برلین خود را درگیر جنگ سرد با مسکو می‌بیند

آلمان به فکر جبران عقب‌افتادگی‌ها از روسیه

۱۵ آبان ۱۴۰۴ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۳۶۰۵۴ اخبار اصلی اروپا
از نظر سیاست امنیتی، آلمان با وظیفه «آمادگی» برای یک رقابت نظامی طولانی با روسیه روبه‌روست. با این حال، آلمان و اروپا نمی‌توانند از نظر تولید تسلیحات و بسیج نیروها با روسیه رقابت کنند، یا فقط تحت شرایط سیاسی غیرجذاب، مانند اقتصاد جنگی، می‌توانند این کار را انجام دهند. اگر رقابت سرد نظامی با مسکو از نظر تعداد نفرات برای اروپایی‌ها به سختی قابل پیروزی باشد، آنها باید در یک سیاست هوشمندانه‌تر به دنبال مزیت خود باشند. به تعبیر یک ضرب‌المثل اقتصادی: "اگر نمی‌توانیم از نظر تعداد نفرات از روس‌ها پیشی بگیریم، باید از نظر فکری از آنها پیشی بگیریم." ابزارهای این کار کمتر شناخته شده است اما وجود دارند.
آلمان به فکر جبران عقب‌افتادگی‌ها از روسیه

نویسنده: دکتر یوناس اشنایدر (Jonas Schneider)، معاون رئیس گروه تحقیقاتی سیاست امنیتی

دیپلماسی ایرانی: تأمل سیستماتیک در مورد چگونگی شکل‌دهی به «رقابت نظامی زمان صلح» به نفع خود، در دستگاه دولتی آلمان نهادینه نشده است. این یکی از دلایلی است که این رقابت در آلمان توسعه نیافته است. با این حال، آلمان درگیر چنین رقابتی با روسیه است و احتمالاً این وضعیت همچنان ادامه خواهد داشت. در ایالات متحده، در جست‌وجوی رویکردهایی برای تغییر توازن قدرت نظامی به ضرر دشمنان، از دهه ۱۹۷۰ به اصطلاح «ارزیابی‌های خالص» تأثیرگذار شده‌اند: تحلیل‌هایی که بینش‌های متنوعی – از آسیب‌های تاریخی و تنگناهای صنعتی گرفته تا اختلالات بوروکراتیک – را در بر می‌گیرند و هدف آنها شناسایی نقاط ضعف دشمن در رقابت نظامی است. بنابراین، آنها راه‌هایی را نشان می‌دهند که می‌توان از این نقاط ضعف سوءاستفاده کرد. برای موقعیت استراتژیک آلمان در مقابل روسیه، ارزیابی خالص ابزاری امیدوارکننده به نظر می‌رسد.

از نظر سیاست امنیتی، آلمان با وظیفه «آمادگی» برای یک رقابت نظامی طولانی با روسیه روبه‌روست. با این حال، آلمان و اروپا نمی‌توانند از نظر تولید تسلیحات و بسیج نیروها با روسیه رقابت کنند، یا فقط تحت شرایط سیاسی غیرجذاب، مانند اقتصاد جنگی، می‌توانند این کار را انجام دهند. اگر رقابت سرد نظامی با مسکو از نظر تعداد نفرات برای اروپایی‌ها به سختی قابل پیروزی باشد، آنها باید در یک سیاست هوشمندانه‌تر به دنبال مزیت خود باشند. به تعبیر یک ضرب‌المثل اقتصادی: "اگر نمی‌توانیم از نظر تعداد نفرات از روس‌ها پیشی بگیریم، باید از نظر فکری از آنها پیشی بگیریم." ابزارهای این کار کمتر شناخته شده است اما وجود دارند.

فرضیه: رقابت نظامی حتی بدون جنگ نیز رخ می‌دهد

تشخیص اینکه کشور خود در حال حاضر در یک موقعیت رقابتی قرار دارد، برای تدوین استراتژی‌هایی برای مقابله با این درگیری بسیار مهم است.

