لاریجانی، نماد عقلانیت و عملگرایی ایرانی

شباهت‌های جنگ ۱۲ روزه با جنگ تحمیلی

۱۸ مرداد ۱۴۰۴ | ۲۰:۰۰ کد : ۲۰۳۴۴۴۵ اخبار اصلی خاورمیانه
نویسنده خبر: سید محمد حسینی
محمد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: جنگ ۱۲ روزه از جهاتی مانند جنگ ۸ ساله تحمیلی بود. جمهوری نوپای اسلامی در آغازین سال ظهور خود بنایی نداشت تا به تجاوزات مکرر رژیم صدام به روستاها و مرزهای غربی (بیش از ۶۰۰ حمله ایذایی) پاسخ نظامی دهد و برای جنگ با عراق قصدی نداشت. در جنگ ۱۲ روزه نیز ایران قصد باز کردن منازعه مستقیم با اسرائیل علی‌رغم همه تحریکات صهیونیست‌ها پس از هفتم اکتبر را نداشت.
شباهت‌های جنگ ۱۲ روزه با جنگ تحمیلی

دیپلماسی ایرانی: برای ایران تاریخ بارها تکرار شده و این‌بار نیز در حال تکرار شدن است. گرچه میان جنگ تحمیلی ۱۲ روزه با جنگ تحمیلی ۸ ساله با رژیم صدام تفاوت‌های زیادی وجود دارد اما از منظری دیگر شباهت‌هایی امیدوار‌کننده نیز میان آنها هست. اگر از منظر شباهت‌های دو جنگ بخواهیم حمله اخیر امریکا و اسرائیل  به ایران را تحلیل کنیم آن‌گاه می‌توانیم بگوییم ادعای  پیروزی ایران در جنگ ۱۲ روزه (البته چنانچه جنگ همین جا خاتمه یافته باشد) پا در واقعیت دارد و به لحاظ تاریخی واقع‌گرایانه است. چگونه؟ چه شباهت‌هایی میان جنگ ۱۲ روزه با جنگ ۸ ساله ایران و عراق وجود دارد؟

جنگ ۱۲ روزه از جهاتی مانند جنگ ۸ ساله تحمیلی بود. جمهوری نوپای اسلامی در آغازین سال ظهور خود بنایی نداشت تا به تجاوزات مکرر رژیم صدام به روستاها و مرزهای غربی (بیش از ۶۰۰ حمله ایذایی) پاسخ نظامی دهد و برای جنگ با عراق قصدی نداشت. در جنگ ۱۲ روزه نیز ایران قصد باز کردن منازعه مستقیم با اسرائیل علی‌رغم همه تحریکات صهیونیست‌ها پس از هفتم اکتبر را نداشت. ایران در جنگ هشت ساله به معنای واقعی کلمه، تنهای استراتژیک بود و متحدی نداشت. اما رژیم صدام از سوی شوروی (سابق)، کشورهای عربی، آلمان، فرانسه و در پایان جنگ حمایت مستقیم امریکا را به‌دست آورده بود. در جنگ ۱۲ روزه نیز ایران تنها بود و تنها حمایت لفظی برخی کشورها را پشت سر خود داشت اما اسرائیل به طور مستقیم از سوی امریکا، ناتو، قدرت‌های اروپایی و مخفیانه از سوی برخی از کشورهای همسایه و عربی منطقه حمایت شد. جنگ هشت ساله در بطن ساختار نظام بین‌الملل و ساختار قدرت منطقه‌ای، فرصت‌ها و تهدیدهایی برای ایران ایجاد کرد. جنگ ۱۲ روزه نیز این چنین بود.

روان‌شناختی صدام با روان‌شناختی نتانیاهو شباهت‌های فراوان دارد. رهبری و فرماندهی داهیانه مقام معظم رهبری نیز با رهبری امام خمینی (رض) در دو جنگ شباهت‌های فراوانی دارد. در جنگ هشت ساله تناسبی میان صدمات وارد میان طرفین نبود. عراق به واسطه تجهیزات دریافتی و حمایت از سوی قدرت‌های جهانی، شهدای بسیاری در سطوح فرماندهی، نظامی و مردمی از ما گرفت. در داخل کشور نیز منافقین در طول جنگ ستون پنجم دشمن بودند و نفوذ فراوانی در لایه‌های امنیتی کشور داشتند که ریشه آن به سال‌های آغازین انقلاب باز می‌گشت. به عنوان نمونه پس از حمله موشکی صدام به تهران شعار «موشک جواب موشک» نمازگزاران در نماز جمعه تهران به امامت مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی در خاطره ها هنوز ثبت است. ایران موشکی برای پاسخ دادن به عراق نداشت اما مرحوم هاشمی که فرماندهی جنگ را بر عهده داشت و آن روز امام جمعه تهران بود، با تدبیر و لبخند و به منظور عدم سوء استفاده دشمن گفتند، «فعلأ امام اجازه باز کردن برخی از انبارهای تسلیحاتی را به ما ندادند.» چنانچه ایران به تعبیر مقام معظم رهبری برای وارد کردن سیم‌خاردار نیز در جنگ با مشکل مواجه بود.

