پنج راهبرد هوشمندانه جمهوری اسلامی ایران

زیبایی استراتژی‌های اتخاذ شده

۳۱ تیر ۱۴۰۴ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۳۴۰۶۱ اخبار اصلی خاورمیانه
محمد راه‌پیما در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: در این مقاله، به تحلیل راهبردهای کلان ژئوپلتیکی جمهوری اسلامی ایران از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز پرداخته می‌شود. هدف، تبیین دقت و کارآمدی این استراتژی‌ها در مقابل فشارهای سیاسی، نظامی و اقتصادی نظام بین‌الملل برای مهار یا حذف ایران است. راهبردهایی چون محور مقاومت، اقتصاد مقاومتی، توسعه بازدارندگی نظامی، دیپلماسی فعال، نگاه به شرق و پرهیز هوشمندانه از جنگ از جمله مهم‌ترین مؤلفه‌های این تحلیل هستند. 
زیبایی استراتژی‌های اتخاذ شده

نویسنده: محمد راه پیما، دکترای روابط بین‌الملل

دیپلماسی ایرانی: ایران پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ با برهم زدن نظم ژئوپلتیکی منطقه، از ابتدای شکل‌گیری نظام جدید هدف تلاش‌های گسترده برای حذف یا تضعیف قرار گرفت. در چنین بستری، تدوین راهبردهای بومی، دفاعی و تهاجمی، بخشی از پاسخ فعال جمهوری اسلامی برای بقا، تثبیت و گسترش نفوذ منطقه ای آن بوده است.

 راهبرد اول: محور مقاومت 

ایران با تکیه بر مدل "مقاومت فعال"، از دهه ۱۹۸۰ با حمایت از گروه‌هایی چون حزب‌الله لبنان، حشدالشعبی عراق، انصارالله یمن و حماس فلسطین، به ایجاد یک کمربند امنیتی متمرکز – غیر متمرکز در غرب آسیا مبادرت کرد. این راهبرد چند کارکرد کلیدی دارد؛ اول جلوگیری از محاصره زمینی و دریایی کشور، دوم انتقال میدان رویارویی با دشمنان از داخل مرزها به مناطق پیرامونی و سوم تضعیف قدرت چانه‌زنی آمریکا و رژیم صهیونیستی و افزایش هزینه هرگونه اقدام نظامی علیه ایران. این دکترین و نیز دکترین استرا – تاک – استراتژیک تاسیس شورای امنیت ملی در سال ۱۳۶۸ موجب شده ایران از جنگ‌های فرسایشی پرهزینه مستقیم اجتناب کند و در عین حال حضور ژئوپلتیکی مؤثر خود را در چندین جبهه حفظ کند. این مدل باعث شده است تا ایران قدرت نرم و سخت خود را به‌صورت همزمان در سطح منطقه اعمال کند و در مقابل فشارهای سیاسی و تحریم‌ها مقاوم بماند. اگرچه حمایت از گروه‌های هم دل با نظام جمهوری اسلامی ایران گاهی با فشارهای سیاسی و تبلیغاتی همراه بوده، اما کارآمدی این راهبرد در افزایش نفوذ منطقه‌ای ایران و حفظ امنیت داخلی مشهود است. نقش رهبری آیت‌الله خامنه‌ای، رهبری معظم انقلاب، با بینش استراتژیک خود، حمایت مستمر و هدایت هوشمندانه از محور مقاومت را تضمین کرده‌اند. ایشان با درک اهمیت ایجاد جبهه‌های هم دل، منابع، تداوم و انسجام این گروه‌ها را فراهم کردند و به عنوان منبع اقتدار و وحدت آنها عمل می‌کنند. رهبری ایشان توانسته است محور مقاومت را به ابزار کلیدی در برابر تحریم‌ها و فشارهای نظام بین‌الملل تبدیل کند.

