بیتوجهی امریکا به بروکسل
صلح بالقوه در اوکراین، لحظهای سرنوشتساز برای اروپاست
نویسنده: ویر پیمونت
دیپلماسی ایرانی: دولت دوم دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا، سال ۲۰۲۵ را برای اتحادیه اروپا به یک ترن هوایی تبدیل کرده است، و بروکسل تلاش میکند تا با جریان مداوم ابتکارات بیثباتکننده واشینگتن همگام شود. هر درام دیپلماتیک جدید پیرامون جنگ اوکراین – از یک مسابقه داد و بیداد در دفتر بیضی شکل گرفته تا نشست آلاسکا بین ترامپ و ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، و طرح به اصطلاح صلح بیست و هشت مادهای و جانشینان آن – باعث شده است که اروپا محدودیت آسیب خود را با سطوح مختلفی از موفقیت بداههسازی کند.
به جای اینکه در حاشیه بماند و در حالت مدیریت بحران گیر کند، زمان آن رسیده است که بروکسل پاسخ استراتژیک مورد نظر خود را ارائه دهد. این پاسخ باید چیزی کمتر از یک چشمانداز اروپایی برای کل قاره نباشد که برنامههای خود را برای امنیت و همچنین بخشهایی که اتحادیه اروپا، ناتو، ایالات متحده، اوکراین و روسیه باید در نظم آینده ایفا کنند، تعیین کند.
بادها برای اوکراین و اروپا مساعد نیستند، زیرا آخرین تلاش برای صلح، اوضاع را برای هر دو طرف بدتر کرده است. دولت ترامپ درست زمانی تصمیم گرفت پیشنهاد خود را منتشر کند که کییف و متحدان اروپایی با موانع جدیدی روبهرو شدند. ارتش اوکراین برای بازپسگیری ابتکار عمل نظامی در منطقه دونتسک تلاش میکند و رهبری این کشور با رسواییهای فساد جدیدی روبهرو شده است. در همین حال، با وجود بحثهای طولانی، اتحادیه اروپا نتوانسته است برنامههایی را برای وام جبران خسارت به اوکراین با پشتوانه داراییهای مسدود شده روسیه نهایی کند. همه اینها در شرایطی اتفاق میافتد که اقتصاد روسیه در مواجهه با تحریمهای بیسابقه، بیش از حد انتظار مقاوم مانده است.
ترکیب این رویدادهای نامطلوب نباید بر مشکلات قابل توجهی که روسیه نیز تجربه میکند، سایه افکند. با این حال، طرح ایالات متحده، حس فوریت جدیدی را در میان اروپاییها برمیانگیزد. مذاکرهکنندگان آمریکایی همچنان متقاعد شدهاند که زمان به نفع روسیه است و اوکراین به طور برگشتناپذیری در حال عقبنشینی است. از این دیدگاه، این طرح صلح، پارامترهای دیپلماتیک اروپا را تغییر داده است. این طرح صلح با الزام کییف و متحدانش به در نظر گرفتن ضرورت شدید سازشهای سیاسی و امتیازات دردناک، یادآور وحشتناکی از یک واقعیت سخت است.
طبیعتاً، نتیجه نهایی مذاکرات به هیچ وجه قطعی نیست. اگرچه مذاکرات میتواند به سرعت متوقف شود، اما به نظر میرسد دولت روسیه قصد دارد روند مذاکرات را ادامه دهد تا از شکست روابط خود با ایالات متحده جلوگیری کند. اگر مذاکرات پیش برود، تقریباً مطمئناً به دلیل میانجیگری نامتوازن آمریکا، تمام اهداف سیاسی که کییف و بروکسل آشکارا از آن حمایت کردهاند را برآورده نخواهد کرد. این مذاکرات ممکن است به سادگی شکست بخورد، اما در آن صورت خطر از دست دادن تلاشهای دیپلماتیک واشینگتن و حمایت باقیمانده آن از اوکراین وجود خواهد داشت.
هر دو گزینه، اتحادیه اروپا را به گوشهای میراند. از آنجایی که بروکسل قادر به افزایش قابل توجه حمایت مالی و نظامی کلی خود از اوکراین نیست، نمیتواند انتظار داشته باشد که وضعیت در میدان نبرد تغییر زیادی کند. با توجه به اینکه نیروهای روسی به پیشروی کند خود ادامه میدهند، امید کمی وجود دارد که مذاکرهکنندگان آمریکایی فشار فعلی خود را بر کییف کاهش دهند یا مسکو را به امتیازات عمده وادار کنند.
بنابراین، برای اروپا، این زمان تسویه حساب است. برای فرار از این مشکلات، رهبران باید یک دیپلماسی اصلاحشده و چابکتر را آغاز کنند. آنها تنها با مشارکت در بحثهایی که مدتهاست از آنها اجتناب کردهاند، میتوانند به این هدف دست یابند: در مورد یک طرح صلح احتمالی اروپایی برای اوکراین، و در مورد چشمانداز جدیدی از نظم امنیتی آینده برای این قاره. چنین بحثی ناگزیر اختلافات عمیقی را بین اعضای اتحادیه در مورد مسائلی که میراث تاریخ و جغرافیا باعث ایجاد اختلافات طبیعی بین آنها شده است، آشکار خواهد کرد. اما خروج از این سکوت استراتژیک طولانی مدت ضروری است، حتی اگر فقط برای بازیابی ابتکار عمل و درک شدن به عنوان یک بازیگر مرتبط باشد.
این ورودی استراتژیک باید به پر کردن شکاف بین تمرکز مذاکرهکنندگان آمریکایی بر دستیابی سریع به یک توافق صلح و تمرکز اروپا بر میانجیگری برای دستیابی به یک نتیجه بلندمدت که راه را برای یک نظم امنیتی پایدار باز میکند، کمک کند. چنین چشماندازی مستلزم درک روشنی از ضمانتهای امنیتی مورد نیاز برای اوکراین، جایگاه و نقش ناتو در شرایط پس از جنگ، مسئولیتهای اتحادیه دفاعی آینده اروپا و نوع ارتباطاتی است که اتحادیه اروپا باید به تدریج با روسیه برقرار کند تا قوانین جدیدی را برای همزیستی احتمالاً ناپایدار آینده تعریف کند. سازشهای اجتنابناپذیر و امتیازات متقابل باید در مورد مسائلی مانند شناسایی ارضی، پیوستن اوکراین به ناتو یا تضمینهای امنیتی انجام گیرد. به همین ترتیب، این موارد باید با ملاحظات بلندمدت تطبیق داده شوند تا اصول اساسی اتخاذ شده هنگام سقوط اتحاد جماهیر شوروی حفظ شود.
اتحادیه اروپا از اهرم کافی برای دستیابی به نوعی عاملیت واقعی در مذاکرات برخوردار است. چه تحریمها، داراییهای مسدود شده روسیه، ضمانتهای امنیتی یا الحاق به اتحادیه اروپا باشد، بروکسل کارتهایی برای پیشبرد یک دیپلماسی چابک دارد که در کنار اوکراین عمل میکند. چنین چابکی از ایدههای نوآورانه حمایت میکند و یک مسیر مذاکره اضافی را که به بحثهای خاص و بلندمدت در مورد یک چارچوب امنیتی اروپایی بازنگری شده اختصاص دارد، معرفی میکند.
برای مدت زمان بسیار طولانی، اروپاییها ترجیح دادهاند از بحثهای استراتژیک ناراحتکننده اجتناب کنند، زیرا میدانستند که هرگونه بحثی از این دست، اختلافات ذاتی بین اعضای اتحادیه را آشکار میکند – بهویژه هنگام بررسی تعامل احتمالی با روسیه. با این حال، این نگرش بیست سال بیدقتی استراتژیک را به همراه داشته است که اکنون باید جبران شود. زمان آن فرا رسیده است که اتحادیه اروپا با بررسی واقعیت تحمیل شده توسط مذاکرات فعلی روبهرو شود و گفتوگوی استراتژیک خود را آغاز کند.
منبع: کارنگی / ترجمه: سید علی موسوی خلخالی


نظر شما :