با این وجود و علی‌رغم آسیب‌های فراوانی که ایران در جنگ با عراق دید اما جهان گواهی داد و می‌دهد که ایران در جنگ با عراق پیروز شد؛چرا؟ چون صدام در آغاز جنگ اعلام کرد هفته آینده در تهران است. حکومت ایران را ساقط می‌کند و خوزستان را به دامان کشورهای عربی باز می‌گرداند. صدام ۸ سال جنگید و نتوانست یک وجب از خاک ایران را جدا کند. در جنگ ۱۲ روزه نیز کشورمان آسیب های قابل توجهی دید اما یادمان نرود که بر اساس شواهد عینی، قصد اسرائیل ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی ایران در جنگ ۱۲ روزه، تحریک مردم به قیام علیه نظام و مآلا تجزیه ایران بود. این اهداف هنوز هم در طراحی صهیونیست‌ها وجود دارد و با قدرت دنبال می‌شود اما اکنون قاطعانه می‌توان گفت اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه به هیچ کدام از آن اهداف دست نیافت. پس در این مرحله ایران پیروز این جنگ است و تاریخ چنین قضاوت خواهد کرد.

شباهت دیگر دو جنگ در حمایت مردمی از جمهوری اسلامی است که رمز اصلی پیروزی ایران در دو جنگ بوده است. حمایت مردم در جنگ ۱۲ روزه تعجب بسیاری از تحلیل‌گران داخلی و خارجی را بر انگیخت. شباهت دیگر در جدی تلقی کردن امکان حملات و تحرکات امنیتی- نظامی آتی از سوی دشمن صهیونیستی پس از هر دوجنگ  است. ایران حتی پس از حمله صدام به کویت و شکست و تضعیف رژیم صدام؛ آماده دفع حمله مجدد صدام به ایران بود. بعدها پس از سقوط صدام در سال ۲۰۰۳ مشخص شد این نگرانی  بسیار به جا بوده است و صدام تا روزهای آخر متمایل به حمله به ایران بود اما توانش را نداشت. نگرانی  امنیتی ایران از اسرائیل پس از جنگ ۱۲ روزه نیز موجه است، چه اینکه کماکان علائم حمله مجدد اسرائیل به ایران بسیار وجود دارد لذا باید برای احتمال  جنگی دیگر آمادگی کامل داشت. 

شباهت دیگر دو جنگ در مسیر دیپلماسی و عملگرایی ایران در میدان و سیاست خارجی است. ایران در سال ۱۳۶۷ علی‌رغم شعارهایی نظیر جنگ جنگ تا پیروزی، بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت و ... عملگرایانه و البته عزت‌مندانه در تکوین قطعنامه مشعشع ۵۹۸ مشارکت کرد و آن را پذیرفت. اِعمال خواسته‌های ایران در قطعنامه ۵۹۸ واقعأ حماسه دیپلماتیک دست اندرکاران وقت امور وزارت خارجه ایران بود. برای فهم این حماسه کافی است قطعنامه‌های صادر شده از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد در طول جنگ را از قطعنامه ۴۷۹ در ۶ مهر ۱۳۵۹ با عنوان «وضعیت میان ایران و عراق» را تا قطعنامه ۵۹۸ در ۱۲ مهر ۱۳۶۷ را بخوانید تا به قدرت دیپلماسی ایران در قطعنامه ۵۹۸ پی ببرید. پر واضح است که قطعنامه ۵۹۸ مستظهر به جانفشانی ها و‌ حماسه‌های رزمندگان اسلام در جنگ تحمیلی و رهبری داهیانه امام (رض) و مسئولان وقت بدست آمد. حالا دوباره تاریخ تکرار شده است. ایران در میدان نظامی به خصوص در قبال حمله امریکا به تأسیسات هسته‌ای خود پاسخی عملگرایانه و هوشمندانه داد. توان بازدارندگی و بسیج مردمی خود را نیز به رخ دشمن کشاند و آن را پشتوانه‌ای برای مذاکرات فردای نبرد قرار داده است.

