اقدامی که درمانی بدتر از درد است
اخراج افغانستانی ها از همزیستی تا تنش

نویسنده: دکتر حسن صفرخانی، کارشناس ارشد حوزه افغانستان
دیپلماسی ایرانی:
قال علی علیه السلام: لاعقل کالتدبیر (هیچ خردورزی مانند تدبیر نیست) (نهج البلاغه حکمت 113)
آینه چون نقش تو بنمود راست خود شکن ، آینه شکستن خطا است
یکی از چالش های جمهوری اسلامی ایران از بدو تاسیس، موضوع مهاجرت اتباع افغانستان به ایران به دلیل شرایط حاکم بر افغانستان از زمان کودتای کمونیستی و جنگ های داخلی و شرائط نامطلوب امنیتی و معیشتی برای زندگی در افغانستان است. جمهوری اسلامی ایران علی رغم جنگ تحمیلی و شرایط سخت با آغوش باز پذیرای مهاجرین افغانستان شد و موج های متعدد مهاجرت اتباع افغانستان به ایران شکل گیری جامعه پرشمار اتباع افغانستان به ایران را موجب شد.
متاسفانه به دلیل بی توجهی مسئولین مربوطه از آغاز تاکنون، ساماندهی و سازماندهی اتباع افغانستان مورد توجه جدی واقع نشد و به دلایل مختلف ورود غیرقانونی اتباع و بهکارگیری آنها در مشاغل مختلف و غیر مجاز را شاهد شدیم. این موج های مهاجرتی خصوصا در چند سال اخیر و بعد از تسلط دوباره طالبان تشدید شد و موضوع مهاجرین به یک چالش اساسی برای کشور تبدیل شد. مسائل امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی حضور پرشمار مهاجرین افغانستان همیشه مطرح بوده و متاسفانه توجه و دقت لازم در این خصوص از سوی متولیان امر انجام نگرفته لذا با توجه به تساهل و نابهسامانی انجام شده، اتباع افغانستان طی چهل سال گذشته با حضور قانونی یا غیرقانونی بخش قابل توجه جامعه ایرانی را تشکیل دادهاند و از تمام امکانات و یارانه ها و تسهیلات و خدمات علمی، آموزشی، اجتماعی، بهداشتی و درمانی بهرهمند شدهاند. حتی بسیاری از نسل دوم و سوم مهاجرین در ایران متولد شدهاند و در فضای اجتماعی فرهنگی ایران رشد کردهاند و با افغانستان کاملا بیگانه هستند.
نهایتا چالش مهاجرین و ساماندهی امور ایشان بهطور جدی در قالب سازمانی ملی مهاجرت در اوایل دولت سیزدهم طرح شد و وزارت کشور مسئولیت تشکیل سازمان و ساماندهی اتباع افغانستان را بر عهده گرفت که به دلایل مختلف و عدم هماهنگی و همکاری دستگاه های مسئول این مهم به نتیجه نرسید.
در دولت جدید اقداماتی آغاز شد که هنوز نهایی نشده است؛ تا این که طی چند ماه گذشته و بهصورت کاملا مشکوک یک موج افغان ستیزی در شبکه های اجتماعی شکل گرفت و متاسفانه برخی از نهادها و سازمان ها نیز در راستای این موج حرکت کردند و نهایتا در جنگ 12 روزه حضور برخی از اتباع در اقدامات جنایتکارانه در کنار خائنین وطن فروش، بهانه و موجبی شد برای تشدید نگاه افغان ستیزی در جامعه و اخراج اتباع افغانستان به یک مطالبه اجتماعی و عمومی تبدیل شد. متعاقب آن نیروی انتظامی به شکل بسیار فعال موضوع جمعآوری و اخراج اتباع را در دستور کار خود قرار داد و موج شدید جمعآوری و اخراج مهاجرین را شاهد بودهایم.
