ذکر چند نکته
ضرورت مدیریت بحران برای ارتقا توان و اقتدار ملی
دیپلماسی ایرانی: حفظ ثبات و امنیت ملی برای کشوری مثل ایران که در منطقه ژئوپولیتیک بسیار حساسی قرار دارد و سالهاست مورد تهدید از جانب رقبای منطقهای و قدرتهای جهانی قرار داشته است، مهمترین اولویت در سیاست داخلی به حساب میآید. در سالی که گذشت، نا آرامیهایی که بر بستر شکافهای اجتماعی شکل گرفت، موجب تهدید ثبات و امنیت ملی ایران شد. آن طور که گفته میشود، بحران داخلی ایران به قدرت چانه زنی کشور در عرصه دیپلماسی لطمه زد و موجب به تعویق افتادن برخی از اهداف سیاست خارجی شد.
اکنون که بحران پشت سر گذاشته شده است، با در نظر گرفتن اینکه ریشه آن همچنان باقی است، باید هوشیار بود که از بروز مجدد بحران جلوگیری به عمل آورده شود. در ادامه به ذکر چند نکته در راستای مدیریت بحران ناشی از شکافهای اجتماعی در ایران پرداخته خواهد شد.
۱. پرهیز از دامن زدن به شرایط دو قطبی:
از میان همه ابعاد موجود، به نظر میرسد مسأله اساسی درباره حجاب، مربوط به قطب بندیهای اجتماعی است. شکاف نسلها، تعدد فرهنگها و خردهفرهنگهای متفاوت با یکدیگر، در کنار طیفهای متنوع نگرش اجتماعی موجود در بین مردم، موجب شده است که دیدگاه یکسانی نسبت به مقولاتی مثل سبک زندگی و نحوه پوشش در ایران وجود نداشته باشد. هر چند وجود نگرش های متفاوت در یک جامعه امری طبیعی و حتی ضروری است، اما در صورت قطبی سازی و تقابل قطبهای اجتماعی با همدیگر، امنیت ملی و ثبات اجتماعی به شدت تهدید خواهد شد.
این معضل مختص جامعه ما نیست و حتی در جوامعی که مدرن شناخته میشوند هم قطبی شدن جامعه و آفات ناشی از آن به وضوح قابل مشاهده است؛ در آمریکا قطبی شدن ایالتهای شمال و جنوب بر سر مسأله بردهداری به جنگ داخلی خانمانسوزی بدل شد که هشتصد هزار کشته و تخریب گسترده زیرساخت های آمریکا را در برداشت. حتی در دوران معاصر، ریاست جمهوری دونالد ترامپ را میتوان مولود جامعهای دانست که بر سر مسائل نژادی، طبقاتی و حتی مذهبی دو قطبی شده است؛ حمله بیسابقه به کنگره آمریکا و ناآرامیهای ناشی از مرگ جورج فلوید را میتوان از پیامدهای جامعه دو قطبی آمریکا دانست.
در ایران معاصر، مسأله حجاب یکی از بسترهای دو قطبیسازی جامعه بوده است و این مسأله چنانچه گفته شد ریشههای فرهنگی و هویتی عمیقی در خود دارد . هنر حاکمیت و مسئولان در کنار مردم این است که ضمن مراعات قوانین، شرع و عرف جامعه ایران، تمهیدات لازم را برای مدیریت وضعیت دوقطبی جامعه به کار ببندند و در این راه، پژوهشگران، اساتید دانشگاه و متخصصین علوم اجتماعی و فرهنگی، برای ارائه راهکارهای صحیح باید محل مشورت قرار گیرند. اظهار نظرات برخی از افراد یا دستگاههای مسئول که دلسوزانه یا مغرضانه به دوقطبی موجود دامن میزنند و جامعه را ملتهب میکنند باید محدود شود. پیشتر وحید یامین پور با تشبیه انقلاب اسلامی به یک قطار گفته بود که نیروهای حامی انقلاب که مهمترین بخش از این قطار را تشکیل میدهند، با دیدن بی حجابیها مایوس میشوند و این مسأله باعث از کار افتادن قطار انقلاب خواهد شد... این نمونهای است از دیدگاه قطب بندی شده نسبت به جامعه، که پرهیز از آن میتواند به ثبات اجتماعی در ایران کمک شایانی کند. اگر تعبیر قطار را برای انقلاب اسلامی درست در نظر بگیریم، همه گروههای اجتماعی در حرکت آن سهیم هستند و یک گروه محدود از هواداران، قادر به حرکت دادن چهل و چند ساله قطاری که با موانع و چالشهای فراوانی از داخل و خارج مواجه بوده است نخواهند بود. بنابراین در حفظ انقلاب اسلامی، نباید عدهای را موثرتر از دیگران دانست و نگرش و بینش آنان را بر بقیه مردم اولویت داد. توصیه رهبر انقلاب در راستای پرهیز از نگاه قطب بندی شده و گزینشی به مردم است در جایی که میگویند: «یارگیری کنید؛ حذف نکنید؛ صِرف اختلاف سلیقه و اختلاف نظر درباره فلان مسئله موجب طرد نشود. بعضی هستند که به اسلام و انقلاب و نظام اسلامی و به خیلی از خصوصیّاتی که شما به آن اهمّیّت میدهید معتقدند، در فلان مسئله خاص با شما موافق نیستند؛ این نباید موجب بشود که شما او را طرد کنید، از دایره انقلابیگری خارج بدانید. هر چه میتوانید جبهه انقلاب را گسترش بدهید، جذب کنید؛ البتّه منظورم جذب منافق نیست، جذب آدم بیاعتقاد نیست؛ جذب آدم معتقدی است که با شما اختلاف سلیقه دارد.»
