ناگزیری مسکو در تشدید تنشها و تهاجم
زمان به نفع روسیه نیست

نویسنده: نایجل گولد دیویس Nigel Gould-Davies، کارشناس ارشد امور روسیه و اوراسیا
دیپلماسی ایرانی: انتخابهای سیاسی اخیر آمریکا، اروپا و چین و فشارهای اقتصادی داخلی، محاسبات روسیه را تغییر میدهد. از آنجایی که ممکن است زمان دیگر به نفع آن نباشد، عزم غرب را به شیوههای پرخطرتر و تهاجمیتر به چالش میکشد. این وضعیت قطعاً تشدید خواهد شد، مگر اینکه اروپا واکنش نشان دهد.
طبق گزارشها، مقامات غربی از موج ناگهانی تجاوز پهپادها و جنگندههای روسی به حریم هوایی خود گیج شدهاند. نباید اینطور باشد. اقدامات روسیه نتیجه منطقی چهار تحول گستردهتر است که محاسبات آن را تغییر میدهد. سه مورد اول، انتخابهای سیاسی آمریکا، اروپا و چین هستند. مورد چهارم، وضعیت داخلی رو به وخامت خود روسیه است. پاسخ روسیه، مرحله جدید و خطرناکتری از جنگ آن در اوکراین را آغاز کرده است.
وخامت اوضاع، افزایش ناآرامی
اولاً، بازگشت دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده، به کاخ سفید در ژانویه ۲۰۲۵ در ابتدا امیدهای کرملین را برانگیخت که هدف اعلام شده او برای پایان دادن سریع به جنگ میتواند برای مهندسی تغییر قاطع به نفع روسیه و شکاف در روابط فراآتلانتیک مورد استفاده قرار گیرد. با وجود تلاشهای دیپلماتیک فشرده، که در اجلاس آلاسکا در اوت ۲۰۲۵ به اوج خود رسید، روسیه در دستیابی به این هدف شکست خورده است. اگرچه آمریکا امتیازات یکجانبهای داد – از درخواستها برای آتشبس فوری دست کشید و تهدید به تحریمهای جدید را کنار گذاشت – اما به طور قطعی از اوکراین یا اروپا جدا نشده است. ترامپ برای اولین بار سخنان تندی در مورد ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، گفته است و همچنان به اوکراین سلاح میدهد – که البته اکنون فروخته میشود، نه داده میشود. ۹ ماه دیپلماسی آشفته نه بزرگترین امیدهای روسیه و نه عمیقترین ترسهای اروپا را محقق نکرده است.
ثانیاً، اروپا در حال پیشروی است. در اجلاس ناتو در ژوئن ۲۰۲۵، کشورهای عضو توافق کردند که تا سال ۲۰۳۵، ۵٪ از تولید ناخالص داخلی خود را صرف امور دفاعی کنند. از آنجایی که کل تولید ناخالص داخلی اروپا ده برابر روسیه است، این نشان دهنده افزایش عظیمی در توانایی نظامی است. اتحادیه اروپا همچنین در حال تشدید فشار بر اقتصاد روسیه است. تاکنون در سال جاری، چهار بسته تحریمی جدید – سریعترین نرخ از سال ۲۰۲۲ – تصویب کرده و در آستانه توافق با پنجمین بسته است. این نوزدهمین بسته از این نوع از زمان حمله روسیه به اوکراین خواهد بود. از همه مهمتر، اتحادیه اروپا اکنون در حال کار روی یک طرح بلندپروازانه برای ارائه وام ۱۴۰ میلیارد یورویی برای جبران خسارت به اوکراین با استفاده از داراییهای مسدود شده بانک مرکزی روسیه است. در صورت توافق، این امر اوکراین را سرپا نگه میدارد و آن را قادر میسازد تا دو تا سه سال آینده مبارزه کند، در حالی که بار حمایت از مالیات دهندگان اروپایی را کاهش میدهد.
سوم، چین قاطعانهتر به سمت روسیه متمایل شده است. در سال ۲۰۲۴، ناتو به دلیل فروش کالاهای نظامی و دو منظوره و همدستی در دور زدن گسترده تحریمها، آن را «عامل تعیینکننده» جنگ روسیه نامید. ماه گذشته، پکن سرانجام با ساخت خط لوله گاز «قدرت سیبری ۲» موافقت کرد. روسیه سالها از پکن التماس میکرد که این کار را انجام دهد. پس از تکمیل، صادرات گاز روسیه به چین از طریق خطوط لوله بیش از دو برابر خواهد شد.
