چهار سناریوی محتمل در حیات سیاسی مقتدی
آینده صدر بعد از شگفتانه استعفای دستهجمعی
نویسنده: آرمان سلیمی، کارشناس مسائل عراق
دیپلماسی ایرانی: او شیفته آن است که آیتالله بخوانداش، تقدیساش کنند، تکریماش بدارند و در هر جمعی در کانون اصلی توجهات باشد. کمتر در جمع و نشستهای دیگران حاضر میشود و بیشتر میزبانی در «حنانه» را میپسندد تا نشان دهد آنها به او نیاز دارند. هواخاهانی پرو پاقرص دارد که برایش جان میدهند و بر سر بوسیدن و طواف محل نشستناش بعد از بلند شدن از جلوس سخنرانی سر و دست میشکنند. حتی او طرفدارانی دارد که برایاش شخصیتی ربانی و الهی قائل هستند.
او شیفته غافلگیرکردن همهگان بوده و به شدت به وارد کردن شوک به دیگران (حتی طرافداراناش) اشتیاق دارد. معتقد است که اکثریت قاطع مقامهای سیاسی عراقی در دوران دیکتاتوری صدام حسین، خارجنشین بوده و باید حکومت در دست افرادی (همانند خود صدریها) قرار بگیرد که رنجهای دوران بعثیها را در داخل کشور چشیدهاند. او عاشق حضور در تجمعات مردمی بزرگ است که البته گاهی اوقات با سکوت و قهر نیز در جمعشان روزه سکوت بگیرد که شاید بیشتر برای ماندن و حضوراش دستوپا بزنند.
بعد از 2003 در شرایطی که تمامی جریانها و سیاستمداران عراقی متحیر و شیفته سقوط حکومت صدام حسین بودند و برای همکاری با واشنگتن در حکومت جدید دستوپا میشکستند، او نیروهای «جیش المهدی» را سازماندهی میکرد و در کف خیابان با سربازان آمریکایی و انگلیسی در جنگ مستقیم بود و در کنار اشخاصی همچون صدام حسین، زرقاوی، القاعده، بدر، انصار الاسلام، عزت ابراهیم، فداییان صدام در لیست سیاه پل برمر، حاکم آمریکایی عراق (2003 -2005) قرار میگرفت.
او در علوم حوزوی به درجه اجتهاد نرسیده اما از سوی پیرواناش «آیت الله» خطاب میگردد. در سالهای مبارزه با داعش (بعد از 2014) نیروی مستقل «سرایا السلام» را برای خود تشکیل میدهد و هیچگاه نمیپذیرد بخشی از نیروهای حشدالشعبی باشد. او به شدت جمعگریز و عاشق تصمیمات فردی بدون مشورت با متحدان به صورت ناگهانی است تا شاید همهگان را متوجه کند که رئیس (رهبر) کیست!
از سوی دولت جرج بوش که پروژه حمله نظامی به عراق را ترتیب داده بود، وی شخصی کم اهمیت و فاقد جایگاه و توان ایفای نقش در مقام بازیگری محوری شناخته میشد اما او در تمام دوران حیات سیاسیاش رویای «بزرگی» و «رهبری» را در سر داشت و دارد. او کسی نیست جز «سید مقتدی صدر» چهارمین فرزند آیتالله «سید محمد صادق صدر» معروف به «صدر ثانی» و مرد اول صحنه سیاسی این روزهای عراق.
این روحانی پرنفوذ و نامآشنای 48 ساله عراقی، در دو هفته اخیر با اعلام برائت خود از جریانهایی که مدعی فاسد بودن آنها است، در 9 ژوئن 2022 (19 خرداد 1401) در اظهاراتی تلویزیونی خواستار استعفای دستهجمعی 73 نماینده پارلمان حاضر در رکاب خود میشود. پس از امضای استعفانامهها در «حنانه» (دفتر مقتدی صدر در نجف) در 12 ژوئن / 22 خرداد، طرح خود را در پارلمان وصل و یک روز بعد دستور تعطیلی و بسته شدن همه نهادهای متبوع این جریان فارغ از شش نهاد را صادر میکند.
