درسهایی که گرفته شدند
ارزیابی تاثیرات جنگ ۱۲ روزه بر دکترین نظامی ایران و اسرائیل

دیپلماسی ایرانی: جنگ دوازده روزه اخیر بین ایران و اسرائیل اهمیت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی عمیقی داشت و برخورد دو دکترین نظامی متمایز را که طی دههها توسعه یافته بودند، به نمایش گذاشت. فاصله جغرافیایی وسیع، تفاوتهای آشکار در تسلیحات و تاکتیکهای جنگی متضاد، چالشهای قابل توجهی را برای هر دو طرف از نظر برنامهریزی نظامی و استراتژیک ایجاد کرد. درسهای ارزشمندی را میتوان از این رویارویی آموخت.
جنگ دوازده روزه: برخورد دکترینهای نظامی
تشدید درگیری مستقیم بین ایران و اسرائیل، لحظهای محوری با پیامدهای سیاسی و استراتژیک گسترده در سطح منطقهای و بینالمللی را رقم زد. این دو رقیب که از نظر تاریخی درگیر درگیریهای نیابتی و غیرمستقیم بودند، اکنون رو در روی یکدیگر قرار گرفتند و خسارات قابل توجهی به هر دو طرف وارد شد. فراتر از تلفات فیزیکی فوری و نتایج میدان نبرد، این جنگ بُعد عمیقتری را برجسته کرد: برخورد دو دکترین نظامی. این رویارویی به ویژه قابل توجه بود زیرا فلسفههای استراتژیک متضادی را که ایران و اسرائیل طی دههها پرورش دادهاند، آشکار کرد. دکترین هر طرف – که بر اساس واقعیتهای ژئوپلیتیکی منحصر به فرد و اولویتهای عملیاتی شکل گرفته بود – مورد آزمایش قرار گرفت و فرصتی نادر برای ارزیابی اثربخشی آنها در خدمت به اهداف زمان جنگ فراهم شد.
دکترین نظامی ایران به طور محکم بر قابلیتهای گسترده موشکی و پهپادی کشور استوار بوده است. در طول سه دهه گذشته، ارتش ایران، به ویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، زرادخانه قابل توجهی از موشکهای بالستیک، هواپیماهای بدون سرنشین (UAV) و سیستمهای پدافند هوایی را گردآوری کرده است. دستاوردهای ایران در هر یک از این زمینهها چشمگیر بوده است. این کشور موشکهای بالستیک با دقت بالا با برد ۲۵۰۰ کیلومتر را توسعه داده است و پهپادهای آن به دلیل اثربخشی عملیاتی خود در درگیریهایی مانند اوکراین، سودان و اتیوپی، به رسمیت شناخته شدهاند. تهران همچنین سیستمهای پدافند هوایی پیشرفتهای از جمله سیستمهای خرداد، رعد، طبس و ۱۵ خرداد را تولید کرده است که با برخی از پیشرفتهترین سیستمهای پدافند هوایی رقابت میکنند.
در حالی که تحریمهای بینالمللی در درجه اول برای مهار برنامه موشکی ایران در نظر گرفته شده بود، اما به طور قابل توجهی مانع گسترش نیروی هوایی ایران شده است که ناوگان اصلی آن به دهه ۱۹۷۰ میلادی بازمیگردد. دسترسی محدود به هواپیماهای مدرن، ایران را مجبور کرده است تا تمرکز خود را به سمت یک دکترین نظامی موشک محور تغییر دهد. این جهتگیری استراتژیک به سایر شاخههای نیروهای مسلح، به ویژه نیروی دریایی، نفوذ کرده که از طریق توسعه کشتیهایی که برای پرتاب موشک و پهپاد طراحی شدهاند، برای پشتیبانی از برنامه موشکی تطبیق یافته است. در نتیجه این تغییر دکترین، طبق گزارشها، ایران زرادخانهای متشکل از تقریباً ۲۸هزار موشک و پهپاد – از جمله سلاحهای مافوق صوت، همانطور که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، اشاره کرد – را گردآوری کرده است. در تکمیل این افزایش، ایران همچنین «شهرهای موشکی» زیرزمینی را به عنوان مؤلفه اصلی استراتژی نظامی گستردهتر خود ساخته است.
در مقابل، اسرائیل مدتهاست که برتری هوایی را به عنوان پایه و اساس استراتژی میدان نبرد خود در اولویت قرار داده و با این اعتقاد عمل میکند که تسلط در آسمان به معنای کنترل بر درگیری گستردهتر است. برای تحقق این هدف، اسرائیل سرمایهگذاری سنگینی در نیروی هوایی خود انجام داده و هواپیماهای پیشرفتهای مانند جنگندههای سفارشی F-15 و F-35 را که مختص ارتش اسرائیل در منطقه هستند، خریداری کرده است.
