به مناسبت ششمین سالگرد کودتای ترکیه و در آستانه سفر اردوغان به ایران
آنکارا، دشمن تمام عیار تهران
دیپلماسی ایرانی: درست 6 سال پیش بود که شاهد وقوع کودتایی نافرجام در ترکیه بودیم؛ کودتایی که به عنوان نقطه عطفی پررنگ در تحولات سیاسی، اجتماعی، امنیتی و حتی دیپلماتیک ترکیه عمل کرد. اگرچه مواضع حمایتی ایران از اردوغان در جریان کودتای ۱۵ و ۱۶ ژوئیه ۲۰۱۶ توانست سردی مناسبات تهران و آنکارا برای مدت کوتاهی رفع کند، اما طی این سال ها شاهد آن بودیم که روابط دو طرف به همان وضعیت پیش از کودتا و حتی بدتر از آن بازگشته است. به گونهای که برخی معتقدند ترکیه با اقدامات، مواضع و رفتارهای خود طی این شش سال عملاً بر ضد منافع ایران در منطقه عمل می کند. احمد نقیب زاده جزو آن دسته از کارشناسانی است که همواره بر خطر و تهدید ترکیه و سیاست های اردوغان ضد منافع ملت ایران تاکید دارد. از همینرو در گفت و گویی با این استاد دانشگاه و تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل به بازخوانی چرایی سردی مجدد در روابط دو کشور طی ۶ سال گذشته بعد از کودتا و در آستانه سفر اردوغان به تهران پرداخته ایم که در ادامه میخوانید:
جناب نقیب زاده حضرتعالی جزو آن دسته از کارشناسان و تحلیلگرانی هستید که همواره در گفت و گوها و مطالبتان گریزی به نقش مخرب ترکیه در برابر ایران، ذیل روابط و تحولات منطقه ای و جهانی داشته اید. در همین راستا و مشخصا طی ماه های اخیر عملا ترکیه در همه مناسبات سیاسی، دیپلماتیک، امنیتی، اقتصادی، تجاری، مرزی و حتی زیست محیطی برخلاف منافع جمهوری اسلامی ایران رفتار کرده و می کند. به همین دلیل و به مناسبت ششمین سالگرد کودتای 15 و 16 ژوئیه (جولای) ۲۰۱۶ و نیز در آستانه سفر هفته جاری اردوغان به ایران به واکاوی علل و اهداف رفتارهای ضدایرانی ترکیه و رئیس جمهوری این کشور بپردازیم. برای سوال نخست و با توجه به رفتارها آنکارا می توان گفت که اردوغان شمشیر را برای تهران از رو بسته است؟
ببینید ترکیه به عنوان یکی از سه قدرت منطقه در کنار جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی همواره نقش مهمی در سمت و سودهی به تحولات خاورمیانه و به تبع آن سیاست خارجی ایران داشته و خواهد داشت. نکته مهمتر آن است که قرار نیست ترکیه و اساسا هیچ کشور منطقه ای و فرامنطقه ای بر اساس منافع جمهوری اسلامی ایران عمل کند.
