لزوم توجه ویژه به تحولات اخیر و پیش رو
پشتوانههای سیاست خارجی کشور نیاز به بازسازی و ترمیم دارد
دیپلماسی ایرانی: در هفته های گذشته همزمان با وقوع اعتراضات پراکنده در شهرهای مختلف ایران و بروز برخی اغتشاشات و نا آرامیها، فضای سیاست خارجی کشور نیز ملتهب و ناآرام بوده است. این ناآرامیها از مداخلات آمریکا و کشورهای اروپایی در جریان اعترضات ایران و سیاست رسانههای فارسی زبان مخالف نظام برای تحریک اختلافات قومی – مذهبی در کشور آغاز شد، با رویکرد خصمانه و تحریک آمیز برخی کشورهای همسایه از جمله آذربایجان و عربستان تداوم یافت و حال به پروژه اعمال فشار بیشتر در پرونده هستهای کشور رسیده است.
در آستانه نشست فصلی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، پیشنویس قطعنامهای از سوی تروئیکای اروپا و آمریکا به ۳۵ عضو این شورا ارسال شده که بر مبنای آن از شورای حکام خواسته شده با تصویب قطعنامهای از ایران بخواهد در سریعترین زمان ممکن درباره منشاء اورانیوم کشفشده در سه سایت اعلامنشده خود توضیح دهد. قطعنامهای که در صورت تصویب و عدم همکاری ایران، می تواند در نهایت فعال شدن مکانیسم ماشه و یا ارجاع مجدد پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت را در پی داشته باشد. هر چند از زمان انتشار خبر ارسال این پیش نویس، تحلیلها و پیشنهادهای مختلفی پیرامون چگونگی مواجهه ایران با آن ارائه شده، که طیفی از پیشنهادها از جمله خروج از «ان پی تی» تا تعامل و همکاری کامل با آژانس را در بر میگیرد، اما هدف این نوشتار ارائه راه حل برای مواجهه با تصمیم آژانس پیرامون پرونده هستهای کشور نیست؛ چرا که به زعم نویسنده در مقطع کنونی عرصه سیاست خارجی کشور متأثر از تحولات داخلی، با برخی مشکلات بنیادین مواجه شده که اگر در سریعترین زمان ممکن تدابیری برای آنها اندیشیده نشود، موفقیت سیاست خارجی و فعالیت دیپلماتهای ایرانی در سراسر جهان و در هر موضوع و پروندهای را تحت تأثیر قرار خواهند داد و پیگیری منافع ملی را دشوار می سازند؛ مشکلاتی که رفع آنها نیازمند بازنگری هایی در هر دو عرصه داخلی و خارجی است.
سیاست خارجی از مهم ترین عرصه های سیاست گذاری کلان برای تامین منافع ملی در مواردی همچون حفظ استقلال، تمامیت ارضی، امنیت نظامی و رفاه و توسعه اقتصادی است. پشتوانههای سیاست خارجی قدرتمند در در متون تخصصی علوم سیاسی و روابط بین الملل تعیین و تعریف شده و به زعم بسیاری از اندیشمندان این حوزه، سیاست خارجی دنباله سیاست داخلی است؛ بدین معنا که تعامل این دو ناگسستنی است و تنها یک کشور منسجم، توسعه یافته و مقتدر، با مردم رضایتمند و برخوردار از سرمایه اجتماعی بالا میتواند پشتوانه محکمی برای مسئولان عرصه دیپلماسی و سیاست خارجی فراهم و به آنها کمک کند در روابط با سایر کشورها از موضع قدرت و عزت وارد شوند و با اعتماد به نفس پیگیر منافع و اهداف ملی باشند. در این راستا به نظر می رسد دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشور در مقطع کنونی نیاز به نوعی تجدید قوای جدی دارد.
