
نوسازی در سیاست خارجی عربستان
تألیف سیدمحمدحسینی؛ سفیر سابق ایران در عربستان انتشارات دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت خارجه، سال انتشار: بهار ۱۴۰۴
ادامه مطلبتألیف سیدمحمدحسینی؛ سفیر سابق ایران در عربستان انتشارات دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت خارجه، سال انتشار: بهار ۱۴۰۴
ادامه مطلبسید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی مینویسد: چنانچه الگوی بازدارندگی متقابل را بر مذاکرات ایران و امریکا قابل تطبیق بدانیم باید منتظر توافق سیاسی باشیم. متوازن بودن و یا نامتوازن بودن توافق محصول جنگ ارادهها در میدان دیپلماسی است. اما چنانچه الگوی استیلا – استیصال در مذاکرات جنبه واقعی پیدا کند، آنگاه باید منتظر جنگ و یا توافقی نامتوازن به ضرر ایران باشیم. در هر دو الگو، جنگ ارادهها تعیین کننده نتایج آن خواهد بود.
ادامه مطلبسید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی مینویسد: قدر متقین اما میتوان تعارض منافع میان امریکا و اسرائیل در خاورمیانه را امری مسلم دانست و از شکاف ایجاد شده برای کاهش تهدیدات علیه ایران بهره برد. چگونه؟ به نظر می رسد تقویت روابط ایران با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بهخصوص عربستان میتواند بازی چند سر برد برای ایران ایجاد کند که یکی از آنها، استفاده بهینه از تعارض منافع امریکا و اسرائیل به سود ایران است.
ادامه مطلبسید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: تیجه مذاکرات احتمالی میان ایران و امریکا را «اهرمهای امنیتی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعیِ طرفین» مشخص خواهد کرد اما آنچه در این میان حائز اهمیت است، متغیرهای مداخلهگری است که برخی از آنها شتابدهنده و یا ترغیبکننده توافق هستند و برخیشان به مثابه ترمز، مانع از توافق میشوند.
ادامه مطلبسید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: طبیعی است که رسیدن به توافق عزتمندانه، عقلایی ترین و کم هزینه ترین راه برای مدیریت تنش موجود میان ایران و امریکاست، چه اینکه افزایش تنش با دولت ترامپ، تشدید تحریم ها و احتمال وقوع جنگ را به همراه خواهد داشت. اما توافق عزت مندانه با امریکا و در نقطه مقابل آن، افزایش تنش و جنگ با امریکا، هر کدام پیشرانهایی در سطح ملی ایران، در سطح ملی امریکا، در سطح منطقهای و در سطح نظام بین الملل دارد که ارزیابی هر یک از آن پیشرانها میتواند چشم انداز توافق و یا تضاد میان ایران و امریکا در دوره ترامپ را پیش روی ما بگذارد. در این یادداشت به پیشرانهای توافق و تضاد با امریکا در سطح ملی ایران میپردازیم و در یادداشت های بعد، سطوح بعدی را بررسی میکنیم.
ادامه مطلبسید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: تعارض منافع میان نیروهای مدعی قدرت در سوریه شامل تحریرالشام، ارتش آزاد، اکراد، داعش و بقایای حزب بعثی که زین پس فعالیت زیرزمینی خواهد داشت؛ پتانسیل جنگ داخلی در سوریه را طی روزهای آینده فراهم میکند. آنچه این جنگ را میتواند به تعویق بیندازد، تحمیل اراده بازیگران خارجی به نیروهای مدعی قدرت در داخل سوریه است. ترکیه، امریکا، عراق، عربستان و ایران هر کدام با انگیزههای مختلف مخالف جنگ داخلی در سوریه هستند.
ادامه مطلبسید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: سیاست خارجی ایران در تئوری باید «حمایت از تمامیت ارضی سوریه» و در عمل «عدم مداخله در بحران سوریه» با نگاهی درازمدت به منافع و مصالح کشور باشد.
ادامه مطلبسید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: با تحلیل تاریخی می توان مشابهت های زیادی میان حوادث سا ل های اخیر در خاورمیانه و نیمه دوم قرن ۱۹ پیدا کرد. به خصوص رویدادهای منطقه پس از ۷ اکتبر، حوادث زنجیرواری را نشان می دهد که گویی از سوی یک قدرت مداخله گر خارجی طراحی و توسط نیروها و کشورهای نیابتی اش دنبال می شود.
