رنگ و بوی اقتصادی سفر محمد بن سلمان به امریکا

امنیت برای اقتصاد؛ معماری جدید روابط ریاض–واشنگتن

۲۸ آبان ۱۴۰۴ | ۱۸:۰۰ کد : ۲۰۳۶۳۴۳ اخبار اصلی خاورمیانه
کامران کرمی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: محمد بن سلمان در شرایطی با دستورکار اصلی امضای یک پیمان دفاعی غیرحزبی، خرید جنگنده‌های نسل پنجم و بازآرایی روابط چند دهه‌ای ریاض و واشینگتن در بستر شکاف‌های چندقطبی با منطق اقتصاد سیاسی بین‌المللی راهی کاخ سفید شده که مولفه امنیت نقش کلیدی برای پروژه چشم انداز ۲۰۳۰ این کشور بازی می‌کند. در این چیدمان؛ بن سلمان دو هدف اصلی اقتصادی و امنیتی با تاثیر و تاثر ژئوپلتیک را دنبال می‌کند.
امنیت برای اقتصاد؛ معماری جدید روابط ریاض–واشنگتن

نویسنده: دکتر کامران کرمی پژوهشگر مسائل خلیج فارس

دیپلماسی ایرانی: ضیافت شام دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا برای ولیعهد عربستان سعودی در فضای عدم قطعیت‌های جهانی و منطقه‌ای طنین انداز شد. جایی که امنیت و سرمایه به یکدیگر پیوند خورد و نقطه تعادل جدیدی را در روابط چند دهه‌ای ریاض و واشینگتن پایه‌گذاری کرد. محمد بن سلمان در شرایطی با دستورکار اصلی امضای یک پیمان دفاعی غیرحزبی، خرید جنگنده‌های نسل پنجم و بازآرایی روابط چند دهه‌ای ریاض و واشینگتن در بستر شکاف‌های چندقطبی با منطق اقتصاد سیاسی بین‌المللی راهی کاخ سفید شده که مولفه امنیت نقش کلیدی برای پروژه چشم انداز ۲۰۳۰ این کشور بازی می‌کند. در این چیدمان؛ بن سلمان دو هدف اصلی اقتصادی و امنیتی با تاثیر و تاثر ژئوپلتیک را دنبال می‌کند که خروجی آن به شکل دریافت تضمین‌های ملموس، نقش مهمی در تعمیق روابط با دولت جمهوریخواه و غلبه بر پرونده‌های باز در روابط دو کشور، در نظام منطقه‌ای و در سطح جهانی دارد.

کلان محور «امنیت»

در فرآیند تغییرات نوظهور بین المللی در کلان رقابت چین و آمریکا، چشم انداز امنیت منطقه‌ای برای عربستان سعودی جایگاه تعیین کننده ای در روند محاسبات داخلی ریاض دارد. اقتصاد پسانفت وابستگی معناداری به مسئله ثبات سیاسی دارد که جز از رهگذر امنیت پایدار تامین نخواهد شد. عربستان خواهان تعهدات روشن‌تر و قابل اتکاتری از واشینگتن است. تجربه حمله به تاسیسات آرامکو در ۲۰۱۹، حملات پهپادی علیه امارات در ۲۰۲۲ و حمله اسرائیل به دوحه در ۲۰۲۵، این احساس را در ریاض تقویت کرده که حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس به‌تنهایی ضمانت کافی ایجاد نمی‌کند و واشینگتن باید برای متحد خود تضمین‌های معتبرتر به شکل امضای یک پیمان دفاعی، قرار دادن عربستان بعنوان متحد غیرناتویی و خرید جنگنده‌های F35 باشد. اما از آنجا که توافق دفاعی رسمی نیازمند تصویب سنا است و در شرایط پیچیدگی‌های کنونی عملی به نظر نمی‌رسد، سعودی‌ها به دنبال یک توافق دفاعی دوجانبه‌اند که چارچوبی پایدار برای همکاری نظامی ایجاد کند و وابسته به تغییر دولت‌ها نباشد. متقابلا برای آمریکا نیز دادن تعهدات الزام‌آور بر بستر سیالیت بحران در خاورمیانه که می‌تواند پای ترامپ را به جنگی دیگر در خاورمیانه بکشاند، در این مقطع در دستورکار نیست، اما برای متوازن کردن سرمایه‌گذاری عربستان در اقتصاد آمریکا، یک گام رو به جلو محسوب می‌شود. با این حال همانگونه که درباره قطر نیز پیشتر انجام شد، قرار دادن عربستان و قطر بعنوان متحدان غیرعضو ناتو، آمریکا را ملزم به ورود به جنگ نمی‌کند، این صرفا یک اتحاد است که همکاری‌های دفاعی را تسهیل می‌کند.

