لزوم توجه تل آویو به حقوق فلسطینیان
جنگ اسرائیل با ایران گریزناپذیر است!
نویسنده: آلکس لِدرمن ALEX LEDERMAN
دیپلماسی ایرانی: با فرونشستن غبار حمله اسرائیل به ایران، به نظر می رسد که دو کشور از آستانه یک جنگ تمام عیار عقب کشیده اند. گستره محدود تلافی اسرائیل، نشانگر چند ملاحظه است، از جمله تمایل واقعی به جلوگیری از یک جنگ منطقه ای، فشار ایالات متحده آمریکا برای جلوگیری از تشدید و آسیب اندکی که حمله موشکی و پهپادی ایران برای اسرائیل داشت.
اما چشمگیرترین عوامل به خود منطقه باز می گردد، همانطور که بنی گانتز، وزیر کابینه جنگی اسرائیل چند روز قبل تایید کرد: اردن، عربستان سعودی و امارات متحده عربی همگی نقشی در همکاری با اسرائیل، آمریکا و شرکای اروپایی برای خنثی کردن حمله ایران داشته اند.
با این حال، آمریکا و اسرائیل نمی توانند این همکاری دفاعی منطقه ای را تضمین شده بگیرند. اسرائیل به پذیرش یک رویکرد تازه در غزه – و بطور کلی تر در مسئله فلسطین – نیازمند است، اگر واقعا امیدی به سرمایه گذاری روی منافع راهبردی مشترک با همسایگانش و بازداری ایران از ادامه تاخت و تاز ایدئولوژیک و نظامی در سراسر منطقه دارد.
این همکاری پنهان در رویارویی با حمله 13 آوریل ایران، تکان دهنده بود. پس از ماه ها که اسرائیل با جنگ ویرانگرش در غزه دچار انزوای دیپلماتیک شده بود، اکنون به نظر می رسد که همه منطقه در کنارش ایستاده اند. با این حال، این همگرایی، چنانچه فعالانه به پیش برده نشود، توهمی بیش نخواهد بود. شاید مصر، عربستان، اردن، امارات و بحرین در مخالفت با رفتار ایران با اسرائیل همنوا باشند اما این نافی ناخرسندی شان از این نیست که به عنوان شرکای اسرائیل دیده شوند یا ماه ها محکومیت جنگ غزه را نادیده بگیرند. کشورهای عربی، نقش خود در مقابله با حمله ایران به اسرائیل را کمرنگ جلوه دادند و دلیلش هم وجهه عمیقا منفی اسرائیل و واکنش داخلی علیه چنین اقدامی است.
تغییر رویه در قبال فلسطینی ها، تنها راهی است که اسرائیل می تواند این پارادایم را دگرش دهد. گفتمان مسلط و فراگیر در جهان عرب این است که اسرائیل سرگرم یک نسل کشی علیه فلسطینی هاست. جنگ غزه و مسئله فلسطین در یک گستره بزرگتر، جدی ترین مانع بر سر راه گسترش پیوندهای منطقه ای اسرائیل و ایجاد یک اتحاد ضد ایران و طرفدار آمریکا در خاورمیانه است.
وجهه ضعیف اسرائیل – به دلایلی مشروع و نامشروع – همچون یک سقف شیشه ای برای تعمیق همکاری با رژیم های عربی به شمار می رود، که – به رغم خودکامه بودن – بسیار نسبت به افکار عمومی خود حساس هستند. در محیط ژئوپولیتیک کنونی، یک اتحاد دفاع هوایی رسمی خاورمیانه ای، همچنان یک رویای دور به شمار می آید، با این حال یک دارایی بسیار ارزشمند امنیتی برای اسرائیل و آمریکاست و منطقه را علیه حملات ایران یکپارچه می کند.
اردن، بهویژه، نسبت به این پویش حساس است. پیوندهایش با اسرائیل عمیقا میان اردنی ها (که بیش از 50درصدشان اصالتا فلسطینی هستند) موجب ناخرسندی است. تلاش های دولت راست افراطی اسرائیل برای پیشبرد برنامه ضمیمه کردن کرانه باختری و خنثی کردن احتمال شکل گیری یک کشور فلسطینی، می تواند یک تهدید وجودی برای رژیم هاشمی در اردن باشد، آن هم در شرایطی که بر اساس گزارش ها، ایران درصدد گسترش شبکه متحدانش به اردن و سرمایه گذاری روی احساسات فزاینده ضد اسرائیلی در این کشور است. چنین پیامدی برای اسرائیل فاجعه بار خواهد بود.
