هوش مصنوعی:

از پایان شغل تحلیلگران سیاسی تا تولد «نخبه‌های نوظهور»

۱۱ آبان ۱۴۰۴ | ۱۰:۰۰ کد : ۲۰۳۵۹۷۱ اخبار اصلی اقتصاد و انرژی
نویسنده خبر: اعظم ملایی
اعظم ملایی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: وب‌سایت ویژوال کپیتالیست، که بر ارائه داده‌ها، آمار و اطلاعات مالی، اقتصادی، فناوری و جهانی به صورت بصری و گرافیکی تمرکز دارد، نموداری را بر اساس داده‌های تحقیقات مایکروسافت تهیه کرده که نشان می دهد در حال حاضر ۴۰ شغل به طور ویژه در معرض حذف شدن و نابودی توسط هوش مصنوعی هستند. 
از پایان شغل تحلیلگران سیاسی تا تولد «نخبه‌های نوظهور»

دیپلماسی ایرانی: در روزهای گذشته شرکت آمازون اعلام کرده که به دلیل استفاده از هوش مصنوعی قصد دارد حدود ۱۴هزار نفر از پرسنل اداری خود را اخراج کند. پیش از این نیز شرکت مایکروسافت از تعدیل نیروی انسانی خود به واسطه هوش مصنوعی خبر داده بود؛ اخباری که نشان می دهد فناوری هوش مصنوعی بسیار سریعتر از آنچه تحلیلگران تخمین می زدند، در حال تغییر بازارهای کار، شرایط اقتصادی و به تبع آن شرایط اجتماعی و سیاسی کشورها است. وب‌سایت ویژوال کپیتالیست، که بر ارائه داده‌ها، آمار و اطلاعات مالی، اقتصادی، فناوری و جهانی به صورت بصری و گرافیکی تمرکز دارد، نموداری را بر اساس داده‌های تحقیقات مایکروسافت تهیه کرده که نشان می دهد در حال حاضر ۴۰ شغل به طور ویژه در معرض حذف شدن و نابودی توسط هوش مصنوعی هستند. 

خبر بد برای تحصیل کرده‌های علوم انسانی این است که مترجمان، مورخان، نویسندگان و مؤلفان، دانشمندان علوم سیاسی، تحلیلگران اخبار، خبرنگاران، روزنامه‌نگاران و حتی اساتید آموزش عالی در صدر افرادی هستند که طبق این برآورد، به زودی شغل خود را به واسطه فراگیری هوش مصنوعی از دست می دهند! البته اینکه این آمار حاصل بررسی و تخمین شرایط در ایالات متحده آمریکاست که بر اساس شاخص هوش مصنوعی استنفورد ۲۰۲۵، رتبه اول جهان را در حوزه پویایی و کاربرد هوش مصنوعی دارد، کمی التیام بخش است؛ چرا که نشان می دهد احتمالا هنوز چندین سال طول می‌کشد تا فراگیری هوش مصنوعی در ایران به آن سطح برسد و نخبگان و تحصیل کرده‌های ایرانی خود را با وضعیت مشابه آمریکا درگیر ببینند. 

با این وجود سرعت تحولات در حوزه هوش مصنوعی به حدی است، که هیچ تعللی دیگر مجاز، عقلانی و منطقی نیست. کای فولی لی در کتاب «ابرقدرت‌های هوش مصنوعی» که در سال 2018 به نگارش درآورده، پیش بینی کرده بود که هوش مصنوعی در یک بازه زمانی ۱۵ ساله می‌تواند ۴۰ تا ۵۰ درصد مشاغل در ایالات متحده را از نظر فنی خودکار کند. با این حال شاهد هستیم که با گذشت نزدیک به تنها هفت سال، این پیش بینی در حال نزدیک شدن به واقعیت است!

در شرایطی که بسیاری از مردم حس ارزش و هدف خود را از طریق کار روزمره به دست می‌آورند و هویت اجتماعی افراد تا حد زیادی با شغل آنها پیوند خورده است، می توان پیش بینی کرد که  وقتی هوش مصنوعی این مشاغل را از انسان می‌گیرد، افراد علاوه بر درآمد، بخش بزرگی از هویت خود را نیز از دست می‌دهند؛ چالشی که به گفته کای فولی می تواند به یک چالش روانی و هویتی عمیق‌تر تبدیل شود!

اما چه باید کرد؟ در شرایطی که متوقف کردن فناوری هوش مصنوعی و عدم بهره‌گیری از آن دیگر نه ممکن است و نه عقلانی، چگونه باید از شغل، درآمد و حتی هویت انسانی خویش دفاع و محافظت کنیم؟

یک راه حل  به طور ویژه، برای نخبگان علوم انسانی و تحلیلگران سیاسی این است که بر تکامل نقش خود از «تحلیلگر داده» به «معمار معنا» و «سیاست‌گذار اخلاقی» تمرکز کنند و بدون تلاش برای رقابت با هوش مصنوعی، به توسعه مهارت‌های منحصر به فرد انسانی در خود بپردازند. هوش مصنوعی در تحلیل‌های کمی و پیش‌بینی‌های مبتنی بر الگوهای گذشته قوی است، اما در حوزه‌های کیفی که هسته علوم انسانی است، حداقل فعلا ضعیف است.

