خاطرات یک آواره سوری از روزهای فتح حلب
آنها برای سومین بار تلاش کردند از مرز سوریه خارج شوند اما این بار عمر به قاچاقچی ای که قرار بود آنها را از مرز رد کند مظنون شد و خود خانواده اش را به شهر بازگرداند. او شنیده بوده که برخی از قاچاقچیان انسان، آوارگان و پناهندگان سوری را در میانه راه گیر انداخته و از آنها درخواست پول بیشتری می کنند.
ادامه مطلب