بدون تردید، استعفای دستهجمعی جریان صدر در دو هفته گذشته مهمترین کانون اخبار، تحلیلها و مذاکرات احزاب سیاسی بوده است. در این میان یکی از مسائل قابل تامل در ارتباط با آینده سیاسی مقتدی صدر بعد از ماجرای استعفای دستهجمعی بوده است. طی روزهای گذشته دو فرضیه اصلی پیرامون موضوع استعفای جریان صدر مطرح است. فرضیه اول بر این مبنا است که مقتدی با تصمیم جدید خود میدان را خالی و با استعفای دستهجمعی نمایندگان وابسته به جریان صدر، اقدامی انتحاری را در مسیر کاهش جایگاه و قدرت خود انجام داده است؛ چرا که کسب پیروزی قابل توجه در انتخابات 10 اکتبر 2021 فرصتی تاریخی برای مقتدی بوده که امکان تکرار آن بسیار بعید بهنظر میرسد. بر اساس همین استدلال جریانهای حاضر در چارچوب هماهنگی شیعیان در تحولات آتی عراق هوشمندانهتر عمل خواهند کرد و با کنشهای خود اجازه کسب پیروزی بزرگ دیگر را به صدر نخوهند داد.
اما بر خلاف این استدلال، فرضیه دوم این است که صدر به صورت حساب شده اقدام به استعفای دستهجمعی کرده و پلانهای آتی را مورد لحاظر قرار داده است. او با این تصمیم مهم در پی تقویت جایگاه و بهرهبرداری از استعفا به منظور تسلیم حداکثری رقبای خود در صحنه سیاسی عراق است. این فرضیه اقدام صدر در استعفای دستهجمعی را رخدادی برای دگرگون کردن معادلات به نفع صر و متحداناش ارزیابی میکند. با این اوصاف، در وضعیت فعلی در دفاع و نقد از هر کدام از این فرضیات استدلالهای زیادی قابل طرح هستند که تنها شاید آینده بتواند صحت یکی از آنها را تصدیق کند. حال فارغ از قضاوت پیرامون اینکه کدام یک از فرضیات مطرح شده محتملتر است، هدف اصلی نوشتار حاضر پرداختن به آینده سیاسی «مرد شگفتانهها» بعد از استعفای دسته جمعی نمایندگان حاضر در رکاب او است. در واقع، اینکه چه سناریوهایی پیشروی مقتدی صدر بعد از استعفای دستهجمعی نمایندگان جریان صدر قرار دارد، مساله اصلی نگارنده بوده که پیرامون آن چهار سناریو نیز مطرح شده است.
تبدیل شدن به اپوزیسیون ملی
ایفای نقش اپوزیسیون، نقش مورد علاقه و همیشگی مقتدی صدر در تمامی سالهای بعد از 2009 یعنی بعد از ورود به صحنه سیاسی بوده است. او همواره با وجود دعوت شدن به مشارکت در دولت، ژست اپوزیسیون را اتخاذ کرده و حتی فراتر از آن خود را بانی اپوزیسیون ملی در عراق میداند. او در برابر دولتهای تحت رهبری نوری المالکی، حیدرالعبادی، عادل عبدالمهدی و مصطفی الکاظمی، نقش اپوزیسیون را بازی کرده و حاضر به دفاع از کنشهای آنها نبوده است. او حتی فراتر از نقش اپوزیسیون سیاسی، در صحنه اعتراضات خیابانی نیز نقش رهبری را ایفا کرده است. در مقطع کنونی نیز اینکه صدر بعد از استعفای دستهجمعی به پذیرش نقش محبوب خود یعنی اپوزیسیون ملی روی بیاورد، دور از انتظار نیست. او در چنین نقشی میتواند تجمعات و اعتراضات خیابانی طولانی مدت و رادیکال را علیه دولت و سیستم مستقر راهاندازی کند. مقتدی هم این نوع بازی را به خوبی مهارت دارد و هم برای بر زمین زدن مخالفاناش این سناریو بیشترین کارایی را دارد؛ لذا اینکه چنین راهبردی را اتخاذ کند دور از انتظار نبوده و محتمل است.