راهبرد دوم: اقتصاد مقاومتی و اتصال به شرق

اقتصاد مقاومتی نه صرفاً یک شعار، بلکه چارچوبی جامع برای بازآفرینی بنیان‌های اقتصادی کشور بوده است. از زمان تشدید تحریم‌ها به‌ویژه در دهه ۱۳۹۰، رهبر انقلاب با ابلاغ سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی (۱۳۹۲) در تداوم سیاست های کلی نظام در افق ۱۴۰۰، نقشه راه مقابله با فشارهای خارجی و تقویت درون‌زایی اقتصادی را ترسیم کردند. این راهبرد چند شاخه دارد؛ اولا تقویت زنجیره ارزش داخلی از تولید تا صادرات کالاهای با ارزش افزوده بالا، ثانیا حمایت از شرکت‌های دانش‌بنیان، که به افزایش صادرات دارو، تجهیزات پزشکی و فناوری‌های نوین منجر شد و توسعه زیرساخت‌های انرژی و پتروشیمی برای ایجاد استقلال ارزی است. سیاست تاک – استراتژیک نگاه به شرق که در راستای یک استراتژی بزرگتر نه شرقی – نه غربی است؛ نیز مکمل مقاومت اقتصادی در برابر غرب بوده است. مصادیق مهم این سیاست شامل:

• عضویت در سازمان همکاری شانگهای و دروازه ورود به اوراسیا؛

• قرارداد ۲۵ ساله با چین (۲۰۲۱) و افزایش تبادلات اقتصادی با روسیه و هند؛

• همکاری‌های نفتی و ترانزیتی با ونزوئلا، سوریه و آمریکای لاتین.

شواهد مؤثر بودن این استراتژی افزایش سهم صادرات غیرنفتی در سبد درآمدی کشور، رشد تجارت تهاتری و استفاده از ارزهای محلی در تبادلات منطقه‌ای (روبل، یوان، روپیه) نمونه‌هایی از تحقق این راهبرد است؛ ضمن آنکه کاهش وابستگی به دلار و نظام مالی غربی، بهره‌برداری از ظرفیت‌های جغرافیایی ایران در کریدورهای حمل‌ونقل جهانی، ارتقاء تاب‌آوری اقتصادی در برابر تحریم‌ها و تبدیل بحران‌ها به فرصت تولید داخلی از دیگر محاسن آن به حساب می آید.

راهبرد سوم: بازدارندگی نظامی
 
راهبرد بازدارندگی نظامی جمهوری اسلامی ایران یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های موفق قدرت‌سازی درون‌زا در جهان معاصر است. این راهبرد، سه‌بعدی و چندلایه است.  توسعه موشک‌های نقطه‌زن بالستیک و کروز مانند فجر، فاتح، دزفول، سجیل و خرمشهر که معادله قدرت منطقه را تغییر داده‌اند. موشک‌های ضدشناور با برد بلند و دقت بالا تهدید مستقیمی علیه پایگاه‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی به شمار می‌روند. گسترش پهپادهای انتحاری و شناسایی چون شاهد، مهاجر، کرار و ابابیل باعث شده ایران به صادرکننده فناوری پهپادی بدل شود. نقش این پهپادها در نبردهای منطقه‌ای و حتی جنگ اوکراین تأثیرگذار بوده است. پیشرفت برنامه هسته‌ای و عبور از سقف غنی‌سازی ۶۰ درصد به ایران امکان داده است که یک «ابر اهرم چانه‌زنی» بدون ورود به فاز نظامی در برابر غرب ایجاد کند. حمله موشکی به پایگاه عین‌الاسد، سرنگونی پهپاد آمریکایی RQ-4 Global Hawk، نفوذ سایبری به سامانه‌های دشمن و دفاع مؤثر از مراکز حساس از بارزترین نمونه‌های موفقیت این راهبرد است. افزایش هزینه اقدام نظامی برای دشمن، تقویت بازدارندگی روانی، افزایش قدرت چانه‌زنی دیپلماتیک و تقویت خودباوری دفاعی داخل از دیگر محاسن این راهبرد بوده است. آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب به عنوان فرمانده کل قوا، کلید توسعه توانمندی‌های بازدارنده را در اختیار دارند و با حمایت مادی و معنوی برنامه‌های دفاعی و هسته‌ای، این راهبرد را به نقطه قوت نظام تبدیل کرده‌اند. رهبری ایشان از انجام رفتارهای هیجانی و تهاجمی مانع شده است و در عین حال، توان دفاعی را به صورت مستمر و هدفمند افزایش داده‌اند.

