پرونده فارن افرز از بازگشت ترامپ به قدرت (بخش یست و سوم)
ترامپ امریکا را منزوی دوست دارد
نویسنده: چارلز کوپچان Charles Kupchan
دیپلماسی ایرانی: بدبینی ترامپ نسبت به ملت سازی و ترویج دموکراسی در خارج از کشور با موضع انزواطلبانه «اول آمریکا» طنین انداز می شود. مطمئناً، آمریکاییها از دوران تأسیس به بعد بر این باور بودند که در حال آغاز یک آزمایش منحصربهفرد در ایجاد حکومت جمهوری هستند، آزمایشی که در نهایت قرار بود آن را با بقیه جهان به اشتراک بگذارند. با این حال، بنیانگذاران و جانشینان آنها نسبت به توانایی ایالات متحده برای مهندسی تغییر سیاسی در خارج از کشور تردید داشتند و بنابراین فهمیدند که باید دموکراسی را در درجه اول به عنوان مثال گسترش دهند. همان طور که جان کوئینسی آدامز، وزیر امور خارجه وقت آمریکا در سال 1821 بیان کرد، ایالات متحده "به دنبال هیولاهایی برای نابودی به خارج نمی رود." (کنایه به انگلیس و فرانسه در دوران جنگ افروزیهای اروپا)
همچنین، آیا روسای جمهوری متوالی ایالات متحده از نیاز به فعالیت در جهان آن گونه که هست و همکاری با دموکراسی ها و کشورهای غیردموکراسی به طور یکسان در جهت پیگیری منافع ایالات متحده قدردانی کردند؟ حتی زمانی که رئیس جمهور جیمز مونرو در سال 1823 به قدرت های بزرگ اروپا درباره هرگونه "استعمار آینده" در نیمکره غربی هشدار داد، او ترجیحات سیاسی اروپا را پذیرفت و به رسمیت شناخت. او تاکید کرد که این سیاست ایالات متحده بود که «در نگرانی های داخلی هیچ یک از قدرت های متحدش دخالت نکند. دولت را بالفعل به عنوان دولت قانونی برای خود بدانیم. برای ایجاد روابط دوستانه با آن.»
ترامپ در دوران ریاست جمهوری خود این گونه ایدئولوژیک انزواطلبی را بیش از حد مورد استفاده قرار داد و علاقه خود را به مستبدانی مانند ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه و کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی نشان داد و در عین حال روابط سردی را به رهبران دموکراسی های متحد امریکا، ایجاد کرد. اما رویکرد ترامپ به استراتژی کلان نشان دهنده احتیاط لازم برای ترویج دموکراسی در خارج از کشور است. او به درستی ردگیری بیش از حد ایالات متحده در خاورمیانه را به درستی تفسیر کرد که «این ایده خطرناکی است که ما می توانیم از کشورهایی که هیچ تجربه یا علاقه ای در تبدیل شدن به یک دموکراسی غربی ندارند، بخواهیم دموکراسی های غربی بسازیم.» او در مجمع عمومی سازمان ملل گفت که "ما به دنبال تحمیل سبک زندگی خود به کسی نیستیم" و "من حق هر ملتی را در این اتاق برای دنبال کردن آداب و رسوم، اعتقادات و سنت های خود ارج می نهم." در جهانی وابسته و جهانیشده، آمادگی عملگرایانه ترامپ برای کار بر خطوط تقسیم ایدئولوژیک ممکن است نتایج بهتری نسبت به طرح قرن بیست و یکم بهعنوان «نبرد بین دموکراسی و استبداد» داشته باشد، همان طور که جو بایدن رئیسجمهور آمریکا انجام داده است.
استقبال اولیه ایالات متحده از انزواطلبی نیز از اعتقاد راسخ بنیانگذاران مبنی بر اینکه جاه طلبی در خارج از کشور به بهای آزادی و رفاه در داخل خواهد بود، پدید آمد. درگیر شدن در رقابتهای قدرتهای بزرگ مستلزم یک دولت فدرال و تشکیلات نظامی بزرگ است که به نوبه خود استبداد در داخل را تهدید میکند و منابعی را که بهتر برای سرمایهگذاری داخلی مولد هزینه میشوند، منحرف میکند.
وقتی صحبت از دفاع از آزادی در داخل به میان میآید، ترامپ بیتردید سنتهای آمریکایی را زیر پا میگذارد و تلاش میکند نتیجه انتخابات سال 2020 را باطل کند و به تحمیل دقیقاً همان نوع استبدادی که بنیانگذاران از آن میترسیدهاند، ابراز علاقه کند. با این حال، حملات ترامپ علیه آنچه او آن را «دولت عمیق» میداند، با بدبینی آزادیخواهانه به دولت فدرال طنینانداز میشود. و حتی با وجود اینکه او از تشکیلات نظامی قابل توجهی که بنیانگذاران با آن مخالف بودند حمایت می کند، ترامپ عملاً ملت سازی و کمک های خارجی را به عنوان عاملی بیهوده به تصویر می کشد و استدلال می کند که واشینگتن باید پول مالیات دهندگان را برای حل مشکلات در داخل خرج کند تا در خارج از کشور. بسیاری از آمریکایی ها با این اظهارات او موافق هستند.
منبع: فارن افرز / تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱
نظر شما :