ولی قرار هم نیست که ترکیه و اردوغان به نام «دوست»، رسماً در جبهه دشمن و ضد منافع ایران عمل کند و ما هم به هر دلیلی سکوت پیشه کنیم؟
اتفاقا من بیشتر و پیشتر از شما به نقش مخرب و منفی ترکیه و ضدیت رفتارهای اردوغان در همه ابعاد و سطوح با منافع ایران تاکید داشته و دارم. من بارها و بارها گفته ام که نقش مخرب ترکیه و شخص اردوغان ضد ایران اگر بیشتر از محمد بن سلمان، دونالد ترامپ، بنیامین نتانیاهو، نفتالی بنت و لاپید نباشد، کمتر از آنها نیست؛ همچنین بر این نکته هم تاکید دارم که بیش از آنکه و پیش از آنکه ما بخواهیم این آسیبشناسی و نقد را به سیاست خارجی اردوغان و ترکیه در تضاد با منافع جمهوری اسلامی داشته باشیم باید این سوال بحق را از سیاست خارجی خود داشته باشیم که چرا و به چه دلیلی با این عملکرد اشتباه در سیاست خارجی به خصوص در حوزه برجامی چنان ضعفی دیپلماتیکی را برای ایران شکل داده ایم که ترکیه این جرات و جسارت را به خود داده است که بخواهد در برابر منافع و امنیت ایران قد علم کند؟ این یک سوال کلیدی که باید همه مقامات و مسئولین جمهوری اسلامی از صدر تا به ذیل، پاسخ منطقی و قانع کننده ای برای ملت و تاریخ ایران داشته باشند. ضمنا ما باید به یاد داشته باشیم که نحوه عملکرد هر دولت و کشوری در حوزه سیاست خارجی مسیر و ریلگذاری را برای رفتار همسایگان و بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای با آن کشور رقم میزند. اگر ما در دیپلماسی برجامی، احیای توافق هستهای و لغو تحریم ها درست عمل میکردیم، با بازآفرینی و بازتعریف توان و قدرت منطقه ای خود در شرایط و مسیری گام بر می داشتیم که علاوه بر ترکیه حتی عربستان سعودی، بحرین، امارات متحده عربی، مصر و دیگر کشورها در راه احترام متقابل با ایران گام بر می داشتند. چرا؟! چون چاره ای جز آن نداشتند که برای حفظ منافع خود هم که شده ارتقاء روابط سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی، تجاری و حتی امنیتی و دفاعی را با «ایران قدرتمند پس از احیای برجام و لغو تحریم ها» در دستور کار قرار دهند. اما زمانی که، هم در دولت روحانی با کارشکنی عمدی مانع از احیای برجام شدند و هم در دولت رئیسی با این سیاست خارجی فشل و ناکارآمد، مرتبا به بهانه های واهی احیای برجام را به تاخیر میاندازند و برای هیچ کدام از تحلیل های کارشناسان و ارزیابی دلسوزان ایران ارزشی قائل نیستند و به نام «غرب زده» و حامی آمریکا هزار برچسب، تهمت و توهینی را مطرح می کنند و با همین توهین، تخریب و پرچسپ زنی ها این تحلیلها را زیر سوال میبرند و مرتبا با نگاه های واپس گرایانه از مقاومت دم می زنند قطعاً شرایط کنونی در دیپلماسی رقم میخورد؛ شرایطی که روز به روز و حتی ساعت به ساعت توان و نفوذ ایران در منطقه و جهان زیر سوال می رود و طبیعی است که همسایگان هم مطابق با این شرایط و در راستای منافع خود، رفتار با ایران را در دستور کار قرار دهند.
همه گفته ها درست و من هم بر آن صحه می گذارم، اما این شرایط و ضعف دیپلماتیک ایران به دلیل عدم احیای برجام، توجیهی برای رفتارهای ضدایرانی اردوغان و ترکیه خواهد بود؟
باز هم تاکید می کنم ترکیه بر اساس منافع خود عمل می کند، نه منافع ایران. اردوغان رئیس جمهور ایران که نیست. در ثانی ترکیه در شرایط اقتصادی مناسبی قرار ندارد. لذا اردوغان برای آنکه از بحران تورم 80 درصدی فرار کند و نیز برای آنکه بتواند از مسیر سیاست خارجی به بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی کشورش کمک کند یقینا ارتقاء روابط با دیگر همسایگان به خصوص کشورهای مهم و کلیدی منطقه مانند عربستان و اسرائیل را کلید می زند، نه جمهوری اسلامی ایران.