راهبرد چهارم: تمرکز بر کریدورهای ژئوپلتیکی و اتصال منطقه‌ای

با درک دقیق از جایگاه ژئوپلتیکی استراتژیک خود، ایران به دنبال فعال‌سازی مسیرهای ترانزیتی و ارتباطی بین آسیا، اروپا و آفریقاست. این راهبرد توسعه بندر چابهار به عنوان دروازه آسیای مرکزی و هند، مشارکت فعال در کریدور شمال – جنوب (INSTC) که اتصال هند به روسیه و اروپای شمالی را ممکن می‌سازد، همکاری با چین در پروژه بزرگ "کمربند و جاده" برای تقویت پیوندهای اقتصادی و زیرساختی و سرمایه‌گذاری در راه‌آهن و خطوط ترانزیتی مثل مسیر شلمچه – بصره – سوریه برای افزایش ترانزیت منطقه‌ای است. اهمیت این راهبرد کاهش اثر تحریم‌های دریایی و لجستیکی، افزایش قدرت چانه‌زنی ایران در سطح منطقه و تبدیل شدن ایران به هاب استراتژیک تجارت اوراسیاست. رهبر انقلاب با درک دقیق جایگاه ژئوپلتیکی ایران، حمایت ویژه‌ای از توسعه زیرساخت‌های ترانزیتی و همکاری‌های منطقه‌ای به ویژه با کشورهای همسایه و شرکای شرق داشته‌اند. ایشان نقش ایران را به عنوان پل ارتباطی اوراسیا و آسیا به اروپا با اهمیت بالا ارزیابی کرده‌اند و این رویکرد را در سخنرانی‌ها و سیاست‌های کلان کشور پیگیری کرده‌اند.

راهبرد پنجم: پرهیز هوشمندانه از جنگ و بهره‌گیری از تضادهای قدرت‌های جهانی

یکی از اصول بنیادین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، اجتناب از جنگ مستقیم با قدرت‌های بزرگ و استفاده هوشمندانه از شکاف‌ها و تضادهای موجود در نظم بین‌المللی است. ایران در طول چهار دهه گذشته از ورود به جنگ‌های مستقیم با آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی خودداری کرده و تضادهای میان قدرت‌های جهانی را به فرصتی برای تنفس و گسترش نفوذ خود بدل کرده؛ مثلا در بحران‌هایی مانند سوریه، یمن و فلسطین با حمایت نیابتی و دیپلماتیک، بدون ورود نظامی مستقیم، حضور مؤثر داشته است. نمونه‌های بارز آن بهره‌برداری از شکاف‌های چین و آمریکا در روابط اقتصادی، استفاده از رقابت روسیه و اروپا برای تقویت جایگاه خود در انرژی و ترانزیت و حفظ تعادل در سیاست‌های منطقه‌ای و جلوگیری از اجماع کامل بین‌المللی علیه ایران است. 

همواره سیاست «نه جنگ، نه تسلیم» رهبری انقلاب با هوشمندی، ایران را از درگیری‌های مستقیم دور نگه داشته است و از تضادها و رقابت‌های جهانی به نفع کشور بهره‌برداری کرده‌اند تا عرصه را برای پیشرفت و تثبیت جایگاه ایران فراهم کنند.

بررسی تطبیقی سیاست ژئوپلتیک ایران با دیگر قدرت‌های مقاوم (نظیر کره شمالی، ونزوئلا و کوبا) و همچنین تحلیل آینده‌نگرانه بر اساس نظم جهانی در حال گذار (نظم پسا-آمریکایی) می‌تواند به درک بهتر مسیرهای احتمالی سیاست خارجی ایران کمک کند.

کلید واژه ها: ایران جمهوری اسلامی ایران راهبرد منطقه قدرت قدرت چانه زنی سیاست سیاست بین الملل سیاست خارجی ایران اقتصاد ایران اقتصاد مقاومتی محمد راه پیما


( ۲ )

نظر شما :