نکته اساسی و جدی در این خصوص بی توجهی دست اندرکاران امر به پیوست فرهنگی و نرم است. جمهوری اسلامی ایران طی این چهل و اندی سال با توجه به رافت اسلامی و برادری و پیوندهای فرهنگی و تاریخی و در حمایت از اتباع افغانستان اقدامات و خدمات بی شمار و هزینه های بسیار سنگینی را متحمل شده است. متاسفانه کشورها و بلوک های استکباری که عامل اصلی این وضعیت بودند، همچنین سازمان ملل و نهادهای بین المللی و کشورهای غربی کمک های بسیار ناچیزی در این زمینه داشتهاند و بار اصلی بر دوش جمهوری اسلامی ایران بوده است و عموم مهاجرین افغانستان قدردان این خدمات بودهاند. در برهه های حساس مانند جنگ تحمیلی و دفاع از حرم، بخشی از این جامعه در کنار هموطنان ایرانی به ایفای نقش موثر پرداختند. همچنین بسیاری از نخبگان و کارآفرینان و برجستگان و فرهیختگان افغانستانی در کنار هموطنان ایرانی از رهگذر تسهیلات و خدمات ایران به پیشرفت های علمی و فرهنگی و اقتصادی رسیدند و در توسعه ملی ایران نقش آفرین بودند. قطعا بخش عمده این عزیزان به این موضوع اذعان دارند؛ اما در حال حاضر با تشدید اقدامات نهادهای مسئول بدون برنامهریزی همهجانبه و چند وجهی و بدون تدوین و اجرای پیوست فرهنگی و بیتوجه به اطلاعرسانی بایسته و بدون هماهنگی کامل و لازم و از قبل پیش بینی شده با حاکمیت افغانستان و سازمان های بین المللی و تمهید مقدمات لازم سخت افزاری و نرم افزاری صرفا به تشدید اقدامات نیروی انتظامی در جمع آوری و اخراج ایشان بسنده کرده است. این نگاه تک وجهی و بی توجهی به نگاه همه جانبه نتیجه ای جز از دست دادن سرمایه اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی و اقتصادی جمهوری اسلامی نزد مهاجرین نخواهد داشت و در آینده نزدیک نیز با تبعات بی شمار آن مواجه خواهیم شد؛ لذا ضروری است تا فرصت داریم ضمن بازمهندسی و بازبینی اقدامات، موضوع را با نگاه چندبعدی اصلاح کنیم (گرچه آبی که رفت بعید است برگردد).
در ذیل به برخی از آثار اخراج بی رویه و بدون توجه به تدوین و اجرای پیوست های فرهنگی، اجتماعی اشاره می کنیم:
۱. آثار فرهنگی و دینی
الف) تضعیف همبستگی اسلامی و برادری دینی
- یکی از نکات مهم در مهاجرت افغانستانی ها به ایران پیوندهای دینی و مذهبی است. رفتارهای تحقیرآمیز یا اخراج های خشونت آمیز، احساس طردشدگی و تحقیر را در آنها تقویت میکند و میتواند به تبلیغات ضدایرانی در فضای مجازی و رسانه های افغانستانی دامن بزند و افکار عمومی افغانستان را نسبت به ایران مشوش کند و کاهش نفوذ فرهنگی و دینی ایران در افغانستان، حتی بین علمای دینی را موجب شود و جایگاه ایران را به عنوان حامی مسلمانان تضعیف کند.
ب) گسست فرهنگی و زبانی
- نسل دوم و سوم مهاجران افغانستانی فارسی زبان و اغلب ایرانیزه شدهاند. اگر این افراد با احساس بیعدالتی و تحقیر و خشونت از سوی ایران مواجه شوند هنگامی که به افغانستان بازمیگردند، ممکن است تبلیغات ضدایرانی را گسترش دهند و حتی در آینده، روابط فرهنگی و سیاسی دو کشور را تحت تأثیر قرار دهند.
۲. آثار اجتماعی
الف) افزایش تنش های قومی و نژادپرستی
- رفتارهای خشن با مهاجران افغانستانی میتواند شکافهای اجتماعی بین ایرانیان و افغانستانی ها را عمیقتر کند و به تقویت کلیشه های منفی (مانند "افغانی = جرم" و "ایرانی= ظلم") دامن بزند و فضای اجتماعی در ایران و افغانستان را ملتهب کند.