۲. پرهیز از تقلیل گرایی و سطحی نگری:
در حال حاظر عدهای می اندیشند که مقوله حجاب، نماد و ستون خیمه انقلاب اسلامی است و با تضعیف آن پایههای انقلاب سست میشوند. اظهار نظرات برخی از شخصیتهای اپوزوسیون هم در این رابطه باعث دامن زدن به تصور مذکور شده است. از جمله گفتههای مسیح علینژاد مبنی بر اینکه «حجاب یکی از ستون های اصلی جمهوری اسلامی است که اگر آن را فرو بریزیم، باقی کار براندازی آسان خواهد بود». گره زدن مسأله پوشش زنان و دختران با اصل انقلاب اسلامی به نظر نه تنها تلقی درستی به نظر نمیرسد، که باعث میشود مدیریت حجاب از حالت فرهنگی به امنیتی سوق داده شود. در این دیدگاه، تغییر پوشش به مثابه اقدام به براندازی تعبیر میشود و برخورد شدیدی در انتظار فرد مورد نظر خواهد بود. حال آنکه انقلاب اسلامی مقوله عمیق و پیچیدهای است که تقلیل آن به یک مسأله، غفلت از فلسفه وجودی چند بعدی آن است. در دیدار مقام معظم رهبری با جمعی از کارگردانان در سال ۱۳۹۶، عبدالحسن برزیده در نقد به این مسأله که بعضی از گروههای مردم احساس نادیده شدن توسط حاکمیت را دارند، از جمله گفته بود: مردم دوست دارند حتی بعضی اوقات شما را (خطاب به رهبری) در جمع خانمهایی که حجاب آن چنانی هم ندارند ببنند. رهبر انقلاب در پاسخ به وی اینچنین گفتند «... نگاه کلان (نسبت به انقلاب اسلامی) به اعتقاد من این است که دنیا دنیای بدی است، دنیای فاسدی است، دنیای گرسنگی است، دنیای تبعیض است، دنیای بی عدالتی است، دنیای زورگویی کسی مثل ترامپ است، دنیای حاکمیت بی قید و شرط سرمایه است... دنیا تقسیم شده به سلطه گر و سلطه پذیر. در برابر این دنیای بد و فاسد یک نظامی سر بلند کرده و آن نظام جمهوری اسلامی است، آن انقلاب اسلامی است... این نظام یک نظام معترض است؛ معترض به این ساخت قدرت در دنیا، یعنی به بی عدالتی معترض است، به ظلم معترض است، به فقر و گرسنگی معترض است...» در بیانات رهبر معظم انقلاب، کلاننگری به انقلاب اسلامی در قالب مقابله با نظام سلطه و عدالت طلبی در جهان نمود پیدا میکند. لذا تقلیل انقلاب اسلامی به یک مسأله خاص مثل پوشش زنان، نادیده گرفتن دیگر اهداف جهان شمول آن خواهد بود.
در سالهای بعد از انقلاب اسلامی، به طور مشخص دو دستاورد بزرگ برای ایران رقم خورده؛ اول اینکه بعد از دو قرن تجزیه مستمر کشور و از دست دادن آب و خاک، بعد از انقلاب اسلامی تمامیت ارضی کشور با وجود تهدیدات و دشمنیهای بیشمار حفظ شده و یک وجب خاک از دست نرفته است. دوم اینکه استقلال در سیاست خارجی و مقابله با نظام سلطه، با وجود همه سختیها و هزینههایش استمرار یافته به نحوی که ایران الهام بخش تغییر هندسه جهانی و بلوک بندی جدید قدرت در جهان شده است.
