در فضای خزنده ضد ایرانی
آیا عراق، آذربایجانی دیگر میشود؟
نویسنده: صابر گلعنبری؛ کارشناس ارشد مسائل بینالملل
دیپلماسی ایرانی: پنجمین انتخابات پارلمانی عراق از سال 2003، دوشنبه گذشته با کمترین سطح مشارکت با 41 درصد (دوره قبل 44 درصد) برگزار شد.
عراق هر چند مانند دیگر کشورهای خاورمیانه بیبهره از توسعه سیاسی و ساخت سیاسی پیشرفته است؛ اما انتخاباتی آزاد دارد و همه گرایشها و سلایق بدون فیلتری در آن شرکت میکنند. با این حال، اقبال عمومی مردم به این انتخابات افت شدیدی پیدا کرده است و دلیل آن هم بر خلاف نظر برخی ناظران نداشتن میانه خوب مردم عراق با انتخابات نیست؛ بلکه سرخوردگی از برآیند آن در جهت تغییر است؛ به این دلیل که معتقدند نتیجه انتخابات هر چه باشد صرفا جابجایی قدرت در میان احزاب و نیروهای سیاسی کنونی است که از سال 2003 قدرت را به دست دارند و مسبب وضعیت اقتصادی و سیاسی به شمار میروند. والا همین مردم عراق در سه دوره انتخاباتی 2005، 2010 و 2014 با وجود تهدیدهای امنیتی و انفجارهای کورکورانه پای صندوقهای رای رفتند و 62.40 درصد در انتخابات 2010 شرکت کردند؛ تازه این سطح مشارکت در حالی بود که غالب شهروندان اهل سنت به ویژه در سال 2005 انتخابات را تحریم کرده بودند که یقینا اگر این رویگردانی سیاسی نبود، سطح مشارکت در آن سال و 2010 (که رفته رفته با تحریم فاصله گرفتند) بیشتر از 62 درصد بود. نظر به سطح مشارکت در سه دوره انتخاباتی نخست عراق پس از 2003، آن هم در آن شرایط نابسامان امنیتی، میتوان گفت حداقل حدود 25 درصد رای دهندگان با صندوق رای در عراق، از روی تصمیم قهر کردهاند و نزدیک به 30 درصد نیز نسبت به پدیده انتخابات بیتفاوت و آرای خاموش هستند که بخشی از آنها قابلیت ورود به انتخابات را دارند، اما هنوز هیچ جریان و حزبی در عراق قادر به جذب بخشی از این آرای خاکستری نبوده است.
اعتراضات اکتبر 2019 که شروع شد، بخشی از جامعه سیاسی ناراضی عراق امیدوار شدند که به برآیندی روشن در سپهر سیاسی این کشور ختم شود، اما این اتفاق نیفتاد و اعتراضات قربانی کشمکشهای سیاسی و وعدههای سر خرمن طیف حاکم شد؛ به گونهای که چنان با تعلل، هدفمند و فرسایشی با خواستههای معترضین برخورد شد که بخش اعظم آنها این انتخابات زودهنگام را دو سال بعد از طرح آن به عنوان یک خواسته اساسی تحریم کردند. اما جالب این جاست که جنبش "امتداد" برخاسته از این اعتراضات راه مشارکت در انتخابات را برای تغییر اوضاع در پیش گرفت و بر پایه نتایج اعلام شده 10 کرسی را کسب کرد که در سایه تحریم بخش بزرگی از معترضین، میتوان کسب این تعداد کرسی را از پدیدههای مهم این دوره انتخابات دانست.
فارغ از نکات پیشگفته، خروجی این مشارکت پایین هر چند برآمدن آلترناتیوی برای طیف حاکم نیست و اساسا این امر با این سطح مشارکت و در سایه چنین ترکیب انتخاباتی (احزاب شرکت کننده) امکانپذیر نبود، اما همین نتایج با وجود اعتراضاتی به آن و تغییرات جزئی و لو بیشتر، همچنان غیر منتظره و قابل تامل است و نشانگر جابه جایی تاملبرانگیز در موقعیت نیروهای سیاسی فعال در سپهر سیاست عراق است که در صورت عدم تغییر جدی و معنادار نتایج میرود با برهم زدن توازن سیاسی، پیامدهای خاص داخلی، منطقهای و بینالمللی از منظر تنازع رقبای خارجی در این کشور داشته باشد.
