تلاش های برجامی تهران بعد از طوفان الاقصی

عادی سازی روابط ریاض - تل آویو هم چنان روی میز

۱۳ آبان ۱۴۰۲ | ۰۶:۰۰ کد : ۲۰۲۲۸۲۳ اخبار اصلی خاورمیانه
نویسنده خبر: عبدالرحمن فتح الهی
ذیل یک سناریوی احتمالی باید در نظر داشت که همین تحولات می‌تواند مؤیدی بر این باشد که تهران برای خارج‌نشدن شرایط و وضعیت از «کنترل»، بیش از گذشته به دنبال ازسرگیری مذاکرات هسته‌ای با طرف‌های غربی باشد تا از این مسیر، موفق به مدیریت تحولات و اتفاقات در دیگر حوزه‌ها شود. فراموش نکنیم که نشست فصلی شورای حکام را پیش‌رو داریم و با توجه به لاینحل‌ماندن اختلافات پادمانی و تشدید گسل تهران-‌آژانس، امکان بغرنج‌تر‌شدن پرونده هسته‌ای ایران به موازات وضعیت شکننده منطقه بعد از عملیات طوفان ‌الاقصی نیز وجود دارد که می‌تواند یک مشکل چند‌بُعدی سیاسی و دیپلماتیک را شکل دهد تا جایی که دیگر فعالیت‌های دقیقه ۹۰ طرفین در آستانه نشست فصلی هم نتواند کاری از پیش ببرد. به ‌همین‌ دلیل بدیهی است که تهران از دالان مذاکرات هسته‌ای و دیپلماسی در نقطه جوش، حتی صوری، نیم‌نگاهی به این دارد که وضعیت به نقطه غیرقابل مدیریت سوق پیدا نکند.
عادی سازی روابط ریاض - تل آویو هم چنان روی میز

دیپلماسی ایرانی: ضرباهنگ تحولات سیاسی، دیپلماتیک و میدانی خاورمیانه با ورود به پنجمین هفته جنگ حماس و اسرائیل شدیدتر از قبل شده است. از یک سو حوالی ظهر دیروز (جمعه) به وقت ایران، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا، برای سومین بار از هفتم اکتبر (وقوع عملیات طوفان‌الاقصی)، به اسرائیل سفر کرد. ساعاتی پس از حضور او، سیدحسن نصرالله هم مطابق با بیانیه قبلی حزب‌الله برای نخستین بار از آغاز جنگ حماس و اسرائیل سکوت خود را شکست و سخنرانی کرد. از سوی دیگر گروه‌های شبه‌نظامی مستقر در منطقه هم دور جدیدی از حملات به مواضع و اهداف آمریکا را در دستور کار قرار دادند. این در حالی است که علی باقری‌کنی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه نیز روز پنجشنبه از ملاقات با انریکه مورا در ژنو درباره تحولات مهم منطقه‌ای و بین‌المللی، به‌ویژه شرایط وخیم بشری در غزه و نیز آخرین وضعیت مذاکرات احیای برجام خبر داد که به نظر می‌رسد از‌جمله تحرکات دیپلماتیک تهران با هدف کاهش تنش و مدیریت شرایط کنونی از جنگ حماس و اسرائیل تا مذاکرات هسته‌ای است.

در ۲۸ روزی که از عملیات طوفان‌‌الاقصی می‌گذرد، تحولات میدانی در سطح منطقه بر روندهای سیاسی و دیپلماتیک آثار مخرب و منفی خود را داشته است؛ بنابراین این گزاره در محافل رسانه‌ای و کارشناسی مطرح شد که تداوم و تشدید جنگ حماس و اسرائیل می‌تواند مذاکرات احیای برجام را دست‌کم برای مدتی نامعلوم متوقف و از دستور کار طرفین خارج کند؛ به‌ویژه آنکه اکنون با حملات گروه‌های عراقی و سوری به نیروها و مواضع آمریکا در منطقه، بهانه‌سازی‌ها و ادعاهای واهی زیادی نیز علیه تهران وجود دارد تا امکان درگیری مستقیم تهران‌-‌واشنگتن را پررنگ‌ نشان دهد و به همان اندازه، ظاهرا توافقات پشت پرده و مذاکرات دولت بایدن با ایران در ماه‌های اخیر پیش ار آغاز جنگ حماس و اسرائیل رنگ باخته است.