عامل چهارم، وضعیت داخلی روسیه است. جنگ و تحریمها مانند دو تیغه یک قیچی، بحران اقتصادی آن را عمیقتر میکنند، این دو سیستم مالی را مختل میکنند و ظرفیت تولید را از بین میبرند. نرخ بهره واقعی روسیه اکنون بالاترین نرخ در جهان است. بازار کار با کمبود بیسابقهای مواجه است. اقتصاد غیرنظامی راکد است. محرک اصلی رشد، تولید جنگی است که تقاضا برای آن تنها با اتمام ذخایر عظیم تجهیزات روسیه افزایش خواهد یافت. با این حال، پوتین ماه گذشته به کمیسیون صنعتی نظامی خود گفت که تولید دفاعی «در حداکثر ظرفیت» است. حملات قدرتمند اوکراین به پالایشگاههای نفت، با تشدید این مشکلات، اکنون اختلال قابل توجهی در زندگی غیرنظامیان روسیه را باعث شده است.
همه اینها ایجاد ناآرامی را باعث میشود. آن رضایت خاطری که دو سال پیش نخبگان را فرا گرفته بود – زمانی که رشد قوی بود، تحریمها قابل دوام به نظر میرسید و ضدحمله اوکراین شکست خورده بود – از بین رفته است. در عوض، اضطراب، هشدار و حتی برنامههایی برای «مسیرهای فرار از کشور در صورت فروپاشی همه چیز» رو به افزایش است. ماه گذشته، دیمیتری کوزاک، یکی از معتمدان پوتین از دهه ۱۹۹۰ که مخالف حمله روسیه بود، از سمت معاون رئیس دفتر ریاست جمهوری استعفا داد. حال و هوای حتی در میان «وبلاگنویسان Z»، اینفلوئنسرهای آنلاین و علاقهمندان به جنگ، نیز در مواجهه با شکستهای نظامی تیرهتر شده است.
تشدید اجتنابناپذیر جنگ
بنابراین، زمینه استراتژیک جنگ در حال تغییر است. تهاجم تابستانی روسیه با هزینه هنگفتی از نظر تلفات در تعداد سربازان شکست خورده است. استراتژی دیپلماتیک آن برای تعامل با آمریکا ناکارآمد بوده است. روسیه با سونامی آهستهای از هزینههای دفاعی اروپا و فشارهای فزاینده در داخل مواجه است. چین تجهیزات نظامی را افزایش خواهد داد، اما حداقل تا سال ۲۰۳۰، خریدهای جدید گاز که میتواند منابع مالی رو به کاهش روسیه را تأمین کند، انجام نخواهد داد. این حمایت نه تنها روسیه را به ریسکپذیری بیشتر ترغیب میکند، بلکه آن را به انجام این کار وادار میکند. شکست، روسیه را به عنوان یک شریک بیارزش میکند و موازنه نفوذ در روابط آنها را حتی بیشتر به سمت پکن تغییر میدهد.
به طور خلاصه، ممکن است زمان دیگر به نفع روسیه نباشد. موازنه پتانسیل مادی و فناوری به طور گسترده به نفع دشمنانش است. روسیه اکنون تنها در صورتی میتواند پیروز شود که از تبدیل قدرت نهفته جمعی دشمنانش به برتری قابل استفاده با تضعیف عزم و ارادهشان مانع شود. این امر روسیه را مجبور میکند تا نظریه پیروزی خود را تسریع کند – اوکراین را از نظر نظامی تضعیف کند و از نظر سیاسی از غرب پیشی بگیرد – قبل از اینکه پنجره پیروزی برای همیشه بسته شود. به همین دلیل، روسیه اکنون حملات پهپادی و موشکی بیسابقهای را به شهرهای اوکراین وارد میکند تا روحیه و مقاومت را تضعیف کند و در حال انجام تهاجمها و عملیات خرابکارانه بیسابقهای برای بازدارندگی و تفرقه در اروپاست.
رفتار روسیه ناگزیر پرخطرتر و تهاجمیتر خواهد شد، مگر اینکه با هزینههای غیرقابل قبولی روبهرو شود. پرسش این است که آیا اروپا نه تنها در حرف، بلکه در عمل نشان خواهد داد که آماده تحمیل این هزینههاست؟ عدم انجام این کار صرفاً رویارویی را به تعویق میاندازد، نه اینکه از آن جلوگیری کند. ترس از تشدید تنش، دعوت به آن است.
منبع: موسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک (IISS) / ترجمه: سید علی موسوی خلخالی
نظر شما :