
نامهای به جان اسکیلز ایوری، دانشمند خردمند و ایراندوست جدید
حسن فتاحی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی مینویسد:
ادامه مطلبحسن فتاحی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی مینویسد:
ادامه مطلبفاصله جغرافیایی وسیع، تفاوتهای آشکار در تسلیحات و تاکتیکهای جنگی متضاد، چالشهای قابل توجهی را برای هر دو طرف از نظر برنامهریزی نظامی و استراتژیک ایجاد کرد. درسهای ارزشمندی را میتوان از این رویارویی آموخت.
ادامه مطلببا کنت کاتزمن به پیچیدگیهای انرژی هستهای ایران و بمباران اخیر اسرائیل و امریکا علیه آن میپردازیم. همچنین به نقش روسیه در عرصه جهانی میپردازیم و اینکه انگیزههای استراتژیک ایران چه میتواند باشد. در این گفتوگو همچنین به پیامدها و عواقب اقدامات نظامی ایالات متحده و اسرائیل علیه ایران وضعیت سیاسی ایران پرداخته میشود.
ادامه مطلبدیگر پرسش این نیست که آیا مسکو ممکن است ایران را رها کند یا نه، بلکه این است که آیا ایران میتواند از تبدیل شدن به کشوری که رها میشود، فرار کند.
ادامه مطلببرای اطلاع، غرب آسیا (معروف به خاورمیانه) تقریباً ۱۰هزار کیلومتر از سرزمین اصلی ایالات متحده فاصله دارد. ایالات متحده هیچ علاقهای به نگهداری پایگاههای نظامی در داخل و اطراف ایران ندارد. حضور نظامی آمریکا عامل اصلی بیثباتی در منطقه است. از این پایگاهها برای انجام حملات علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده شده است.
ادامه مطلبموضع روسیه سوالات متعددی را در مورد اثربخشی و محدودیتهای محور روسیه و ایران مطرح کرده است. خوشبینی محتاطانه و بدبینانه روسیه در مورد نتیجه این جنگ دوازده روزه، زمانی که آتشبس اعلام شد، به برخی از تحلیلگران این تصور را داده که آینده ممکن است سناریوهای مختلفی را برای این محور در بر داشته باشد، به دلیل متغیرها و تحولاتی که میتواند آن را تقویت یا تضعیف کند.
ادامه مطلباسلام ذوالقدرپور در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی مینویسد: ناکارآمدی و بلکه همسویی برخی نهادهای بین المللی اسلامی با قدرتهای رقیب و دشمن که پیدایش فاجعه کنونی جهان اسلام را سبب شده است را میتوان در چارچوب انگاره فروپاشی و مرگ سازمانهای بین المللی اسلامی بررسی کرد.
ادامه مطلبعلی منصوری در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی مینویسد: سوالی که مطرح میشود این است رژیم در جنگ آینده کجا را مورد ضربه قرار خواهد داد؟ طبیعی است نقاط قوت را. نقاط ضعف (مدیریت ناکارآمد) که مطلوب رژیم است. رژیم در طول نبرد دوازده روزه، مراکز و مجامعی را مورد ضربه قرار داد که نقاط قوت بودند.
ادامه مطلبمحمدمهدی مظاهری در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی مینویسد: در مقطع کنونی، منافع ایران و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان، در یک راستا قرار گرفته است؛ امنیت و ثبات در خلیج فارس! در این راستا لازم است تا رایزنی ها و گفت و گوهای منطقه ای بار دیگر برای ساختن تابآوری و کمک به ایجاد نظم منطقهای پایدارتر از سر گرفته شده و از عربستان سعودی و سایر قدرتهای متوسط نوظهور این منطقه خواسته شود که نفوذ خود را به ابتکار عمل برای صلح و امنیت تبدیل کنند و در کنار ایران، مانع درگرفتن جنگی دیگر در خلیج فارس شوند.
