پرونده فارن افرز از بازگشت ترامپ به قدرت (بخش سی‌ و دوم)

دستور کار اقتصادی ترامپ چه می تواند باشد

۲۰ بهمن ۱۴۰۳ | ۲۰:۰۰ کد : ۲۰۳۰۹۷۸ اخبار اصلی آمریکا
بزرگترین گامی که ایالات متحده باید در این راستا بردارد تشویق سرمایه‌گذاری در صنایع داخلی است، به‌ویژه در بخش‌هایی که پایه‌های تولیدی را تقویت می‌کنند و به واشینگتن کمک می‌کنند تا کنترل بیشتری بر زنجیره‌های تامینی که از تولید نظامی پشتیبانی می‌کنند، برقرار کند.
دستور کار اقتصادی ترامپ چه می تواند باشد

نویسنده: نادیا شدلو Nadia Schadlow

دیپلماسی ایرانی: سلاح ها، تاکتیک ها و مفاهیم عملیاتی بهتر، تنها بخشی از پازل هستند. تطابق بیش از حد در حوزه نظامی همچنین مستلزم آن است که ایالات متحده بتواند نیروی انسانی، منابع و جنگ افزارهای خود را به میزان کافی پر کند تا در یک درگیری پایدار پیروز شود. برای انجام این کار، ایالات متحده باید مزیت های اقتصادی خود را پرورش دهد. واشینگتن باید برای حاکمیت اقتصادی بیشتر تلاش کند، از جمله با کاهش وابستگی ایالات متحده به مواد حیاتی وارداتی از کشورهای غیردوست و غیرقابل اعتماد.

بزرگترین گامی که ایالات متحده باید در این راستا بردارد تشویق سرمایه‌گذاری در صنایع داخلی است، به‌ویژه در بخش‌هایی که پایه‌های تولیدی را تقویت می‌کنند و به واشینگتن کمک می‌کنند تا کنترل بیشتری بر زنجیره‌های تامینی که از تولید نظامی پشتیبانی می‌کنند، برقرار کند. بخشی از راه حل، اعمال تعرفه ها برای محافظت از بخش های کلیدی، مانند باتری های پیشرفته است. تعرفه ها می تواند به مقابله با یارانه ها و شیوه های قیمت‌شکنی چین کمک کند و شرکت های خصوصی را تشویق کند تا سرمایه گذاری های خود را از چین خارج کنند و به ایالات متحده یا کشورهای شریک ایالات متحده بازگردند. اما تعرفه ها به تنهایی کافی نیستند. رقابتی کردن تولید ایالات متحده در سطح جهانی همچنین مستلزم کاهش هزینه انجام تجارت در ایالات متحده است. یک دولت جدید باید روند بررسی‌های زیست‌محیطی و سایر بررسی‌ها را ساده کند، که سال‌ها به جدول زمانی افتتاح تاسیسات جدید اضافه می‌کند و مشوق‌های مالیاتی صادراتی و سایر برنامه‌ها را برای تبدیل تولید در ایالات متحده به گزینه جذاب‌تری برای شرکت‌ها معرفی می‌کند.

تعهد به صنعتی‌سازی مجدد تلاش‌های چین برای تضعیف ایالات متحده را تضعیف می‌کند. شرکت های چینی بازارهای ایالات متحده را با محصولات ارزان یا یارانه ای در بخش های استراتژیک مانند فولاد و آلومینیوم، نیمه هادی ها، وسایل نقلیه الکتریکی، باتری ها، مواد معدنی حیاتی، سلول های خورشیدی، جرثقیل های کشتی به ساحل و محصولات پزشکی پر می کنند. این امر تولید داخلی را از بین می برد و باعث از بین رفتن شغل می شود. ارتش ایالات متحده نیز بیش از حد به کالاهای ساخت چین متکی است. به عنوان مثال، چین بیش از 90 درصد آهنرباهای دائمی زمین های کمیاب را که اجزای حیاتی بسیاری از سیستم های نظامی ایالات متحده هستند، تولید می کند. ساخت یکی از ناوشکن‌های موشک‌های هدایت‌شونده کلاس آرلی بورک نیروی دریایی ایالات متحده به حدود 5200 پوند مواد کمیاب نیاز دارد، از جمله آهن‌رباهای مورد استفاده در سیستم رانش کشتی، سیستم‌های هدایت و تسلیحات. این اتکا ایالات متحده را آسیب پذیر می کند. تا زمانی که پکن به طور مؤثر ورودی‌های تولید تسلیحات و سیستم‌های نظامی آمریکایی را کنترل کند، ایالات متحده ممکن است نتواند در یک درگیری احتمالی از چین پیشی بگیرد. پارادایم رقابت در دوره ای از خطرات سرسام آور ناکافی است.