وقتی کشورها درگیر درگیری ژئوپلیتیکی می‌شوند، این مساله همیشه به شکل رقابت نظامی درمی‌آید. این امر پس از وقوع خصومت‌ها، همان‌طور که وقایع اوکراین نشان می‌دهد، به وضوح صادق است. اما حتی زمانی که هیچ رویارویی نظامی مستقیمی وجود ندارد، مانند بین ناتو و اروپا و روسیه، رقابت نظامی بین طرفین (در کنار سایر اشکال تعامل) رخ می‌دهد، البته از نوع "سرد" نه "گرم". در هر دو سناریو، توازن قدرت نظامی – به‌طور دقیق‌تر، درک آن توسط دشمنان و اشخاص ثالث – عامل مهمی در تصمیمات استراتژیک با هدف کاهش یا تشدید درگیری است. بنابراین، تغییر توازن نظامی به نفع خود باید هدف کشورهای درگیر در رقابت‌های ژئوپلیتیکی باشد. این امر به آنها اجازه می‌دهد تا به هدف خود یعنی پیروزی (یا حداقل اجتناب از شکست) در درگیری نزدیک‌تر شوند.

اما چگونه می‌توان در چنین رقابت‌های نظامی در زمان صلح، توازن را به نفع خود تغییر داد؟ تحقیقات نشان داده که موفقیت در رقابت‌های ژئوپلیتیکی مبتنی بر گسترش تدریجی اهرم قدرت، یعنی موقعیت رقابتی است: ۱) کسب مزایای نامتقارن نسبت به حریف و ۲) تحمیل هزینه‌ها بر آنها. ارزیابی‌های خالص برای شناسایی عدم تقارن‌ها، مزایا و هزینه‌های مربوطه استفاده می‌شوند.

ارزیابی خالص به عنوان یک چارچوب تحلیلی

ارزیابی‌های خالص به بهترین وجه به عنوان یک دیدگاه جامع برای ارزیابی روابط قدرت نظامی در نظر گرفته می‌شوند. آنها یک چارچوب تحلیلی هستند نه یک روش، نظریه یا علم به خودی خود.

ارزیابی‌های خالص برای ارائه دانش برای تصمیم‌گیری‌های استراتژیک در رقابت نظامی در نظر گرفته شده‌اند. آنها به توسعه یا تهیه سلاح‌های مناسب، وضعیت نیروهای مسلح و دکترین عملیاتی آنها کمک می‌کنند. تصمیمات استراتژیک همچنین می‌توانند مربوط به دسترسی به مواد اولیه، تحریم‌ها، ورود به مذاکرات، ارتباطات استراتژیک یا مشخصات ماموریت سرویس‌های اطلاعاتی باشند.

جنبه خالص در نام، از دو ویژگی ارزیابی‌های خالص ناشی می‌شود. اول، آنها صورت‌های دوتایی را تجزیه و تحلیل می‌کنند. یک دشمن خاص در رابطه با یک کشور یا اتحاد دیگر (معمولاً کشور خود)، مانند توازن قدرت بین ایالات متحده و چین یا قبلاً، توازن بین ناتو و پیمان ورشو، ارزیابی می‌شود. دوم، این رابطه به عنوان مجموعه‌ای از تعاملات در نظر گرفته می‌شود: نتیجه نهایی یک عمل چیست وقتی واکنش دشمن، پاسخ خود ما به آن و غیره نیز در نظر گرفته شود؟

جنبه‌هایی که برای درک و ارزیابی رابطه بین دو ملت مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرند، متنوع و به صراحت نامحدود هستند. همه عوامل مؤثر بر توازن قدرت نظامی مرتبط در نظر گرفته می‌شوند؛ علاوه بر قابلیت‌های نظامی، این عوامل شرایط اقتصادی، جمعیتی و جغرافیایی را نیز شامل می‌شوند. با این حال، ارزیابی‌های خالص توجه ویژه‌ای دارند – و این از نظر تاریخی ارزش افزوده آنها در مقایسه با رویکردهای متعارف مانند تحقیق در عملیات، تجزیه و تحلیل سیستم‌ها و صرفاً شمارش سیستم‌های تسلیحاتی بوده است – به عواملی که دولت‌ها را از دنبال کردن سیاست‌های حداکثرکننده مطلوبیت منصرف می‌کنند و به اقدامات غیربهینه منجر می‌شوند. این عوامل منطق بوروکراتیک ذاتی دستگاه‌های نظامی بزرگ، ناکارآمدی نهادهای توسعه‌یافته تاریخی (مثلاً در صنعت تسلیحات)، سوگیری‌های ادراکی ناشی از فرهنگ استراتژیک، فرآیندهای ناکارآمد و تأثیر نامتناسب ترجیحات شخصی را شامل می‌شود.