ب) از دست دادن سرمایه های انسانی
- بسیاری ازاتباع افغانستان در مشاغل سخت و کم درآمد (ساختمان، کشاورزی، خدمات شهری و ...) کار میکنند که ایرانیان کمتر به انجام آن تمایل دارند. اخراج ناگهانی آنها شوک اقتصادی به بخشهایی از بازار کار و خدمات وارد کرده و موجب نابهسامانی و مشکلات تولید و نیروی کار و بالا رفتن هزینه ها شده و بعضا به توقف کارها و تولید انجامیده است.
- نخبگان افغانستانی (دانشجویان، پژوهشگران، هنرمندان و اصحاب فرهنگ و هنر و کارآفرینان) که پل ارتباطی فرهنگی و علمی و اجتماعی بین دو کشور هستند، اگر با احساس تحقیر از ایران بروند ممکن است در آینده علیه ایران موضع بگیرند و تمام هزینه های انجام گرفته برای ایشان بهراحتی بر باد خواهد رفت. مهمتر این که ممکن است طوفانی شود و به سوی ما برگردد.
۳. آثار سیاسی و امنیتی
الف) تضعیف روابط ایران و افغانستان
- تشدید چالش های سیاسی و امنیتی بین جمهوری اسلامی ایران و افغانستان خصوصا با توجه به حساسیت بالایی که حاکمیت طالبان به مسائل مهاجرین دارد، بهویژه اگر همراه با برخی بیتوجهیها به ابعاد انسانی و بشردوستانه شود، موجب خواهد شد تا طالبان خصوصا جناح تندرو حاکمیت و گروههای معارض افغانی، از آن به عنوان ابزار تبلیغاتی علیه ایران استفاده کنند و روابط تجاری و امنیتی بین دو کشور را تحت تأثیر قرار دهد.
ب) تبدیل مهاجران به تهدید امنیتی
- اگر مهاجران اخراج شده احساس کینه و بیعدالتی داشته باشند، ممکن است به گروههای ضدایرانی (مانند داعش و طالبان تندرو) بپیوندند.
- در رسانه های افغانستانی و بین المللی ایران را به نقض حقوق بشر متهم کنند.
- در مرزها دخالت های امنیتی ایجاد کنند (قاچاق، نفوذ تروریستی).
ج) تشدید مشکلات اقتصادی کشور
- اتباع افغانستان به عنوان نیروی کار ارزان و در برخی مشاغل مثل ساختمان در بدنه تولید و خدمات و صنعت خصوصا در بخش خصوصی از جایگاه ویژه ای برخوردار هستند و شوک اخراج بدون برنامه ریزی و زمان بندی و بدون اعطای فرصت لازم و تمهیدات برای مدیریت و کنترل خلاء ناشی از فقدان نیروی کار افغانستانی، قطعا به حوزه اقتصادی کشور لطمه وارد میکند و نتایج آن در حوزه عمومی و اجتماعی قابل مشاهده خواهد بود.
- اخراج بی رویه اتباع افغانستان ممکن است فرار سرمایه گذاری تجار و کارآفرینان افغانستانی فراهم کند.
د) بهره برداری دشمنان خارجی
- آمریکا و غرب از هر گونه رفتار نامناسب با مهاجران افغانستانی به عنوان ابزاری برای فشار به ایران استفاده خواهند کرد.
- ممکن است تحریم های جدیدی با عنوان "نقض حقوق پناهندگان" علیه ایران وضع شود.
ه) ضمن اذعان به ضرورت ساماندهی و سازمان دهی حضور مهاجرین بر اساس قوانین و ضرورت اخراج اتباع غیر قانونی، باید به این نکته نیز اشاره کرد که توسعه افغان ستیزی و تمرکز بیش از حد به حضور عناصر نفوذی و خرابکار در اتباع، نهادهای امنیتی و انتظامی و فضای افکار عمومی را از جریان اصلی نفوذ و نفاق و دشمن اصلی (رژیم ددمنش صهیونیستی) به سوی اتباع منحرف میکند. دقت و توجه به ابعاد این موضوع ضرورتی انکار ناپذیر است.