ادامه مطلبجمشید پرویزی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی مینویسد: در این نظم وارونه مفهوم امنیت تهی و ابزاری می شود و نه برای همه جهان، بلکه برای منافع خاص غرب تعریف می شود. در این چارچوب حتی حق یک ملت برای دستیابی به تکنولوژی صلح آمیز هسته ای، بر اساس درک امپراتوری از هویت آن ملت قضاوت و رد می شود. این رویکرد نه تنها امنیت پایدار را به ارمغان نمیآورد، بلکه با ایجاد بی عدالتی، نفاق و بی اعتمادی، زمینه بی ثباتی های بیشتری را در سطح جهانی فراهم میکند. نمونه قابل توجه آن ایران است که با وجود نداشتن شواهد دال بر سلاح هستهای، از سوی آمریکا (بزرگترین دارنده و تنها استفاده کننده تاریخی سلاح های هسته ای در جهان) و اسرائیل (دارای ۲۰۰ کلاهک هسته ای و سابقه ارتکاب بیشترین جنایات جنگی در جهان پس از جنگ جهانی دوم)، به بهانه صلح جهانی مورد بمباران و تجاوز نظامی میگیرد. چون در غیر این صورت ایران کشوری است که با عبور موفقیت آمیز از گذر کنونی و خروج از نظم وارونه امپراتوری، میتواند الگوی قدرتمندی برای کل جهان سوم باشد.
ادامه مطلباسرائیل، که آغازگر جنگ ژوئن بود، از نتیجه آن راضی به نظر نمیرسد. با وجود وارد کردن ضربات سنگین به زیرساختهای نظامی و هستهای ایران، تهران انعطافپذیری خود را ثابت کرد. میزان کامل خسارت به برنامه هستهای ایران همچنان نامشخص است. اجماع بر این است که اگرچه ایران متحمل شکستهای جدی شده، اما برنامه هستهای آن ریشهکن نشده است.
ادامه مطلبمسلم عباسیفر در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی مینویسد: این درگیری نه تنها معادلات خاورمیانه بلکه موازنههای سیاسی و اقتصادی در آفریقا را نیز تحت تأثیر قرار داده است. هرچند ج.ا.ایران در مقایسه با رژیم صهیونیستی شبکه دیپلماتیک محدودتری در قاره دارد، اما ظرفیت نفوذ ایدئولوژیک و جایگاهش به عنوان بازیگری مستقل و ضد سلطه غرب، میتواند در بلندمدت برای بسیاری از ملتها و دولتهای آفریقایی جذابیت بیشتری ایجاد کند؛ بهویژه در شرایطی که افکار عمومی قاره همچنان نسبت به مسئله فلسطین حساس و همدل است.
ادامه مطلبایران میتواند در صورت تمایل، رآکتورها و برنامههای تحقیقاتی خود را در عرض چند ماه بازسازی کند، اما ما نمیتوانیم اعتماد لازم برای همکاری بینالمللی در زمینه عدم اشاعه را به این راحتی بازسازی کنیم.
ادامه مطلبسناریوی تغییر رژیم همچنان جزو «نامحتملترین سناریوها» است، که دلیل اصلی آن مخالفت شدید قدرتهای بزرگ منطقهای و بازیگران کلیدی بینالمللی و همچنین عدم وجود ناآرامیهای عمومی قابل توجه در داخل ایران است. انسجام سیاسی و اجتماعی نشان داده شده در کل کشور ایران امکان تحقق این نتیجه را بیش از پیش کاهش داده است.
ادامه مطلباقدامات نظامی در عین وجود بحران زیرساخت اقتصادی در ایران، تنها پیچیدهتر شدن أوضاع را سبب میشود و در نهایت به سود طرفداران اقدام نظامی علیه ایران نخواهد بود. چنین اقدامی در ادامه بیثباتی بیشتری را در منطقه به همراه خواهد داشت و احتمال حضور ناخواسته و طولانیمدت خارجی که منطقه را به ستوه آورده است، افزایش خواهد یافت. برای همین واشینگتن باید درک کند مسیر تغییر معنادار در حملات هوایی خارجی یا راهحلهای تحمیلی نیست.
