فرصت ها و منافعی که از دست می روند
بی میلی امارات و عربستان به همصدایی با امریکا و اسرائیل
نویسنده ها: جاناتان لُرد Jonathan Lord و آرونا بایگال Arona Baigal
دیپلماسی ایرانی: وقتی یک لایحه قانونی به یک فوتبال سیاسی در کنگره ایالات متحده آمریکا تبدیل شود، به سرعت نابود می شود. با این حال اکنون شاهد بسیج هر دو حزب و نیز هر دو مجلس کنگره، همراه با حمایت محکم دولت آمریکا، بر گرد نگرشی درباره آینده حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه هستیم. طرحی که خواهان شکل گیری یک معماری امنیتی خاورمیانه ای است که توانمندی های نظامی فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام)، ارتش اسرائیل و نیروهای نظامی کشورهای عربی همسایه را پیوند می زند تا تهدیدهای دشمنان منطقه ای، عمدتا ایران، را ردیابی و دفع کند.
در پی مصوبه سال گذشته کنگره که به وزیر دفاع اختیار می داد تا یک سامانه دفاع هوایی و موشکی را با مشارکت ارتش اسرائیل و دیگر شرکای منطقه ای ایجاد کند، اکنون هم قانونگذاران آمریکایی آماده می شوند تا در این مسیر جلوتر بروند. دو نماینده دمکرات و جمهوریخواه لایحه ای را با نام معماری واکنش دریایی به تروریسم بین المللی در خاورمیانه ارائه کرده اند که فرمت آن شبیه همان لایحه پارسال است و به وزارت دفاع اجازه می دهد یک دامنه یکپارچه هشدار دریایی را با مشارکت شرکای منطقه ای ایجاد کند تا بطور مشترک به حفاظت از برخی از شلوغترین آبراهه های تجاری اطراف شبه جزیره عربی بپردازند. یک لایحه دیگر هم در زمینه همکاری خاورمیانه علیه تهدیدهای امنیت سایبری ارائه شده است. به نظر می رسد که کمیته نیروهای مسلح سنا، نسخه هایی از این دو لایحه را در 2024 NDAA گنجانده باشد که احتمال تبدیل آنها به قانون را تضمین کند.
اما این شور و اشتیاق واشنگتن با بی میلی شرکای منطقه ای روبه رو شده است. آنها در سال های اخیر بر خلاف گذشته، به جای همگرایی بیش از حد نزدیک و انحصاری با ایالات متحده، درها را برای گونه گسترده تری از شراکت امنیت ملی – با مشارکت دوستان و دشمنان هر دو – باز کرده اند. پنتاگون هم از تک و تا نیفتاده و کارزار دیپلماسی دفاعی خودش را پیش می برد و زمان و منابعش را صرف تمرین های نظامی ای می کند که هدف آن نمایش قدرت جمعی آمریکا و نیروهای منطقه ای است و تازه ترینش هم گردهم آوردن نیروهای نظامی شورای همکاری در مانور "عزم عقاب 23" است که تمرینات یکپارچه هوایی، موشکی و پهپادی را شامل می شد.
به رغم این تمرین ها و دیگر دوندگی های ژنرال کوریلا و تیمش، به نظر می رسد که شورای همکاری – به ویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی – چندان تکانی نخورده اند. محمد بن زاید، حاکم امارات که از تعهد آمریکا به امنیت امارات دل خوشی ندارد، واکنش ناکافی واشنگتن به حملات موشکی حوثی ها به ابوظبی در 2022 را به یاد می آورد. وی از آن زمان، تلاش های دولت بایدن برای ترمیم روابط را رد کرده است و چند ماه پیش هم در اقدامی که واشنگتن آن را یک گستاخی می دید، اعلام کرد که مشارکتش در کارگروه منطقه ای تحت فرماندهی آمریکا برای نظارت بر خطوط حیاتی دریایی اطراف شبه جزیره عربی را پایان می دهد.
گزارش های رسانه ای هم حکایت دارد که عربستان سعودی، پی جوی خریدهای عمده تسلیحاتی از چین است، حتی در شرایطی که محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، میزبان مقام های رسمی ارشد آمریکایی است که تلاش دارند بهای مورد درخواست او برای عادی سازی با اسرائیل را مشخص کنند. ولیعهد سعودی که می داند در این پرونده به یک اندازه درگیر گفت وگو با اسرائیل و آمریکاست، بی گمان خواهان تضمین های امنیتی، اولویت داشتن در دسترسی به سامانه های تسلیحاتی آمریکایی و احتمالا حمایت از یک برنامه غیرنظامی انرژی هسته ای است. او احتمالا همه اینها را به دست نخواهد آورد اما به چیزهای زیادی خواهد رسید.
احتمالا اسرائیل بیشترین بهره اقتصادی و امنیتی را از عادی سازی روابطش با عربستان سعودی خواهد برد. با این حال، سیاست های تندروانه دولت دست راستی بنیامین نتانیاهو در داخل اسرائیل و نیز علیه فلسطینی ها کار را به جایی رسانده است که برخی دوستان تازه اش در منطقه خلیج فارس هم از خود می پرسند که آیا دولت یهودی از این "بهار یهودی" جان سالم به در خواهد برد!
اکنون کاخ سفید، پنتاگون و کنگره همگی بر سر چشم اندازی در زمینه یکپارچه سازی امنیت در خاورمیانه همنوا هستند. اگر اسرائیل، امارات متحده عربی و عربستان سعودی این فرصت همنوایی نادر در واشنگتن را برای همکاری در زمینه یک چارچوب چندجانبه امنیتی، که به همه سود می رساند، در نیابند، غمگینانه به یاد این جمله وزیر امور خارجه پیشین اسرائیل در سال 1973 می افتیم که عرب ها و اسرائیلی ها هرگز هیچ فرصتی برای از دست دادن فرصت را از دست نمی دهند.
امارات هم همچون عربستان، خواهان دسترسی آسانتر به خریدهای تسلیحاتی آمریکا و یک پیمان دفاعی است که تضمین می کند در صورت حمله به امارات، آمریکا به واکنش نظامی دست بزند. واشنگتن مایل نیست که فعلا با هیچ یک از این دو شرط موافقت کند. با گذر زمان و در صورتی که ابوظبی گام های درست را بردارد، محیط سیاسی و سیاستگذاری واشنگتن امکان بررسی این مسائل در آینده را خواهد داد. با این حال، اگر امارات به ارتش چین اجازه دهد که حضور پیدا و پنهانی در امارات داشته باشد، به هیچ یک از این خواسته ها توجهی نخواهد شد. بن زاید برای رسیدن به آنچه می خواهد باید نگرانی های واشنگتن درباره تهدید امنیتی چین را جدی بگیرد و پکن را از بندر خلیفه بیرون کند. گفته می شود که چین در این بندر، حضور نظامی پنهان دارد. دوم، وی باید نیروهای نظامی اش را وادارد تا هرچه می توانند برای ادغام عملیاتی با ارتش آمریکا و دیگر شرکایش در منطقه انجام دهند. او باید بفهمد که هرچه واشنگتن احساس کند که بیشتر می تواند بر امارات تکیه کند، بیشتر همکاری می کند و درها باز خواهد شد.
منبع: فارن پالسی / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :