تفسیرهایی که از سفر محمد بن سلمان به امریکا می‌توان داشت

آینده خاورمیانه؛ «مثلثی با قاعده متزلزل»

۰۴ آذر ۱۴۰۴ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۳۶۴۳۷ اخبار اصلی خاورمیانه
نویسنده خبر: سید محمد حسینی
سید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: از منظر استراژیست های امریکایی پس از ۷ اکتبر و به خصوص پس از جنگ ۱۲ روزه موازنه قدرت در خاورمیانه به سود اسرائیل تغییر یافته اما مدل مطلوب امریکا در خاورمیانه ساختاری از قدرت متوازن شده میان ترکیه، عربستان و اسرائیل است. در این مثلث اسرائیل نقش قاعده مثلث را ایفا می کند یعنی در ابعاد امنیتی و نظامی نسبت به عربستان و ترکیه برتری دارد اما این برتری نباید به هژمونی تبدیل شود.
آینده خاورمیانه؛ «مثلثی با قاعده متزلزل»

دیپلماسی ایرانی: سفر اخیر محمد بن سلمان به واشینگتن در چارچوب فصل جدیدی از روابط امریکا با عربستان قابل تبیین است. از منظر تئوری های روابط بین‌الملل، رویکرد امریکا به عربستان را از منظر «موازنه سازی از دور» Offshore balancing و رویکرد عربستان به امریکا را از منظر «سیاست مصون سازی» Hedging policy می‌توان تبیین نظری کرد.

استراتژی کلان امریکا در سیاست بین‌الملل؛ حفظ و تداوم هژمونی از طریق ممانعت از ظهور هژمون های منطقه‌ای است و راهبرد این استراتژی «توازن سازی دائمی» در زیر سیستم ها و مناطق است. این توازن سازی گاه مستقیم و گاه غیر مستقیم و از راه دور و از طریق همپیمانان امریکا انجام می‌شود. برای قدرت هژمون فرقی ندارد؛ هر بازیگری که قصد هژمونی در سطح مناطق را در سر بپروراند و یا در مسیر آن حرکت کند الزامأ باید از طریق تقویت رقیب آن بازیگر؛ متوازن شود و جلوی هژمونی او‌گرفته شود حتی اگر آن بازیگر اسرائیل نزدیکترین متحد امریکا و مستظهر به لابی های قدرتمند یهودی داخل امریکا باشد؛ کما اینکه امریکا در جنگ ۱۹۷۳ اعراب و اسرائیل مانع از ضربه آخر اسرائیل به مصر شد و موشه دایان، وزیر جنگ اسرائیل، اعلام کرد «در آستانه ضربه نهایی به مصر و اشغال قاهره؛ کسینجر به ما صلحی تحمیل کرد که به سود اعراب بود». منطق رفتار امریکا در سال ۱۹۷۳ مشخص بود؛ اسرائیل باید ایمن باشد؛ در منازعات منطقه ای هم پیروز باشد اما اسرائیل حق هژمون شدن در خاورمیانه را ندارد کما اینکه انگلیس و آلمان و فرانسه نیز در اروپا چنین حقی را از دیدگاه امریکا نداشتند و کماکان ندارند و باید در یک توزیع نامتقارن قدرت؛ یکدیگر را متوازن کنند و هکذا سایر مناطق….

از منظر استراژیست های امریکایی پس از ۷ اکتبر و به خصوص پس از جنگ ۱۲ روزه موازنه قدرت در خاورمیانه به سود اسرائیل تغییر یافته اما مدل مطلوب امریکا در خاورمیانه ساختاری از قدرت متوازن شده میان ترکیه، عربستان و اسرائیل است. در این مثلث اسرائیل نقش قاعده مثلث را ایفا می کند یعنی در ابعاد امنیتی و نظامی نسبت به عربستان و ترکیه برتری دارد اما این برتری نباید به هژمونی تبدیل شود؛ پس امریکا به دنبال تقویت جایگاه عربستان در خاورمیانه است تا:

۱) مانع از هژمونی اسرائیل در منطقه شود،

۲)جهان عرب را از طریق سرشاخه کشورهای عربی یعنی عربستان با امریکا همراه کند،

۳) از قدرت مالی و سرمایه گذاری امریکا برای تقویت اقتصاد امریکا بهره ببرد،

۴) امنیت انرژی در خلیج فارس را حفظ و کنترل کند، 

۵) همراهی سیاسی و مالی عربستان را در طرح صلح غزه و پیاده کردن آن طرح در زمین غزه به دست آورد،

