همراستا شدن اروپا و تلآویو
پرونده هستهای ایران و دغدغه امنیتی اسرائیل

دیپلماسی ایرانی: ورود امریکا به جنگ اسرائیل علیه کشورمان چندان قابل انتظار نبود. اگر همه پیشبینی میکردند که امریکا پشت حمله اسرائیل به ایران است یا حداقل در جریان این حمله قبل از آغاز آن بوده، کسی تصور نمیکرد امریکا برای حمله به تاسیسات هستهای کشورمان مستقیما ورود کند، بهویژه که امریکا در جریان مذاکرات غیرمستقیم با ایران بود. برای همین به گفته عباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان و دیگر مقامات وزارت امور خارجه، حمله اسرائیل و امریکا به کشورمان در بحبوحه مذاکرات ایران و امریکا خیانت محض به دیپلماسی بود.
اما چرا امریکا ننگ این خیانت را پذیرفت و تسلیم اسرائیل شد و آن را انجام داد؟! چرا اسرائیل در بحبوحه مذاکرات ایران و امریکا به ایران حمله کرد؟ چرا اسرائیل منتظر نشد دور ششم مذاکرات به پایان برسد و مثلا امریکا را وادار کند که بگوید مذاکرات شکست خورده است و این را بهانهای برای حمله به ایران کند؟ چرا اسرائیل بعد از ترور مقامات ارشد کشورمان به صراحت اعلام کرد این عملیات علیه ایران نیست بلکه رسما جنگ علیه کشورمان است؟!
به نظر میرسد اسرائیل در بحبوحه مذاکرات ایران و امریکا به کشورمان حمله کرد تا این پیام را به جهان بدهد که هیچ توافقی بدون در نظر گرفتن منافع اسرائیل قابل تحقق نیست. اروپا نیز از اسرائیل در این جریان حمایت کرد تا وانمود کند که منافعش با اسرائیل همراستاست و ایران و امریکا نمیتوانند اروپا را از روند گفتوگوها کنار بگذارند.
در بحبوبحه جنگ اسرائیل علیه کشورمان و در حالی که امریکا خود را برای ورد به جنگ با ایران آماده میکرد، وزرای امور خارجه کشورهای اروپایی و نماینده سیاست خارجی اتحادیه اروپا به نیابت از این اتحادیه با ایران وارد گفتوگو شدند تا این پیام را بدهند که در مذاکرات ایران و امریکا حضور دارند حتی اگر این ورود برخلاف میل امریکا باشد. آنها حتی از جنگ اسرائیل علیه کشورمان حمایت کردند تا پیام دهند در هر اتفاقی در قبال ایران حضوری مستقیم دارند حتی اگر این حضور برای دیگر بازیگران معناهای مختلف داشته باشد یا حتی خلاف اخلاق سیاسی تلقی شود یا حتی خلاف میل کشوری مثل امریکا باشد که در دوره ترامپ با شدت با آن اختلاف پیدا کرده و دنبال کنار زدن آن است.
میتوان ادعا کرد که اروپا به نوعی در این بحبوحه، منافع خود را با اسرائیل در راستای تعاملاتش با ایران، نزدیک کرده تا اگر امریکا بخواهد اروپا را کنار بزند از دریچه اسرائیل ورود کند و بار دیگر در کانون گفتوگوهای ایران و امریکا باشد.
اما آنچه اسرائیل میخواهد چیست و در کدام مورد است که اروپا خود را با آن همراستا کرده که احساس میکند با این ورود منافعش با اسرائیل همپوشانی دارد؟!
همه دغدغه اسرائیل از جانب ایران امنیتی است. اسرائیل به روشنی گفته که آنچه هدف نهایی آن است رفع نگرانیهای امنیتیاش در خاورمیانه و محیط پیرامونی آن بهویژه از جانب ایران است. اروپا نیز به دلیل نزدیکی ایران به روسیه و ادعای فرستادن تسلیحات ایرانی به این کشور در جنگ اوکراین، ایران را در محور تهدید امنیتی خود میبیند و بهزعم خود برای مهار این تهدید وارد عمل شده است. از این رو احساس تهدید امنیت اسرائیل را دستاویز قرار داده و خود را در معرض همان تهدید تظاهر کرده است.
با ورود آژانس انرژی اتمی و شخص رافائل گروسی به این کشمکش و ایستادن او در جبهه اسرائیل علیه کشورمان و دادن اطلاعات هستهای کشورمان به این رژیم و همچنین تهیه قطعنامهای علیه کشورمان با حمایت امریکا و سه کشور اروپایی که در حقیقت بهانهای به اسرائیل داد که حمله خود به ایران را توجیه کند، آژانس و شخص گروسی رسما بازیگر سیاستهای اسرائیل و اروپا و امریکا شدند. در حالی که در اوج حملات اسرائیل به کشورمان گروسی اذعان کرد که هیچ نشانهای که ثابت کند فعالیت هستهای ایران جنبه نظامی دارد وجود ندارد.
به این ترتیب پرونده هستهای ایران خواسته یا ناخواسته به یک پرونده امنیتی با محوریت اسرائیل تبدیل شده است که غرب و در راس آن ایالات متحده امریکا تلاش دارند در هر توافق احتمالی منافع آن را در نظر بگیرند و حتی اگر غرب بخواهد لحظهای این دغدغه اسرائیل را فراموش کند یا نادیده بگیرد اسرائیل مستقیما وارد عمل میشود و مجددا خواسته خود را مطرح میکند حتی اگر لازم باشد (مثل الآن) از قوه زور استفاده کند.
نظر شما :