پرونده فارن افرز از بازگشت ترامپ به قدرت (بخش ششم)
کارهایی که بایدن با چین کرد ترامپ نکند
نویسنده: رابرت سی اوبرین Robert C. O’Brien
دیپلماسی ایرانی: لابه لای ضعف و شکست آمریکا این فریاد بازگرداندن صلح توسط ترامپ با بازگشت او به قدرت است. در این میان هیچ جا به اندازه رقابت با چین نیاز فوری نیست تا امریکا ضعف های خود را لاپوچانی کند.
جو بایدن از ابتدای دوره ریاست جمهوری خود پیام های متفاوتی درباره تهدید پکن ارسال کرده است. اگرچه بایدن تعرفهها و کنترلهای صادراتی وضع شده توسط ترامپ را حفظ کرده، اما او مقامات کابینه خود را در قالب سفرهای رسمی به پکن فرستاده است، جایی که آنها هشدارهای قاطعانه در مورد تجارت و امنیت دادهاند. با این حال آنها شاخه زیتون را نیز گسترش دادهاند و وعده بازگرداندن برخی از اشکال تجارت با چین را دادهاند. البته همکاری با چین قبل از دولت ترامپ هم وجود داشت. این یک سیاست تجملاتی برای یک ماهیت سیاسی است. نشست ها و اجلاس ها به عنوان فعالیت دیپلماتیک میان دو کشور برگزار می شوند اما اینها دستاورد نیستند.
در همین حال، پکن به آنچه رئیس جمهور و مشاوران ارشد او در ملاء عام می گویند توجه زیادی دارد. بایدن از اقتصاد چین به عنوان یک «بمب ساعتی متحرک» یاد کرد، اما به صراحت گفت: «من نمیخواهم چین را مهار کنم» و «به دنبال صدمه زدن به چین نیستیم، صادقانه بگویم. اگر چین خوب عمل کند، وضعیت همه ما بهتر است.» باور کردن به چنین چیزی به معنای این است که چین واقعاً یک دشمن نیست.
حزب کمونیست چین با جانشینی ایالات متحده به عنوان رهبر جهانی در توسعه فناوری و نوآوری در زمینه های حیاتی مانند وسایل نقلیه الکتریکی، انرژی خورشیدی، هوش مصنوعی و محاسبات کوانتومی، به دنبال گسترش قدرت و امنیت خود است. برای انجام این کار، پکن به یارانه های عظیم، سرقت مالکیت معنوی و شیوه های تجاری ناعادلانه متکی است. به عنوان مثال، در صنعت خودرو، پکن از قهرمانان ملی خود مانند BYD حمایت کرده است که با یارانههای سرازیر شده و با هدف ورشکستگی خودروسازان سئول، میلیونها خودروی الکتریکی ارزان قیمت را به بازارهای ایالات متحده و کشورهای همپیمانش عرضه کرده است. به توکیو به دیترویت به بایرن همه جا خودروهای چینی میدان دار هستند.
برای حفظ برتری رقابتی خود در برابر این هجوم، ایالات متحده باید بهترین مکان در جهان برای سرمایه گذاری، نوآوری و تجارت باقی بماند. اما قدرت فزاینده دولت نظارتی ایالات متحده، از جمله اجرای بیش از حد تهاجمی ضد انحصار، تهدیدی برای نابودی سیستم تجاری آزاد آمریکایی است. حتی در شرایطی که شرکتهای چینی از حمایت ناعادلانه پکن برای از کار انداختن شرکتهای آمریکایی برخوردار میشوند، دولتهای ایالات متحده و متحدان اروپایی آن رقابت را برای همان شرکتهای آمریکایی سختتر میکنند. این دستور انحطاط ملی است. دولت های غربی باید این مقررات غیر ضروری را کنار بگذارند.
از آنجایی که چین به دنبال تضعیف قدرت اقتصادی و نظامی آمریکاست، واشنگتن باید این لطف را جبران کند؛ درست همان طور که در دوران جنگ سرد انجام داد، زمانی که برای تضعیف اقتصاد شوروی کار کرد. جانت یلن، وزیر خزانه داری آمریکا گفته است که «جدایی کامل اقتصادی از چین نه عملی است و نه مطلوب» و ایالات متحده «این ایده را رد می کند که باید اقتصاد خود را از چین جدا کنیم». اما واشنگتن باید در واقع به دنبال جدا کردن اقتصاد خود از چین باشد. ترامپ در دوره قبلی خود بدون اینکه آن را به این شکل توصیف کند، با اعمال تعرفههای بالاتر بر نیمی از کالاهای صادراتی چین به آمریکا، سیاست جداسازی را آغاز کرد و پکن این گزینه را برای از سرگیری تجارت عادی در صورت تغییر رفتارش – فرصتی که از آن استفاده نکرد – پیش شرط گذاشت. اکنون زمان آن فرا رسیده که با اعمال تعرفه 60 درصدی بر کالاهای چینی، همان طور که ترامپ از آن حمایت کرده، و کنترل های سخت تر صادرات بر هر فناوری که ممکن است برای چین مفید باشد، فشار بیاوریم.
