پیشنهادی به سران عرب
انتقال غزه به امریکا!

دیپلماسی ایرانی: سیاستگذاری عمومی مجموعهای از سیاستها و تاکتیکهاست که بر اساس انگارهها و اهداف طراحی و اجرا میشوند تا بقا و اقتدار یک بازیگر (فرد، گروه، سازمان، دولت) را در سپهر سیاسی، اجتماعی و ... داخلی و خارجی تضمین کند.
سیاستگذاری خارجی فرایندی است که بقا و اقتدار بازیگر در نظام بین الملل را تضمین میکند. سیاستگذاری خارجی نیز دارای دو رویکرد واقعگرا و آرمانگراست که حکمرانی مطلوب و جویای اقتدار راهبردی باید بر سیاستگذاری واقعگرا (رئالیسم) استوار شود.
سیاستگذاری خارجی واقعگرا و مطلوب، یعنی ترسیم آینده ممکن در فرآیند تدوین و تصمیم گیری. پیشبینی یا طراحی آینده بدون امکانپذیر رخداد آن، گرفتاری در دام آرمانگرایی است که هزینههای کلان برای بازیگر دارد. امکانپذیری سیاستها، اصل زیربنایی هر سیاستگذاری خارجی مطلوب است.
جهان آشوبناک کنونی که بیشتر بر سیاستهای آرمانگرا بنا شده، میدان تقابل آینده دست نیافتنی شده است. انگارهها و سیاستهایی که میخواهند جهان را اصلاح کنند و نظم کنونی آن را با نظم نوین جهانی برآمده از انگاره و اقتدار خود برسازی کنند.
بحران فلسطین که دارای پیشینه 80 ساله با عنوان مسئله اعراب و اسرائیل است، ازجمله مسائلی است که سیاستگذاران آرمانگرا را در دو طیف نابودی اسرائیل یا نابودی فلسطین تقسیم کرده است. این بحران 80 ساله اکنون پس از 18 ماه جنگ سخت و کشتار شهروندان فلسطینی توسط اسرائیل با دستورکار ویژه دونالد ترامپ در کانون توجه نظام جهانی قرار گرفته است. نقطه تمرکز جدید در بحران فلسطین، سیاست ترامپ برای پاکسازی ژئوپلیتیکی غزه از شهروندان فلسطینی است.
سیاست تبدیل غزه به ریویرای غرب آسیا، که طرحی آرمانی دانسته شده و امکانپذیری محدودی دارد، بر کوچ اجباری یا تبعید همگانی شهروندان غزه و شاید کل فلسطین از سرزمین کهن خود به یک یا چند کشور عرب همسایه مانند مصر، اردن، سوریه، لبنان و ... استوار است و پاکسازی ژئوپلیتیکی غزه و فلسطین را با انگاره اقتصادی آرمانی Gaza Riviera و صلح نهایی پوشش میدهد.
آرمانگرایی دونالد ترامپ برای حل بحران فلسطین که رویکردی یک سویه به سود دولت اسرائیل دارد، با واکنش نرم کشورهای عربی و دیگر بازیگران نظام جهانی روبهرو شد. کشورهای اردن و مصر که گزینه اصلی سکونت شهروندان غزه هستند، تنها به اعلام مخالفت بسنده کردند و در برابر تهدید ترامپ مبنی بر قطع کمکهای ایالات متحده امریکا به این دو کشور، سیاست سکوت مقابل طرح پاکسازی غزه را پیش گرفتند!
یکم – اهمیت و تقدس اقتصادی غزه:
اهمیت و تقدس غزه و سرزمین فلسطین از چشم انداز سیاسی، دینی، اقلیمی، ژئوپلیتیک و ... بهویژه اقتصادی برای امریکا و شخص دونالد ترامپ را میتوان در این جمله وی به خوبی مشاهده کرد که اصرار بر گرامی داشتن غزه و شراکت اقتصادی با شهروندان جنوب غرب آسیا (خاورمیانه) دارد و میگوید: «ما آن را میگیریم، نگهداری میکنیم، گرامی میداریم. ما در نهایت این کار را انجام خواهیم داد. جایی که قرار است مشاغل زیادی برای مردم خاورمیانه ایجاد شود، این برای مردم خاورمیانه خواهد بود.
We're going to take it, we're going to hold it, we're going to cherish it. We're going to get it going eventually, where a lot of jobs are going to be created for the people in the Middle East. It's going to be for the people in the Middle East,” he added.»1
سیاست ترامپ برای اخراج و پاکسازی جمعیتی غزه، فراتر از سیاست و آرزوی سران اسرائیل است، زیرا غزه اهمیت راهبردی اقتصادی برای ترامپ داراست. بنابراین وی در چارچوب ذهنیت اقتصادی و تجاری خویش تلاش دارد تا غزه را به کعبه اقتصادی و تجارت منطقه و جهان تبدیل کند.
برقراری نظم نوین جهانی و منطقهای در افکار ترامپ از مسیر اقتصاد و تجارت امکانپذیر میشود، این اندیشه اقتصادگرا سبب شده است تا غزه ذخیره طلایی نظم نوین جهانی اقتصادمحور باشد و همراهی برخی دولتهای منطقه با سیاستهای ترامپ را باعث شود.
دوم – واقعیت بستر سیاسی و اجتماعی جهان عرب:
واقعیت جهان عرب و پهنه جنوب غربی آسیا در دو دهه اخیر، آرزو و تلاش فراگیر شهروندان این منطقه برای مهاجرت و بلکه پناهندگی به اروپا و امریکا را نشان میدهد. اشتیاق شهروندان منطقه بهویژه اعراب پس از بهار عربی برای زندگی در غرب به گونهای است که اگر موانع سیاسی، حقوقی و مرزی کشورهای غربی نبود، تاکنون حدود سه چهارم شهروندان کشورهای عربی به اروپا و ایالات متحده امریکا مهاجرت کرده بودند!