خروج از سیاست و پیش به سوی مرجعیت
خروج از صحنه سیاسی و روی آوردن به ادامه تحصیلات حوزوی دیگر سناریویی است که همواره در ارتباط با آینده مقتدی صدر قابل طرح است. بعد از استعفای دستهجمعی صدریها، اکنون این احتمال وجود دارد که مقتدی در مسیر احیای پیشینه خانوادگی و رسیدن به رویای مرجعیت بعد از آیتالله سیستانی اقدام کند. او از همان ابتدا 2003 رغبت ویژهای به بازسازی پیشینه خانوادگی درخشان خاندان خود در حوزه علمیه نجف و کربلا داشت اما در این مسیر رقبای سرسختی را در پیش داشت که مهمترین آنها آیتالله سیستانی و آیتالله عبدالمجید خویی بودند.
حتی در اولین گام در سال 2003 نیروهای طرفدار او در حملهای مسلحانه به فرزند آیتالله خویی او را ترور کردند و به عبارتی صدر با این مرجع بلندپایه به نوعی تسویه حساب کرد. در ادامه صدر روی اتهامات و ضدیتهای خود را به سمت آیتالله سیستانی برگرداند و او را با عناوینی همچون مرجعیت منفعل و آخوند آمریکایی خطاب میکرد. حتی برخی نزدیکان صدر بر این باور هستند که او با طرح عنوان مرجعیت غیرعربی برای آیتالله سیستانی (از نگاه او ایرانی الاصل) قدرت نهاد مرجعیت را تضعیف و امور مذهبی شیعیان را در عراق به دست گیرد.
هر چند این سناریو همواره یکی از دغدغهها و مخیلات اصلی مقتدی بوده اما امکان اینکه در شرایط فعلی به چین راهکاری اقدام کند، تا حدودی بعید به نظر میرسد؛ زیرا در چنین حالتی نقش محوریت او صحنه معادلات حداقل برای چند سال به شدت کمرنگ خواهد شد.
حاشیهگزینی و سکوت موقت
حاشیهگزینی نیز دیگر سناریویی است که البته در حیات سیاسی مقتدی صدر معطوف به سابقه است. در وضعیت کنونی نیز این امکان وجود دارد که همانند آخرین سخنرانیاش که گفته بود برای عدم اتحاد با گروههای فاسد، از صحنه سیاسی خارج میشود، تصمیم به حاشیهنشینی و انزوا کند. در فوریه 2013 نیز مقتدی صدر چنین تصمیمی را اتخاذ کرده بود. او در آن مقطع طی بیانیهای کنارهگیری خود را اعلام کرد: آبروی خاندان صدر در بوته آزمون قرار دارد و باید در مسیر تدوین آیین نامه داخلی و محکم کردن صفوف و فرهنگ سازی برای افراد ساده لوحی که جز حمل سلاح چیزی نمیدانند. البته چنین کنارهگیریای به هیچ عنوان همیشگی نبوده و همانند گذشته میتواند ورود مجدد داشته باشد. این سناریو در وضعیت کنونی تا حدودی نامحتمل است؛ زیرا صدر به خوبی میداند که عزلتگزینی در وضعیت فعلی میتواند جایگاه و قدرت رقبای او را تثبیت کند.
عقبنشینی و بازگشت به صحنه معادلات سیاسی
حیات سیاسی مقتدی صدر مملوء از تصمیمات لحظهای و شگفتانههای مختلف است. او در مقاطع مختلف یک تصمیم را اتخاذ کرده اما بلافاصله از تصمیم خود بازگشته است. برای نمونه او در سال 2012 اعلام کرد که حاضر به مشارکت در دولت مالکی است اما بلافاصله از تصمیم خود بازگشت. در فویه 2013 از تصمیم خود مبنی بر کناره گیری از فعالیتهای سیاسی سخن گفت اما در 12 سپتامبر 2014 از تصمیم خود عقبنشینی کرد. او چند ماه قبل از انتخابات اکتبر 2021 کنارهگیری جریان خود از صحنه را اعلام اما بعد از چند هفته در موضوع خود تجدیدنظر کرد. در وضعیت فعلی نیز احتمال بازگشت جریان صدر به پارلمان تا 23 ژوئن زمان برگزاری نشست فوق العاده پارلمان به منظور معرفی نمایندگان جایگزین وجود دارد و اگر نشست امروز چنین سناریویی را شاهد بودیم نباید به هیچ عنوان شگفتزده شد.
نظر شما :