پیشرانی به نام «اقتصاد»

تاکید بر مولفه امنیت صرفا هدف نیست، بلکه یک پیش نیاز برای چشم انداز اقتصادی است. سعودی‌ها از این واقعیت آگاهند که برای تبدیل شدن به یک اقتصاد پیشرفته، باید برندهای بزرگ و بازیگران اصلی فناوری، انرژی، صنایع پیشرفته، بهداشت و سرگرمی را به کشور وارد کنند. اقتصاد در این سفر نه یک موضوع جانبی، بلکه محور اصلی معماری روابط جدید آمریکا- عربستان است. ریاض خود را در آستانه یک جهش تاریخی می‌بیند و برای آن به فناوری، امنیت و سرمایه‌گذاری پایدار نیاز دارد. سعودی‌ها اکنون نسبت به گذشته جاه‌طلب‌تر، جسورتر و مطالبه‌گرتر ظاهر شده‌اند و از واشینگتن انتظار دارند به‌عنوان شریک راهبردی در این تحول اقتصادی‌ مشارکت کند، نه صرفا متحد امنیتی سنتی باقی بماند. واقعیت این است که چشم‌انداز ۲۰۳۰ و راهبرد تحول اقتصادی عربستان به‌طور مستقیم بر روابط این کشور با آمریکا و سایر قدرت‌های بزرگ جهانی و منطقه‌ای اثر گذاشته است. عربستان در تلاش است وابستگی تاریخی خود به نفت را کاهش دهد و به یک اقتصاد مبتنی بر فناوری، صنعت، نوآوری و خدمات پیشرفته تبدیل شود. در این چارچوب، حوزه کلیدی همکاری در حوزه هوش مصنوعی و فناوری‌های پیشرفته برای سعودی‌ها اولویت دارد. عربستان برای تحول اقتصادی، ایجاد مراکز داده و پرورش سرمایه انسانی در زمینه AI نیازمند دسترسی قابل‌پیش‌بینی به فناوری و شرکت‌های آمریکایی است؛ موضوعی که در دولت‌های اخیر با محدودیت‌های صادراتی آمریکا مواجه شده است. متقابلا آمریکا نیز منافع اصلی در این همکاری دارد؛ جلوگیری از چرخش عربستان به سمت چین در حوزه فناوری و هوش مصنوعی، جلوگیری از وابستگی ریاض به تکنولوژی آسیای شرقی، حفظ نقش دلار و همکاری‌های بانکی در سرمایه‌گذاری‌های سعودی و اطمینان از اینکه بازتعریف اقتصاد منطقه با محوریت آمریکا و نه رقبا انجام شود.