بنابراین، ارزیابی‌های خالص سه سؤال می‌پرسند: ۱) چگونه دو بازیگر از طریق لنز ترجیحات خاص، فرهنگ‌های استراتژیک، نهادها و پویایی‌های بوروکراتیک خود به صورت نظامی رقابت می‌کنند؟ ۲) چه عوامل اثربخشی نظامی آنها را محدود می‌کند؟ ۳) توازن قدرت، چه در حال حاضر و چه در آینده، چیست؟ پاسخ به این سؤالات به تخصص عمیق و مرتبط با کشور نیازمند است – هم در مورد دشمن و هم در مورد کشور خود.

نمونه ای از چنین دانش تخصصی در مورد رفتار غیربهینه، توسط یک ارزیابی خالص پنتاگون از دهه ۱۹۷۰ ارائه شده است: این تحلیل بیان می‌کرد که نخبگان شوروی توسط حمله برق‌آسای لوفت‌وافه در سال ۱۹۴۱ آسیب دیده بودند و متعاقباً نوعی وسواس در مورد دفاع هوایی پیدا کرده بودند. این امر باعث شد مسکو به طور نامتناسبی به تهدیدات بمب‌افکن‌ها و موشک‌ها واکنش نشان دهد. علاوه بر این، سیاسی شدن تحقیقات شوروی و رقابت‌های بوروکراتیک، اثربخشی دفاع هوایی مستقر را تضعیف کرد. بینش‌هایی از این دست، ارزیابی‌های خالص را بسیار ارزشمند می‌کند.

تفاوت‌های بین دشمنان به ویژه جالب توجه است. ارزیابی‌های خالص فرض نمی‌کنند که حریف غیرمنطقی عمل می‌کند در حالی که طرف خودی عاقلانه عمل می‌کند. بلکه، فرض این است که هر دو طرف در رقابت نظامی به شیوه‌ای که سودمندی را به حداکثر می‌رساند، مشکلاتی دارند – فقط مشکلات معمولاً ماهیت متفاوتی دارند.

به عنوان مثال، استخراج منابع – یعنی نظامی‌سازی اقتصاد و جامعه – به دلیل سنت لیبرال و تفکیک قوا، موانعی را برای دولت‌های ایالات متحده در زمان صلح ایجاد می‌کرد. کرملین در یک سیستم اقتدارگرا چنین نگرانی کمی داشت. برعکس، رشد اقتصاد ایالات متحده و بهره‌وری آن منابعی را برای رقابت نظامی فراهم می‌کرد که مسکو هرگز به آنها دسترسی نداشت. در سیستم شوروی، تمرکزگرایی و نفوذ ارتش بر اولویت‌های تدارکات نیز مشکلات بیشتری ایجاد می‌کرد. در ایالات متحده، اولویت سیاست و چشم‌انداز تحقیقاتی، محیط بهتری را برای نوآوری نظامی نسبت به اتحاد جماهیر شوروی فراهم می‌کرد.

برای شناسایی چنین عدم تقارن‌هایی، مقایسه‌ها مفید هستند: مقایسه‌های پهلو به پهلو، عامل یکسانی را در مقابل هم قرار می‌دهند، به عنوان مثال، توپ‌های دفاع هوایی لهستان را با توپ‌های روسیه مقایسه می‌کنند. از سوی دیگر، مقایسه‌های رو در رو، در مورد تعامل می‌پرسند، به عنوان مثال: ناوگان جنگنده – بمب‌افکن ناتو چگونه در برابر دفاع هوایی یکپارچه روسیه عمل خواهد کرد؟

ارزیابی‌های خالص فقط چنین نقاط قوت و ضعف نابرابر توزیع‌شده‌ای را تشخیص می‌دهند؛ با این حال، متعاقباً، این عدم تقارن‌ها می‌توانند عمداً برای تغییر توازن قدرت نظامی مورد سوءاستفاده قرار گیرند. عملیاتی کردن این وظیفه بهره‌برداری سیستماتیک از طریق استراتژی‌های به اصطلاح رقابتی حاصل می‌شود.