نظام سیاسی ایران با انتخاب علی لاریجانی مسیر جدیدی را در سیاست خارجی آغاز کرده است. انتخاب علی لاریجانی به عنوان دبیر شورای امنیت ملی بسیار عقلایی و هوشمندانه بود. به واسطه تجربیاتی که از همکاری با ایشان در دوران سفارت عربستان داشتم لازم می‌دانم به چند ویژگی ممتاز ایشان اشاره کنم که بسیار برای دلسوزان کشور امیدبخش است.

۱) علی لاریجانی سیاستمدار با تجربه ایران است که از وزارت، ریاست صدا و سیما، دبیری شورای امنیت در دولت دهم و ریاست سه دوره مجلس را در کارنامه دارد. او رابطه خوبی با نخبگان سیاسی و نظامی دارد، مورد اعتماد شخص مقام معظم رهبری است و امین دولت نیز محسوب می‌شود و برای پیشبرد برنامه‌های کلان جمهوری اسلامی ایران در این شرایط خطیر می‌تواند ارکان قدرت در ایران را  همراه کند.

۲) علی لاریجانی به تنهایی تحلیلگر مسائل سیاسی است. مهم است برای یک نخبه سیاسی دیگران تحلیل کنند و یا آنکه نخبه سیاسی خودش اهل تحلیل باشد. در جهانی که امنیت، وجوه و چهره‌های مختلفی دارد و قدرت دارای ابعاد مختلفی است، شناسایی و تحلیل دقیق و به موقع ابعاد قدرت و وجوه امنیت بسیار مهم است. لاریجانی به خوبی می‌داند در کدام موضوع و کدام زمان، کدام یک از ابعاد قدرت و امنیت برجستگی دارد. ذهن فلسفی و انباشتی از تجربیات عملی در سیاست داخلی و خارجی از او  « نخبه علمی و اجرایی» ساخته است.

۳) علی لاریجانی استاد پیوند دادن میدان و دیپلماسی است. پس از جنگ ۳۳ روزه به عنوان سفیر عربستان از نزدیک شاهد بودم، او چگونه از پیروزی حزب‌الله در مذاکرات محرمانه ایران با عربستان در موضوعات منطقه‌ای، کلی کارت برنده برای ایران تولید کرد و در فضایی دوستانه و صلح‌آمیز؛ منافعی حداکثری برای ایران در مذاکرات با عربستان به‌دست آورد. لاریجانی در مذاکرات هسته‌ای با خاویر سولانا نیز نزدیک به توافق بود که دولت احمدی نژاد با او همراهی نکرد و مذاکرات به نتیجه نرسید.

۴) علی لاریجانی عملگرا و معطوف به نتیجه عمل می‌کند. ایشان با وجود دانش و تجربه از نخبگان مختلف در پیشبرد امور استفاده می‌کند به معنای واقعی کلمه، دغدغه منافع ملی کشور را دارد. نظام سیاسی، مردم ایران و سرزمین ایران را یک مجموعه واحد می‌داند. از همه مهمتر شجاعت اوست. لاریجانی جسارت لازم را داراست و از قیل و قال مزاحمان داخلی و های و هوی معاندان خارجی ترس ندارد.

۵) در نهایت اینکه علی لاریجانی اخلاق‌مدار است. می‌داند در کدام مقطع از تاریخ ایستاده است. لذا با وجود همه بی‌مهری‌ها و به تعبیر رهبر معظم انقلاب «جفایی» که به ایشان شد، مانند یک سرباز در یکی از حساس‌ترین و خطیرترین تاریخ کشور؛ مسئولیتی تاریخی را بر عهده گرفته است.

سید محمد حسینی

نویسنده خبر

سفیر اسبق ایران در عربستان و کارشناس ارشد مطالعات منطقه 

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: سید محمد حسینی ایران و امریکا جنگ ایران و عراق ایران و عراق جنگ ۱۲ روزه جنگ تحمیلی جنگ ۸ ساله


( ۳ )

نظر شما :