احساسات عربی، نباید سیاست اسرائیل را دیکته کند. وجهه منفی اسرائیل، تا حدودی بازتاب گرایش دیرپای ضدسامی و رد حقوق ملی یهود است تا واکنشی به رفتار اسرائیل. با اینحال، حساسیت بیشتر به نگرش جهان عرب، می تواند جایگاه منطقه ای اسرائیل را به شکل معناداری دگرگون کند و همچنین به دیگر اولویت های راهبردی آن هم یاری رساند.
این چالش، از غزه آغاز می شود. برای اسرائیل، امر ناگزیری نبود که این جنگ به چنین انزوای دیپلماتیکی بینجامد؛ شرکای سُنی اسرائیل، هیچ عشق و علاقه ای به حماس ندارند و خیلی هم خشنود می شوند که ببینند حکومت حماس در غزه، ریشه کن شده است. ضرورت دارد که اسرائیل، بلافاصله گام های ملموسی برای گشایش در بحران انسانی غزه بردارد و اولویت بیشتری به جلوگیری از کشتار غیرنظامیان بدهد.
تا زمانی که جوامع عربی، تصاویر و ویدئوهایی از کشتار و ویرانی روزانه در غزه را شاهد هستند، عادی سازی با اسرائیل همچون یک خیانت به مردم فلسطین دیده خواهد شد. چاره کردن نگرانی های بشری در غزه، همچنین زمینه لازم برای پایان دادن به جنگ علیه حماس و جلوگیری از سربرآوردن دوباره آن را فراهم می کند.
در میان مدت، اگر اسرائیل امیدوار است که برای تامین امنیت، هماهنگی و بودجه بازسازی غزه روی شرکای عربش تکیه کند و نسل تازه ای از رهبران فلسطینی را با مهارت های مورد نیاز برای حکومت مجهز کند، باید بطور ملموسی بر خود – حاکمیتی فلسطینیان و سرانجام شکل گیری کشورشان متعهد بشود. به موازات آن، به حاشیه راندن گروه های ترور فلسطینی و جلوگیری از یک خیزش گسترده تر در کرانه باختری، به تقویت حکومت خودگران فلسطینی، توقف فعالیت های غیرقانونی شهرک نشینان یهودی و مبارزه یکسان با خشونت یهودیان افراطی و تروریسم فلسطینی نیازمند است. وارونه کردن آن سیاست های اسرائیلی که پیشران خشونت و تنش در مناطق فلسطینی است، تلاش های ایران و نیابتی هایش را برای سرمایه گذاری بر انزجار منطقه ای از اسرائیل کمرنگ می کند.
اسرائیل باید با استفاده از فرصت کنونی، به دنبال تنش زدایی منطقه ای، کاهش و خنثی کردن پیامدهای انسانی جنگ غزه و ایجاد شرایطی برای کشورهای عربی باشد تا بتوانند به شکل معتبری ادعا کنند که همکاری با اسرائیل، رفاه فلسطینی ها و منافع ملی را تضعیف نمی کند.
هیچ سیاستی در اسرائیل نمی تواند یک علاج فوری برای رفتار ایران یا احساسات عمیق ضداسرائیلی و ضدیهودی در خاورمیانه باشد که سوخت رفتارهای مخرب تهران را فراهم می کند. اسرائیل نمی تواند از بکارگیری نیروی نظامی در هنگام ضرورت هراس داشته باشد و باید در حفاظت از شهروندانش، قبراق عمل کند؛ بهویژه پس از ناکامی برای انجام این کار در حمله هفتم اکتبر حماس.
روزی خواهد رسید که اسرائیل، هیچ راهی جز جنگ با ایران نخواهد داشت، همانطور که هیچ چاره ای جز جنگ علیه حماس نداشت. اما "سخن گفتن به زبان خاورمیانه"، چیزی بیش از توان افکنی نظامی است. اسرائیل به خوبی این توان را دارد که روی ترمیم وجهه خود سرمایه گذاری کند تا از تکاپوی ایران برای نابودی اش، در امان بماند.
منبع: تایم / تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱
انتشار این مطلب به معنای تایید آن توسط دیپلماسی ایرانی نیست و صرفا برای آگاهی خوانندگان دیپلماسی ایرانی منتشر شده است.
نظر شما :