با وجود پایان یافتن جنگ با توافق ترامپ
هنوز خبری از صلح نیست

نویسنده: امیل هوکایم، مدیر امنیت منطقهای و پژوهشگر ارشد امنیت خاورمیانه
دیپلماسی ایرانی: بدهبستانها و سازشهای لازم برای پایان دادن به جنگها، ناگزیر ارزشها و انتظارات افراد را محک میزنند. کسانی که ضایعات و رنجهای عظیم دو سال گذشته را بررسی میکنند، ممکن است از پذیرش این موضوع که توافق روز پنجشنبه بین اسرائیل و حماس، رنج انسانی را کاهش بدهد و شاید راهی برای صلح اسرائیل و فلسطین بگشاید، خودداری کنند. هر چقدر هم که ناقص باشد، از چشماندازهای بدتر، به ویژه پاکسازی قومی غزه، جلوگیری میکند. به طرز تحسینبرانگیزی، گروگانهای اسرائیلی را آزاد میکند، کشتار غیرنظامیان در غزه را متوقف میکند و صدها زندانی فلسطینی را آزاد میکند. همچنین تحویل فوری کمکهای بسیار مورد نیاز را خواستار است، اگرچه اسرائیل برای آیندهای قابل پیشبینی کنترل بیش از نیمی از نوار غزه را در دست خواهد داشت.
دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده، شروع به جشن گرفتن دستاورد خود کرده است و در سفر خود به اسرائیل، به دنبال شکوه و تأییدی بود که در خانه از او دور است، جایی که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر، سخت تلاش میکند تا مردم خود را متقاعد کند که به نتیجه مورد نظر رسیده و هزینه آن ارزشش را داشته است. فلسطینیها کار سخت التیام و بازگشت از بدترین جنگی که تا به حال تحمل کردهاند را آغاز کردهاند.
همانطور که همه از سال ۲۰۲۳ پیشبینی کردهاند، رسیدن به آنجا به فشار ایالات متحده نیاز دارد – و هنگامی که واشینگتن آن را اعمال کرد، اسلحهها به سرعت خاموش شدند. ترامپ تنها در عرض دو هفته تغییر موضع داد و در جلسات خود در سازمان ملل متحد فهمید که برنامهها و لفاظیهای حداکثری اسرائیل همه را عصبانی کرده و جایگاه جهانی خود را به خطر انداخته است. او با کنار گذاشتن توهم قبلی خود در مورد غزه ریویرا، از انزوای بینالمللی اسرائیل برای به انزوا کشاندن نتانیاهو استفاده کرد و به نگرانیهای مصریها، اردنیها، قطریها، اماراتیها و سعودیهای عصبی رسیدگی کرد. رویکرد بولدوزری خودبزرگبینانه و اغلب مورد انتقاد او، چیزی را ارائه داد که شیوه ملایم و اکراه جو بایدن، رئیس جمهوری سابق ایالات متحده نمیتوانست، حتی اگر شرایط توافق چندان با شرایط مطرح شده در سال ۲۰۲۴ متفاوت نباشد.
با این حال، در حال حاضر، طرح ترامپ هنوز در مورد صلح نیست و یک طرح به خوبی توسعه یافته نیست. فراتر از مرحله اول توافقشده، بقیه هنوز مانند منوی رستوران است که ابهامات زیادی، جای چانهزنی و موانع غیرمنتظره را باقی میگذارد. چنین منویی تنها در صورتی منطقی است که سرآشپز به عنوان یک مجری منصف و مشتاق عمل کند.
طرح این توافق متزلزل است. حتی اگر ایالات متحده بتواند ادعای حمایت منطقهای داشته باشد، این توافقی بود که تشکیلات خودگردان فلسطین، دولت فرسوده اما به رسمیت شناخته شده فلسطین را به حاشیه راند. همچنین، این توافق، قیمومیتی برای غزه ایجاد میکند که هیچ اشارهای به قوانین بینالمللی (یا تاکنون، تأیید شورای امنیت سازمان ملل) ندارد و یک فرآیند مذاکره بدون پایان را پیشبینی میکند که فقط به اصلاحات فلسطینی، شبیه به اصلاحات شکستخورده گذشته، مشروط است. بسیاری از ناظران، «نه»های فراوان موجود در این اعلامیه را تأیید خواهند کرد: نه به آوارگی، نه به الحاق، نه به انسداد یا تعلیق کمک به غیرنظامیان. این گواهی بر این است که قوانین و هنجارهای بینالمللی چقدر آسیبدیدهاند که صرف رد رفتار و سیاستهای غیرقانونی، موفقیت محسوب میشود.