از تحلیل آسیب‌پذیری تا برنامه‌ریزی: استراتژی‌های رقابتی

هدف از استراتژی‌های رقابتی، هدایت درگیری در جهتی است که در آن مزایای خود به حداکثر برسد، و همچنین حوزه‌های رقابتی که حریف در موقعیت بهتری قرار دارد را مسدود کند. بنابراین، حریف قرار است "بازی ما" را انجام دهد. به عنوان مثال، نوع رقابتی که ایالات متحده با اتحاد جماهیر شوروی به دنبال آن بود، شامل یک مبارزه نظامی کیفی بود که در آن آمریکا می‌توانست از قدرت نوآورانه و رهبری فناوری خود بهره ببرد. "بازی" مسکو یک مسابقه تسلیحاتی کمی بود که در آن تولید انبوه سلاح‌های خام‌تر و نظامی‌سازی جامعه نتیجه می‌داد.

دو نوع اصلی از استراتژی‌های رقابتی برای مجبور کردن حریف به مشارکت در "بازی" ما طراحی شده‌اند: استراتژی‌های انکار و تحمیل هزینه. استراتژی‌های انکار با هدف محروم کردن حریف از توانایی دستیابی به اهداف خود با منابع نظامی موجود خود انجام می‌شوند. استراتژی‌های انکار ایده‌آل، سیستم‌های تسلیحاتی دشمن را منسوخ می‌کنند، به عنوان مثال، در حوزه جنگ ضد زیردریایی، جایی که قابلیت‌های شناسایی و حمله بسیار پیشرفته خودی، زیردریایی‌های ظاهراً استتار شده دشمن را آسیب‌پذیر می‌کند. این رویکرد برای ایالات متحده در جنگ سرد موفقیت‌آمیز بود.

استراتژی‌های تحمیل هزینه، هزینه‌هایی را که دشمن باید برای رقابت متحمل شود، افزایش می‌دهند. این امر با هدف کاهش جذابیت ادامه درگیری انجام می‌شود. به عنوان مثال، کنترل صادرات می‌تواند قیمت واحد سلاح‌ها را افزایش دهد یا کیفیت آنها را کاهش دهد. سلاح‌های سایبری مستلزم توسعه سیستم‌های دفاعی گران‌قیمت هستند؛ و فناوری‌های تهاجمی جدید (مانند رادارگریزی در اواخر دهه ۱۹۸۰) می‌توانند باعث تعدیل‌های پرهزینه در اقدامات دفاعی شوند.

یکی از استراتژی‌های تحمیل هزینه که بر اساس ارزیابی کلی انتخاب شد، تصمیم رونالد ریگان برای ادامه توسعه بمب‌افکن دوربرد B-1 بود. به دلیل وسواس آنها به دفاع هوایی، شوروی‌ها ده برابر بیشتر از بودجه‌ای که ایالات متحده برای B-1 در نظر گرفته بود، برای دفاع از بمب‌افکن‌ها هزینه کردند. منطق این بود که ادامه برنامه بمب‌افکن از نظر نظامی ضروری نبود، اما راه خوبی برای افزایش هزینه‌های مسکو بود: کرملین پول خود را در اقدامات دفاعی سرمایه‌گذاری می‌کرد و بنابراین در "بازی" تولید انبوه سلاح‌های تهاجمی خود کمتر موفق می‌شد.

مسئله نهادینه‌سازی

ایالات متحده آمریکا پیشگام در ارزیابی‌های خالص دولتی است. دفتر ارزیابی‌های خالص (ONA) در سال ۱۹۷۳ در پنتاگون تأسیس شد. کارشناسان به موفقیت بزرگ آن گواهی می‌دهند. بر این اساس، وزارتخانه‌های دفاع در بریتانیا (۲۰۱۸) و استرالیا (۲۰۲۳) واحدهای ارزیابی خالص را تأسیس کردند و ناتو گروه کاری مربوطه خود را تقویت کرد. دولت ترامپ ONA را غیرضروری دانست و آن را در مارس ۲۰۲۵ منحل کرد – تنها پس از انتقادات در اکتبر آن را احیا کرد.