علاوه بر این، ایالات متحده باید آنچه را دولت اول ترامپ اغلب از آن به عنوان «تسلط بر انرژی» یاد می‌کرد، دنبال کند که مستلزم افزایش تولید نفت شیل و گاز طبیعی ایالات متحده از طریق ترکیبی از مقررات زدایی و نوآوری‌های فناوری بود. ایالات متحده با پیشی گرفتن از روسیه و تبدیل شدن به بزرگترین تولید کننده گاز طبیعی در سال 2011، در سال 2018 با پیشی گرفتن از روسیه و عربستان سعودی، به بزرگترین تولید کننده نفت جهان تبدیل شد. دولت بایدن چندین سیاست ترامپ را معکوس کرده و تمرکز خود را به اقدام در مورد تغییرات آب و هوایی معطوف کرده است. در دوره دوم، ترامپ مصمم خواهد بود که از ذخایر فراوان نفت و گاز ایالات متحده استفاده کند، که می‌تواند فرصت‌هایی را برای حمایت از متحدان اروپایی و دیگر فراهم کند. همانطور که ترامپ در سال 2017 در نشستی با رهبران اروپای مرکزی و شرقی در لهستان گفت: "اگر یکی از شما به انرژی نیاز دارد، فقط با ما تماس بگیرید." 

علاوه بر استفاده از نفت و گاز، استراتژی جدید انرژی دولت ترامپ احتمالاً شامل طرح‌های نسل بعدی شکافت و همجوشی و نوسازی زیرساخت‌های انرژی خواهد بود.

بازگشت به سیاست تسلط انرژی، که نقش مرکزی سوخت‌های فسیلی را تا زمانی که منابع دیگر نتوانند نیازهای انرژی را برآورده کنند و از لحاظ قیمت رقابتی کنند، تصدیق می‌کند، به ایالات متحده اجازه می‌دهد تا از چرخه مضر با چین خارج شود. از آنجایی که ایالات متحده و اروپا به دنبال جایگزینی نفت با انرژی های دیگر هستند، آنها به چین به عنوان تامین کننده پیشرو محصولات خورشیدی، بادی و باتری در جهان رو می آورند. اما به این دلیل است که این کشورها در حال خرید محصولات چینی هستند که چین توانسته است پیشرفت های تکنولوژیکی را پیش ببرد، زنجیره های تامین و تولید خود را توسعه دهد و مقیاسی ایجاد کند که به نوبه خود کنترل چین را بر این بخش مستحکم می کند. بنابراین امنیت انرژی ایالات متحده به طور فزاینده ای به چین وابسته می شود. این تطابق بیش از حد نیست. با تکیه بر سوخت های فسیلی به عنوان منبع اصلی انرژی ایالات متحده و در عین حال فرصت دادن به صنایع تجدیدپذیر برای ایجاد در کشورهای غربی، واشینگتن می تواند فضای مانور خود را افزایش دهد. همچنین می‌تواند آسیب‌پذیری‌های خود را در برابر اجبار کاهش دهد و همسویی‌ها را با متحدان و دوستانش تقویت کند و نفوذ ایالات متحده بر ژئوپلیتیک انرژی را بازیابد.

همکاری با شرکا و متحدان ایالات متحده برای استراتژی همخوانی ضروری است. به ویژه، دولت جدید باید با کشورهایی که دارای منابع حیاتی هستند، درباره قراردادهای تجاری دوجانبه مذاکره کند. این فهرست شامل استرالیا که منابع فراوانی از مواد معدنی حیاتی دارد و کشورهای عربی با سرمایه های فراوان و هند و اسرائیل با نیروی کار تحصیلکرده و پویا و متحدان سنتی ایالات متحده در آسیا و اروپا را شامل می شود. یک سیاست تجاری واقع گرایانه باید هم قدرت روابط اقتصادی را به عنوان ابزار ژئوپلیتیکی به رسمیت بشناسد و هم به دنبال اقدام متقابل برای ایالات متحده باشد. واشینگتن به جای تعیین دستور کار تجارت جهانی از طریق سازمان تجارت جهانی، باید بر ترتیبات دوجانبه یا منطقه ای تمرکز کند. ایالات متحده می‌تواند راحت‌تر شرکای خود را به شروط چنین معاملاتی پایبند نگه دارد، و این رویکردی است که قبلاً با ترامپ طنین‌انداز شده است.

منبع: فارن افرز/تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱

ادامه دارد...

کلید واژه ها: فارن افرز ایالات متحده امریکا امریکا اقتصاد اقتصاد امریکا چین امریکا و چین انرژی نفت امریکا گاز امریکا دونالد ترامپ اروپا امریکا و اروپا صادرات گاز امریکا صادرات گاز امریکا به اروپا انرژی های تجدیدپذیر


نظر شما :