فشار فلجکننده:
ترکیب فشار حداکثری، مکانیسم ماشه و حملات نظامی

نویسنده: مسعد سلیتی، وکیل دادگستری
دیپلماسی ایرانی: فشار فلجکننده یکی از استراتژیهای پیچیده و چندجانبهای است که بهمنظور تحتفشار قرار دادن یک دولت یا گروه هدف طراحی شده است. این فشار بهگونهای اعمال میشود که قدرت تصمیمگیری و عملآوری آن دولت به نحوی کاهش یابد که نتواند بهطور مؤثر باقی بماند. فشار فلجکننده، وضعیت پیچیدهای است که در آن دولت یا گروه هدف، تحت تأثیر فشارهای مداوم و شدید قرار میگیرد. در این شرایط، رهبران و تصمیمگیرندگان دچار فلج فکری میشوند و توانایی آنها برای تفکر صحیح، تصمیمگیری منطقی و اقدام مؤثر به طرز چشمگیری کاهش مییابد. این وضعیت میتواند ناشی از فشارهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و نظامی باشد که دولت یا گروه هدف را به سمت عدم توانایی در واکنش به بحرانهای موجود سوق میدهد.
فشار فلجکننده علیه ایران، که از ترکیب سه استراتژی فشار حداکثری، فعالسازی مکانیسم ماشه و حملات نظامی تشکیل میشود، یک رویکرد چندجانبه و هماهنگ است که هدف آن وادار کردن ایران به تغییر رفتار و تسلیم در زمینههای مختلف ازجمله برنامه هستهای، موشکی و فعالیتهای منطقهای است. این استراتژی یکی از موضوعات مهم در روابط بینالمللی و تحولات منطقهای است که با فشار حداکثری توسط ایالاتمتحده آغاز و با فعالسازی مکانیسم ماشه کشورهای اروپایی در شورای امنیت ادامه و با حملات نظامی اسرائیل طراحی و اجرا خواهد شد.
فشار حداکثری فشار حداکثری بهعنوان یکی از ارکان اصلی فشار فلجکننده، به مجموعهای از تحریمها و فشارهای اقتصادی اشاره دارد که بهویژه از سوی ایالاتمتحده علیه ایران اعمالشده است. این سیاست بهطور رسمی در سال ۲۰۱۸ و پس از خروج یکجانبه ایالاتمتحده از توافق هستهای (برجام) آغاز شد. هدف این استراتژی، واداشتن ایران به تغییر رفتار و سیاستهای خود از طریق فشار اقتصادی است. این استراتژی شامل تحریمهای اقتصادی شدید، تحریمهای گسترده علیه صنایع نفت، گاز، بانکها و بخش مالی ایران، تحریم مقامات و نهادهای نظامی و امنیتی ایران، فشار دیپلماتیک با تلاش برای منزوی کردن ایران در صحنه بینالمللی و وادار کردن کشورها به کاهش همکاری با ایران، تلاش برای ایجاد ائتلاف بینالمللی علیه برنامه هستهای و موشکی ایران، تهدید نظامی و حملات سایبری به تأسیسات هستهای ایران و استقرار نیروهای نظامی بیشتر در منطقه، تهدید سایر کشورها برای جلوگیری از تجارت با ایران که کاهش درآمدهای نفتی، تورم بالا، کاهش ارزش پول ملی و آسیبهای مالی و اقتصادی به زندگی روزمره شهروندان ایرانی و بهتبع آن، بحرانهای فراگیر اقتصادی و اجتماعی را باعث خواهد شد.