البته واشنگتن باید خطوط ارتباطی خود را با پکن حفظ کند، اما ایالات متحده باید دیپلماسی اقیانوس آرام خود را بر متحدانی مانند استرالیا، ژاپن، فیلیپین و کره جنوبی، شرکای سنتی مانند سنگاپور و شرکای نوظهور مانند اندونزی و کره جنوبی متمرکز کند. دولت ویتنام که منتقد این سیاست خود را نشان میدهد ممکن است با درخواست ترامپ از متحدان آمریکا در آسیا برای کمک بیشتر به چین به موضوع نگرانی خود نسبت به مسائل دفاعی کشورش کند. با این حال برعکس آن هم دیده ایم؛ ترامپ گفته است که «گفت وگوهای من با مقامات منطقه نشان داده است که آنها از صحبت های آشکار من درباره نیاز به روابط دوطرفه استقبال می کنند و معتقدند رویکرد من امنیت را افزایش می دهد.»
مانورهای نظامی مشترک با چنین کشورهایی ضروری است. ترامپ چین را به بازیهای جنگی سالانه حاشیه اقیانوس آرام در سال 2018 دعوت کرد: یک تیم دفاعی خوب، محتملترین حریف خود را برای دیدن برنامهریزی و تمرین دعوت نمیکند. (به طور طبیعی، چین کشتی های جاسوسی را برای مشاهده فرستاد.) کنگره در سال 2022 نشان داد که ایالات متحده باید تایوان را برای پیوستن به رزمایش ها دعوت کند. اما بایدن از انجام این کار خودداری کرده است، اشتباهی که باید توسط ترامپ جبران شود.
تایوان سالانه حدود 19 میلیارد دلار برای دفاع خود هزینه می کند که کمتر از سه درصد از تولید اقتصادی سالانه آن است. اگرچه این بهتر از اکثر متحدان و شرکای ایالات متحده است، اما هنوز خیلی کم است. کشورهای دیگر در این منطقه خطرناک نیز باید بیشتر هزینه کنند. و نقص تایوان صرفاً تقصیر خودش نیست: دولت های گذشته ایالات متحده سیگنال های متفاوتی در مورد تمایل واشنگتن برای تامین تسلیحات تایوان و کمک به دفاع از آن ارسال کرده اند. دولت بعدی باید روشن کند که همراه با تعهد مستمر ایالات متحده، انتظار می رود تایوان بیشتر برای مسائل دفاعی هزینه کند و گام های دیگری مانند گسترش خدمت سربازی را نیز بردارد.
در همین حال، کنگره باید با اعطای انواع کمکهای مالی، وامها و انتقال تسلیحاتی که ایالات متحده مدتهاست به اسرائیل پیشنهاد داده است، به ایجاد نیروهای مسلح اندونزی، فیلیپین و ویتنام نیز پیشنهاد دهد و به آنها هم کمک کند. فیلیپین به ویژه در مقابله با نیروهای چینی در دریای چین جنوبی به حمایت سریع نیاز دارد. نیروی دریایی باید یک برنامه سقوط برای نوسازی کشتیهای از رده خارج شده انجام دهد و سپس آنها را به فیلیپین اهدا کند، از جمله ناوچهها و کشتیهای تهاجمی آبی خاکی که در رزرو در فیلادلفیا و هاوایی قرار دارند.
نیروی دریایی همچنین باید یکی از ناوهای هواپیمابر خود را از اقیانوس اطلس به اقیانوس آرام منتقل کند و پنتاگون باید به فکر استقرار کل تفنگداران دریایی در اقیانوس آرام باشد و آن را به ویژه از ماموریتهای خاورمیانه و شمال آفریقا معاف کند. پایگاههای ایالات متحده در اقیانوس آرام اغلب فاقد دفاع موشکی و حفاظت از جتهای جنگنده کافی هستند – نقصی رسواکننده که وزارت دفاع باید با انتقال سریع منابع از جاهای دیگر برطرف کند.
منبع: فارن افرز / ترجمه: علی موسوی خلخالی
ادامه دارد...
نظر شما :