درباره سقوط بالگرد رئیس جمهوری و همراهان
وجدان جمعی ایرانی، همدلی در بحران ها
نویسنده: علی ربیعی، سخنگوی پیشین دولت و وزیر اسبق کار
دیپلماسی ایرانی: شهادت رئیسجمهوری ایران در راه خدمترسانی و حل مشکلات مردم در حادثه سقوط بالگرد، اتفاقی بود که جامعه را متاثر کرد؛ با توجه به اینکه این اتفاق ناگوار برای رئیسجمهور در زمان امر خدمت رسانی به مردم به وقوع پیوست بر همدردی و غم مردم قدرشناس افزود.
وجدان جمعی جامعه ایران از اساس در مسائل انسانی، به خصوص در مورد آنان که دغدغه حل مشکلات مردم را دارند، تاثر عمیقتر و همدلی و همسویی نابتری را نشان میدهد.
در این زمینه به چند نکته قابل تامل میتوان اشاره کرد:
۱- معمولا رخدادهایی در این سطح در دنیا، باعث پدید آمدن نگرانیهایی میشود که حتی ممکن است به برخی اتفاقات حاد سیاسی در کشورها منجر شود؛ اما خوشبختانه در کشور ما با توجه به ساختارهای موجود و نیز همدلی و همراهی عمومی، فارغ از جناح بندیها و گروههای سیاسی، از سوی آنانی که دل در گرو ایران دارند (حتی کسانی که جزء منتقدین و مخالفین سیاستهای دولت دستهبندی میشدند) با یکپارچگی به ابراز همدردی عمیق پرداختند. بهرغم همه نقدها و انتقادات و با وجود همه نگرانیها، در مسائل ملی نوعی همبستگی ایجاد میشود و این یک نکته قوت و مثبت برای کشور است.
۲- سابقه تاریخی کشور ما در نوع مواجهه با بحرانها قابل توجه است. به عنوان مثال در سال ۱۳۶۰ که فاجعهای با ابعاد بسیار عمیقتر رخ داد، جامعه در یک همبستگی پس از بحران، آرامشجویی را دنبال کرد. این امر در جامعه ایران، پیرو سنتی است که در فراز و نشیبهای تاریخی خود را نشان داده است. در حوادث جنگ، در اتفاقات سال ۶۰ و حوادث پس از آن، هر بار در پی وقوع یک بحران، شاهد نوعی گذار از بحران همراه با انسجام بودهایم. اینبار نیز چنین فرایندی قابل انتظار است.
۳- از دیگر نکات قابل تامل در این حادثه ناگوار، میتوان به تلاشهایی که بیشتر به نفرتپراکنی و انتقامجویی شبیه است اشاره کرد. افرادی که در مسائل مختلف به خصوص در مسائلی همچون نسلکشی در غزه و یا موضوع شهادت رئیسجمهوری، دست به انتشار مطالبی میزنند که بخش اعظم آن سازماندهی شده است که در پی آن، دنبال ایجاد فضایی هستند که هرکس در این ماجراها برخلاف میل آنها بایستد، به نوعی وادار به پشیمانی شود؛ در حالیکه (همانطور که اشاره شد) وجدان جامعه جامعه ایرانی چنین نیست. بسیاری از مردم بهرغم ناراضی بودن از وضع فعلی، نگران و منتقد جدی (و در مواردی حتی خواهان تغییر وضعیت فعلی)، باز هم در رویارویی با چنین حوادثی، وجه انسانی و اخلاقی خود را چنان متمایز به نمایش میگذارند که با اینگونه اقدامات لشکرهای سایبری سازمان یافته بسیار متفاوت است. اینبار هم در این سانحه ناگوار، شاهد تکرار این تجربه هستیم.
۴- مانند همیشه در اطلاعرسانی و شیوه انتشار خبر، آنچنان نارسا عمل میکنیم که بستر هر گونه شایعهای فراهم میشود. عدم انسجام در خبررسانی، عدم پوشش خبری اقناعی و موضعگیریهای آشفته و غیرمتمرکز، آفتی است که در بیشتر رخدادهایی از این دست قابل مشاهده است و در این حادثه هم شاهد آن بودیم.
هنوز بسیاری از موارد همچون مسائل فنی و خبرهای متناقضی که منتشر شد وجود دارد که نیازمند بحثهای کارشناسی دقیق است. جامعه ایران مستعد قرار گرفتن در معرض جریان هدفدار سایبری خبررسانی قرار دارد که میتواند ظرفیت شایعهپذیری جامعه را تقویت کند. لذا بدون تردید باید تمامی ابعاد این رخداد، به طور شفاف بیان شود.
۵- در این میان که جامعه حتی آن دسته از ناراضیان، گروه های سیاسی با دیدگاه های مختلف در مواضع همدلانه و فهم مصلحت ملی که لازمه چنین شرایطی است عمل می کنند، نوع موضعگیری غیر همدلانه سخنگوی رسمی که بدون در نظر گرفتن شرایط همدلانه جامعه، تحت عنوان تمجید از رئیسجمهوری شهید خدمت – که امری درست و پسندیده است – ناشیانه و در وجه مقایسهای، گونهای رفتار غیرهمدلانه است. این امر متاسفانه انگار تبدیل به سندرومی شده که در همه رخدادها تکرار شده و اثرگذار است.
همان گونه که در دوران جنگ تحمیلی در پی رخدادهای تلخ، ظرفیت های جدیدی در فضای اجتماعی به وجود میآمد، اکنون نیز میتوان فضای اجتماعی همراه را در جهت انسجام برای حل مسائل و حرکت به سمت ثبات بیشتر و اعتلای توان ملی دنبال کرد.
نظر شما :