مکانیسم ماشه مکانیسم ماشه بهعنوان یکی از ابزارهای پیشبینیشده در توافق هستهای بین ایران و قدرتهای جهانی عمل میکند. این مکانیسم به کشورهای امضاکننده اجازه میدهد تا در صورت نقض تعهدات از سوی ایران، تحریمهای بینالمللی را بهطور خودکار احیا کنند که نتایج و پیامدهای جدیتری برای ایران نسبت به فشار حداکثری یکجانبه ایالاتمتحده به همراه داشته باشد. هرچند تلاشهای دولت اول ترامپ برای فعالسازی این مکانیسم با مخالفتهای بینالمللی مواجه شد اما با توجه به سناریوهای جدید و طرح کنگره امریکا برای واداشتن سه کشور اروپایی (آلمان، فرانسه، بریتانیا) به فعالسازی این مکانیسم ممکن است در صورت عدم توافق همهجانبه ایران با امریکا، تحتفشار ایالاتمتحده یا به دلیل نگرانیهای خود از فعالیتهای هستهای ایران، فعالسازی این مکانیسم را خواستار شوند و این در حالتی اتفاق خواهد افتاد که روسیه و چین در پی توافقات جدید با امریکا باشند و با این مکانیسم همراهی کنند هرچند که فعالیت این مکانیسم نیازی به تصویب در شورای امنیت ندارد و امکان اعمال حق وتو نیز وجود نخواهد داشت. با فعال شدن مکانیسم ماشه، علاوه بر تحریمهای ایالاتمتحده، تمامی تحریمهای بینالمللی علیه ایران که در راستای قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل است، مجدداً بهطور خودکار اعمال خواهد شد و ایران دوباره به فصل هفتم منشور سازمان ملل بازمیگردد، که زمینه را برای اقدام نظامی یا تحریمهای شدیدتر جهانی فراهم میکند، این وضعیت میتواند فشار اقتصادی و سیاسی بیسابقهای را بر ایران به حدی افزایش دهد که عملاً کشور فلج شود.
حملات نظامی سومین رکن فشار فلجکننده، حملات نظامی و خرابکارانه متعددی است که احتمالاً از سوی اسرائیل و با حمایت ایالاتمتحده علیه تأسیسات هستهای و نظامی ایران انجام میشود. این حملات میتواند فشارهای نظامی و امنیتی بیشتری به ایران وارد کند و درعینحال توانایی واکنش سریع و مؤثر ایران را بهشدت کاهش دهد. حملات نظامی نهتنها میتواند زیرساختهای کلیدی ایران را آسیبپذیر کند، بلکه بر روحیه شهروندان و نظامیان ایرانی نیز تأثیر منفی خواهد گذاشت. در پاسخ به این حملات، ایران ممکن است بهناچار به جنگهای غیرقابلپیشبینی وارد شود که به تنشهای موجود دامن میزند و وضعیت را بحرانیتر میکند.
فشار فلجکننده علیه ایران که بهواسطه ترکیب فشار حداکثری، فعال شدن مکانیسم ماشه و حملات نظامی به وجود میآید، پیامدهای عمیق و گستردهای فلجکننده اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظامی به دنبال خواهد داشت. از یکسو، تحریمها و فشارهای اقتصادی، کاهش درآمدهای دولتی و افزایش تورم و بیکاری، که به ایجاد نارضایتی و بحران اجتماعی در داخل کشور منجر خواهند شد. شهروندان ایرانی که با کاهش دسترسی به کالاهای اساسی و خدمات پایه روبهرو هستند، بهطور طبیعی نسبت به وضعیت موجود بیشتر نارضایتی خواهند داشت. این نارضایتی میتواند به شکل اعتراضات اجتماعی و بحرانهای سیاسی نمایان شود که به ثبات داخلی و امنیت ملی ایران آسیب خواهد زد. از سوی دیگر، با حملات نظامی و خرابکارانه، تواناییهای دفاعی ایران تضعیف و قدرت چانهزنی ایران در مذاکرات بینالمللی کاهش خواهد یافت و طرفهای مقابل، بهویژه ایالاتمتحده و سه کشور اروپایی، ممکن است به فکر ارائه شرایط جدید و گزینههای بیشتری بهجای مذاکره رو آوردند و این میتواند به تغییر رفتارهای سیاست خارجی و تسلیم همهجانبه ایران بینجامد؛ بنابراین توافق همهجانبه با ایالات متحده قبل از فشار فلج کننده بهترین گزینه فراروی جمهوری اسلامی ایران است.
نظر شما :