اگرچه تلآویو توسعه سیستمهای موشکی سطح به سطح را در اولویت قرار نداده است، اما دادههای موجود نشان میدهد که تأکید استراتژیک بر گسترش اسکادرانهای هوایی و تقویت ناوگان هواپیماهای سوخترسانی هوایی خود دارد. این استراتژی اسرائیل را قادر میسازد تا عملیاتهای دوربرد انجام دهد. به موازات آن، اسرائیل بر دستیابی و توسعه موشکهای بالستیک هوا به سطح برای تقویت برتری هوایی خود تمرکز کرده است. در حال حاضر، اسرائیل پس از ایالات متحده، دومین کاربر بزرگ جنگندههای F-35 و F-16 در جهان است. اسرائیل با تهیه موشکهای هوا به سطح دوربرد، تسلط هوایی خود را در میدان نبرد بیش از پیش تثبیت کرده است.
برخورد دکترینها: ارزیابی نتیجه
اسرائیل و ایران در گذشته برای ارزیابی استراتژیهای نظامی خود درگیر چندین درگیری بودهاند. ایران با هدف قرار دادن مواضع مخالفان کرد در عراق و مواضع داعش در سوریه، قابلیتهای موشکی خود را به نمایش گذاشت و عملیاتهای «وعده صادق ۱» و «۲» به عنوان آزمایشهایی برای فناوری موشکی ایران عمل کردند. در همین حال، اسرائیل اثربخشی نیروی هوایی خود را در صحنههایی مانند غزه، لبنان، سوریه و یمن آزمایش کرد. با این حال، جنگ دوازده روزه اولین میدان نبرد برای آزمایش هر دو دکترین و نمایش برتری نظامی بود.
به گفته منابع ایرانی، تهران تقریباً ۵۹۱ موشک بالستیک و ۱۰۵۰ پهپاد به سمت اسرائیل شلیک کرد. منابع اسرائیلی اظهار داشتند که تنها حدود ۱۶٪ از موشکها با موفقیت به اهداف مورد نظر خود اصابت کردند، اگرچه برخی از روایتها حاکی از آن است که این میزان با نزدیک شدن به پایان درگیری و با اصلاح استراتژیهای پرتاب موشک توسط ایران، بهبود یافته است.
در حالی که تعداد کمی از موشکهای ایرانی به اماکن نظامی و استراتژیک اصابت کردند، بیشتر موشکهایی که از پدافند هوایی عبور کردند، در مناطق غیرنظامی یا زمینهای باز فرود آمدند و به ۲۹ کشته، از جمله یک سرباز، و تقریباً ۳۵۰۰ زخمی منجر شدند.
طبق گزارشها، نیروی هوایی اسرائیل ۱۵۰۰ سورتی پرواز انجام داد و ۹۰۰ مکان را در ایران هدف قرار داد و تقریباً ۸۰ پرتابگر موشک پدافند هوایی را منهدم کرد. منابع ایرانی میگویند که این بمبارانها به ۶۲۷ کشته و بیش از ۴۷۰۰ زخمی منجر شد.
حملات هوایی اسرائیل تأثیر مخربی بر فرماندهی نظامی ایران داشت. بمباران شدید به حذف ۳۵ ژنرال ارشد نظامی ایران، از جمله چهرههای برجستهای مانند محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، غلامعلی رشید و علی شادمانی، فرماندهان قرارگاه خاتم الانبیا، حسین سلامی، فرمانده سپاه پاسداران و امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروهای هوایی و موشکی سپاه منجر شد. این حملات همچنین با تخریب تأسیسات حیاتی و از بین بردن حدود ۱۳ دانشمند ارشد درگیر در توسعه برنامه هستهای ایران، آن را مختل کرد.
دکترین نظامی اسرائیل به طور مؤثر به اهداف مورد نظر خود در زمین دست یافت، اگرچه به تلفات بالا یا تخریب گسترده اهداف منجر نشد. هواپیماهای اسرائیلی با کنترل حریم هوایی، مقابله با هوانوردی ایران و خنثی کردن پدافند هوایی ایران، برتری خود را نشان دادند. عملیات آنها همچنین توانایی ایران در پرتاب موشکهای بالستیک را محدود کرد. در مقابل، پهپادهای ایرانی تأثیر محدودی در میدان نبرد داشتند. پدافند هوایی ایران در پاسخ به تهاجمهای عمیق به ایران ناکارآمد بود و با موفقیت هدف قرار گرفت. حملات موشکی بالستیک، قدرت اسرائیل را در زمین کاهش نداد.
