تنش های  استراتژیک بین المللی در سال  ۲۰۲۱؛ افزایشی یا کاهشی

چرا نمی توان به کاهش تنش در دوره بایدن امیدوار بود؟

۱۰ دی ۱۳۹۹ | ۱۳:۰۰ کد : ۱۹۹۸۵۱۷ آمریکا آسیا و آفریقا خاورمیانه انتخاب سردبیر
ابوالفضل پازوکی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: بر خلاف خوشبینی های افراطی که اخیرا در نتیجه به ریاست جمهوری رسیدن جو بایدن در بین کارشناسان روابط بین الملل شکل گرفته است، سطح تنش ها و بحران ها نه تنها در بیشتر کانون های بحران کمتر نخواهد شد که متاسفانه بیشتر نیز خواهد شد.
چرا نمی توان به کاهش تنش در دوره بایدن امیدوار بود؟

نویسنده: ابوالفضل پازوکی، دانشجوی ارشد روابط بین الملل دانشگاه بین الملل قبرس

دیپلماسی ایرانی: بر کسی پوشیده نیست که تنش Conflict  جزئی از ماهیت روابط بین الملل بوده است و  دپارتمان های روابط بین الملل در سراسر جهان بررسی و مطالعه تنش های بین المللیInternational conflict  را یکی از عناوین درسی خود قرار می دهند. جنگ های آتن – اسپارتا، ایران – روم در جهان کلاسیک و جنگ های بین الملل اول و دوم در عصر جدید نمونه های چند از تنش و کشمکش در عرصه سیاست بین الملل هستند. اصولا، همان طور که گفته شد ماهیت سیاست بین الملل با تنش و بحران سرشته شده و هر دوره  تنش ها و بحران های خاص خودش را داشته است. در جواب بدین پرسش که چرا اینگونه است می توان به چهار دلیل اصلی و مهم اشاره کرد:

1.محدودیت منابع قدرت

۲.تنوع بازیگران Actors عرصه سیاست بین الملل

۳. تضاد منافع بازیگران عرصه سیاست بین الملل Conflict of interests

۴. ساختار آنارشیستی روابط بین الملل.  

محدودیت  منابع در کنار تنوع بازیگران، تضاد منافع و ساختار آنارشیستی روابط بین المللی دست در دست هم تنش و بحران را قاعده بازی سیاست بین الملل می کنند. هر چه زمان می گذرد محدودیت ها بیشتر، تعدد بازیگران بیشتر و تضارب منافع هم  بیشتر و بیشتر می شود که به طبع آن سطح تنش ها و بحران ها نیز افزایش می یابد و  پیچیدگی های بیشتری به خود می گیرد. در این مقاله ادعا بر این است که بر خلاف خوشبینی های افراطی که اخیرا در نتیجه به ریاست جمهوری رسیدن جو بایدن در بین کارشناسان روابط بین الملل شکل گرفته است، سطح تنش ها و بحران ها نه تنها در بیشتر کانون های بحران کمتر نخواهد شد که متاسفانه بیشتر نیز خواهد شد. در اینجا ۵ منطقه تنش زا – تحلیل منطقه ای – که مهمترین مناطق تنش های سیاسی بین المللی با قابلیت تاثیرگذاری گلوبال هستند  به طور مختصر مورد واکاوی و مداقه قرار خواهند گرفت.