حماس اکنون با لحظهای برای تسویه حساب روبهرو خواهد شد. جنبش اسلامگرا بیشک بزرگترین بازنده جنگ است: خونینترین قمار آن به پرهزینهترین تراژدی برای فلسطینیها تبدیل شده است. جایگاه آن، چه در داخل و چه در منطقه، در حال فروپاشی است. رهبران بیشرمانه حماس ممکن است ادعا کنند که این جنگ، هرچند پرهزینه، گامی ضروری به سوی پیروزی اجتنابناپذیر بوده و ممکن است در برابر خلع سلاح کامل مقاومت کنند. بسیاری از مردم غزه که این را خودنمایی ریاکارانه میدانند، از کنار گذاشته شدن این گروه از حکومت، مشروط بر اینکه حقوق سیاسی به آنها ارائه شود، استقبال خواهند کرد. طرح انتقالی که توسط ترامپ و نخست وزیر سابق بریتانیا، سر تونی بلر، پیشبینی شده، این استاندارد را برآورده نمیکند – اما اگر به دنبال مشروعیت باشد و آن را به دست آورد، ممکن است موقتاً مؤثر باشد.
با کنار رفتن حماس، بار مسئولیت بر دوش اسرائیل است. نتانیاهو به راحتی میتواند این روند را از مسیر خود خارج کند زیرا مفاد توافق به اندازه کافی مبهم است. او میتواند جنگ را با بیاساسترین بهانهها از سر بگیرد، عقبنشینیهای بیشتر اسرائیل را به طور نامحدود به تأخیر بیندازد یا از مذاکره در مراحل بعدی خودداری کند، همانطور که اوایل امسال با پایان دادن به مذاکرات آتشبس اتفاق افتاد. برای اینکه او تا انتخابات جدید اسرائیل، یا دیپلماسی را تقویت کند یا برای همیشه به چشمانداز یک توافق صلح مذاکرهشده که به تشکیل کشور فلسطین منجر شود، ادامه دهد، به توجه زودگذر و بدنام ترامپ و تمایل جامعه اسرائیل به حساب آوردن این فصل تاریک نیاز است.
اگر ایالات متحده خسته یا حواسش پرت شود، یا اگر بار دیگر مجذوب تندروهای اسرائیل شود، این طرح همچنین میتواند با مشکل مواجه شود. این امر تعهدات نیروهای منطقهای و بینالمللی از اندونزی، مصر، ترکیه و خلیج فارس را که نیاز به حمایت ایالات متحده دارند، به خطر میاندازد. این نیروها فاقد تجربه استقرار زمینی در مناطق جنگی هستند و نمیخواهند به عنوان نیروهای اشغالگر نیابتی که از اسرائیل محافظت میکنند، عمل کنند.
بذل و بخشش کشورهای خلیج فارس بیپایان نیست و سالها طول میکشد تا محقق شود. به نظر میرسد رهبران اروپایی برای پر کردن هرگونه خلأیی بیش از حد مردد هستند. و از سازمان ملل خواسته شده که وضعیت وحشتناک انسانی را تثبیت کند، حتی در حالی که این وضعیت ویران شده و با خشم ایالات متحده و اسرائیل روبهروست. مانند همیشه در خاورمیانه، شک و تردید موجه است اما بدبینی نه. تشکیل یک کشور فلسطینی هنوز در افق دیده نمیشود، اما چشمانداز آن بهتر از دو هفته پیش است و امیدی – هرچند ضعیف – برای صلح منطقهای وجود دارد.
منبع: فایننشال تایمز / تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱
نظر شما :