اجازه دهید قدری به عقب برگردیم و مصاحبه را از کودتای سال ۲۰۱۶ ادامه دهیم. در شب وقوع کودتا و فرار اردوغان، جمهوری اسلامی ایران با حمایت از وی (اردوغان)، عملاً در شرایطی گام برداشت که یخ روابط تهران – آنکارا برای مدتی آب شد و رئیس جمهوری ترکیه به دلیل همین مواضع حمایتی در شب کودتا یک نگاه مثبتی به ایران پیدا کرد، آن هم در شرایطی که به دلیل جنگ سوریه، اردوغان تمام قد در برابر تهران ایستاده بود. اما در این ۶ سال رفتارها، مواضع و اقدامات ترکیه از سوریه گرفته تا قره باغ، سدسازی و دیگر مسائل دو و حتی چندجانبه، شرایط را به پیش از سال ۲۰۱۶ و حتی بدتر از آن کشانده است. حال در یک ارزیابی کلی، بازگشت به نقطه صفر تا چه اندازه به دلیل ضعف دیپلماتیک ایران و انفعال تهران در برابر آنکارا بوده است و تا چه اندازه این وضعیت را ناشی از رفتارهای ضدایرانی ترکیه و شخص اردوغان می دایند؟
اولا همان گونه که در پاسخ به سوال ابتدایی مصاحبه اشاره کردم ترکیه در کنار جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی سه بازیگر کلیدی در تحولات منطقه خاورمیانه به شمار می روند. یعنی هرگونه تغییر و تحولی در غرب آسیا با نقش آفرینی این سه بازیگر پیش می رود. حال نکته مهم اینجاست همانگونه که ما شاهد یک جنگ نیابتی بین ایران و عربستان سعودی در منطقه هستیم یک نبرد آشکار و پنهانی هم بین ترکیه و جمهوری اسلامی هم در جریان است؛ نبردی که به ورای مرزهای دو کشور هم کشیده می شود، از سوریه تا قره باغ و قفقاز جنوبی، عراق و ...؛ به همین دلیل روابط دو کشور اگرچه بعد از کودتای سال ۲۰۱۶ تا حدی بهبود پیدا کرد و ترمیم یافت، اما این نبرد آشکار و پنهان و منافع متضاد دو طرف (ایران و ترکیه) اجازه نمیدهد که پیوندها و روابط عمیقی بین تهران و آنکارا شکل بگیرد. نکته مهمتری که باید به آن اشاره کرد به پارامتر «کیش شخصیت و جاهطلبیهای» اردوغان به خصوص در حوزه سیاست خارجی باز می گردد که تاثیر مخرب و مستقیمی بر مناسبات ترکیه با ایران طی سال های بعد از وقوع کودتا داشته است. مضافا نباید فراموش کرد که همین کیش شخصیت و جاه طلبی های اردوغان باعث شده است که سیاست خارجی ترکیه طی این سال ها و به خصوص در یک دهه گذشته دچار نوسان و فراز و فرودهای بسیاری شود و به نام سیاست خارجی «عمل گرا و پراگماتیک» ما شاهد یک موج سینوسی و فقدان روند پایدار در سیاست خارجی ترکیه به ویژه در قبال تحولات منطقه و همسایگان این کشور باشیم که این پارامتر هم سهم مهمی در نبود روابط عمیق بین ایران و ترکیه داشته است. به همین دلیل است که دوباره پیرو نکات قبلی تکرار می کنم که خطر اردوغان و ترکیه اگر بیشتر از عربستان، اسرائیل، بن سلمان، نتانیاهو، بنت و لاپید برای ایران نباشد، کمتر از آنها نیست.
سوالم بی جوابی ماند. بازگشت به نقطه صفر تا چه اندازه به دلیل ضعف دیپلماتیک ایران و انفعال تهران در برابر آنکارا بوده است و تا چه اندازه این وضعیت را ناشی از رفتارهای ضدایرانی ترکیه و شخص اردوغان می دایند؟
متاسفانه به دلیل ضعف دیپلماتیک ایران ناشی از عدم احیای برجام و عدم لغو تحریم ها و مهمتر از آن فقدان شناخت عمیق جمهوری اسلامی از دوست و دشمن، ما در شرایطی قرار گرفته ایم که ترکیه سعی در بهرهبرداری لازم از روابط با ایران در جهت منافع خود را دارد. یعنی اردوغان عملاً تهران را نوعی وجه المصالحه و کارت برنده در مقابله دیگر بازیگران منطقهای از اسرائیل، عربستان، بحرین، امارات و مصر گرفته تا آمریکا و اروپا قرار داده است و از روابط خود با ایران در جهت امتیازگیری از این کشورها سوء استفاده می کند. صدالبته این یک هوشمندی و نبوغ برای اردوغان در جهت تحقق منافع شخصی و منافع ملی ترکیه است، اگرچه از دید منافع جمهوری اسلامی ایران قطعا رفتارها و سیاست های اردوغان و ترکیه در ضدیت با منافع ما قرار دارد. به همین دلیل است که ترکیه در ظاهر تلاش دارد روابط با جمهوری اسلامی را به صورت کج دار و مریز ادامه دهد تا از کارت همین روابط نیم بند با تهران در جهت منافع خود در برابر ریاض، تلآویو و واشنگتن و ... استفاده کند و از آن سو بر اساس منافع خود در جنگ سوریه و یا تحولات قره باغ، قفقاز جنوبی، عراق و ... عمل می کند. حتی در مسائلی مانند حوزه زیست محیطی و سدسازی هم توجهی به دغدغه های عراق، سوریه و ایران ندارد.