ادامه مطلبسید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: پاسخ امروز اسرائیل کاملا نمایشی بود و نشان داد؛ بازدارندگی ایران در میدان و دیپلماسی موثر افتاده است. هم عبور موشک های بالستیک ایران از سپر دفاع موشکی اسرائیل و هم دیپلماسی آقای عراقچی در منطقه در یک پیکره هم افزا و همسو موفق شدند بازدارندگی موثری ایجاد کنند و اسرائیل را از ماجراجویی جنگی وادار به عملیات نمایشی کنند.
ادامه مطلبسید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: صاحبان قدرت حتی در هنگامه بحران و جنگ، استراتژی های بلندمدتی در ذهن دارند و گاه آن را اعلام هم می کنند اما آنچه در ذهن است باید پا در زمین بگذارد، انبوهی از موانع عینی را از پیش رو بردارد تا بصورت واقعیت عینی محقق شود. در عین حال نظام باورهای صاحبان قدرت اهمیت دارد، چه اینکه صاحبان قدرت آینده را می سازند و بررسی دیدگاه ها و باورهای آنها می تواند نقشه راه آنها برای آینده را نشان دهد. این روزها در بحران حاد خاورمیانه، مقامات صهیونیستی، گاه از نقشه راه خود برای آینده سخن می گویند. این نقشه راه به طور حتم با موانع بزرگ و جدی مواجه است اما دانستن آن برای تصمیم گیران جمهوری اسلامی دارای اهمیت حیاتی است.
ادامه مطلبسید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: بررسی دیدگاههای عرضه شده در باب سیاست خارجی ایران از سوی تحلیلگران خارجی و داخلی نیز نشان میدهد؛ قرائتها و برداشتهای متکثر و بعضأ متضادی از سیاست خارجی ایران ارائه شده است. با آغاز جنگ غزه و تلاش مذبوحانه رژیم صهیونیستی برای درگیرکردن مستقیم ایران در یک جنگ منطقهای و امتناع ایران؛ مجددأ پیچیدگی سیاست خارجی ایران خودنمایی کرده و سوالاتی را در ذهن پژوهشگران ایجاد کرده است.
ادامه مطلبسید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: برای جمهوری اسلامی ایران که به خصوص در سالهای اخیر راهبرد همسایگی را با دو هدفِ آغاز روند منطقهگرایی درونزاد و مدیریت تحریمهای امریکا، به عنوان اولویت سیاست خارجی خود برگزیده، عراق مطلوبترین گزینه برای الگوسازی و آغاز سیاست همسایگی است. چرا عراق؟
ادامه مطلبسید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: رأی اعتماد مجلس دوازدهم (که حسب ظاهر، تعداد نواصولگرایانش بیش از اصولگرایان است) به همه کابینه دولت (اصطلاحاً )اصلاح طلب پزشکیان؛ اتفاقی مبارک در تاریخ جمهوری اسلامی است که باید آن را «نقطه عطفی در بلوغ سیاسی ایرانیان» دانست.
ادامه مطلبسید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: واقعیت و شبه واقعیت؛ سیاست خارجی کشورها را با چالشها و البته فرصتهای جدیدی مواجه کرده است. سیاست خارجی هر کشور، اصول، اهداف و راهبردهایی دارد که واقعیت سیاست خارجی آن کشور را میسازند؛ همزمان سیاست خارجی، تصویری دارد که ضرورتأ باید نمایانده شود. چنانچه کارگزار سیاست خارجی تصویری از سیاست خارجی در قالب معانی، مفاهیم، استعارهها و کردارهای گفتمانی ارائه نکند؛ دیگران این تصویر را به شکلی مجعد بر میسازند. اینجاست که روابط عمومی نهادها، سازمانها و وزارتخانهها اهمیتی مضاعف پیدا میکنند.
ادامه مطلبسید محمد حسینی در یادداشتی می نویسد: صبر استراتژیک ایران در قبال اسرائیل؛ مصداق کنشگری است و چنانچه واکنش احتمالی نظامی ایران در قبال ترور اسماعیل هنیه؛ بازی در زمین اسرائیل باشد، مصداق کنشپذیری خواهد بود. پس تا اینجا رفتار ایران در قبال رژیم صهیونیستی عین عقلانیت، کنشگری و استفاده بهینه از فرصتها برای منافع ملی ایران و منافع جبهه مقاومت بوده است.