ادامه مطلبترامپ ممکن است در حال حاضر احساس پیروزی کند، اما ممکن است خلق و خو، ظرفیت یا اراده سیاسی لازم برای تحمیل یک صلح جامع را نداشته باشد. در عوض، او باید بر غزه تمرکز کند. این به معنای تضمین آتشبس پایدار، رسیدگی به فاجعه انسانی و زمینهسازی برای راه حل دو کشور است. این به معنای حمایت از ابتکاراتی مانند ماموریت تثبیت پیشنهادی نسیبه است و اطمینان از این که صدای فلسطینیان در هر طرح حکومتداری پس از جنگ محوری است. و این به معنای به رسمیت شناختن این است که صلح منطقهای را نمیتوان بر ویرانههای غزه بنا کرد.
ادامه مطلبمهمترین سوالات این است که آیا برنامه تسلیحات هستهای ایران همچنان پابرجا مانده است یا خیر. ادعاها و ادعاهای متقابل همچنان ادامه دارد؛ اسرائیل مدعی نابودی برنامه هستهای ایران است، اما در حالی که ایران به خسارات گسترده اذعان میکند، پیروزی خود را نیز اعلام میکند.
ادامه مطلببورجو اوزچلیک و تامر بداوی در یادداشت مشترکی که در اندیشکده روسی منتشر کردهاند، مینویسند: چرا گروههای مسلح همسو با ایران در عراق، با وجود تعهدات قبلی مبنی بر تلافی در صورت مداخله واشنگتن در طول جنگ اسرائیل و ایران، از پیوستن به ضدحمله تهران به پایگاههای نظامی ایالات متحده خودداری کردند؟
ادامه مطلبمرکز امارات للسیاسات در مقاله خود ارزیابیهای اسرائیل از تأثیر جنگ بر قابلیتهای هستهای ایران را بررسی میکند و سیاستهای بالقوه اسرائیل در قبال آن را در آیندهای قابل پیشبینی ترسیم میکند.
ادامه مطلبکیکاووس پورایوب در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی مینویسد: آمریکا نشان داد با ما شوخی ندارد اول اسرائیل را مجهز کرد به ما حمله کند و سپس خودش مستقیما به حریم ما وارد شد و کشور ما را مورد تجاوز قرار داد؛ پس تا اقدامی مجدد انجام نشده دست به کار شویم.
ادامه مطلبعدم توافق هستهای دو پیامد اصلی دارد: فقدان نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی، که بینشی در مورد برنامه هستهای ایران ارائه میدهد و مهمتر از آن، فعالیتهای آن را محدود میکند؛ و افزایش احتمال پیشرفت مخفیانه به سمت توانایی فرار هستهای، که اکنون در تهران به عنوان عنصر اصلی بازدارندگی آینده دیده میشود.
ادامه مطلبمحمد مونسان در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی مینویسد: چه بخواهیم و چه نخواهیم باید بپذیریم که همه ضرباتی که در جنگ ۱۲ روزه خوردیم، همه اینها شکست در جنگ شناختی و پذیرفتن القائات و توهمات دشمن در امر بازدارندگی بوده است. آنچه آسیبپذیری کشور را چند برابر کرده، فریب افکار مدیران ارشد کشور بوده است نه کارکنان عادی دولتی و نظامی و عامه مردم. باید فکری به حال آن کرد که اگرچه دیر شده ولی باز هم فرصت جبران هست.
ادامه مطلباز نظر تقویت قوا، هدف اصلی ایران بازگرداندن قابلیتهای دفاع هوایی و موشکی خود خواهد بود که در جنگ به شدت آسیب دیدهاند. سیترینوویچ معتقد است که تا زمانی که این کار انجام نشود، آنها «تصمیمات استراتژیکی در مورد مسئله هستهای نخواهند گرفت».
ادامه مطلبمحمدکاظم سجادپور در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: تجاوز آمریکا و رژیم صهیونیستی به بهانه جلوگیری از ظرفیت هستهای نظامی ایران، در واقع در تداوم سیاستهای سنتی و کلاسیک غرب برای تضعیف ایران و کسب هژمونی نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی است.