سوالی که مطرح است این است که چرا در شب کودتا جمهوری اسلامی ایران از اردوغان دفاع کرد؟
این مسئله به دلایل متعدد صورت گرفت. اولا این کودتا علیه دولت قانونی در یک کشور بود. فارغ از اینکه دولت اردوغان تا چه اندازه در جهت تقابل با منافع و امنیت ایران عمل کرده و یا میکند، اما ایران به هیچ عنوان نمی توانست در برابر این کودتا جانب کودتاچیان را بگیرد. مسئله مهم تر به شخصیت فتح الله گولن باز می گردد که نگاه ها و باورهای بهمراتب تندتری از اردوغان در ضدیت با جمهوری اسلامی و ملت ایران دارد. به همین دلیل بود که تهران، نه به خاطر اردوغان و ترکیه که بیشتر به دلیل منافع خود بود که آن شب و در همان ساعات ابتدایی کودتا از دولت قانونی اردوغان حمایت کرد.
پس به باورتان این یک انتخاب بین «بد» یعنی اردوغان و «بدتر» یعنی گولن بوده است؟
دقیقا
اکنون که به باور شما تضاد منافع تهران - آنکارا و نبرد آشکار و پنهان دو کشور اجازه تعمیق مناسبات و بهبود روابط را نمی دهد، آیا از آن سو تداوم و تشدید این وضعیت به تقابل دو طرف خواهد انجامید؟
من تقابل را چندان جدی نمی دانم.
چطور؟
چون در سایه روابط نیم بند ایران و ترکیه و نیز با در نظر گرفتن اقتضائات و شرایط منطقه و هم چنین با توجه به منافع و اهداف تهران و آنکار از تداوم و حفظ روابط، مناسبات دو کشور در همین وضعیت «فریز» و ثابت باقی خواهد ماند. یعنی نه خبری از روابط استراتژیک و راهبردی بین ایران و ترکیه و تعمیق مناسبات دو طرف است و نه از آن سو می توان گفت وضعیت به قدری وخیم، بحرانی و بغرنج می شود که مانند روابط ایران و عربستان یا آمریکا به سمت قطع روابط، تقابل همه جانبه و حتی جنگ نیابتی کشیده شود.
در برهه هایی هم تقابل تمام عیاری بین ایران و ترکیه در منطقه شکل گرفته است، نه؟
بله هر چند در مقاطعی مانند جنگ سوریه و در حال حاضر در عراق و یا منطقه اقلیم کردستان شاهد تقابل نیابتی بین ایران و ترکیه هستیم، ولی این تقابل به قطع روابط منجر نشده است؛ کدورت های دیپلماتیک و سیاسی شکل گرفته که طبیعی است، اما نهایتا وضعیت به همین منوال ادامه پیدا خواهد کرد.