این نشان میدهد که چگونه دکترین نظامی سنتی اسرائیل – که بر تسلط هوایی برای پیروزی زمینی متمرکز بود – با موفقیت با استراتژی نظامی غیرمتعارف ایران که بر بازدارندگی موشکی و موضع دفاعی در برابر تهدیدات فرضی متکی بود، مقابله کرد. با این حال، علیرغم برتری هوایی اسرائیل، پیروزی قاطع همچنان دور از دسترس بود. نیروی هوایی اسرائیل نتوانست برنامه هستهای ایران را به طور کامل از بین ببرد و مجبور شد از ایالات متحده درخواست حمایت کند. علاوه بر این، اسرائیل در خنثی کردن کامل قابلیتهای موشکی ایران، از جمله پدافند هوایی، سکوهای پرتاب موشک و ذخایر آن، موفق نشد. موشکهای ایرانی همچنان چالش قابل توجهی ایجاد میکردند، به طوری که پدافند هوایی اسرائیل در رهگیری نسلهای جدید موشکهای ایرانی با مشکل مواجه بود. درگیریهای موشکی طولانیمدت طی یک دوره دو ساله، منابع دفاع هوایی اسرائیل را به شدت تحت فشار قرار داد و به پیامدهای اقتصادی و افزایش هزینههای جنگ منجر شد – اگرچه درگیری مستقیم تنها دو هفته طول کشید.
ایران و اسرائیل پس از آتشبس: درسهای آموختهشده
کمی پس از پایان جنگ، فرماندهان نظامی هر دو طرف با پیشبینی درگیری مجدد، ارزیابی مجدد و تقویت دکترینهای نظامی خود را شروع کردند. ایران، با متحمل شدن خسارات قابل توجه – از جمله فرماندهان ارشد نظامی، سیستمهای دفاع هوایی، تأسیسات هستهای و سایتهای پرتاب موشک – به این درک رسیده که انزوای استراتژیک آن فراتر از کشورهای غربی است و متحدان شرقی و شرکای منطقهای آن را نیز شامل میشود که اکثر آنها به دلایل مختلف در طول رویارویی با اسرائیل غیرفعال ماندند. علاوه بر این، تهران به اثربخشی محدود زرادخانه پهپادی خود در درگیریهای مربوط به اسرائیل و ایالات متحده اذعان کرده است.
طبق ارزیابیهای مراکز تحقیقاتی و نظارتی ایران، انتظار میرود تهران از طریق اقدامات نظامی زیر به شکافهای حیاتی در قابلیتهای دفاعی کشور بپردازد:
- ایران احتمالاً دکترین نظامی خود را برای بازیابی بازدارندگی استراتژیک کاهشیافته خود که در اثر درگیری اخیر و رویدادهای قبلی از زمان حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تضعیف شده است، اصلاح خواهد کرد. انتظار میرود سیستمهای موشکی همچنان در استراتژی نظامی ایران نقش محوری داشته باشند و این نشان دهنده نقش تثبیتشده آنها در تفکر دفاع ملی است. با این حال، تهران ممکن است نقش پهپادها – بهویژه مهمات پرسه زن – را در عملیات علیه دشمنان دوردست و در دفاع هوایی مورد ارزیابی مجدد قرار دهد. ایران احتمالاً با بررسی سیستمهای پیشرفتهتر، به دنبال تقویت قابلیتهای دفاع هوایی خود خواهد بود. درگیری اخیر، وضعیت رو به وخامت نیروی هوایی ایران را برجسته کرد و نیاز فوری به نوسازی ناوگان هوایی نظامی خود را از طریق دستیابی به هواپیماهای مدرن تقویت کرد. علیرغم مواجهه با موانع سیاسی و اقتصادی قابل توجه، تصمیمگیرندگان ایرانی به طور فزایندهای تشخیص میدهند که این عدم تعادل، صرف نظر از بار مالی، قابل چشمپوشی نیست. برای رفع این کاستیها، ایران احتمالاً اصلاحاتی را در نظر خواهد گرفت که از اجماع داخلی فزایندهای ناشی است که یک سیستم دفاعی قوی – شامل هواپیماهای جنگی مدرن و دفاع هوایی استراتژیک – برای به حداکثر رساندن اثربخشی زرادخانه موشکی خود ضروری است.