راهکارهای پیشنهادی برای ساماندهی و سازماندهی اخراج مهاجرین غیر قانونی
۱. ضرورت برنامهریزی و سیاستگذاری دقیق
الف) تدوین پیوست فرهنگی و اجتماعی:
هرگونه سیاست اخراج یا ساماندهی مهاجرین باید پژوهشمحور و همراه با ارزیابی آثار فرهنگی و اجتماعی و پیوست فرهنگی باشد.
- پیشبینی تأثیرات اخراج بر بازار کار، روابط خانوادگی و همبستگی اجتماعی.
- جلوگیری از شکافهای قومی و مذهبی که ممکن است در آینده به تنشهای داخلی یا بینالمللی دامن بزند.
ب) سیاستهای تدریجی به جای شوکدرمانی
- اخراجهای ناگهانی و گسترده هرج ومرج اقتصادی و اجتماعی را باعث میشود. بهتر است بهجای فشار یکباره، برنامههای مرحلهای با فرصتهای منطقی طراحی و اجرا شود.
۲. سیاستهای تشویقی به جای اجبار محض
الف) مشوقهای مالی و حمایتی برای بازگشت داوطلبانه
- پرداخت کمک هزینه بازگشت به خانوادههایی که داوطلبانه به افغانستان بازمیگردند.
- در صورت امکان و با هماهنگی حاکمیت افغانستان و یا سازمان ملل و سازمان های بین المللی و برخی کشورها ارائه تسهیلات شغلی.
ب) حمایت از مهاجرین دارای شرایط خاص
- معافیت دانشجویان، نخبگان، هنرمندان و نیروهای متخصص از اخراجهای دستهجمعی.
- صدور ویزای اقامت موقت برای کسانی که در مشاغل حیاتی (پزشکی، مهندسی، صنایع استراتژیک) فعالیت میکنند.
۳. تبیین و توجیه سیاستها برای مهاجرین
الف) اطلاعرسانی شفاف و گفتوگوی مستقیم
- برگزاری جلسات توجیهی با رهبران جامعه افغانستانی در ایران برای کاهش تنشها.
- استفاده از رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی در ایران و افغانستان برای توضیح دلایل و روشهای اجرای سیاستها با تولید و انتشار کلیپ های جذاب فنی و هنری مطابق با قوانین داخلی و بین المللی.
ب) استفاده از ظرفیتهای فرهنگی و دینی
- بهرهگیری از علما و شخصیتهای مذهبی برای توجیه سیاستها بر اساس اصول اسلامی و انسانی.
- تأکید بر اشتراکات تاریخی و فرهنگی ایران و افغانستان و تبیین دلایل اقتصادی، امنیتی توجیه پذیر برای کاهش احساس بیعدالتی.
4. استفاده از ظرفیتهای خود مهاجرین
* مشارکت دادن رهبران و گروه های مرجع جامعه افغانستانی
- تشکیل شوراهای مشورتی متشکل از بزرگان ونخبگان افغانستانی برای ارائه راهکارها.
- استفاده از آنان به عنوان سفیران حسننیت برای کاهش مقاومت در برابر سیاستهای بازگشت.
۵. پیوست فرهنگی و دیپلماسی عمومی
الف) هماهنگی بایسته و همه جانبه با دولت افغانستان
- مذاکره با مقامات افغان برای بازگشت سازمانیافته مهاجرین و جلوگیری از تبلیغات ضدایرانی.
- ایجاد مراکز حمایتی مشترک در مرزها برای اسکان موقت و جلوگیری از بحرانهای انسانی.
ب) دیپلماسی رسانهای برای کاهش تصویر منفی
- پوشش رسانهای منصفانه از روند بازگشت مهاجرین در رسانه ها و شبکه های اجتماعی برای جلوگیری از سوءاستفاده گروههای معارض.
- مستندسازی کمکهای ایران به مهاجرین افغانستانی در طول چهار دهه گذشته.
* اگر ایران بتواند از ظرفیتهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مهاجرین افغانستانی استفاده کند، بهجای آنکه آنان را به دشمن تبدیل کند، میتواند متحدانی وفادار در افغانستان داشته باشد. این امر به عزم سیاسی، برنامهریزی کارشناسی و دیپلماسی هوشمندانه نیازمند است تا هم مشکلات داخلی حل شود و هم منافع بلندمدت ایران تأمین شود.
نظر شما :