نتایج اعلام شده انتخابات بیانگر اتفاقات و پدیدههای جدیدی در سه مولفه تشکیل دهنده نظام پساصدام بود؛ در حوزه اهل سنت چهرههایی چون اسامه النجیفی، سلیم الجبوری و خالد العبیدی از صحنه حذف شدند و حتی رشید العزاوی دبیر کل حزب اسلامی (اخوان المسلمین) نتوانست به پارلمان راه یابد. در حوزه کردی نیز نتایج انتخابات غیرمنتظرههای خود را داشت. حزب دموکرات (پارتی) بر اساس نتایج اعلام شده کرسیهای بیشتری کسب کرد، اتحادیه میهنی نزدیک به ایران نیز کرسیهایی را از دست داد و جنبش گوران یا تغییر از راهیابی به پارلمان به کلی بازماند. اما اتفاقات و جابه جایی مهمتر در زمین بازیگر اصلی سپهر قدرت یعنی بیت شیعی افتاد.
این تحولات در ساخت بیت اسلامگرای شیعی تقریبا به صورت خزنده از 2009 شروع شده و طی یک دهه اخیر ادامه داشته و از 2014 به بعد شدت گرفته تا این که به اینجا رسیده است. برآیند این تشتت تقویت موقعیت آن طیف از نیروهای سیاسی شیعی است که در دو دهه اخیر رفته رفته با ایران زاویه پیدا کردهاند که در راس آنها جریان مقتدی صدر قرار دارد. در مقابل نیز وزنه نیروهای شیعی کاملا همسو یا نسبتا همسو کاهش یافته است. در نتیجه این وضعیت، نفوذ ایران در عراق روندی نزولی پیدا کرده و در حالی که در سه دور نخست انتخابات، انتخاب نخست وزیران و اعضای کابینه بدون نظر موافق تهران امکانپذیر نبود، اما تحولات پس از انتخابات 2018 و همچنین انتخاب مصطفی الکاظمی بر خلاف میل ایران، گویای کاهش قابل توجه قدرت تاثیرگذاری در همسایه عراقی بود که نتایج انتخابات اخیر نیز نشان از شدت یافتن این روند و گویای سنگینتر شدن وزنه جریانهای اسلامگرای شیعی با گرایش ناسیونالیستی عربی در این بیت است. اما اقبال به این جریانها به دلیل داشتن برنامههای بهتر برای اداره عراق و اصلاح وضعیت نیست، که نه تنها آنها و دیگر احزاب شیعی، بلکه کل نیروهای سیاسی عراق برنامه مدون خاصی برای بهبود اوضاع ارائه نکردهاند، اما واقعیت این است که در سایه تحولات جامعه شیعی عراق به ویژه در یک دهه اخیر و فضای حاکم بر آن، موقعیت سیاسی نیروهای شیعی بر مبنای دوری و نزدیکی به ایران بازتعریف میشود. این مساله معلول انباشت اشتباهات در شکل سیاستورزی ایران در قبال عراق و نداشتن پیوستهای رسانهای، منطقهای و بینالمللی از یک سو و حجم بالای تبلیغات سهمگین رقبای منطقهای و بینالمللی ایران در عراق از دیگر سو است. در نتیجه هر دو عامل میرود که مولفه قومیت رفته رفته بر مولفه مذهب در شکل دهی به ارتباطات ایران با شیعیان عراق چیرگی پیدا کند. به دیگر سخن اگر این روند ادامه داشته باشد اتفاق تلخی که با جمهوری آذربایجان افتاد با عراق نیز در آینده تکرار خواهد شد.
در سایه تحولاتی که کل عراق به عنوان یک واحد سیاسی و نه صرفا در بیت شیعی تجربه میکند، هیچ بعید نیست که در سالهای پیش رو شاهد پدیدههای سیاسی نوظهوری همچون شکلگیری یک حزب و گروه سیاسی جریانساز باشیم که در انتخابات 2024 به یک پدیده تبدیل شود و بتواند رای دهندگان قهر کرده یا خاموش را جذب کند و به پای صندوقها بکشاند که در این صورت کل سپهر سیاست و توازن کنونی به هم خواهد خورد.
نظر شما :