نکته دیگر این است که نخبگان باید از تحلیل صرف رویدادها عبور کرده و بر ارزیابی اخلاقی و فلسفی نتایج و تحلیل‌های هوش مصنوعی و طراحی هنجارهای جدید تمرکز کنند. ماشین‌ها می‌توانند داده‌ها را تحلیل و پیش‌بینی کنند، اما نمی‌توانند در مورد اخلاقی بودن، عادلانه بودن یا مطلوبیت سیاسی یک تصمیم قضاوت کنند و نخبگان علوم انسانی باید قابلیت‌های خود را در این جایگاه تقویت کنند.

هوش مصنوعی هر چند می تواند با بررسی پرسرعت کلان داده ها، تحلیل‌های سیاسی و آینده نگرانه عمیقی ارائه دهد، اما از درک نیت‌ها، انگیزه‌های انسانی، مذاکرات پشت پرده و بحران‌های مبتنی بر احساسات و تعلقات قومی - مذهبی ناتوان است. نویسندگان، کارشناسان و تحلیلگران سیاسی- اجتماعی باید نقش خود را در برجسته سازی و نمایش این امور و استراتژی پردازی خلاقانه برای مواجهه با آنها تقویت کنند.

از سوی دیگر، نخبگان و تحلیلگران باید به جای تولید گزارش‌های روتین، بر خلق پارادایم‌های جدید فکری و تدوین ایده‌های نوآورانه و طراحی راه‌حل‌های سیاسی خارج از چارچوب داده‌های موجود تمرکز کنند؛ یعنی ارائه پیشنهادهایی که بر اساس منطق و شهود عمیق انسانی شکل گرفته‌اند، نه صرفاً تجزیه و تحلیل الگوهای تکراری. این همان جایی است که «هویت نخبگی» بازتعریف می‌شود.

تحصیل کرده‌های علوم انسانی و تحلیلگران باید با پذیرش واقعیتها، خود را با تحولات جدید همسو کرده و در تعامل با سیستم‌های هوش مصنوعی مهارت پیدا کنند. آنها باید نقش هوش مصنوعی را به عنوان یک «دستیار شناختی» بپذیرند و سواد خود را در این زمینه افزایش دهند. همچنین سواد داده‌ای و الگوریتمی و دانستن اینکه داده‌ها چگونه جمع‌آوری و پاکسازی می‌شوند، الگوریتم‌ها چگونه کار می‌کنند و چه سوگیری‌هایی در آنها وجود دارد، حیاتی است. نخبگان علوم انسانی باید بتوانند نقاط ضعف و سوگیری‌های مدل‌های هوش مصنوعی را کشف و تحلیل کنند و قابلیت خود را در مواجهه با آنها نشان دهند.

استفاده از هوش مصنوعی برای انجام کارهای مقدماتی و زمان‌بر (مانند بررسی و طبقه‌بندی اسناد و داده ها، ترجمه مقالات، خلاصه‌سازی متون حجیم حقوقی و سیاسی) و صرف وقت و اندیشه برای تفکر استراتژیک و تصمیم‌گیری نهایی، نمادی از به روز بودن و کارامدی اندیشمندان و نخبگان علوم انسانی و سیاسی در عصر جدید است.

هر چند هوش مصنوعی با سرعت در حال پیشرفت و فتح قله های جدید است، اما طراحی چارچوب‌های قانونی و اخلاقی برای استفاده شهروندان، دولت‌ها و نهادهای بین‌المللی از این فناوری هنوز در دست ما انسانها است. نخبگان و تحلیلگران علوم انسانی نقش «طراح قوانین بازی» در عصر ماشین‌ها را بر عهده دارند و باید ضمن جدی گرفتن این نقش، قوانین و اصول را به گونه ای طراحی کنند که هوش مصنوعی در آینده در اختیار انسان باقی بماند و نتواند سرنوشت و هویت انسانی ما را به چالش بکشد. 

محققان، تحلیلگران، نویسندگان و روزنامه نگارانی که در جایگاه استراتژی پردازی و قانون گذاری نیستند نیز باید برای حفظ موقعیت شغلی خود بر مهندسی پرامپت (پرسش‌های دقیق از هوش مصنوعی)، داوری و اعتبارسنجی خروجی‌ها (برای مقابله با خطای توهم‌زایی و تعصبات الگوریتمی هوش مصنوعی) و افزودن داده‌های حساس/محرمانه (که در دسترس هوش مصنوعی نیست) و ترکیب آن با قضاوت‌های ارزشی و فرهنگی برای تضمین دقت و کاربردپذیری نهایی گزارش‌های خود، تمرکز کنند.