چرا ترکیه و شخص اردوغان در طول این سال ها به خصوص در دوران روحانی و شش سال بعد از کودتای ۲۰۱۶ نقش فعال سابق خود در دوران احمدی نژاد برای حل مناقشات پرونده فعالیتهای هستهای ایران را ادامه نداد؛ نقشی که کماکان عمانی ها و به طریق پررنگ تری اخیرا قطری ها در پرونده هستهای دنبال می کنند و یا به موازات آن، عراق سعی می کند نقش واسط را در احیای روابط تهران – ریاض ایفا کند، آن هم در شرایطی که همین ترکیه در جنگ اوکراین به عنوان میانجی گری و میزبانی گفت و گوهای صلح بین کیف و مسکو عمل کرده است که نشان می دهد ترکیه از چه توانایی و نفوذ بالای دیپلماتیک برخوردار است. چرا آنکارا از این توان دیپلماتیک در جهت احیای برجام استفاده نمیکند؟
دلیل آن کاملا روشن است. چون عدم احیای برجام در جهت منافع ترکیه است، همانگونه که عدم احیای برجام در جهت منافع روسیه و چین قلمداد میشود. همان گونه که در پاسخ به سوالات قبلی اشاره کردم و دوباره بر آن تاکید می کنم احیای برجام و لغو تحریمها، بی شک ایران را در منطقه قدرتمند می کند و به همین دلیل بازیگران شاید برخلاف منافع خود مجبور شوند روابطشان را با جمهوری اسلامی بر اساس اقتضائات جدید ناشی از ایران قدرتمند پس از احیای برجام تنظیم کنند. اما زمانی که ایران به دلیل سیاست خارجی غلط خود، کماکان عدم احیای برجام را پیش می برد و با برخی شعارهای توخالی صرفا بر طبل مقاومت می کوبد، یقینا نتیجه مستقیم و فوری آن به این ضعف دیپلماتیک ما در منطقه و جهان منجر میشود و به دنبال آن نفوذ ما در میان همسایگان مرتبا کاهش پیدا میکند. این یک وضعیت مطلوب و ایده ئال برای ترکیه است. لذا هیچ دلیل و توجیهی ندارد که اردوغان بخواهد مانند دوران احمدینژاد در کنار کشوری مانند برزیل با برخی از ابتکارات به اختلافات و بحران در پرونده هسته ای ایران پایان دهد. اگر هم در مقاطعی طی این شش سال شخص اردوغان و ترکیه هر از گاهی به حمایت از ایران و تقابل با تحریمهای آمریکا پرداخته درست در برهه هایی بوده است که شاهد تقابل آنکارا و واشنگتن در مسائلی مانند استرداد فتح الله گولن، حمایت ایالات متحده از نیروهای مسلح کردی در سوریه و ترکیه و اتفاقاتی چون تحریم ترکیه توسط آمریکا به دلیل بازداشت کشیش آمریکایی و نظایر آن بوده ایم. همانگونه که گفتم ترکیه سعی دارد از کارت روابط خود با ایران در جهت منافعش برای امتیازگیری از آمریکا، عربستان، اسرائیل و ... سوء استفاده کند. در یک جمله مهم و کلیدی می خواهم عنوان کنم که چین، روسیه، ترکیه، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین و اسرائیل به هیچ عنوان تمایل ندارند که برجام احیا شود و تحریمهای ایران لغو گردد. در این بین برخی کشورها مانند عربستان و اسرائیل در جریان سفر چند روز اخیر جو بایدن به منطقه خاورمیانه این را صراحتاً عنوان میکنند و به دنبال قرارداد و بیانیه ضد برجامی هستند و برخی هم مانند ترکیه، روسیه و چین در ظاهر به نام حمایت از ایران، احیای برجام را در ضدیت با منافع خود می دانند و به طریق آشکار و پنهان و مستقیم و غیرمستقیم مانع از احیای توافق هسته ای می شوند.
اگرچه قرار است اردوغان اواسط هفته جاری به تهران سفر کند، اما پیش از آن شاهد بودیم که رئیس جمهور ترکیه به جای حضور در ایران سفر به عربستان سعودی و احیای روابط با بن سلمان را با کلید زد. در کنار آن شاهد سفر اسحاق هرتزوگ، رئیس جمهور اسرائیل به ترکیه بودیم. همچنین با دو بار لغو سفر حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران به ترکیه، مولود چاووش اوغلو سفر به اسرائیل را در دستور کار قرار داد. این در حالی است که یائیر لاپید هم سفری به ترکیه داشت. آیا اردوغان اکنون ریاض و تلآویو را جایگزین روابط با ایران کرده است؟
اشتباه نکنید اردوغان اکنون ریاض و تلآویو را جایگزین مناسبات با تهران نکرده است. از قبل این کار صورت گرفته بود و ما اکنون به شکل آشکار نتایج آن را می بینیم. همانگونه که گفتم تاخیر در احیای برجام و عدم لغو تحریم ها باعث شده است که ایران مرتباً ضعیف شود. بدیهی است در شرایطی که اردوغان با تورم ۸۰ درصدی دست و پنجه نرم می کند بخواهد با کشورهای قدرتمند منطقه مانند عربستان، امارات، قطر و اسرائیل وارد رابطه شود تا از قِبَل بهبود مناسبات اقتصادی و تجاری با آنها به ترمیم وضعیت داخلی کمک کند. وقتی ایران با یک اقتصاد فروپاشیده پاشیده و ابربحران معیشتی مواجه است قطعاً هیچگونه ارتقاء روابط با ایران در دستور کار ترکیه نخواهد بود.