۶) پروژه ابراهیم( طرح عادی سازی روابط اعراب با اسرائیل) را با الحاق عربستان تقویت نماید،

۷) نظم منطقه ای برونزاد در خلیج فارس را ایمن و حفظ کند،

۸) همراهی عربستان در جنگ احتمالی با ایران و یا مهار ایران را به دست آورد، 

۹) عربستان را در ایجاد نظم آتی منطقه ای با اسرائیل و ترکیه همراه سازد؛

۱۰) دکترین سه ستونی ترامپ را در قالب مثلث اسرائیل، ترکیه و عربستان پی ریزی نماید.

انگیزه‌های عربستان نیز از تعمیق روابط با امریکا و به خصوص شخص ترامپ در چارچوب سیاست هجینگ «مصون سازی یا بیمه سازی» قابل درک است.

۱) عربستان با وجود  تنوع بخشی در روابط با قدرت های بزرگ که از سال ۲۰۱۰ آغاز کرده است، کماکان تضمین کننده اصلی بقا خود را امریکا می‌داند،

۲) عربستان؛ هژمون طلبی اسرائیل را تهدیدی موجودیتی برای کشورهای عربی در بلند مدت می‌داند،

۳) عربستان جنگ امریکا علیه ایران را تهدیدی علیه ثبات منطقه‌ای می‌داند و تغییر رژیم در ایران را نیز لزومأ به نفع مصالح بلندمدت کشورهای عربی نمی بیند، بلکه جمهوری اسلامی ضعیف و‌مهار  شده (و قابل پیش بینی پذیر) را به فروپاشی جمهوری اسلامی ترجیح می‌دهد. بر این اساس عربستان با دیپلماسی پنهان به دنبال ممانعت از جنگ اسرائیل علیه ایران است،

۴) حمله اسرائیل به قطر زنگ خطری برای کشورهای عربی از جمله عربستان است؛ تجربه حسنی مبارک و رها کردن او توسط کاخ سفید و بی عملی در قبال حمله به آرامکو ، پیش روی حاکمان عربستان است پس سعودی ها به دنبال تضمین امنیتی پایدار از امریکا هستند،

۵) خرید تجهیزات نظامی پیشرفته؛ هواپیمای اف ۳۵ و تقویت برنامه هسته ای عربستان در ازای سرمایه گذاری ۶۰۰ میلیارد دلاری و وعده افزایش آن به یک تریلیون دلار ؛ دستور کار محمد بن سلمان را در این سفر تشکیل می‌داد،

۶) عربستان هم به دنبال «جانمایی» مناسب برای عربستان در نظم آتی منطقه ای و نظم در حال شکل گیری جهانی است،

۷) تقویت روابط عربستان با امریکا قدرت چانه زنی آنها را در قبال متحدان و رقبای منطقه ای عربستان از قبیل ترکیه، ایران، اسرائیل و قطر تقویت می کند،

۸) ایضأ تقویت روابط با امریکا قدرت چانه زنی آنها را در قبال سایر قدرت های بزرگ نظیر چین و روسیه و اروپا تقویت میکند،

۹) سعودی ها، شرایط نه جنگ و نه صلح میان ایران و اسرائیل را موقتی میدانند و با ترسیم سناریوهای گوناگون؛ بقا خود را در صورت تحقق هر سناریو در گرو تقویت پیوند سیاسی و امنیتی با امریکا می‌دانند،

۱۰) در نهایت عربستان نیز  خواهان نقش آفرینی در نظم سه ستونی ترامپ با مشارکت اسرائیل، ترکیه و عربستان است؛ نظمی که قاعده ای نامعلوم و سست دارد و نتیجه منازعه ایران و اسرائیل (جنگ احتمالی پیش رو) میتواند این مثلث را منهدم و یا تثبیت کند.

سید محمد حسینی

نویسنده خبر

سفیر اسبق ایران در عربستان و کارشناس ارشد مطالعات منطقه 

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: محمد بن سلمان سفر محمد بن سلمان عربستان عربستان سعودی ایالات متحده امریکا امریکا و عربستان امریکا و عربستان و اسرائیل ایران و امریکا و عربستان سید محمد حسینی


نظر شما :