با‌این‌حال، ذیل یک سناریوی احتمالی باید در نظر داشت که همین تحولات می‌تواند مؤیدی بر این باشد که تهران برای خارج‌نشدن شرایط و وضعیت از «کنترل»، بیش از گذشته به دنبال ازسرگیری مذاکرات هسته‌ای با طرف‌های غربی باشد تا از این مسیر، موفق به مدیریت تحولات و اتفاقات در دیگر حوزه‌ها شود. فراموش نکنیم که نشست فصلی شورای حکام را پیش‌رو داریم و با توجه به لاینحل‌ماندن اختلافات پادمانی و تشدید گسل تهران-‌آژانس، امکان بغرنج‌تر‌شدن پرونده هسته‌ای ایران به موازات وضعیت شکننده منطقه بعد از عملیات طوفان ‌الاقصی نیز وجود دارد که می‌تواند یک مشکل چند‌بُعدی سیاسی و دیپلماتیک را شکل دهد تا جایی که دیگر فعالیت‌های دقیقه ۹۰ طرفین در آستانه نشست فصلی هم نتواند کاری از پیش ببرد. به ‌همین‌ دلیل بدیهی است که تهران از دالان مذاکرات هسته‌ای و دیپلماسی در نقطه جوش، حتی صوری، نیم‌نگاهی به این دارد که وضعیت به نقطه غیرقابل مدیریت سوق پیدا نکند.

هم‌‌زمان با دیدارهای باقری‌کنی و مورا که رنگ‌وبوی «هسته‌ای» و «منطقه‌ای» داشته، حسین امیرعبداللهیان هم عصر چهارشنبه در پایان سفر منطقه‌ای خود به قطر و ترکیه در جمع خبرنگاران از ابتکارات مشترک تهران در دیدار با مقامات قطری خبر داد و در تبیین این طرح مشترک عنوان کرد: «طبق طرحی که مطرح‌‌ شده، ممکن است طی چند روزی آتش‌بس موقت برقرار شود و در سایه این آتش‌بس موقت کمک‌‌های انسان‌دوستانه به شکل گسترده وارد غزه شود و همچنین شاهد تبادل اسرای غیرنظامی از دو طرف باشیم که شامل آزادی همه فلسطینی‌های در بند در زندان‌های رژیم صهیونیستی که خانم هستند، می‌شود».

سخت‌ترکردن مسیر پیش‌رو

در مقابل تحرکات تهران برای کاهش تنش، توقف جنگ حماس و اسرائیل و برقراری آتش‌‌بس در غزه، از سویی تداوم و تشدید حملات به پایگاه‌های آمریکا در سوریه و عراق را شاهدیم و در سوی دیگر هم واشنگتن تاکنون روی خوشی به نگاه آتش‌‌بس و برقراری آرامش از سوی تهران نشان نداده است؛ بنابراین مسیر و افق پیش‌رو در منطقه همچنان مبهم است. پیرو این نکته، مقاومت اسلامی عراق پنجشنبه‌شب با استفاده از دو پهپاد، مجددا پایگاه نظامی ایالات متحده آمریکا در اربیل (مرکز اقلیم کردستان عراق) را هدف قرار داد. منابع خبری عراق گزارش دادند که پایگاه آمریکایی مجاور فرودگاه اربیل مورد حمله دو فروند پهپاد مقاومت اسلامی عراق قرار گرفته است.

پس از این حمله، مقاومت اسلامی عراق با صدور بیانیه‌ای مسئولیت حمله پهپادی به پایگاه هوایی الحریر در نزدیکی فرودگاه اربیل را بر‌ عهده گرفت. مقاومت اسلامی عراق در بیانیه خود تأکید کرد که «در راستای یاری‌رساندن به مردم غزه و در پاسخ به جنایت‌های رژیم اشغالگر صهیونیستی این دست حملات را ادامه می‌دهد». نکته مهم‌‌تر بیانیه آنجا بود که مقاومت اسلامی عراق تهدید به تداوم حملات علیه آمریکایی‌ها کرد و هشدار داد که «از هفته آینده مرحله جدیدی را در مقابله با دشمنان آغاز خواهد کرد». در این بیانیه آمده که «حملات آتی به پایگاه‌های دشمن در منطقه، شدیدتر و گسترده‌تر خواهد بود».

مقاومت اسلامی عراق هم‌زمان با صدور بیانیه، عکسی از یک راکت منتشر کرده است. به موازات حمله به پایگاه اربیل، مقاومت اسلامی عراق پنجشنبه‌شب مواضع نیروهای آمریکایی در پایگاه «الشدادی» استان الحسکه در شمال سوریه را هم هدف حملات راکتی خود قرار داد. انجام این‌گونه حملات و دوری‌جستن از ضرورت‌های آتش‌‌بس از سوی ایالات متحده یقینا شرایط منطقه را به سمت یک جنگ فراگیر سوق می‌دهد؛ موضوعی که به نظر می‌رسد نه مطلوب واشنگتن است، نه مطلوب تهران و نه مطلوب هیچ‌یک از کشورهای دیگر است.

ایران بارها عنوان کرده که گروه‌های مسلح منطقه به صورت مستقل دست به واکنش زده‌اند؛ اما در مقابل ایالات متحده آمریکا ضمن هشدار درباره پاسخ‌گویی و واکنش لازم به این‌گونه حملات، در ادعایی سعی کرده است بازیگر اصلی پشت پرده این حملات را تهران معرفی کند. این نگاهی است که به‌جز دولت بایدن، به صورت جدی‌تر از طرف کنگره ایالات متحده نیز مطرح می‌شود. در سایه چنین نگاهی اکنون تمام روندهای دیپلماتیک دولت بایدن پیش از عملیات طوفان ‌الاقصی با ایران به حالت تعلیق درآمده است. در همان روزهای آغازین وقوع جنگ حماس و اسرائیل، هم اعضای مجلسین (سنا و مجلس نمایندگان) و هم تعدادی از نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری در تلاش بودند که موضوع مذاکرات 

تهران‌-واشنگتن بر سر تبادل زندانیان دوتابعیتی و آزادسازی شش میلیارد دلار از اموال بلوکه‌شده ایران را به وقوع جنگ ربط دهند. به واسطه چنین تلاش‌هایی بود که کنگره هم دست به کار شد. در این راستا مجلس نمایندگان آمریکا، پنجشنبه ۱۱ آبان لایحه کمک ۱۴.۳ میلیارد دلاری به اسرائیل در جنگ با حماس را تصویب کرد. این لایحه با ۲۲۶ رأی موافق در مقابل ۱۹۶ رأی مخالف تصویب شد. ۱۲ نماینده دموکرات به این لایحه رأی موافق دادند و سه نماینده جمهوری‌خواه نیز با آن مخالفت کردند. اما یک روز قبل‌تر، چهارشنبه گذشته، مجلس نمایندگان آمریکا (اول نوامبر/ ۱۰ آبان) طرحی را به تصویب رساند تا حماس و جمهوری اسلامی ایران را هدف اقدامات تنبیهی قرار دهد. بر‌ اساس گزارش فارس، به نقل از شبکه «ان‌تی‌دی»، «قانون پیشگیری تأمین مالی بین‌المللی حماس» که «برایان ماست»، نماینده جمهوری‌خواه ایالت فلوریدا، آن را معرفی کرده بود، با ۳۶۳ رأی موافق در مقابل ۴۶ رأی مخالف به تصویب رسید و یک نماینده جمهوری‌خواه در بین ۴۵ نماینده دموکراتی بود که به این طرح رأی مخالف داده بودند.

طبق طرح فوق، تحریم‌هایی علیه کشورها و افراد خارجی که از حماس و جهاد اسلامی فلسطین (PIJ) حمایت می‌کنند، وضع خواهد شد. ایالات متحده آمریکا جهاد اسلامی فلسطین را یک سازمان تروریستی می‌داند. این طرح ضد ایران و مقاومت، جو بایدن، رئیس‌جمهوری ایالات متحده آمریکا را موظف می‌کند تا ظرف ۱۸۰ روز از زمان تصویب این لایحه، تحریم‌هایی را علیه افراد و کشورهای خارجی که از حماس حمایت می‌کنند، وضع کند. بر ‌اساس طرح مذکور، کشورهای خارجی که از حماس حمایت می‌کنند، برای دست‌کم یک سال کمک‌های آمریکا را دریافت نخواهند کرد.

از طرف دیگر، رئیس‌جمهوری آمریکا موظف است یک ارزیابی از فعالیت‌ها و دارایی‌های حماس، جهاد اسلامی فلسطین و فهرستی از کشورهایی که انواع خاصی از حمایت‌ها را برای حماس فراهم می‌کنند، در اختیار کنگره قرار دهد که این گزارش باید حداکثر تا ۹۰ روز پس از تاریخ تصویب این قانون و پس از آن هر ۱۸۰ روز ارسال می‌شود. همچنین قطع‌نامه سه‌صفحه‌ای که برنامه هسته‌ای ایران را نیز محکوم کرده بود و مایکل مک‌کال، رئیس‌ جمهوری‌خواه کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا، آن را ارائه داد، با ۳۵۴ رأی موافق در مقابل ۵۳ رأی مخالف به تصویب رسید و ۵۰ نماینده دموکرات به همراه سه نماینده جمهوری‌خواه علیه آن رأی داده بودند. در این قطع‌نامه 

ضد ایرانی ادعا شده بود که «سیاست ایالات متحده آمریکا است که ایران هسته‌ای قابل قبول نیست و اینکه ایران تحت هیچ شرایطی نباید بتواند به سلاح هسته‌ای دست پیدا کند و از همه ابزار لازم برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای و به رسمیت شناخته‌شدن و حمایت از آزادی عمل شرکا و متحدان از‌جمله اسرائیل استفاده شود». در این قطع‌نامه ضد ایرانی ادعا شده بود که «تهران در‌حال‌حاضر دارای دانش هسته‌ای بازگشت‌ناپذیر و خطرناک است و تداوم تنش‌های هسته‌ای تهدیدی جدی برای ایالات متحده و متحدان و شرکای آن از‌جمله اسرائیل ایجاد می‌کند».

 راهبرد هسته‌ای تهران

در سایه آنچه گفته شد، نشریه فارن‌افرز در مطلبی تأکید دارد «یک بحران منطقه‌ای گسترده‌تر ممکن است چنان آشفتگی بین‌المللی ایجاد کند که دیگر قدرت‌ها نتوانند به تصمیمات هسته‌ای ایران توجه کنند یا منابع را برای متوقف‌کردن آن صرف کنند. اگر منازعه گسترش یابد و ایران را درگیر کند، تهران همچنین ممکن است به این نتیجه برسد که برای دفاع به سلاح هسته‌ای نیاز دارد».

این نشریه آمریکایی در مطلب خود نوشته بود: «تقریبا از لحظه‌ای که حماس در هفت اکتبر به اسرائیل حمله کرد، تحلیلگران سیاست خارجی شروع به ابراز نگرانی درباره ایران کردند. مقامات آمریکایی و اسرائیلی اعلام کرده‌اند هیچ مدرکی دال بر ارتباط مستقیم ایران با این حمله وجود ندارد. حتی برخی منابع اطلاعاتی ایالات متحده گفته‌اند که مقامات ایران خود از این حمله غافلگیر شده‌اند. اما تردیدی وجود ندارد که تهران این را یک پیروزی بزرگ می‌داند که حماس توانست دستگاه اطلاعاتی اسرائیل را فریب دهد و چنین عملیات گسترده‌ای را انجام دهد. ایران حمایت قوی خود از حماس را پنهان نمی‌کند و علنا این حمله را تحسین کرده است».

