گیجی جای دیپلماسی را گرفته است
اوکراین، ارمنستان و سر در گمی در سیاست خارجی ایران
دیپلماسی ایرانی: طی تقریبا دو سال اخیر دو جنگ در دو منطقه نزدیک به هم را شاهد بوده ایم، یکی جنگ اوکراین و حمله روسیه به آن و دیگری جنگ قره باغ و حمله آذربایجان با حمایت ترکیه، عضو ناتو، به آن. با توجه به این که این دو واقعه با فاصله بوده و هم زمان نبوده است سیاست ایران در قبال این دو را می توان به شکل مختلفی ارزیابی کرد.
در اوکراین احتمالا تلاش برای توسعه ناتو بود. همراهی با روسیه که تلاش می شد روابط راهبردی و استراتژیک باشد برای ایران فرصت بود. اما روسیه به دنبال آن بود تا در تله یا دام پهن شده برای ولادیمیر پوتین تنها نباشد. از این رو از فرصت نمایش قدرت ایران به خوبی استفاده کرد. روسیه محق به نظر می رسید و شاید هم لازم بود که ایران با آن همکاری خاصی داشته باشد.
در مورد مناقشه آذربایجان و ارمنستان اما به نظر می رسد باید تحلیل دیگری از سیاست جمهوری اسلامی ایران داشته باشیم. در آنجا به نظر می رسد که ما دیر متوجه شدیم و باز هم این گونه به نظر می آید که توافقات برای توسعه وسعت سرزمینی آذربایجان با حمایت ترکیه بوده و طی آن بده بستان ناتو با عضویت سوئد انجام شده بود و پوتین هم با توجه به واسطه گری رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه برای روسیه در غرب، این اتفاقات را پذیرفته بود .
جمهوری اسلامی ایران چون معتقد به بعضی سیاست های قدیمی مثل «عدم تغییر مرزها» و «عدم گشایش کانال های مراسلاتی» است، همچنین نسبت به مناسبات ترکیه و آذربایجان و گسترش حوزه و احیای امپراطوری مغولستان بزرگ یا ترکیه عثمانی حساسیت دارد و با این سیاست عملی ترکیه مواجه شده است، به نظر می رسد در نوعی «سرگیجه یا سردرگمی استراتژی» سیر میکند. در اینجا این سوال مطرح می شود که اگر مخالف توسعه نفوذ غرب هستیم چرا در ارمنستان با این نفوذ مقابله نمی کنیم، از سوی دیگر در حالی که پاشینیان عنصر غربی محسوب می شود همراهی غرب با او را هم مشاهده نمی کنیم، در حالی که به جای پاشینیان ترکیه و آذربایجان را سیبل کرده ایم؟
در مورد رفتار ولادیمیر پوتین در مورد قفقاز هم «گیج» هستیم، در حالی که این همه در اوکراین به روسیه کمک کردیم؛ می بینیم که پوتین در ارمنستان با ترکیه، آذربایجان و غرب همراهی می کند؟ عدم پاسخ به سوال و تلاش برای تفکیک دو جبهه اوکراین و ارمنستان «عدم خروج از این سرگیجه» است. در حالی که پاسخی برای پرسش های خود نداریم، شاید منتظر دوران گذار هستیم و طراحی های دیگران را انتظار می کشیم تا بعدا واکنش نشان دهیم. همان طور که در برابر تطمیع و تهدید به حذف و مشارکت اردوغان نسبت به ایران که همه را در یک قالب دنبال می کند، پاسخی نمی دهیم.
اکنون در سیاست خارجی مان مانع تراشی، حسادت به همسایگان، نفرت بی مورد از غرب و ازدواج اجباری با پوتین را شاهدیم که موجبات «گیجی» ما را فراهم آورده است، در این میان نخبگان هم یکی به میخ یکی به نعل می زنند و درصدد آسیب شناسی و تصحیح هم نیستند و با ملاحظات خطی، سیاسی، وابستگی، نیازمندی درک و فهم گوناگون را القا می کنند.
به عبارت دیگر میتوان این گونه نتیجه گرفت که در اوکراین کیش و مات کردیم ولی در ارمنستان کیش و مات شدیم.
نظر شما :