ادامه مطلبسید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: به نظر میرسد الگوی تصمیمگیری دولت چهاردهم بر اساس «الگوی تصمیمگیری نسبی» گراهام الیسون شکل بگیرد. اصول کلی سیاست خارجی ایران، امری حاکمیتی است اما دولتها، جهتگیری سیاست خارجی ایران را تعیین میکنند. در عین حال نهادهای مختلفی در فرایند تصمیمگیری سیاست خارجی ایران نقش دارند که واقعبینانه باید منافع دیوانسالاران و رویکردهای متفاوت سازمانها را در این فرایند لحاظ کرد.
ادامه مطلبسید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: همگرایی در داخل، ناظر بر وحدتِ مسئولین برای حل مشکلات کشور و کاهش شکاف میان دولت و ملت است و در عرصه خارجی ناظر بر تعاملِ عزتمندانه با کشورهای غیرمتخاصم و تعادل بخشی در توسعه روابط با بلوک شرق و غرب است. بر این اساس دولت چهاردهم در عرصه سیاست خارجی نیز به یک دال مرکزی گفتمانی نیازمند است که جهتگیری دولت چهاردهم در منطقه و نظام بینالمل را تعیین میکند.
ادامه مطلبسید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: پیروزی آقای دکتر پزشکیان را نیز باید در متن گزارههای کلامی و نمادهای رفتاری ایشان دنبال کرد. آقای پزشکیان قبل از ۸ تیر یعنی دور اول انتخابات، برخی از گزارههای گفتمانی را ارائه کرد و از طریق آنها، اذهان بیش از ۱۰ میلیون رأی دهنده را به تسخیر خود درآورد. اتفاقأ مشارکت ۴۰ درصدی در دور اول و اقبال بسیاری از روستائیان از آقای پزشکیان نشان میدهد که آراء ایشان در دوره اول کمتر تشکیلاتی و بیشتر وابسته به شخصیت و کلام ایشان بود.
ادامه مطلبسید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: کاهش نرخ مشارکت در انتخابات روز جمعه اثر منفی بر دیپلماسی دولت ۱۴ خواهد داشت. این پیش بینی می تواند غلط باشد مشروط به اینکه مشارکت سیاسی مردم در دور دوم انتخابات از نرخ ۵۰ درصد فراتر رود و دولتی با پشتوانه رای بالا و نرخ مشارکت اکثریت مردم؛ منافع ملی ایران را در منطقه و نظام بین الملل نمایندگی کند.
ادامه مطلبسید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: چشم انداز سیاست خارجی در دیدگاه نامزدها شفاف نیست. اما چشم انداز چیست و چه جایگاهی در فرایند سیاستگذاری دولت ها دارد؟ چشمانداز، هدایتگر و نیرو محرکی است که به ما مسیر و مقصد میبخشد؛ چشمانداز، تصویری از آینده مطلوب است، آیندهای که پیشبینی نمی شود بلکه فردایی است که باید خلق شود؛ چشمانداز یوتوپیا نیست، بلکه دورنمایی دستیافتنی است که مانند ستاره قطبی در دوردست، الهام میبخشد، اعتقاد راسخ در میان نیروهای اجتماعی ایجاد میکند، اراده و تصمیم میآفریند و موجب جنبش و حرکت هدفمند میشود.
ادامه مطلبسید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: یکی از تهدیدهای پنهان که متوجه منافع ملی کشور است و به تدریج آثار مخرب خود را نمایان خواهد کرد؛ فرایند «بیربط شدگی ایرانIrrelevance » در اقتصاد سیاسی منطقهای و جهانی است. فرایندی که مدتی است آغاز شده و آثار مخرب آن به تدریج نمایان خواهد شد. چنانچه از حالا در مقابل این فرایندِ مخرب، تدبیر و اقدامات مقتضی صورت نگیرد، «امنیت وجودی» کشور در آینده نه چندان دور، با مخاطرات جدی مواجه خواهد شد.
ادامه مطلبسید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی مینویسد: نگاهی به روندهای حاکم سیاسی، امنیتی، اقتصادی و زیست محیطی منطقه قفقاز نشان میدهد، تهدیدهای فزایندهای در این محیط علیه منافع سیاسی، امنیتی، اقتصادی و زیستمحیطی ایران در حال شکلگیری است.
ادامه مطلبسید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: این روزها ضروری است تا ماهها و روزهای منتهی به تجاوز صدام به ایران تداعی شود و بر اساس بدبینانه ترین حالت، تدابیر بازدارنده اعم از سیاسی، نظامی، اقتصادی، رسانه ای و… طراحی شود.