ادامه مطلبمحمدعلی قنامی زاده فلاحی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی مینویسد: جنگ دوازده روزه، صحنه تقابل دو منطق نظامی نامتقارن بود. از یک سو، ایران با اتکا به دکترین بازدارندگی تهاجمی، توانایی خود را در وارد آوردن ضربات موشکی و پهپادی دقیق و اشباعکننده به عمق استراتژیک اسرائیل به اثبات رساند. عبور موفقیتآمیز بخشی از پرتابهها از سپرهای چندلایه دفاعی اسرائیل، واقعیتی انکارناپذیر بود که لرزه بر اندام ستادهای فرماندهی منطقه انداخت. این نمایش قدرت، به آنکارا یادآور شد که در همسایگی شرقی، قدرتی ظهور کرده که قادر است معادلات را نه با نیروی کلاسیک هوایی یا زرهی، که با تکیه بر زرادخانهای مدرن از موشکهای بالستیک و کروز بازتعریف کند. این توانمندی، برای ترکیه که خود را در میانه یک قرن ترک میبیند و داعیه رهبری منطقهای دارد، هم یک تهدید بالقوه و هم یک الگوی قابل تامل بود.
ادامه مطلبسید محمدمهدی سیدناصری در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی مینویسد: حتی اگر وسیعترین برداشت ممکن (و از نظر حقوقی قابل دفاع) از دفاع مشروع پیشدستانه پذیرفته شود، استفاده اسرائیل از زور علیه ایران غیرقانونی خواهد بود. دلیل آن، نبود شواهد کافی مبنی بر تعهد غیرقابل بازگشت ایران به حمله به اسرائیل با سلاح هستهای در صورت دستیابی به این توانایی است. حتی اگر چنین نیتی فرض شود، باز هم اسرائیل باید شواهد بیشتری در این خصوص ارائه کند، بهسختی میتوان استدلال کرد که استفاده از زور در حال حاضر، تنها گزینه ممکن بوده است.
ادامه مطلبتهیه و ترجمه: سید علی موسوی خلخالی
ادامه مطلبدولت در حال حاضر در اکثر نظرسنجیهای مهم، از حزب اصلی مخالف عقب مانده، به طوری که برخی از نظرسنجیها نشان میدهند که حمایت از آن برای اولین بار از زمان به قدرت رسیدن او در سال ۲۰۰۲ به زیر ۳۰ درصد رسیده است.
ادامه مطلبنگرانی اصلی کشورهای خلیج فارس این است که «دکترین سلاح بلند» اسرائیل – حمله پیشگیرانه به دشمنان در چندین عرصه – دیگر صرفاً دفاعی تلقی نمیشود، بلکه به عنوان راهبردی با هدف تجزیه منطقهای در نظر گرفته میشود. در ایران، این به معنای حمله نه تنها به زیرساختهای نظامی، بلکه به زندانها و پایگاههای شبهنظامی و همچنین تلاش برای ایجاد ناآرامی در مناطق اقلیتنشین مانند خوزستان، بلوچستان و مناطق کردنشین بوده است. الگوی مشابهی در سوریه نیز پدیدار شده، جایی که اسرائیل عملیات در مناطق با اکثریت دروزی را تحت عنوان حفاظت از اقلیتها توجیه کرده است. رهبران خلیج فارس نگرانند که اگر این دکترین عادی شود، در نهایت میتواند در مورد سایر کشورهای شکننده – حتی عراق یا خود عربستان سعودی – نیز اعمال شود.
ادامه مطلبدر یک نگاه، ترکیه دلایل موجهی برای نگرانی در مورد اثرات گستردهتر حملات نظامی اخیر اسرائیل به ایران دارد. آنکارا که پیش از این با بیش از ۳.۵ میلیون پناهنده سوری و افغان و تورم مداوم دست و پنجه نرم میکرد، بیم آن دارد که درگیری مجدد یا بیثباتی بیشتر در داخل ایران بتواند قیمت انرژی را افزایش دهد و موج جدیدی از مهاجرت را برانگیزد که خطر نارضایتی داخلی از دولت اردوغان را افزایش میدهد. با این حال، یک اسرائیلِ دارای نفوذ منطقهای، حتی با وجود اینکه اردوغان از هیچ فرصتی برای محکوم کردن آن دریغ نمیکند، برای آنکارا نکات مثبتی به همراه دارد.
ادامه مطلب