به همین دلیل است که اخیرا آنکارا همکاری های امنیتی با اسرائیل را ضد ایران کلید زده است؟
این هم بخشی از همان سیاست کلی است که اردوغان در پیش دارد و سعی می کند اسرائیل و عربستان را جایگزین ایران بکند. لذا مسئله همکاری امنیتی با تل آویو به نام حفاظت از جان اتباع و توریست های اسرائیلی در خاک ترکیه در برابر اقدامات به اصطلاح تروریستی ایران را مطرح می کنند و یا سعی در دستگیری و محاکمه به اصطلاح تیم های ترور ایران در خاک ترکیه برای دفاع از امنیت و منافع اسرائیل را آغاز کرده اند که به باور من این دست اقدامات طی ماه های پیش رو بیشتر و بیشتر هم خواهد شد.
با این اوضاع چرا اردوغان به ایران سفر می کند؟
گفتم ترکیه سعی دارد روابط نیم بند خود را با جمهوری اسلامی ایران حفظ کند چون به این حفظ و تداوم این روابط برای امتیازگیری در برابر اسرائیل، عربستان و آمریکا و اروپایی ها نیاز دارد. بنابراین اردوغان در یک هوشمندی دیپلماتیک سعی میکند روابط تهران - آنکارا حفظ گردد.
اما در سفری که حسین امیرعبداللهیان به ترکیه داشت برنامه ای برای توسعه مناسبات در قالب سند همکاری های راهبردی بین دو کشور مطرح شد. آیا اردوغان نیم نگاهی به ارتقای روابط با تهران دارد؟
این یک شوخی دیپلماتیک است. ترکیه تلاش دارد با این تعارفات سیاسی و این دست قراردادها، ایران را در جبهه خود حفظ کند تا از برگ برنده روابط با تهران در برابر ریاض، واشنگتن و تل آویو نهایت استفاده را ببرد. ضمنا سند همکاری های راهبردی با چین و روسیه هم به دلیل عدم احیای برجام و عدم لغو تحریم ها هنوز بر زمین مانده است، چه برسد به روابط راهبردی با ترکیه که یک شوخی دیپلماتیک و تعارف یا بهتر بگویم بازی سیاسی است. اقتصاد ایران که درگیر ابربحران است و ترکیه هم با تورم 80 درصدی دست و پنجه نرم می کند. کدام عقل و منطقی روابط این دو را مثمر ثمر می داند؟ لذا ترکیه با علم به این مسئله به دنبال ارتقای روابط با قدرت های اقتصادی مهم در منطقه از عربستان تا قطر و امارات است، نه ایران. بگذارید بی تعارف بگویم ترکیه مانند روسیه و چین، هم از توبره ایران می خورد و هم از آخور اسرائیل، عربستان و آمریکا. مگر پیش تر سند همکاری راهبردی بین محمدجواد ظریف و چاووش اوغلو امضا نشد؟ نتیجه امضای آن سند چه بود؟ جز اینکه ترکیه اکنون در همه ابعاد و سطوح ضد ایران عمل می کند؟ پس نباید به این جملات و این عبارات توجه کنیم.
حسین امیرعبداللهیان در جریان سفر خود به ترکیه از انتقال نگرانیهای اردوغان به بشار اسد برای جلوگیری از حمله ارتش ترکیه و اشغال حلب خبر داد. این در حالی است که تحولات میدانی نشان میدهد که آنکارا کماکان آرایش نظامی خود را در جهت حمله به حلب حفظ کرده است. آیا با حضور همزمان اردوغان و پوتین در تهران و برگزاری نشست سه جانبه بین روسای جمهور ایران، ترکیه و روسیه در قبال سوریه ذیل محور آستانه، اردوغان از اشغال حلب منصرف می شود؟
به هیچ عنوان. ببینید بعد از جنگ اوکراین و اقدام روسیه برای خروج از سوریه و مهمتر از آن جایگزینی ارتش بشار اسد و نیروهای ایران نگرانی جدی برای شخص اردوغان شکل گرفته، کما اینکه نگرانی جدی هم در اسرائیل، آمریکا، اروپایی ها و ناتو هم به وجود آمده است. به همین دلیل حتی اگر نشستی بین رئیسی، پوتین و اردوغان در ایران برگزار شود و تضمین هایی هم از جانب تهران و مسکو به آنکارا داده شود، قطعاً اردوغان باز هم حمله به حلب را در دستور کار خود قرار خواهد داد.