در ادامه مطلب فارن‌افرز که «انتخاب» آن را منتشر کرده، قید شده است: «با هزاران تلفات و بدون هیچ‌گونه چشم‌اندازی برای پایان جنگ، نبرد با حماس درحال‌حاضر به یکی از ویرانگرترین منازعات در تاریخ اسرائیل و فلسطین تبدیل شده است. با پیشروی نیرو‌های اسرائیلی در غزه، جنگ می‌تواند به جایی برسد که «محور مقاومت» یعنی حزب‌الله و دیگر شبه‌نظامیان مورد ‌حمایت تهران در عراق، لبنان، یمن و جا‌های دیگر به مبارزان مستقیم در مقابل اسرائیل تبدیل شوند. چنین تحولاتی به نوبه خود می‌تواند ایالات متحده را به جنگ بکشاند. حتی اگر این کار را نکند، جنگ منطقه‌ای ایران و اسرائیل پیامد‌های گسترده‌ای از‌جمله هجوم پناه‌جویان از خاورمیانه به اروپا، افزایش افراط‌گرایی در سراسر منطقه و اختلالات بالقوه عمده در بازار بین‌المللی نفت و اقتصاد جهانی خواهد داشت».

فارن‌افرز در ادامه ادعاهای خود نتیجه می‌گیرد «تشدید جنگ می‌تواند برای ایران هم فرصت و هم منطقی قوی برای عبور از آستانه هسته‌ای ایجاد کند. یک بحران منطقه‌ای گسترده‌تر ممکن است چنان آشفتگی بین‌المللی‌ای ایجاد کند که دیگر قدرت‌ها نتوانند به تصمیمات هسته‌ای ایران توجه کنند یا منابع را برای متوقف‌کردن آن صرف کنند. اگر منازعه گسترش یابد و ایران را درگیر کند، سران تهران همچنین ممکن است به این نتیجه برسند که برای دفاع به سلاح هسته‌ای نیاز دارند».

توقف عادی‌سازی روابط عربستان و اسرائیل؟

در کنار این گزاره که آغاز عملیات طوفان الاقصی، مذاکرات هسته‌ای و دیگر روندهای دیپلماتیک چراغ‌خاموش و پشت پرده دولت بایدن با ایران را به حاشیه برده است، این تصور نیز شکل گرفته بود که جنگ حماس و اسرائیل عملا عادی‌سازی روابط ریاض‌-‌تل‌‌آویو را هم دست‌کم برای چندین ماه به محاق برده است. در همین راستا طیفی از کارشناسان تأکید دارند که اساسا مخاطب اصلی عملیات طوفان الاقصی، عربستان سعودی بوده است که سعی داشت در معادلات و پیش‌شرط‌های خود با آمریکا و اسرائیل موضوع فلسطین را از دستور کار خارج کند.

حال اخبار واصله حکایت از آن دارد که عملیات طوفان الاقصی بر‌خلاف تصور این طیف، حتی در کوتاه‌مدت هم روی روند عادی‌سازی روابط اسرائیل و عربستان اثرگذار نبوده است. به گفته اکونومیست با وجود جنگ حماس و اسرائیل کماکان محمد بن‌سلمان به دنبال برقراری روابط هم‌زمان با اسرائیل و ایران است. این نشریه به گفته‌های بیستم اکتبر جو بایدن نقبی می‌زند که گفته بود «هدف از حمله حماس، جلوگیری از توافق صلح بین اسرائیل و عربستان سعودی بوده است؛ چون من می‌خواستم با سعودی‌ها [به مذاکره] بنشینم. واقعا سعودی‌ها می‌خواستند اسرائیل را به رسمیت بشناسند».