ژئوپلیتیک و بستر سیاسی، اجتماعی منطقه بهخصوص کشورهای عربی که با ناهنجاری شدید اقلیمی، بحرانها و ستیزهای دینی، مذهبی، نژادی، قومی و فشار فزاینده اقتصادی در چشم اندازی نامطلوب و تاریک قرار دارد، مهاجرت و سکونت در غرب بهویژه امریکا (کانادا، ایالات متحده امریکا) را برای بسیاری از شهروندان جهان اسلام و عرب به یک آرزوی شیرین و هدف بزرگ تبدیل کرده است.
واقعیت دیگر اینکه نباید خوشایند دولتهای عربی و تشکیلات خودگردان فلسطین بابت رهایی از مسئله غزه در مخالفت ظاهری با سیاست ترامپ را انکار کرد، زیرا اگر شهروندان غزه به دیگر سرزمینهای عربی رانده نشوند و به کشورهای غربی کوچ داده شوند، سران عرب با سیاست پاکسازی ترامپ همراهی میکنند.
در چنین بستری از بحران و ستیز است که سیاست پاکسازی ژئوپلیتیک غزه بر رفتارشناسی مردم منطقه بهخصوص شهروندان و دولتمردان عرب استوار است و امکانپذیری مییابد.
سوم – راهکار:
کوچ اجباری یا تبعید همگانی یک ملت (غزه) که نوعی پاکسازی ژئوپلیتیکی است، به واکنش نامتقارن از سوی دیگر ذینفعان بحران فلسطین نیازمند است. واکنش نامتقارنی که به جای اصرار بر سیاست امکانناپذیر دو دولت مستقل اسرائیل و فلسطین یا سیاست اخراج یهودیان و نابودی دولت اسرائیل، بر پذیرش تخلیه غزه به شرط برآوردن خواست و آرزوی شهروندان غزه در مقابل خروج از این منطقه استوار باشد.
سکوت یا پاسخ نرم سران دولتهای عرب به سیاست خارجی آرمانگرای ترامپ برای تخلیه کامل غزه از فلسطینیها و انتقال شهروندان آن به دیگر کشورهای عربی، امکانپذیری انگاره پاکسازی غزه را افزایش داده است، اما این انگاره و سیاست تا اجرای موفق، چندین سال نوری فاصله دارد یعنی امکانپذیری آن قابل اطمینان نیست.
به صراحت میتوان ادعا کرد که دولتهای عربی در پاسخگویی و مقابله همتراز با سیاست Gaza Riviera ناتوان هستند. این ناتوانی سران عرب را میتوان با یک سیاست یا طرح اسلامی و عربی متقابل با طرح پاکسازی غزه پاسخ داد. طرح انتقال فلسطینیها به ایالات متحده امریکا یا اروپای غربی همزمان با تخلیه غزه از شهروندانش.
توازن تهدید و پاسخ دولتهای عربی مقابل سیاست ترامپ برای پاکسازی ژئوپلیتیکی غزه میتواند بر محورهای زیر برقرار شود:
1- ماندگاری حق انتخاب شهروندان غزه برای انتخاب بازگشت به غزه در نظم نوین آن.
2- برگزاری یک انتخابات فراگیر و آزاد با نظارت جهانی با حق انتخاب شهروندان غزه برای گزینش سکونتگاه جمعی و جدید خود در ایالات متحده امریکا یا یکی از کشورهای غرب اروپا.
3- تشکیل یک صندوق مالی جهانی برای حمایت از انتقال آرام و تضمین رفاه و زندگی مطلوب شهروندان غزه در سکونتگاه جدید خود در امریکا یا اروپا.
4- تضمین حق شهروندی و خودمختاری نسبی فلسطینیها در ایالات متحده یا یکی از کشورهای اروپای غربی.
5- تضمین سازمانهای بین المللی مانند سازمان ملل متحد بر حمایت از حقوق مهاجرین فلسطینی به غرب.
و...
*
بسیاری از سیاستها بهویژه سیاستگذاری خارجی عصر آشوبناک کنونی فاقد مؤلفه مهم امکانپذیری هستند. برای بحران فلسطین در 80 سال اخیر سیاستها و راهکارهای بسیاری طرح شده است که امکانپذیری نداشتهاند.
اکنون که ترامپ بر پاکسازی جمعیتی غزه و تبدیل آن به یک تفرجگاه یا منطقه آزاد گردشگری بین المللی با نظارت ایالات متحده امریکا اصرار دارد، دولتهای اسلامی و عربی باید ضمن یادآوری الگوی مهاجرت یهودیان سراسر جهان به فلسطین و تشکیل دولت صهیونیسم جهانی در این سرزمین، خواهان تکرار این الگوی مهاجرت جهانی برای شهروندان غزه یا تمام شهروندان فلسطین برای انتقال، زندگی آرام و مطلوب در خاک ایالات متحده امریکا باشند.
سران دولتهای اسلامی و عربی برای رهایی از پیامدهای خسارتبار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و ... پاکسازی جمعیتی غزه و تبدیل غزه به منطقه آزاد یا بهشت گردشگری و جاسوسی، میتوانند پذیرش این سیاست ترامپ را با سیاست پذیرش شهروندان غزه در ایالات متحده امریکا یا برخی کشورهای غربی توسعه یافته، پایاپای بدانند و پاسخ دهند.
منابع:
1- https://www.independent.co.uk/news/world/americas/us-politics/trump-gaza-palestine-takeover-buy-plan-b2696377.html
نظر شما :