به چه دلیل یا دلایلی چنین باوری دارید؟
چون نشست های قبلی محور آستانه هم نتوانست مانع از اشغال های پیشین ترکیه و عملیات های مکرر ارتش این کشور در خاک سوریه و عراق شود. طی این سال ها حتی دامنه، شدت و وسعت حملات ترکیه افزایش هم پیدا کرده است. مضافا ترکیه در قبال سرکوب کردها در سوریه و همچنین حمایت تمام قد از نیروهای تروریستی وابسته به خود مانند ارتش آزاد و یا جبهه النصره در جهت منافعش هیچگونه تعارفی با روسیه، سوریه، ایران و هیچ کشور دیگری ندارد. درست است که ترکیه از روی دست ایران برای ایجاد نیروی نیابتی کپی پرداری کرده است، اما منافعش ضد ایران است. لذا چه پیغام و پسغام های امیرعبداللهیان و چه سفر اردوغان به ایران و برگزاری نشست محور آستانه نمی تواند اردوغان را از حمله به سوریه و اشغال حلب دور کند. ضمن اینکه اردوغان در سایه بحران معیشتی و اقتصادی و تورم ۸۰ درصدی کنونی به محل فرار و مسیری برای انحراف افکار عمومی نیاز دارد. چه مسیری بهتر از مسئله حمله به سوریه و دامن زدن به تهدید به اصطلاح نیروهای کردی و پررنگ کردن موج ناسیونالیسم ترکی؟! نکته مهمتر آن است که اردوغان به این سفر و حضور در تهران و دیدار با پوتین و رئیسی نیاز دارد.
چه نیازی؟
اگرچه ترکیه منافع خود را در قبال ارتقاء روابط با عربستان و اسرائیل و حمایت از اوکراین در جنگ اخیر تعریف کرده است، اما اردوغان به طور همزمان به کارت برنده ای، ذیل تداوم مناسبات با روسیه و ایران هم برای امتیازگیری بیشتر نیاز دارد. بنابراین با حضور در تهران و برگزاری نشستی با رئیسی و پوتین به دنبال حفظ ترکیه در جبهه آستانه نیز هست. این یک هوشمندی دیپلماتیک است که مشابهش در جنگ اوکراین دیده می شود. ترکیه ضمن فروش سلاح و تجهیزات سبک و نیمه سنگین به ارتش اوکراین از طرف دیگر سعی کرده است روابط خود با روسیه و پوتین را حفظ کند تا به نام میانجی گری از هر دو طرف یعنی مسکو و کیف، امتیازات خود را دریافت کند.
با این تفاسیر معتقدید که محور آستانه اهمیت و کارکرد خود را از دست داده است؟
از دست داده بود. ببینید برگزاری نشست های قبلی در دولت روحانی هم بین سه کشور ایران، روسیه و ترکیه محلی از اعراب نداشت و اردوغان برنامه خود را در سوریه و در ضدیت با منافع مسکو، تهران و ارتش بشار اسد پیش می برد. اکنون که با بحران معیشتی و تروم بالا، اردوغان با جدیت بیشتری این برنامه ها را پیش می برد. تازه آن زمان خبری از جنگ اوکراین نبود و روس ها نفوذ و حضور جدیتری در سوریه داشتند و با حائل شدن بین نیروهای ترکیه و نیروهای همسو با ترکیه در برابر ایران و نیروهای همسو با ایران سعی میکردند از تداوم و تشدید تنش جلوگیری کنند، چه برسد به امروز که روسیه به دلیل جنگ اوکراین مجبور شده است خاک سوریه را ترک کند. لذا در این شرایط که نیروی واسط و حائلی به نام روسیه در سوریه حضور ندارد، ترکیه از خلاء مسکو نهایت استفاده را خواهد برد. لذا نشست محور آستانه در تهران و دیدار اردوغان با رئیس و پوتین هیچ تاثیری در سیاست های ترکیه برای سوریه ندارد. اردوغان در شرایط خطیر فعلی و به خصوص در وضعیتی که خود را برای انتخابات ریاست جمهوری سال آینده آماده می کند، سعی دارد از جنگ سوریه نهایت استفاده را ببرد، اما در عین حال در تلاش است کماکان روابط ظاهری خود با روسیه و ایران را هم حفظ کند. به همین دلیل است که چون اقدامات و رفتارهای ترکیه در هفتهها و ماههای اخیر به نحوی بوده که شکنندگی روابط با تهران را بیشتر از قبل کرده، اردوغان برای مدیریت روابط با ایران، سفر به تهران را کلید زده است.