با این تحلیل، اکونومیست در مورد نیات عربستان سعودی به سه نتیجه رسیده است: «اول اینکه می‌خواهد حماس را تضعیف کند. دوم، به دنبال اجتناب از رویارویی گسترده‌تر با ایران است. شاهزاده ترکی بن‌فیصل تلویحا گفت نزدیکی روابط عربستان سعودی و ایران هنوز پابرجاست. تهران و ریاض در ماه مارس برای بازگشایی سفارت‌ها و کاهش اختلافات چندساله خود به توافق رسیدند. سعودی‌ها نگران هستند که یک جنگ منطقه‌ای ممکن است منجر به حملاتی تحت حمایت ایران به عربستان شود. سوم اینکه عربستان سعودی در‌های عادی‌سازی روابط با اسرائیل را نمی‌بندد.

آمریکا بخش زیادی از سال جاری را صرف فشار برای دستیابی به توافقی برای به‌رسمیت‌شناختن اسرائیل از سوی عربستان کرده است. سعودی‌ها در ازای چنین توافقی، خواهان یک پیمان دفاعی با آمریکا بودند. به نظر می‌رسید سعودی‌ها به فشار [برای گرفتن امتیازاتی] به‌منظور ژست نمایشی حمایت از فلسطین راضی بودند؛ امتیازاتی صرفا برای تسکین درد اشغال فلسطین و نه پایان‌دادن به آن. اکنون محمد بن‌سلمان، ولیعهد عربستان و حاکم واقعی این کشور، خواستار ایجاد یک کشور فلسطینی در امتداد مرز‌های قبل از ۱۹۶۷ شده است. گفت‌وگو‌ها با اسرائیل ادامه خواهد یافت، هرچند آرام‌تر از گذشته اما حالا بهایی که اسرائیل برای عادی‌سازی روابط با سعودی‌ها باید بپردازد، بالاتر خواهد بود».

به دنبال این نتیجه‌گیری اکونومیست، فارن‌افرز هم در ادامه ادعاهای خود، گزاره متفاوتی را طرح می‌کند دال بر اینکه «برای تهران، جنبه‌های درگیری فراتر از یک اسرائیل ضعیف‌تر و احتمالا سلاح هسته‌ای است؛ چون قبل از هفتم اکتبر به نظر می‌رسید اسرائیل آماده عادی‌‌سازی روابط با عربستان سعودی است، اما حمله حماس تمام این پیشرفت‌ها را متوقف کرد. پس از آن، محمد بن‌سلمان، ولیعهد سعودی و رئیس‌جمهور ایران برای اولین بار از زمان احیای روابط در ماه مارس گذشته گفت‌وگوی تلفنی انجام دادند».

با این نکته، فارن‌افرز چنین تحلیل می‌کند که «کشور‌های خارجی باید بدانند افزایش تنش بین ایران و اسرائیل یک تهدید جدی بلندمدت با عواقب جهانی است. طرف‌های خارجی باید به دنبال راه‌هایی برای کاهش تنش باشند، از‌جمله استفاده از کانال‌های محرمانه برای کمک به دو طرف (ایران و ایالات متحده) جهت ارتباط. انجام این کار دشوار خواهد بود، اما اگرچه ممکن است درحال‌حاضر غیر‌واقعی به نظر برسد، درگیری فعلی می‌تواند فرصت‌هایی برای میانجیگری ایجاد کند».

فارغ از این سلسله‌تحلیل‌ها به این نکته باید توجه داشت که بعد از آتش‌افروزی‌های اسرائیل در غزه و راه‌افتان ماشین کشتار تل‌آویو و همچنین اتفاقاتی که پس از آن در منطقه رخ داد، می‌توان به این احتمال اندیشه کرد که جغرافیای دیپلماسی منطقه با غرب تغییر کرده است. چه‌بسا از این به بعد لازم باشد یک بار دیگر برخی از کشورها مناسبات دیپلماتیک خود را با غرب بازتعریف کنند./شرق

عبدالرحمن فتح الهی

نویسنده خبر

روزنامه نگار و کارشناس ارشد روزنامه نگاری سیاسی و عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: ایران اسرائیل فلسطین نوار غزه حماس عراق سوریه برجام علی باقری کنی حسین امیرعبداللهیان قطر ترکیه عادی سازی روابط با اسرائیل عربستان سعودی پرونده هسته ای ایران جو بایدن


( ۳ )

نظر شما :