تاثیر و تاثر امنیت و اقتصاد از ژئوپلتیک منطقه‌ای و جهانی

پیوند دو مولفه و نقطه تعادل بین این دو محور متاثر و همزمان تاثیرگذار از و بر ژئوپلیتیک سیال منطقه‌ای و جهانی است. در مولفه ژئوپلتیک می‌توان سفر بن‌سلمان را از سه منظر تبیین کرد. بازتعریف امنیت منطقه با محوریت یک توافق جدید آمریکا-سعودی تا ریاض بتواند نقش قدرت منطقه‌ای باثبات را بازی کند. دوم ایجاد موازنه جدید در برابر تهدیدات نوظهور از جمله با ایران آنهم نه با جنگ، بلکه با ترکیب بازدارندگی، دیپلماسی و بازسازی کانون‌های بحران در منطقه(یمن، سوریه، لبنان و عراق). سوم استفاده از پرونده فلسطین برای مهندسی نظم سیاسی جدید در خاورمیانه که در آن ریاض نقش بازیگر جهت‌دهنده را ایفا کند و واشنگتن شریک اصلی ریاض در موضوع عادی‌سازی عربستان و اسرائیل باشد. البته این طرح از زمان دولت بایدن بر مبادله‌ای بزرگ بنا شده بود: توافق دفاعی آمریکا-عربستان در برابر عادی‌سازی روابط ریاض و تل‌آویو همراه با بسته‌ای اقتصادی و امتیازات برای فلسطینی‌ها. اما جنگ غزه و شرایط انسانی آن، قیمت سیاسی عادی‌سازی را برای سعودی‌ها افزایش داده است. ریاض در طول دو سال گذشته این استدلال را مطرح کرده که عادی سازی روابط تنها در صورتی پیش می‌رود که اسرائیل از غزه خارج شود و به مسیر تشکیل کشور مستقل فلسطینی تعهد دهد؛ شرایطی که حداقل با کابینه کنونی نتانیاهو ممکن نیست.

چشم انداز

سفر محمد بن سلمان به واشینگتن به رویدادی تعیین‌کننده بدل شده است. تصمیم جنجالی ترامپ برای فروش F35 تنها به تأیید یک معامله محدود نخواهد شد؛ بلکه تصویر برتری هوایی در خاورمیانه در دهه آینده را ترسم می‌کند. از دید بخش عمده‌ای از تصمیم گیرندگان آمریکایی و اسرائیلی برتری کیفی منبعی است که باید در گذر زمان حفظ شود، به‌ویژه در منطقه‌ای که توازن ائتلاف‌ها می‌تواند در چند سال، یا حتی چند ماه، دگرگون شود. این جنگنده منبعی برای قدرت امنیتی، دیپلماتیک و راهبردی است؛ نه فقط در سطح ملی، بلکه در توازن قدرت منطقه‌ای گسترده‌تر. از این منظر دریافت این جنگنده‌ها اگر طبق یک جدول زمانی موردنظر سعودی‌ها عملی شود-که البته تردیدها درخصوص آن هم فراوان است-، دستاورد بزرگی برای بن سلمان با دلالت‌های معنادار برای خاورمیانه‌ای‌ها خواهد بود. کوتاه سخن آنکه؛ رهاورد سفر محمد بن سلمان به واشینگتن و دیدار با ترامپ امضای یک پیمان دفاعی دوجانبه غیراتحادی اما تا حدی الزام‌آور است. این توافق برای ریاض از دو جهت حیاتی است: مقابله با تهدیدات سنتی و نوظهور و ایجاد ثبات برای سرمایه‌گذاری‌های غول‌آسای اقتصادی تا ۲۰۳۰. در این رهگذر پیام ریاض به واشینگتن در ضیافت شام اینگونه طنین انداز شد: بدون تعهدات امنیتی ملموس، اقتصاد مطلوب و مدنظر ترامپ شکل نمی‌گیرد.

کلید واژه ها: محمد بن سلمان کامران کرمی عربستان سعودی دونالد ترامپ اقتصاد عربستان سفر محمد بن سلمان عربستان و امریکا امریکا و عربستان ایالات متحده امریکا برنامه اقتصادی ریاض ریاض واشینگتن عربستان آمریکا منطقه اقتصاد


نظر شما :