هر چند اعتراضات اخیر که طبق گفته مقامات کشور، با برنامه و هدایت کشورهای خارجی، رسانههای معاند و اپوزیسیونهای برانداز خارج از کشور، به سمت تجزیه و نابودی ایران جهتگیری شده بود، کنترل و مهار شده و خاتمه یافته است، اما از این نکته نباید غفلت کرد که به دلیل مشکلات و سوءمدیریتهای متعدد، وضعیت داخلی ایران نیاز به اصلاح و ترمیم دارد تا پشتوانههای مردمی نظام حفظ و تقویت شود و قدرت و قوت قلب مذاکره کننده گان عرصه سیاست خارجی در حوزه های مختلف را باعث شود. البته این موضوع قابل انکار و چشم پوشی نیست که دشمنان ایران از هیچ فرصت و ابزاری برای ضربه به کشور چشم پوشی نمیکنند، اما مشکلات جامعه ایران امروز تنها محدود به تحریک و تحرکات دشمنان خارجی نیست و نباید ناآرامیها و اعتراضات اخیر در کشور را تنها به توطئه های دشمنان تقلیل داد.
در سالیان گذشته، تداوم مشکلاتی همچون تورم فزاینده و بی ثباتی اقتصادی، فقر، بیکاری، ضعف مدیریتی، اختلاس، پارتی بازی، فساد اداری و مسائلی از این دست در کنار عدم رعایت کرامت و شخصیت شهروندان به ویژه زنان و تشدید فشارهای اجتماعی سبب شده است رضایت عمومی و آستانه تحمل جامعه تا حد زیادی تقلیل پیدا کند و امید به آینده، اعتماد و سرمایه اجتماعی کاهش یابد. هر چند تبلیغات منفی و جنگ شناختی طراحی شده توسط کشورها و رسانههای معاند نیز در این موج ناامید سازی مؤثر بوده، اما باید پذیرفت که اگر چنین مشکلات ملموس و دامنهداری در جامعه وجود نداشت، خوراک تبلیغاتی کمتری برای دشمنان فراهم میشد، روحیه مردم در مواجهه با تبلیغات دشمن قوی تر و عزم آنها برای عدم پذیرش سیاه نماییها جدیتر بود.
بر این اساس به منظور برخورداری از یک سیاست خارجی مقتدر و کنشمند، یکی از تغییرات و اصلاحات جدی که باید انجام شود، واقع بینی در تحلیل مشکلات جامعه، عزم و تلاش همه جانبه برای رفع این مشکلات و چالشها و برنامه ریزی جدی برای تقویت سرمایه اجتماعی نظام است.
گام دیگر نشان دادن عقلانیت همراه با فروتنی و تواضع و بازگشت از مسیرهایی است که زمانی تصور می شد حرکت در آنها می تواند پیشرفت، اقتدار، امنیت و منافع ایران را تأمین کند؛ اما تجربه نشان داده که این مسیرها به مقصدی جز تضعیف وحدت ملی، تنش، رویارویی، انزوا، تحریم و فشار بیشتر بر مردم ایران ختم نمیشود. بازگشت دولتمردان از سیاستهای اشتباه در هر دو حوزه داخلی و خارجی و عذرخواهی آنها از مردم بابت فشارهایی که به دلیل اتخاذ این سیاستها بر جامعه تحمیل شده، اعتبار آفرین و اعتماد افزاست و بر خلاف تصور رایج، می تواند دلگرمی و افزایش امید در جامعه را باعث شود و پشتوانه های مردمی نظام را تقویت کند.
برنامه ریزی و سیاستگذاری برای رهایی کشور از تحریمهای اقتصادی و پایان دادن به مدیریت اقتصاد ملی بر اساس دور زدن تحریمها، دلالی، ارزان فروشی، بازار سیاه و ...، بازگرداندن کشور به اوضاع طبیعی و فراهم کردن زمینه برای دستیابی به پیشرفت اقتصادیای که برای مردم ملموس باشد نه فقط در اخبار و گزارشها نمود پیدا کند، از دیگر عوامل مهمی هستند که در شرایط کنونی سبب بازگشت رضایتمندی و امید به جامعه میشوند و باید در اولویت تغییرات و اصلاحات قرار بگیرند.