ملت ایران از همه اقشار و طبقات، مقاومت و ایثار زیادی برای نیل به این دو دستاورد اساسی انقلاب اسلامی از خود نشان داده است که بیشک بدون ایستادگی زنان و مردان ایرانی، رسیدن به این مهم امکان پذیر نبود. بنابراین نمیتوان مدعی شد مردمی که به طور واقعی، انقلابی بودن خود را در عرصههای مهم چهل و پنج سال گذشته اثبات کردهاند و همه سختیها و فشارها را تاب آوردهاند، به خاطر مسائلی از قبیل حجاب و غیره از اصول بنیادین انقلاب عدول کرده باشند.
ویل دورانت میگوید هیچ تمدنی فرو نمی پاشد مگر از درون. بر همین اساس، از امپراطوریهای باستانی گرفته تا اتحاد جماهیر شوروی، این وادادگی مردم بوده که موجب فروپاشی شده است. این حقیقت که بعد از همه بحرانهای پشت سر گذاشته، ایران دچار فروپاشی نشده و کماکان پابرجاست، نشان دهنده آن است که قاطبه مردم واندادهاند و همچنان ایستادهاند. آنها جنگ تحمیلی، تحریم اقتصادی و جنگ ترکیبی دشمن را تاب آوردهاند، پس خلاف انصاف است که این نشانههای بارز نادیده گرفته شوند و مساله حجاب و امثال آن، به تنهایی نماد انقلاب اسلامی تلقی شود.
۳. زمان سنجی و مدیریت بحران:
اساسا در مسأله حجاب، فلسفه اخلاق، آموزههای دینی و قوانین کشور به روشنی اعلام موضع کردهاند که قابل انکار هم نیست. هیچ کشوری هم قوانین مطلقا آزادی درباره پوشش ندارد و بسته به فرهنگ و عرف کشورها، قواعد مربوط به حدود پوشش متفاوت است. اما مسأله اینجاست که در حال حاضر، زمان درستی برای بحث و جدل درباره اساس درستی یا نادرستی حجاب نیست. در حال حاضر آنچه اهمیت دارد، زمان سنجی مسئولین و متولیان امر است که ضمن اولویت دادن به آرامش جامعه، بحرانهای شکل گرفته پیرامون مسأله حجاب را مدیریت کنند. در همه کشورها، مسائلی به ظاهر ساده و ناچیز، در خود قابلیت بدل شدن به بحرانی بزرگ را دارا هستند و به ویژه برای کشورهایی مثل ما که دشمنان خارجی متعددی دارند، ظرفیت بدل کردن مقولههای اجتماعی به بحران، بسیار بیشتر خواهد بود.
در ماههای اخیر شاهد این بودیم که بحران به وجود آمده پس از فوت مهسا امینی، چه هزینههای گزافی بر امنیت ملی، ثبات داخلی و اقتصاد کشور تحمیل کرد. در حال حاضر تا حد زیادی شرایط به حالت عادی بازگشته و کشور بحران را پشت سر گذاشته است. عدم هوشیاری در مدیریت شرایط فعلی، زمینهساز بروز بحران جدیدی خواهد شد که خسارات احتمالی ناشی از آن به خصوص تلفات انسانی، جبران ناپذیر است. لذا به نظر میآید به عوض بحث درباره اصل مساله حجاب در کشور و اختلاف نظرات پیرامون آن، باید همه تلاش و تمرکز را معطوف به مهار بحران کرد و در وهله بعد، به تدریج و به طور دقیق و اصولی، ریشههای بروز مجدد بحران را از میان برد. به تعبیر امام خمینی (ره): «حضرات آقایان توجه داشته باشند که مصلحت نظام از امور مهمّه ای است که گاهی غفلت از آن موجب شکست اسلام عزیز می گردد». فقه شیعه در کنار تاریخ کهن تشیع، نمونههای فراوانی را از انعطاف و عمل بر مبنای مصلحت در خود دارد که به نیت حفظ جامعه اسلامی در شرایط بحران و نابسامانی صورت گرفته است. پافشاری بر یک اصل، بدون در نظر گرفتن مصالح جامعه اسلامی، خصلت قشریون و سلفیون است و با پویایی فقه شیعه تضاد دارد.
امید اینکه در آینده شاهد ثبات و آرامش در جامعه و تداوم وضعیت مدارا و صلح بین همه اقشار اجتماعی باشیم تا پیرو تحقق این مهم، قدرت ملی و توان پیگیری منافع ملی ما در عرصه جهانی ارتقا یابد.
نظر شما :