تجربه های تلخ را گذرانده ایم و امیدی زنده شده است

راهبردهای سیاست خارجی دولت جدید ایران و چالش های سیاست بین الملل

۰۷ مرداد ۱۴۰۳ | ۱۲:۲۰ کد : ۲۰۲۷۳۵۱ اخبار اصلی اخبار داخلی
بهاء الدین بازرگانی گیلانی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: ظاهرا روزنه امید دیگری با آمدن یک رئیس جمهوری صادق، مردمی و تحول خواه دارد به روی ایران و ایرانیان گشوده می شود. او می خواهد دوباره  لایه های متعددِ موانع سخت و رسوب یافته ناشی از چهار دهه انقلابی گری و امتناع و انکار نظامات جهانی را کنار بزند و گویا راه دشوار تعامل بین المللی را در پیش بگیرد. واقعا تفسیر و برداشت ایران امروز از دنیاهای بیرونی چگونه است و دورنمای سیاسی و امنیتی و بلوک بندی شده جهان به‌شدت متکثر و متغیر امروز چیست؟ شناخت هسته اصلی قدرت در ایران از شاکله اصلی مناسبات جهانی چه اندازه است، اصالت آن چیست و منابع شناختی آن کدام است؟
راهبردهای سیاست خارجی دولت جدید ایران و چالش های سیاست بین الملل

دیپلماسی ایرانی: بیش از چهار دهه انقلاب در ایران در حالی با امتناع و مبارزه طلبی نیروهای انقلابی در کشورمان سپری شد، که دنیای مدرن، دنیای غرب و مخصوص ایالات متحده بالنده ترین دوران ترقی های اقتصادی، فناوری، مدنیت و ادغام های بین المللی را از سر گذراندند، نظامات نوین جهانی را در مناطق مختلف دنیا، بیگانه و جدا از ما شکل و سامان دادند و با سرعت، دگرگونی های روزآمدی را به خود پذیرفتند و همچنان دارند دور از ما به پیش می روند. دو دوره تحولات اصلاحات خواهی در ایران انقلابی، اولی با محور شرارت خواندن ایران توسط یک رئیس جمهوری جنگ طلب آمریکایی ناکام ماند و دومی با پاره کردن توافقنامه برجام به سرنوشت خیلی بدتر از آن دچار شد. در هر دو مورد، نیروهای ظاهرا انقلابی در داخل کشور به همراهی معاندان خارجی، آتش بیماران اول و آخر معرکه بودند که از روند تحولات و پیچیدگی های جهانی در این چهار دهه، قاجارگونه غافل مانده بودند و بی اعتنا به همه چیز، سرگرم شعارها، جدال های بی‌ثمر و جنگ  قدرت و تقسیم ثروت میان خودشان بودند.

اینک ظاهرا روزنه امید دیگری با آمدن یک رئیس جمهوری صادق، مردمی و تحول خواه دارد به روی ایران و ایرانیان گشوده می شود. او می خواهد دوباره  لایه های متعددِ موانع سخت و رسوب یافته ناشی از چهار دهه انقلابی گری و امتناع و انکار نظامات جهانی را کنار بزند و گویا راه دشوار تعامل بین المللی را در پیش بگیرد. واقعا تفسیر و برداشت ایران امروز از دنیاهای بیرونی چگونه است و دورنمای سیاسی و امنیتی و بلوک بندی شده جهان به‌شدت متکثر و متغیر امروز چیست؟ شناخت هسته اصلی قدرت در ایران از شاکله اصلی مناسبات جهانی چه اندازه است، اصالت آن چیست و منابع شناختی آن کدام است؟ در پاسخ اجمالی به این ابهامات به سهم خود سعی می کنم نگاهی به  وضعیت پیچیده و درهم تنیده روابط بین الملل بیندازم:

۱- بیش از چهل سال، فقدان هرگونه ارتباط جمهوری اسلامی با  ایالات متحده، بزرگترین قدرت جهانی و تبدیل آن به مقتدرترین دشمن، کسری راهبردی جبران ناپذیری برای منافع ملی ببار آورده و پاره ای موهومات و گمانه زنی های سست بنیاد و غیرواقعی تمام منابع شناختی ما را از قدرت اول دنیای امروز تشکیل می دهد.  میگوئیم کره شمالی حاکمیتی عصر حجری و متروک و منسوخ است. درست! اما همین کره شمالی کارآمدترین و موفق ترین دیپلماسی را با غرب و مخصوصا با آمریکا تاکنون دنبال کرده است. بیش از هفت، هشت رئیس جمهور آمریکا در تلاش جلوگیری از دستیابی کره به سلاح اتمی و موشکی بوده اند و هریکی، ناکام در کار، فرجام کار را به بعدی واگذار کرده اند، لیکن کره با اتخاذ یک تعامل و رابطه آگاهانه و پیچیده توانسته به هدف هستهاآی شدن خود (فارغ از خوب یا بد بودن آن ) برسد و اقتدار هسته اش را به کرسی بنشاند.

2- حدود چهار صد سال اخیر از عهد شاه عباس صفوی تا انقلاب اسلامی و تا امروز، کشور ایران در مواجهه تاریخی با روسیه تزاری، امپراتوری عثمانی و سپس کمونیسم شورویایی، تقریبا همواره رویکرد غربی از خود نشان داده، عملا تحت نفوذ قدرت های غربی بوده و متن اجتماعی نخبگانی و طبقات متوسط ایرانی تا امروز ارتباط و تعاطی با غرب و غربیان داشته است. این دوران طولانی، آثار زائل نشدنی سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و زیرساختی بر جوامع ایرانی از خود برجای نهاده و اخلاق سیاسی معناداری را شکل داده است. بی اعتنایی به این واقعیت و گسست  ناگهانی و قطعی ارتباط کشور  با مجموعه دنیاهای غربی، نه امکان پذیر است و نه اساسا به نفع منافع ملی می باشد. ایجاد یک رابطه متعادل و بینابینی با غرب و در راس آن ایالات متحده از ضروریات سیاست گذاری کلان ملی در شرایط امروز کشور بشمار می رود.

۳- روابط بین الملل سریعا در تغییر است. مناسبت حاکم بر عصر پایان جنگ سرد به انتهای خود رسیده و این با تهاجم همه جانبه روسیه به اوکراین، مهر قطعی خورده است. هژمونی تمام عیار  دنیای غرب و ایالات متحده دیگر بر دنیا حکمفرما نیست، مناسبات میان تجارت، اطلاعات، تکنولوژی، پول، مالیه و انرژی دگرگون شده و نهادهای جهانی وابسته به این عناصر، کارکرد کلاسیک خود را از دست داده است. آزادی، حقوق اساسی و دموکراسی تا حد زیادی تحت تاثیر این دگرگونی ها قرار گرفته و این مناسبات قدرت است که سیطره و حکومت قانون را در عرصه های ملی و فراملی تحت تاثیر قرار داده و آن را تا حدودی کنار زده است. غرب که برنده جنگ سرد بود، خود بیش از همه از دائره چنین اصولی تخطی کرده و نتوانسته بقیه جهان را  به سوی مبانی جهانشمول ادعایی خود جلب نماید و اینهمه، به واگرایی ها و  تقویت نیروهای گریز از مرکز و افراطی گری دامن زده است.

۴- تعادل قوای بین الملل در حال حاضر بر سه ستون اصلی قدرت استوار است: نخست جهان غرب، بعدی جهان شرق و دیگری جنوب جهانی. جهان غرب گرچه هنوز از  قدرت برتر جهانی برخوردار است، اما بیهوده میکوشد مناسبات مستقر و قدیمی در نظامات جهانی را حفظ و برقرار نگه دارد. مؤلفه های قدرت غرب دیگر پاسخگوی اقتضائات ژئوپولیتیکی امروز دنیا نیست. نااطمینانی و شکنندگی در انتخابات ایالات متحده، جنگ روسیه در اوکراین، برآمدن جریان راست افراطی در اروپا و تشدید کم سابقه تهدیدات امنیتی در حوزه هندو- پاسیفیک، دغدغه های مضاعفی را برای افکار سیاسی جهانی امروز به وجود آورده است.