ادامه مطلبسید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: دیدبانی استراتژیک در میدان و شواهد تاریخی نشان میدهد، در شرایط کنونی مصلحت عالی کشور که در بطن آن عزت، حکمت و عقلانیت را در بر دارد؛ عدم تغییر الگوی رفتاری و نظامی ایران در قبال صهیونیستهاست.
ادامه مطلبسید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: عبارات «عملیات صددرصد فلسطینی حماس در ۷ اکتبر» و « آزادی عمل فرماندهان مقاومت در اتخاذ تدابیر جنگی به صورت جداگانه» (بکار رفته توسط سیدحسن نصرالله)نشان میدهد، مادامی که از سوی اسرائیل و امریکا به ایران یا لبنان، حمله نظامی صورت نگیرد، جبهه مقاومتوضعیت آفندی به خود نخواهد گرفت.
ادامه مطلبسید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: مزایای سیاسی و امنیتی عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای و عضویت احتمالی ایران در بریکس از هم اکنون قابل احصاء و شمارش است اما ضروری است تا در مورد مزایای اقتصادی عضویت ایران در این دو نهاد و نهادهای دیگر نگاه واقع بینانه داشت و توقعات جامعه را بیش از اندازه افزایش نداد.
ادامه مطلبسید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: تحلیلهایی که از خستگی یا استیصال امریکا از حضور در منطقه گفتند و معتقد بودند به دلیل پرهزینهبودن حضور امریکا در خلیجفارس و رقابت استراتژیک امریکا با چین در سطح جهانی، روند کاهش حضور نیروهای امریکایی در منطقه خاورمیانه و خلیجفارس آغاز شده است و خوشبینانه معتقد بودند شرایط برای نظم منطقهای جدید با مشارکت کشورهای منطقه و بدون دخالت امریکا فراهم شده است. در نقطه مقابل این تحلیلِ سادهانگارانه که حالا با این دست از اخبار و اطلاعات به سادگی هوا میشود، تحلیل واقعبینانهتری از کنشگری جدید امریکا در خلیجفارس ارائه میشود مبنی بر اینکه دولت امریکا به جای موازنهگری مستقیم از موازنهگری از دور (Off shore balancing) بهره میبرد.
ادامه مطلبسید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی مینویسد: نشست جده از منظر قدرت اجباری، قدرت نهادی و قدرت ساختاری بدون تردید دستاورد محسوسی ندارد اما از منظر قدرت گفتمانی برای اوکراین، اروپا، امریکا و عربستانِ میزبان پیروزی بزرگی بود. چرا؟
ادامه مطلبسید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: بنای جدید روابط ایران و عربستان میتواند و ضرورت دارد که در سطح اجتماعی ساخته شود. سطح اجتماعی یعنی همان پیشبرد روابط همسایگی با بهرهمندی از بازیگران غیر دولتی به گونهای که دولتها، مراودات بازیگران اجتماعی اعم از تجار، مراکز علمی و...را تمهید و بسترسازی کنند و بازیگران اجتماعی پیوندها را برقرار کنند. چنین سازهای در آینده در مقابل طوفانها مقاوم خواهد بود.
ادامه مطلبسید محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: عناصر نظم مطلوب منطقه ای ایران یعنی نظم درون زا درست در تضاد با عناصر نظم منطقه ای برونگرا است. این ثبات می خواهد، آن بی ثباتی، این مداخله مثبت قدرت های خارجی را طلب می کند، آن مداخله منفی، این مشارکت در نظم را هدف می داند، آن مشارکت را وسیله، این نظم بدون اسرائیل را دنبال می کند، آن یکی نظم با اسرائیل، این به ملت ها اصالت می دهد، آن به دولت ها، این مهندسی نظم از قاعده به رأس را دنبال می کند، آن از رأس به قاعده و بالاخره این هسته نظم منطقه ای را روابط همسایگی مبتنی بر اعتماد متقابل می داند و آن یکی هسته نظم را روابط مبتنی بر هژمونی و تفوق تلقی می کند. توافق ۱۰ مارس میان ایران و عربستان با نقش محوری چین به عنوان میانجی و بالانسر جدید منطقه ای نشان می دهد عناصر منطقه گرایی درونزا کنار هم قرار گرفته است.
ادامه مطلب