هزینه های سنگین نبرد اوکراین بر جهان سرشکن می شود

جنگ فرسایشی روسیه در اروپا و عواقب جهانی آن

۰۲ بهمن ۱۴۰۱ | ۱۵:۰۰ کد : ۲۰۱۷۲۱۸ اروپا نگاه ایرانی
بهاء الدین بازرگانی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: گرچه در کوتاه مدت، اروپا، ژاپن، کره، استرالیا و بریتانیا، خیلی بیشتر از گذشته تحت سلطه و گوش به فرمان آمریکا قرار گرفته اند، اما با ادامه جنگ و در صورت تاب آوری روسیه، نظام امپراتوری آمریکایی که در شرق دور نیز با چین سرشاخ است شروع به کوچک تر شدن می کند و متحدان لاجرم از آن پراکنده می شوند. برای همین است که بسیاری از تحلیلگران امروزه، جنگ در اورآسیا را با مقیاس "جنگ جهانی" ارزیابی می کنند.
جنگ فرسایشی روسیه در اروپا و عواقب جهانی آن

دیپلماسی ایرانی: سه دهه پس از فروپاشی اتحاد شوروی و پیشروی غرب به سوی پیرامون مستقیم و حتی داخل فدراسیون روسیه و به نوعی محاصره آن، همینطور چندین دهه جنگ سرد منجر به فروپاشی، روسیه به شدت ضعیف و تحقیرشده را به این نتیجۀ محتوم کشانده که غرب دست بردارش نیست. از آنتاگونیسم تاریخی و شقاق فرهنگی- آئینی این دو فعلا سخنی نمی گوئیم. آنچه امروز شاهدیم این است که روسیه در یک حرکت ناسیونالیستی انزواطلبانه، درصدد نهادینه کردن یک راهبرد دفاعی ضدغربی و جدایی برگشت ناپذیر از غرب است. روسیه از غرب بریده و بسرعت وارد دنیاهای غیرغربی می شود، دنیاهایی که آینده در آنجاها در حال شکل گیری است. چالش و انشقاق کم سابقه روسیه با غرب طی یک قرن اخیر چنان متصلب و نهادینه شده که با تغییر قدرت در کرملین و یا حذف پوتین هم بدشواری برگشت پذیر است. روسیه در تنافر با دنیای غرب شاید چندان هم بر اتکا و هم‌پیمانی با چین و هند و ایران و دیگران حساب نکند. هدف ناسیونالیسم امروز روسی حفظ تمامیت سرزمینی و پیرامونی روسیه و ایجاد مناسبات نوین با سایر دنیاهاست. روسیه در جنگ اوکراین که نقطه عطفی در راهبرد جدیدش است، طبق سنت تاریخی و عادات تجربه شده، با سرسختی تمام و به قیمت موجودیت اش خواهد جنگید، آنگونه که طی تواریخ متأخر در مقابل ناپلئون، ویلهلم، هیتلر و... ایستاده است.

غرب و مخصوصا اروپا هم نباید احساس خوشبختی کنند که یک تمدن قدیمی همسایه و همکیش و بزرگترین مملکت سرزمینی دنیا با منابع عظیم و سرشار نفت و گاز و انرژی و انواع مواد معدنی نایاب و ارزشمند را که دنیای امروز تشنه آنهاست از دست می دهد و این‌همه را به تحریک ایالات متحده، به ثمن بخس به دامان چین و هند و آسیا و دیگران می اندازد. به گواهی تاریخ، روسیه گرچه همیشه تهدید و هراس برای اروپا بوده، در عین حال همسایه دیوار به دیوار اروپا و مدافع تمامیت تمدنی آن طی جنگ ها علیه ناپلئونیسم، فاشیسم، نازیسم و آنارشیسم نیز بوده است.