5- دنیای شرق برهبری چین حداقل ۲۰ کشور را در خود جای داده که در راس آنها روسیه و ایران قرار دارند. این بلوک، بدلایلی هر روز بیشتر، از یک سو خود را تحت فشار و تهدید دنیای غرب می بیند و از سوی دیگر اساسا میخواهد کلیت جهان غرب را به چالش بکشد و آن را حتی الامکان سر جای خود بنشاند. زیر شاخه های قدرتمند این بلوک مانند ایران و کره شمالی به همراه بازیگران نیابتی بسیار قدرتمند و با انگیزه آن، نظیر حماس، حزب الله، حوثی ها و دیگران را ابرقدرت پیر و فرتوتی مثل ایالات متحدۀ امروز بتنهایی نمی تواند مهار کند. به همین خاطر ترامپ متحدان امریکا را صراحتا تهدید میکند که یا بیشتر برای امنیت جمعی هزینه کنند و یا خود را در چنگال ولادیمیر پوتین ببینید. بدشواری بتوان پیش بینی کرد که سمت و سوی این همه چالشگری های جهانی به کجا ختم می شود و ژئوپولیتیک دنیاهای فردا چه شکل و شمالی به خود خواهد پذیرفت.

6- جنوب جهانی تعیین کنندۀ توازن قدرت در سیاست جهانی است. بیش از ۱۲۰ کشور بزرگ و کوچک این جهان را تشکیل می دهند و هر دو بلوک شرق و غرب در رقابت برای ربودن عقل و احساس جنوبی ها هستند. غرب ولو بدلیل تنوع ساختارهای حاکم بر این ممالک و یا با دادن کرسی عضویت دائم سازمان ملل و نظایر آن، گمان میکند این دنیا برایش سهل الوصول تر از رقباست و شرق هم در اندیشه است با ایجاد طرح های زیرساختی و پرداخت پول و وام کلان قادر به نفوذ در ارکان جهان جنوب است. هر دو ای بسا اشتباه می کنند. دنیای جنوب بدنبال استقلال عمل و کسب احترام است و نمی خواهد زیربار سیاست های تسلط مستقیم و متکبرانه غرب یا شرق برود. یک نگاه سنجیده و با عقل سلیم به خاستگاه انقلاب اسلامی و اصول جمهوری اسلامی بما میگوید که جایگاه کشورمان باید در این بلوک بینابینی باشد.

7- هوش مصنوعی و تنظیم بهینه مقررات آن، تغییرات آب و هوایی و مدیریت بحران برآمده از آن، همینطور چالش های بزرگی نظیر عدم تعادل جمعیت شناختی، و مهاجرتهای بین المللی و معضلات سایبری هر یک به تنهایی چاه ویلی است که در چند سال آینده دهان خیلی گشادتری خواهد گشود و ای بسا تمام مناسبات موجود در سیستم های مستقر جهانی را تحت تاثیر قرار دهد و اوضاع و احوال جهانی را به صورت کاملا نامعلومی رقم بزند.

8- اروپا و اتحادیه اروپایی که دستگاه دیپلماسی کم آگاه کشورمان و کلا سیاست خارجی ایران بیش از سه دهه اول انقلاب، کم اثر و بیثمر، به آن دخیل بسته بود و همۀ راه ها را به سوی اروپا می انگاشت، پس از خروج انگلیس از اتحادیه و حالا جنگ اوکراین، حالا روشن شده که اروپا شیر بی بال و دم و اشکم بوده و فاقد قدرت رهبری است. در حال حاضر خلا رهبری در اروپا کاملا چهره خود را نشان داده و معلوم شده که پاریس که همیشه خود را گویا ناف تمدن جهانی به حساب می آورد،  تهی و بی رمق است و جز تکرار طرح های پر طمطراق جهانی حرف زیادی برای گفتن ندارد. برلین پسامرکل که تمام سرمایه واقعی اتحادیه اروپایی بود و هنوز هست، پس از جنگ اوکراین، به رکود اقتصادی افتاده و ائتلاف سه گانه دولت آلمان در برابر این چالش عظیم، سردرگم و فاقد استراتژی است. حالا هم شاید بیهوده می‌خواهند برای ترمیم خلا رهبری در اروپا، لهستان را به همراه فرانسه و آلمان، لکوموتیو جدید قطار بوروکراتیک و بطئی الحرکت اتحادیه اروپایی کنند.

مترجم و پژوهشگر و متخصص امور اروپا

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: دولت چهاردهم دیپلماسی دولت چهاردهم سیاست خارجی دولت چهاردهم مسعود پزشکیان انتخاب مسعود پزشکیان سیاست خارجی ایران جمهوری اسلامی ایران ایران و امریکا ایران و اروپا روابط ایران و آمریکا ایران و روسیه


نظر شما :