قبل تر گذری کوتاه به مسئله زیست محیطی و سدسازی ترکیه داشتید. به واقع اردوغان چه اهدافی را در پشت این سد سازی های بزرگ برای خود تعریف کرده است؟ آیا در دیدار اردوغان و رئیسی امکان تعدیل مواضع و اقدامات ترکیه در قبال سدسازی های این کشور و نقش مخربش در تصاعد بحران محیط زیستی ایران، سوریه و عراق وجود دارد؟
پاسخ این سوال هم مشابه با سوال قبلی است. به هیچعنوان اردوغان در دیدار با رئیس جمهور ایران از برنامههای خود برای سدسازی ترکیه عقبنشینی نمیکند و اتفاقا با جدیت بیشتری آن را پیگیری خواهد کرد.
چرا؟
چون ترکیه از مسئله آب به دنبال چند هدف عمده است. نخست آنکه اردوغان از این سدسازی ها به دنبال تغییرات ژئوپلیتیکی است. در ثانی ترکیه سعی دارد آب را به عنوان اهرم فشاری در برابر تهران، دمشق و بغداد در جهت منافع خود به کار ببرد. مسئله مهم تر به اهداف اقتصادی ناشی از فروش آب به اسرائیل و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس بازمی گردد. همانگونه که ترکیه سعی دارد مناسبات انرژی در حوزه نفتی و گازی با اقلیم کردستان عراق و اسرائیل را برای صادرات انرژی به اروپا کلید بزند، مشابه آن را در قبال فروش و صادرات آب اسرائیل هم کلید زده است. بنابراین اردوغان، هم به دلایل امنیتی و دفاعی، هم به دلیل منافع دیپلماتیک و همچنین به دلیل مسائل اقتصادی ناشی از فروش آب به اسرائیل به هیچ عنوان تعدیلی در سیاست های سدسازی خود ایجاد نمی کند و دیدار با رئیسی و گفت وگو در این خصوص هم نمی تواند او را از این مسیری که در پیش گرفته است منصرف کند. اردوغان با بحران تورم 80 درصدی دست و پنجه نرم می کند و سال آینده نیز خود را برای انتخابات ریاست جمهوری آماده می کند.
به دفعات اهمیت و نقش انتخابات ریاست جمهوری ژوئن 2023 ترکیه را طی مصاحبه خاطر نشان کردید. آیا آنگونه که مطرح است پیروزی مجدد اردوغان، ولی با آرای کمتر و از موضع ضعیف تر به سود ایران خواهد بود؟
این یک اشتباه راهبردی است که تصور کنیم اگر اردوغان با میزان رای کمتر در انتخابات مجددا پیروز شود، چون در موضع ضعیفتر قرار دارد میتواند به نفع ایران باشد. ببینید مسئله پیروزی اردوغان با رای ضعیف یا قوی برای سیاست داخلی ترکیه اهمیت، معنا و کاربرد دارد، کما اینکه نحوه پیروزی و میزان رای رئیسی در انتخابات ریاست جهموری سال قبل برای سیاست داخلی ایران معنا دارد. اما اگر اردوغان با هر میزان رایی که مجدداً به رئیسی ریاست جمهوری ترکیه برگزیده شود در سیاست خاجی به معنای آن است که اردوغان، رئیس جمهور ترکیه است و می تواند همان سیاست های قبلی را در قبال ایران، منطقه و جهان پی می گیرد و قطعا همین کار را هم خواهد کرد./شرق
نظر شما :