در بسته تحریم های جدید غرب علیه روسیه و بایکوت ها دوطرفه انرژی، روشن است که اروپا منابع نفت و گاز مورد نیازش را به هر طریق ممکن پیدا می کند و بر خلاف رجزهای بی بنیان تبلیغاتی، در زمستان از سرما یخ نمی زند. از آن طرف روسیه هم البته در دنیای تشنه انرژی، بازارهای صادراتی اش بخصوص گاز را جایگزین می کند و سرش بی کلاه نمی ماند. اروپا در زمستان امسال در ذخیره کردن انرژی بسیار موفق عمل کرده است. اما این ذخیره کردن با هدف پاسخگویی به تغییرات فصلی مصرف است و نه یک ذخیره استراتژیک و یک ثبات و پایداری قابل اتکا در عرصه انرژی. وقتی با اعمال تحریم و  انسداد ناگهانی از یک منبع بزرگ انرژی در مقیاس روسیه، که دهه ها، حتی در اوج جنگ سرد، حدود ۵۰ درصد انرژی تمام قاره را به قیمت پایین تامین می کرد و به برخی ها به فراخور حتی مجانی و یا تخفیف های بزرگ می داد، حالا این تخفیف و انرژی مفت، دارد نصیب رقبایشان چین و هند و بسیاری دیگران می شود.

بحث این نیست که اروپا از بحران عبور می کند، که می کند. سوال این است که این همانند جنگ های بی پایان قرون دور و نزدیک، یک خسارت بزرگ است. تنافر اروپا و روسیه یک عقبگرد بزرگ و باخت برای هر دو طرف است. طرف ثالث که آمریکا یا چین هم که باشد از حاصل نزاع نباید احساس رضایت کنند، چون هزینه ها و خسارات جهانی سرشکن و به بحران ختم می شود و زمانی سر تمام دنیا آوار می شود. مشکلات اقتصادی، تجاری، مالی، رکود، تورم و بیکاری امروز در غرب و مخصوصا در اروپا از زمان جنگ دوم تاکنون سابقه نداشته و بسیاری از متخصصان نسبت به بروز بحران های بزرگ و فروپاشی ها هشدار می دهند.

جایگزینی گاز روسیه برای مخصوصا آلمان که حالا تحت فشار سنگین، دوباره فعالانه وارد سیاست شده و به سرعت دارد مسلح می شود، به قیمت بسیار گران تمام می شود. آلمان به عنوان موتور اقتصادی اروپا، دهه ها، حتی در اوج جنگ سرد انرژی ارزان نزدیک به مفت از روسیه وارد می کرد و اقتصادش را رونق می داد. الآن باید گاز مایع گران از آن سوی امریکا و خاورمیانه را با کشتی های بزرگ و مجهز، با هزینه گزاف و ٱلوده کننده دریا وارد کند. مضافا تاسیسات سنگین برای ذخیره سازی و جایگزینی های فنی و امثالهم بسازد. سوبسیدهای کلان انرژی بدهد و خانوارها را با افزایش بهای انرژی، مجبور به صرفه جویی کند. تعطیل شدن بسیاری از کارخانجات مصرف کننده گاز بخصوص فولاد برای اروپا و آلمان بسیار سنگین تمام شده و بخش صنعت آلمان دارد آن بالندگی گذشته را از دست می دهد. اساسا انفجار قیمت های انرژی و فضای ناآرام و بی ثبات، از اروپا دارد کم کم "صنعتی زدایی" می کند. علاوه بر آلمان، تولید صنعتی در ممالک ضعیف تری نظیر  فرانسه و ایتالیا و شرق اروپا به شدت کاهش پیدا کرده است. در انگلستان، عوارض برکزیت و هزینه های جنگ، دولت‌ها را یکی یکی کنار می زند، و چنان است که تعویض مداوم دولت‌ها در انگلستان به سمت ایتالیائیزه شدن سوق پیدا می کند. حتی شرکت های فناور بزرگ و پر رونقی نظیر گوگل و فیس بوک و توئیتر و آمازون دست به اخراج و تعدیل بی سابقه نیرو در مقیاس ده ها هزار نفر زده اند. دولت آلمان که قبل از تهاجم روسیه و علی رغم رکود کرونایی، کم کم داشت به سوی هدف بلندِ بودجۀ با استقراض صفر پیش می رفت، دوباره عقبگرد کرده و افزایش هزینه های انرژی، افت تولیدات صنعتی، تورم، افزایش دوباره استقراض ها، همینطور خریدهای کلان تسلیحاتی و بازسازی ارتش و ارسال سلاح به اوکراین دستش را در پوست گردو گذاشته است. طبقات متوسط دچار فشار شده و عوارض سیاسی و اجتماعی بجا گذاشته است.

