مشروعیتسازی سیاست روسیه در اوکراین
کلیسا به کمک پوتین آمده است
نویسنده: کتایون ملکی، دانشجوی دکترای علوم سیاسی
دیپلماسی ایرانی: در فوریه ۲۰۲۲، آتش جنگ روسیه و اوکراین برافروخته شد. جنگی که بسیاری از کارشناسها آن را کوتاهمدت پیشبینی میکردند اما اکنون حدود ۳ سال و ۸ ماه از آن میگذرد. حال میتوان فرض کرد که تداوم این جنگ برای ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه ارزش وجودی یافته است و او تمایل دارد آن را طولانیتر کند. با این حال، ادامه یک جنگ بلندمدت هم منابع مادی و هم توجیهی قانعکننده نیازمند است.
در این مسیر کلیسا توانست به کمک پوتین بیاید. در ۶ مارس ۲۰۲۲، پاتریارک کیریل، رهبر کلیسای ارتدوکس مسکو، تلاش کرد جنگ را به سطحی معنوی ارتقا دهد و آن را «نبردی با اهمیت متافیزیکی، نه فیزیکی» توصیف کرد. این نوع نگاه بهتدریج به رویکردی رایج میان مقامهای روسی تبدیل شد که در روایت خود از جنگ اوکراین، آن را کاملاً «قدسیسازی» کردند.
در گذشته، مفاهیمی چون «جهان روسی» و «اوراسیاگرایی» در گفتمان رسمی اهمیت داشتند، اما اکنون جای خود را به مفهوم «روسیه تاریخی» دادهاند؛ مفهومی فراگیرتر که برای جمعیت غیرروس نیز قابل پذیرش است. درنتیجه، مفهوم جدید تلاشی برای بازبرندسازی هویت تمدنی روسیه است.
در واقع ریشههای قدسیسازی جنگ اوکراین در مدل جدید روابط میان دولت و کلیسای ارتدوکس روسیه نهفته است. پس از فروپاشی شوروی، نمادهای دینی دوباره در قدرت سیاسی ظاهر شدند: دعا در آغاز رویدادهای ملی، تبرک رئیسجمهوری توسط پاتریارک و حتی ذکر نام خدا در سرود ملی. کلیسای روسیه مدل ایدهآل رابطه دولت و کلیسا را «سمفونی دو قدرت» توصیف کرد.
پوتین با ترکیب ملیگرایی قومی و اقتدارگرایی دولتی، مدلی از ناسیونالیسم مذهبی ارائه داد که پس از الحاق کریمه در ۲۰۱۴ تقویت شد. او کریمه را با «کوه معبد در اورشلیم» مقایسه کرد. درنتیجه این «قدسیسازی سرزمین» به ابزاری برای غیرسیاسیکردن مناقشه ارضی تبدیل شد، یعنی منازعه بر سر خاک را به منازعه بر سر هویت بدل کرد و این موضوع می تواند به راحتی به جنگ مشروعیت ببخشد.
در گفتمان پوتین، جنگ اوکراین نه یک منازعه سیاسی بلکه نبردی وجودی و معنوی برای بقای ملت روسیه است. او میگوید: «برای کشور ما، این مسئلهای مربوط به مرگ و زندگی، و آینده تاریخی ملت است.»
ترویج چنین نگاهی میتواند حمایتهای مردمی از ادامه جنگ را به همراه داشته باشد چراکه پوتین در این گفتمان از تمامی شش تکنیک قدسیسازی استفاده کرده است: از استعارههای دینی و دوگانهسازی خیر و شر تا ارجاع به اسطورههای ملی، ارزشهای والاتر، استثناگرایی روسی و قهرمانی جمعی.
در نتیجه جنگ اوکراین را باید نه صرفاً نبردی دینی، بلکه میدان برخورد روایتهای قدسیسازیشده دانست. روایتهایی که برای مشروعسازی جنگ و شکلدادن به هویت ملی طراحی شدهاند. در این چارچوب، قدسیسازی ابزار ایجاد «قِداست» در جنگ است، تا سیاستهای جنگی غیرعقلانی، منطقی و حتی مقدس جلوه کند.


نظر شما :