هر چند وقتی هر روز اخبار نابود شدن مشاغلی جدید در اثر فراگیری هوش مصنوعی را می شنویم، نوعی احساس ترس و نگرانی بر ما غالب می شود و البته این ترس بجااست؛ زیرا هوش مصنوعی حتی در حال حاضر نیز در حال نشانه گرفتن صندلی های تحلیلگران، نویسندگان، اساتید و نخبگان علوم انسانی است، اما این اتفاق زمانی ما را به صورت جدی تهدید می کند که بخواهیم در سالهای پیش رو و دوره پسا انقلاب هوش مصنوعی نیز به سیاق سالهای گذشته، با همان شیوه های سنتی و کلاسیک کار و فعالیت کنیم. این در حالی است که اگر ارزشها، مهارتها و قابلیتهایی را در خودمان تقویت کنیم که هوش مصنوعی امکان ورود به آنها و پیشی گرفتن از ما در آن حوزه ها را ندارد، آینده ما قرار نیست تسلیم، بیکاری و افسردگی باشد. 

به عنوان مثال گفته می شود که مشاغل دانش محور (محقق، استاد دانشگاه، نویسنده، تحلیلگر)، داده محور (برنامه نویسان، حسابدارها، کارمندان)، کارایی محور (وکلا، مربیان) و خدمات محور (مهماندار، فروشنده، نگهبان، اپراتور) در معرض اتوماسیون قرار دارند؛ زیرا هوش مصنوعی می تواند در همه این حوزه ها از انسان بهتر عمل کند. اما در مقابل برخی حوزه ها هست که هوش مصنوعی نمی تواند در آنها به اندازه انسان خوب باشد و این همان نقطه‌ای است که انسانها برای محافظت از خود در برابر تغییرات باید روی تقویت آن تمرکز کنند؛ وارد کردن خلاقیت، استراتژی پردازی نوآورانه و تعاملات انسانی در مشاغل.

بر این اساس، اگر نیک بنگریم و البته به هوش و آماده باشیم، فناوریهای نوین می توانند ما را به سطحی بالاتر در حوزه هویت انسانی و فضیلتهای اخلاقی سوق دهند؛ سطحی که در آن مجبور هستیم از کارهای روزمره، تکراری و قابل پیش بینی دست بکشیم، به شغل خویش، تحلیلها و قضاوتهایمان عمق و رنگ انسانی بیشتری ببخشیم، مرتبا دانش و عملکردمان را به روز رسانی کنیم و مسئولیت‌پذیری اخلاقی و انسانی بیشتری در قبال جامعه و محیط خویش داشته باشیم. در عصر هوش مصنوعی، «نخبگی» دیگر در توانایی پردازش داده‌های زیاد یا نوشتن گزارش‌های تحلیلی استاندارد نیست؛ بلکه در تبدیل شدن به افراد نوآوری است که تمرکز خود را بر قابلیت‌هایی خارج از پیش‌بینی‌های الگوریتمی قرار می‌دهند.

منابع:

لی، کای‌فو.  (2018)، ابرقدرت‌های هوش مصنوعی: چین، سیلیکون ولی و نظم نوین جهانی، ترجمه  میرجواد سیدحسینی، مژگان محمدی، تهران:  مهر و ماه، بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه

 Stanford AI Index 2025: Rapid AI Growth, Investment Surge, and Global Challenges, (April 28, 2025),from: https://jpt.spe.org/twa.

اعظم ملایی

نویسنده خبر

استاد دانشگاه و پژوهشگر روابط بین الملل

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: هوش مصنوعی دیپلماسی تحلیلگران سیاسی تحلیل سیاسی تحلیل اعظم ملایی علوم انسانی نخبگان علوم انسانی هویت انسانی علوم


( ۳ )

نظر شما :

علی روا ۱۱ آبان ۱۴۰۴ | ۱۰:۴۱
سلام هوش مصنوعی برای دانش جویان یک نعمت بزرگ است مثلا برای ورود به عرصه نویسندگی ساعتها و ساعتها برای یافتن یک مقاله یک کتاب باید وقت صرف میشد مثلا در حوزه علم حقوق ساعتها برای یافتن یک ماده حقوقی یا یک تبصره یا رای وحدت رویه کلی زمان صرف میشد ولی اکنون این تکنولوژی برتر به راحتی و سریع در دسترس قرار می‌دهد در حوزه نویسندگی سیاسی بسیار عملکرد عالی دارد از هوش مصنوعی می‌شود مقالات مرتبط و کتب مطرح روز حتی مشورت گرفت از هوش مصنوعی . سپس شروع به نوشتن کرد به نظر من هوش مصنوعی یک کارآفرین است نه یک تکنولوژی که کار و کسب را معطل کند اگر دانشگاه‌ها نحوه تعامل با هوش مصنوعی را به دانشجویان آموزش دهند کارآفرینی وسعت بیشتری پیدا خواهد کرد من به عنوان یک نویسنده که تازه سیاسی نویسی فرا گرفته ام با کمک هوش مصنوعی سریع به مقالات و کتب رجوع میکنم بسیاری از مشکلات را برایم حل نموده که قبلا برایم امکان حل مشکل وجود نداشت هوش مصنوعی را اگر صحیح تعامل کنیم واقعا در حد یک مشاور عالی برای پیشرفت عمل می‌کند هوش مصنوعی یک کار آفرین است و باعث رونق در کسب و کارها خواهد شد