پرونده فارن افرز از بازگشت ترامپ به قدرت (بخش سی و سوم)
امریکا به دوست نیاز دارد
![امریکا به دوست نیاز دارد](/images/www/fa/news/news-primary/2025/1739106007-mount-rushmore-closeup-2017.jpg)
نویسنده: نادیا شدلو Nadia Schadlow
دیپلماسی ایرانی: توسعه روابط سیاسی ایالات متحده می تواند به پیشبرد اهداف اقتصادی و نظامی این کشور کمک کند. دولت دونالد ترامپ باید بداند که بخشی از استراتژی «تطابق بیش از اندازه گسترده»، داشتن دوستان بیشتر و بهتر از دشمنان خود است. ایالات متحده قبلاً در اینجا یک مزیت دارد: بیش از چین، روسیه، ایران یا کره شمالی چیزی برای ارائه به متحدان بالقوه خود دارد. دشمنان واشینگتن به جای دوستان واقعی، نمایندگان، مشتریان، وابستگان و دست نشاندگان دارند. گرایش به این مزیت می تواند مزایای اقتصادی و فرصت های سرمایه گذاری را به همراه داشته باشد و به ایالات متحده کمک کند تا از چین جدا شود.
اما برای دستیابی به تطابق بیش از اندازه گسترده، متحدان آمریکایی باید به بازگرداندن فعال بازدارندگی با توسعه قابلیتهای نظامی سخت و اولویت دادن به ادغام لازم برای اطمینان از اینکه ارتش ایالات متحده و متحدانش میتوانند با هم بجنگند، متعهد باشند. اروپا در حال حاضر حدود 172 پلتفرم تسلیحاتی مختلف تولید میکند، بنابراین دستیابی به این یکپارچگی دشوار خواهد بود، اما این گام مهمی است به سوی آنچه رئیس کمیته نظامی ناتو بهعنوان «تحول جنگی» که به شدت به آن نیاز است، توصیف می کند. ایالات متحده همچنین باید روشن کند که شرکای خود در خط مقدم درگیری های احتمالی باید بار اولین واکنش را به دوش بکشند، در حالی که نقش ایالات متحده ارائه تقویت و قابلیت های تخصصی است.
برخی از متحدان ایالات متحده، به ویژه آنهایی که در اروپا هستند، وسوسه شده اند که به دنبال راهی میانی باشند که روابطشان با ایالات متحده را با روابط اقتصادی آنها با چین و روسیه متعادل شود. اما واشینگتن باید از تلاش های آنها برای اجتناب از جانبداری عقب نشینی کند. همانطور که وس میچل، کارشناس سیاست خارجی اخیراً استدلال کرده است، ایالات متحده به ایجاد یک جبهه متحد در برابر مرکانتیلیسم چین نیاز دارد. دولت جو بایدن گامهایی در این راستا برداشته بود، اما رئیسجمهور بعدی یعنی دونالد ترامپ باید کشورهای شریک را تشویق کند که این همکاریها را نظاممندتر و جامعتر کنند.
واشینگتن همچنین باید ایجاد روابط سیاسی فراتر از مشارکت های سنتی خود را در نظر بگیرد. برای انجام سریعتر کارها، باید بر تعامل دوجانبه و ائتلافهای کوچک تأکید کند نه اینکه تلاش کند از طریق فرآیندهای چندجانبه گسترده کار کند. ایالات متحده همچنین باید روابط اقتصادی جدیدی با کشورهای در حال توسعه ایجاد کند. دولت ترامپ احتمالاً نگرش هوشیارانه تری نسبت به تغییرات آب و هوایی نسبت به دولت قبلی خود اتخاذ خواهد کرد، بر اساس این درک که کربن زدایی سریع هزینه های اقتصادی غیرقابل قبولی برای کشورهای کمتر توسعه یافته به همراه داشته است. این تفکر با چشم انداز بسیاری از کشورهای در حال توسعه که مصمم هستند اجازه ندهند فشار بین المللی برای کربن زدایی تلاش برای تقویت رشد اقتصادی و کاهش فقر را مانع شود، همسوست. ترامپ میتواند با همکاری با این کشورها بر برنامههای واقعبینانه برای دستیابی به رشد و در عین حال تنوع بخشیدن به منابع انرژی، همسویی نزدیکتر با ایالات متحده و کاهش اتکای آنها به چین برای حمایت اقتصادی، از این عزم استفاده کند.
هدف استراتژی «دستیابی بیش از اندازه گسترده» به برتری نیست. آن دوران گذشت. قدرت نسبی ایالات متحده با افزایش قدرت نظامی و مزایای نامتقارن دیگر کشورها کاهش یافته است. اولین دولت ترامپ گام مهم و ضروری برای سازگاری با واقعیتهای ژئوپلیتیکی جدید برداشت و جهان را به عنوان مکانی رقابتی که در آن رقابت بین قدرتهای بزرگ، سیاست بینالملل را هدایت میکند، انجام داد. این مفروضات هنوز هم بسیاری از سیاستهای دولت ایالات متحده را هدایت میکنند. اما پارادایم رقابت برای همگام شدن در عصر خطرات سرسام آور کافی نبوده است. اگر واشینگتن میخواهد آزادی عمل خود را حفظ کند و از آزادیهایی که آمریکاییها برای مدت طولانی از آن برخوردار بودهاند محافظت کند، به یک استراتژی همسان برای پاسخگویی به فوریت زمان نیاز دارد.
منبع: فارن افرز/تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱
ادامه دارد...
نظر شما :