واحدهایی مانند ONA در دستگاه دولت آلمان کم هستند. کارکنان برنامه‌ریزی در وزارت امور خارجه فدرال با بحران‌های حاد و مسائل نهادی بین‌المللی آینده سروکار دارند. ادارات و دفاتر استراتژی و برنامه‌ریزی وزارت دفاع می‌پرسند که بوندسوهر در کجا باید جبران کند زیرا دشمن بسیار قوی است – نه اینکه نقاط ضعف آن کجاست. سرویس اطلاعات فدرال (BND) نقاط قوت و ضعف هر دشمن را روشن می‌کند، اما نقاط ضعف طرف خود را نه.

مؤلفه‌های تخصصی مختلف برای ارزیابی خالص در واقع در دولت فدرال موجود است. با این حال، تحقیقات نشان می‌دهد که ادغام چنین صلاحیت‌هایی بدون نهادینه‌سازی رخ نمی‌دهد. این سوال که این واحد تحلیل کجا باید قرار گیرد، در درجه دوم اهمیت قرار دارد. موفقیت آن به دسترسی و استقلال بستگی دارد. بنابراین، واحد کارکنان شورای امنیت ملی در دفتر صدراعظم فدرال یک انتخاب بدیهی خواهد بود. با این حال، استقرار این واحد در دفتر وزیر دفاع یا بازرس کل نیز می‌تواند به همان اندازه مؤثر باشد.

پتانسیل بالا برای آلمان

دولت آلمان باید خود ارزیابی‌های خالص را تمرین و استفاده کند. استراتژی‌های رقابتی احتمالاً در درجه اول با همکاری ناتو و کشورهای اتحادیه اروپا اجرا خواهند شد. ارزیابی‌های خالص از روسیه نوید بازده بالایی را می‌دهد.

دستگاه نظامی روسیه بزرگ است، در حال تحول و نوسازی عمیق است و به دلیل جنگ در اوکراین تحت فشار قابل توجهی قرار دارد. اینها شرایط ایده‌آلی برای ظهور اختلالات و ناکارآمدی‌هایی هستند که ارزیابی‌های خالص نشان می‌دهند.

سیستم سیاسی روسیه نیز شرایط مساعدی را فراهم می‌کند. از آنجا که گروه پوتین با هیچ بازیگر وتوکننده‌ای روبه‌رو نیست، تعصبات و تصورات غلط آن، مانند آنچه در مورد مقاومت اوکراینی‌ها وجود دارد، کاملاً بر سیاست روسیه تأثیر می‌گذارد. تحمل آن در برابر وحشیگری شدید (مانند بوچا) هواداران سابق در اروپا را بیگانه می‌کند و اروپایی‌ها و اوکراینی‌ها را متحد می‌کند: این امر توانایی مسکو را برای دستیابی به اهداف سیاست خارجی از طریق نظامی تضعیف می‌کند. از آنجا که رهبری فرصت‌طلب است، نمی‌تواند به "فرصت‌ها" – مانند مداخله در سوریه – نه بگوید. این امر، وسوسه روسیه پوتین را به رفتار خودویرانگرانه از طریق ارزیابی‌های شبکه‌ای و استراتژی‌های رقابتی آسان‌تر می‌کند.

برای آلمان، نهادینه کردن اصول اساسی این رویکرد نیز مفید خواهد بود. پرسیدن مداوم جایگاه اروپا در رقابت، نقاط ضعف حریف و چگونگی بهره‌برداری هدفمند از آنها، نه تنها اولویت‌بندی تدارکات را آسان‌تر می‌کند. این طرز فکری است که برای شکل‌دهی فعال به رقابت نظامی که پوتین بر اروپایی‌ها تحمیل می‌کند، به نفع اروپا و هدایت مسالمت‌آمیز آن، مورد نیاز است.

به درستی، آینده‌نگری استراتژیک، همانند بازی‌های جنگی، در برلین توجه فزاینده‌ای را به خود جلب می‌کند. با این حال، در نظر گرفتن سناریویی که پیش از وقوع جنگ رخ می‌دهد و محتمل‌ترین سناریو نیز هست، باید به همان اندازه مهم باشد: رقابت نظامی سرد.

منبع: موسسه امور امنیت و بین‌الملل آلمان (SWP) / ترجمه: سید علی موسوی خلخالی

کلید واژه ها: آلمان اقتصاد آلمان روسیه ناتو اروپا اتحادیه اروپا آلمان و روسیه روسیه و آلمان امنیت امنیت اروپا جنگ اوکراین


نظر شما :