستلزم آن است که اسرائیل مانند یک عضو منطقه رفتار کند، نه یک قدرت اشغالگر.

این مماشات نیست، واقع‌گرایی است. اگر کشورهای خلیج فارس می‌خواهند صلح پایدار ایجاد کنند، باید بر اصول اصلی توافق‌نامه‌های ابراهیم تأکید بیشتری داشته باشند: سرمایه‌گذاری در دولت‌سالاری، عدالت و به رسمیت شناختن متقابل. یک چارچوب بازطراحی‌شده که شامل اسرائیل و ایران باشد، مبتنی بر عدم تجاوز، ممکن است تنها مسیر قابل قبول رو به جلو باشد.

در جهانی که به طور فزاینده‌ای چندقطبی می‌شود، منطقه‌ای عاری از جالوت‌ها یک آرمان‌شهر نیست، بلکه یک ضرورت استراتژیک است. اما ثبات واقعی صرفاً از فقدان هژمون‌ها حاصل نمی‌شود. بدون تعادل قدرت منطقه‌ای، خلاء حاصل، جالوت‌های خارجی جدیدی را برای رقابت برای تسلط دعوت می‌کند و اشکال بی‌نظمی خود را به همراه خواهد داشت. بنابراین، چالش، آرزوی از دست دادن قدرت نیست، بلکه مدیریت آن است، ایجاد یک نظم منطقه‌ای که ریشه در خویشتن‌داری، عمل متقابل و حاکمیت داشته باشد.

منبع: میدل ایست اینستیتیوت / ترجمه: علی موسوی خلخالی

کلید واژه ها: اسرائیل امارات متحده عربی عربستان سعودی قطر ایران عمان عراق ایران و اسرائیل امریکا ایالات متحده امریکا بنیامین نتانیاهو دونالد ترامپ جنگ ۱۲ روزه حمله اسرائیل به ایران پیمان ابراهیم


نظر شما :