اتحادهای غربی که همچنان قدرت فائقه و درجۀ اول دنیاست، در قبال این چالش ها به تقویت ائتلاف های ضعیف شده اش از اروپا تا شرق دور و تا شمال دست زده و دارد خود را برای رویارویی های بزرگ و نامعلوم آماده می کند. امروز میلیتاریسم حرف اول تمام دنیاهاست. گرچه تهییج احساسات ملی و تبلیغات کرکننده رسانه ای فعلا بر طبل جنگ می کوبد ولی با طولانی شدن جنگ میان روسیه و ناتو در اوکراین، کمبود نیرو، خستگی و فرسودگی جنگی، همینطور هزینه های کمرشکن جنگ، نارضایتی و شکاف در میان متحدین را روز به روز آشکارتر کرده و نخبگان و مصلحین اروپایی که قاره کوچکشان دوباره به خاکریز اول جنگ و دعوا تبدیل شده ابراز نگرانی و مخالفت می کنند و دیر نیست که حرکت های بزرگ ضد جنگ مجددا در قاره به راه افتد.

گرچه همه در ابتدا از ایستادگی غیر منتظره اوکراین و دفاع شجاعانه مقابل روسیه سخن می گفتند، اما امروز تاب آوری اقتصادی روسیه و سرسختی اش در ادامه جنگ با ناتو، باعث شگفتی و یک مسئلۀ بغرنج شده، هزینه های سنگینی بر بودجه متحدین غربی بویژه ایالات متحده وارد کرده است. غرب و ایالات متحده که تازه از بحران کرونایی بیرون آمده اند، با این جنگ چاه ویلی برای مالیات دهندگانشان کنده شده که شاید هزینه های جنگ در افغانستان و عراق در مقابل آن ناچیز باشد.

گرچه در کوتاه مدت، اروپا، ژاپن، کره، استرالیا و بریتانیا، خیلی بیشتر از گذشته تحت سلطه و گوش به فرمان آمریکا قرار گرفته اند، اما با ادامه جنگ و در صورت تاب آوری روسیه، نظام امپراتوری آمریکایی که در شرق دور نیز با چین سرشاخ است شروع به کوچک تر شدن می کند و متحدان لاجرم از آن پراکنده می شوند. برای همین است که بسیاری از تحلیلگران امروزه، جنگ در اورآسیا را با مقیاس "جنگ جهانی" ارزیابی می کنند. چنانچه فاجعۀ استفاده از بمب هسته ای را منتفی بدانیم، در این جنگ باید یکی برنده و دیگری بازنده باشد، اما چگونه و تا چه زمانی؟ اینگونه است که از هم اکنون شکاف نه فقط بین موافقان و مخالفان جنگ در اروپا که در جوامع آمریکایی و میان دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان نیز تشدید شده است.

در این اثنا ورود پهپادهای ایرانی به جنگ که در غرب بیش از اندازه پیرامون آن تبلیغ و بزرگنمایی شده، اشتباه بوده و عوارض سیاسی و امنیتی آن برای کشور در صورت تشدید و تداوم جنگ، شاید به سادگی قابل پیش بینی نباشد. ایران باید هنوز ضمن تقویت توان دفاعی، افزودن ثروت ملی و ترمیم کاستی ها و نارضایتی های عمیق داخلی، نوعا سیاست بیطرفی اش را در این جنگ به انحای مختلف اعاده کند. اعلام اخیر مقامات دائر بر اینکه ایران مناطق چهارگانۀ الحاقی روسیه در اوکراین را به رسمیت نمی شناسد و دیپلماسی و مذاکره بین طرفین را راه حل می داند تا اندازه ای شاید توانسته در این راستا عمل کرده باشد.

مترجم و پژوهشگر و متخصص امور اروپا

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: روسیه اوکراین روسیه و اوکراین جنگ اوکراین حمله روسیه به اوکراین اروپا روسیه و اروپا امریکا و اروپا امریکا و روسیه اقتصاد جهانی بحران اقتصاد جهانی ژاپن چین اوراسیا آسیا ولادیمیر پوتین


( ۵ )

نظر شما :

رضا ۰۵ بهمن ۱۴۰۱ | ۱۰:۵۳
جا داشت که نویسنده محترم به زیاده خواهی و تجاوز پوتین به یک کشور مستقل و تداوم آن در آینده در شرق اروپا - در صورت عدم مقابله با تجاوز فعلی - اشاره می کرد.