- ایران ممکن است بهجای تکیه بر روسیه به دنبال همکاری نظامی عمیقتر با چین باشد. عدم تمایل روسیه برای حمایت از ایران در طول درگیریهای اخیر – که با تأخیر در تحویل هواپیماهای سوخو-۳۵ و سیستمهای S-۴۰۰ مشهود است – آسیبپذیریهای موجود در وضعیت دفاعی ایران را آشکار کرده است. در مقابل، چین به ایران سوخت جامد عرضه کرده و نسبت به ارائه هواپیماهای مدرن و سیستمهای دفاع هوایی به متحدانش تمایل نشان داده است. اختلافات گذشته بین پکن و تهران بر سر معاملات تسلیحاتی عمدتاً مالی بوده است تا استراتژیک. پس از درگیری اخیر، سفر وزیر دفاع ایران به پکن، گمانهزنیها در مورد توافق احتمالی برای تأمین هواپیماهای J10 و سیستمهای دفاع هوایی HQ-16 برای ایران را افزایش داد. در صورت موفقیت، چنین توافقی میتواند تأثیر قابل توجهی بر پویایی نظامی منطقهای داشته باشد.
- در حال حاضر، اصلاح دکترین نظامی ایران و احیای سیستم بازدارندگی در حال بررسی است. سرویسهای امنیتی ایران تلاشهای فشردهای را برای پایان دادن به نفوذ امنیتی اسرائیل در درون تشکیلات نظامی ایران انجام میدهند. حملات هماهنگ اسرائیل – که با پهپادها و موشکها از داخل ایران انجام شد – میزان نفوذ اطلاعاتی تلآویو در جبهه داخلی ایران را برجسته کرد. اگرچه شبکه بازدارندگی منطقهای ایران، که بر پایه نیروهای نیابتی ساخته شده است، در طول درگیری تضعیف شد، اما انتظار میرود تهران این شبکه را بازسازی و احیا کند تا نقش مؤثرتری در هرگونه رویارویی آینده، چه با اسرائیل و چه با ایالات متحده، ایفا کند.
استراتژی نظامی اسرائیل – که بر تسلط هوایی، برتری تکنولوژیکی و اطلاعاتی متمرکز بود – در طول جنگ دوازده روزه مؤثر واقع شد و ارزش این رویکرد را تقویت کرد. در پی آن، انتظار میرود ارزیابیهای نظامی از درگیری اخیر به اقداماتی با هدف تقویت بیشتر قابلیتهای اسرائیل و رفع هرگونه آسیبپذیری منجر شود. گامهای پیشبینیشده آینده برای اسرائیل ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- اسرائیل به دنبال حفظ و تحکیم تسلط فعلی خود بر فضای هوایی ایران در درازمدت خواهد بود. انتظار میرود که به طور فعال با هرگونه تلاش ایران برای تقویت سیستمهای دفاع هوایی یا نوسازی نیروی هوایی مقابله کند. تلآویو ممکن است اقدامات پیشگیرانهای را برای مختل کردن ابتکارات ایران، از جمله تلاش برای دستیابی به فناوریهای دفاع هوایی از چین یا منابع دیگر، انجام دهد.
- با توجه به تعداد قابل توجه موشکهای ایرانی که به عمق اسرائیل نفوذ کردند، تلاشها بر افزایش قابلیتهای فنی سیستم دفاع هوایی اسرائیل متمرکز خواهد شد. این شامل دستیابی به مقدار قابل توجهی موشکهای دفاع هوایی، مهمات و سکوهای پرتاب برای بهبود تابآوری در طول درگیریهای طولانی است. ایران توانایی خود را در فرار از دفاع هوایی اسرائیل و تضعیف آنها، به ویژه با استقرار موشکهای بالستیک پیشرفته با سرعت بالا، نشان داده است.
- انتظار میرود اسرائیل قابلیتهای نیروی هوایی خود را افزایش دهد تا بتواند حملات سریعتر و قاطعتری انجام دهد و خطر فرسایش طولانیمدت را در هرگونه درگیری آینده به حداقل برساند. درگیریهای طولانیمدت، آسیبپذیریهای اساسی اقتصادی و اجتماعی، از جمله ناآرامیهای عمومی و فشار بر بخشهای کلیدی مانند گردشگری، سرمایهگذاری و اقتصاد وابسته به واردات را آشکار کرده است. رسیدگی به این مسائل برای حفظ عملیات نظامی بدون تضعیف ثبات داخلی بسیار مهم خواهد بود.
منبع: مرکز الامارات للسیاسات / ترجمه: سید علی موسوی خلخالی
نظر شما :