بررسی چرایی احتمال حمله دگرباره اسرائیل به ایران
حمله قریب الوقوع چقدر جدی است؟

نویسنده: محسن عوضوردی، کارشناسی ارشد روابط بینالملل فردوسی مشهد
دیپلماسی ایرانی: سالهای سال است که بنیامین نتانیاهو، به عنوان نخستوزیر اسرائیل، کابوس بزرگ خود را جمهوری اسلامی ایران میداند. سالهای سال است که تبلیغات گستردهای انجام داده که "سرِ اختاپوس مقاومت، جمهوری اسلامی ایران است!" طی سالیان سال تبلیغ فرهنگ مقاومت توسط جمهوری اسلامی – که اتفاقا هزینههای بسیاری برای منافع آمریکا و همپیمانانش در جهان بالاخص خاورمیانه – ایجاد شده بود، حال پازل اقدامات تنبیهی، به صورت جدیتری برای جمهوری اسلامی ایران تکمیل شده است: ۱. قطع بازوان جبهه مقاومت ۲. فشار حداکثری در حوزه اقتصادی ناشی از تحریمها ۳. افزایش نارضایتی در پی تحریمهای اقتصادی در بین مردم ایران و به طبع آن، کاهش مشروعیت سیاسی (به استناد مرور آمار انتخاباتی یا تعدد اعتراضات خیابانی در ۱۵ سال اخیر) ۴. تبلیغات شدید رسانهای علیه جمهوری اسلامی، به پشتوانه اقدامات مختلف این نظام (از جمله حمله به سفارتخانههای مختلف، پرونده هستهای و...) ۵. قطعنامههای قهرآمیز ماده ۴۱ فصل ششم منشور ملل متحد و پس از آن، فعال سازی مکانیسم ماشه.
قطعه دیگر این پازل، صلح حماس است. پس از آنکه در این بیش از دو سال جنگ خونبار، اسرائیل جمهوری اسلامی را به عنوان مسئول اصلی «طوفان الاقصی» معرفی کرد، در حینی که پس از ۱۰ سال تعلیق قطعنامهها، به اسنپ بک رسیدهایم، اسرائیل و حماس به صلح رسیدند! این صلح که حمایت جهانی را در بر دارد، درست نقطه متقابل موضع جهان در برابر جمهوری اسلامی (با بازگشت تحریمهای ناشی از قطعنامههای قبل از ۲۲۳۱) است. حال نه تنها از لحاظ وجهه بینالمللی، همه چیز برای حمله به جمهوری اسلامی و رویای دیرینهی نتانیاهو مهیاست، بلکه هزینههای جنگهای پراکنده با سایر اعضای جبهه مقاومت کمتر شده و امکان تمرکز بر جنگ تازه با ایران بیشتر است.
پیشبینی میشود که حتی در صورت آغاز مذاکرات مجدد ایران و آمریکا، اسرائیل باز هم به جمهوری اسلامی حمله کند، چرا که نه تنها از برای کینهورزیها و عرض اندام بیشتر در مقابله با دشمانش، فرصت حمله مشروع را مغتنم میشمرد بلکه جمهوری اسلامی ضعیف، متضمن بقای باکیفیت اسرائیل در دوران پسا توافق با آمریکا خواهد بود. این به شرط آن است که مفروض را توافق در نظر بگیریم؛ در غیر این صورت، حملهها در ابعاد وسیعتر و احتمالا با شرکتکنندگان مستقیم یا غیرمستقیم بیشتری میتواند انجام شود.
تنها چیزی که زمان حمله را نامعلوم خواهد کرد، درگیری با دیگر باقیماندههای مقاومت، از جمله یمن است. به نظر میرسد درگیری با سایر اعضای باقیمانده مقاومت، به طریق نمایندگی خواهد بود، یعنی به نحوی که به جای جنگ مستقیم آمریکا – اسرائیل با یمن، کشورهای عربی یا دیگر متحدان آمریکا در منطقه از طریق استقرار ناوگانهای خود به درگیری با اعضای باقیمانده خواهند پرداخت تا آمریکا – اسرائیل تمرکز خود را حول محور مذاکره – جنگ با جمهوری اسلامی بگذارند. بنابرین، تقدم اهداف حمله فعلا مشخص نیست. به امید خوبیهای برای ملت و مملکت
نظر شما :