گام سوم برای برخورداری از یک سیاست خارجی موفق و کنشمند و مواجهه مقتدرانه با کشورهای دیگر، پرهیز از جناح بازی در عرصه سیاست خارجی و سهیم کردن طیفهای مختلف فکری – سیاسی دلسوز در روند تصمیمگیریهای اساسی برای کشور است به گونه که سیاست اعلامی و اعمالی کشور مورد اجماع و تأیید اکثریت نخبگان و سیاستمداران متخصص و باتجربه داخلی باشد. اقدام اخیر وزیر امور خارجه در دعوت از وزرای امور خارجه پیشین و همفکری با آنها برای مقابله با چالشهای سیاست خارجی کشور گامی مثبت در این زمینه است و نشان می دهد، مقامات دستگاه دیپلماسی نیز به چنین جمع بندی رسیده اند که رفع مشکلات کلان کشور مستلزم کنار گذاشتن اختلافات سیاسی و رویکردهای جناحی و حزبی است و ایران جز با همفکری، همدلی، همراهی و اراده همه ایرانیان به اقتدار و قدرت منطقه ای و جهانی دست نخواهد یافت.
سوای از الزامات داخلی، برخورداری از یک سیاست خارجی مقتدر، پویا و کنشمند، مستلزم برخورداری از متحدان و همپیمانان استراتژیک متعدد بین المللی است. هر چند پیرو تلاشهای صورت گرفته و توافقات راهبردی با چین و روسیه، این دو کشور حمایتهای نیم بندی از ایران در عرصه بین المللی دارند، اما پایش رویکرد آنها در بزنگاه های مهم از جمله در زمان اوج گیری تحریمهای آمریکا علیه کشورمان و نیز نقش اخیر روسیه در تعویق احیای برجام نشان می دهد، ایران به همپیمانان و متحدان بیشتر و متنوع تری نیاز دارد تا بتواند در مقاطع حساس از کمک و حمایت جدی آنها بهره بگیرد.
تقویت دیپلماسی عمومی و رسانهای و بهره گیری از ابزارهای جنگ نرم (فضای مجازی، شبکه های اجتماعی، فیلمها و سریالهای تلویزیونی)، به منظور اثرگذاری بر افکار عمومی منطقهای و جهانی از دیگر ابزارهایی هستند که تقویت سیاست خارجی کشور را سبب میشوند؛ اما همزمان و بار دیگر ارتباط و پیوند تنگاتنگ سیاست داخلی و خارجی را نشان میدهند و یادآور می شوند که تا دولت و صدا و سیمای ایران نتوانند اعتماد، رضایتمندی و حمایت قاطع افکار عمومی داخلی را جلب و کسب کنند، جمهوری اسلامی ایران شانس چندانی در حوزه کسب قدرت نرم جهانی نیز نخواهد داشت.
بر این اساس در یک جمع بندی نهایی باید گفت موفقیت جمهوری اسلامی ایران در عرصه سیاست خارجی و مواجهه با پرونده هستهای، تحرکات خصمانه کشورهای منطقه و سایر تنشهای بین المللی، از مسیر تقویت پشتوانه های مردمی نظام، افزایش سرمایه اجتماعی، تجدید نظر در سیاستهای بی بازده و زیان آفرین، تعامل مثبت با کشورهای مختلف و ائتلاف سازی با بازیگران مؤثر و متنوع می گذرد. دیپلمات هایی که حمایت قاطع جامعه و اهرمهای فشار متعدد ناشی از قدرت و اقتدار داخلی و بین المللی را پشت سر خود دارند، در هر نشست و جلسه بین المللی همچون کوه مقتدر و با صلابت خواهند بود و با اعتماد به نفس بیشتر و دست بالاتر وارد هر نوع مذاکرهای خواهند شد؛ تنها نتیجه چنین جلساتی منافع، امنیت و استقلال ایران خواهد بود.
نظر شما :