1. آسیای شرقی یا خاور دور Far East

بی شک بزرگترین تنش ها و چالش های روابط بین المللی در سال آینده در این منطقه خواهد بود. جایی که قدرت های نوظهوری Rising power همچون چین و تا حدودی هند در حال فربه سازی  قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی خویش هستند. مهمترین بازیگر سیاسی این منطقه بی شک چین است که در حال نبرد برای کسب منابع بیشتر قدرت در رقابت با دیگر بازیگران این منطقه همچون هند و ژاپن است. اما این همه داستان نیست و آنچه تنش و بحران در این منطقه را به مهمترین بحران روابط بین الملل در سال ۲۰۲۱  تبدیل می کند حضور ایالات متحده آمریکا به عنوان قدرت مدافع وضع موجود بین المللیStatus Quo Power  در تقابل با جمهوری خلق چین است که تغییر وضع موجود Revisionist power  را خواهان است. در اینکه استراتژی امریکا مقابله با بالا آمدن چین به عنوان قدرت بی المللی در حد و اندازه خودش است شکی نیست و رفت و آمدهای روسای جمهور در آن خللی ایجاد نخواهد کرد هر چند تاکتیک ها متفاوت و گاه متعارض باشد. نصب العین سیاستگذاری های بین المللی امریکایی ها همان "دکترین مونرو"Monroe doctrine  است. این دکترین  بر یکه تاز و مسلط بودن امریکا بر قاره آمریکا تاکید موکد می کند چرا که آن را کلید تسلط domination  آمریکا بر سراسر جهان می داند. آمریکا به دلیل موقعیت جغرافیایی خاصی که دارد تنها با دو کشور مرز خاکی دارد؛ کانادا در شمال و مکزیک در جنوب که این خود موهبتی برای امریکا در جهت تسلط بر قاره خویش است. استراژیست های آمریکایی با درک درست از این حقیقت پاشنه آشیل چین را در تعدد همسایگان آن می دانند که با بسیاریشان روابط نه چندان خوبی  دارد. حداقل از دولت اول اوباما به این سو جهد و تلاش های امریکایی ها بر ایجاد ائتلافCoalition  از همسایگان پکن می باشد تا بتواند حلقه محاصره  Containment را تنگ کند و  با اژدهای زرد همانی را بکند که با خرس قهوه ای در طول دوران جنگ سرد Cold War کرد. مهمترین متحدان امریکا در این رویارویی هند، کره جنوبی و ژاپن هستن که هر سه با یکدیگر در تهدید انگاشتن چین هم سو و هم رای اند. هیچ بعید نیست در صورت شکست این استراتژی تنش و بحران وارد فاز خشن و نظامی شود؛ چرا که قدرت متفوق، امریکا، مصمم  در جلوگیری از روی کارآمدن یک ابر قدرت  تازه در اندازه های خود است و همچنین قدرت چالشگر، چین، مصمم در برهم زدن قواعد نوین نظام بین المللی برآمده از جهان پسا جنگ جهانی دومPost World WarII  Order است. در نتیجه باید منتظر افزایش تنش ها در این منطقه در سال پیش رو باشیم.

2. آسیای باختری Western Asia

به جرات می توان گفت که پس از مدت های مدیدی آسیای باختری یا همان خاورمیانه Middle East  از صدر تنش ها و بحران ها به پایین آمده تا شاید باشندگان مظلوم و مهجور این منطقه برای مدتی هم که شده کمتر در معرض تنش و بحران باشند. یکی از مهمترین علت های کاهش تنش ها در این منطقه بی شک افزایش تنش ها در خاور دور است چنان که پیشتر بدان پرداخته شد. متاسفانه قدرت های بین المللی برای سالیان بسیاری در این منطقه مستقیما وغیرمستقیما آتش افروزی کردن اما حالا با کمتر شدن اهمیت و جایگاه سوخت های فسیلی همچون نفت در آینده اقتصاد جهان از یک طرف و قدرت گرفتن دیگر بلوک های قدرت همچون چین در خاور دور تمرکز قدرت های بزرگ همچون آمریکا را از این منطقه کمتر گرده است.  این دو مؤلفه، کاهش نقش استراتژیک نفت در اقتصاد جهانی و افزایش کانون ها و مناطق قدرت، دست در دست هم ودر عرض یگدیگر چشم انداز صلح را در آسمان تیره و تار این منطقه بار دیگر نمایان کرده است. با این وجود تنش ها بین اسرائیل و فلسطینیان، ایران و محور عربی – عبری همچنان پابرجا باقی خواهند ماند. به جرات می توان گفت که حل مسائل و مشکلات مابین اسرائیل و فلسطینیان یکی از گام های اصلی و موثر برای کاهش تنش در آسیای باختریست. اگرچه برنامه صلح ابراهیمAbraham Accords  که به ابتکار دونالد ترامپ در حال اجرایی شدن است و کشورهای عربی منطقه یکی پس از دیگری در حال عادی سازی روابط با اسرائیل هستند اما فلسطینیان که قاعدتا یکی از طرف های این تنش هستند تا اینجا کار روی خوش نسبت بدان نشان نداده اند و بعید است که در آینده نزدیک تن به شروط این صلح نامه دهند مگر آنکه فشارهای دیگر کشورهای عربی همچون عربستان و مصر آنها را مجبور به پذیرفتن این صلحنامه کند. نتیجتا، می توان سال ۲۰۲۱ را سالی که تنش ها و بحران ها در این منطقه سیر کاهشی به خود  خواهد گرفت دانست هرچند زخم ها و بحران های قدیمی هم چنان پابرجا خواهند ماند.

3. مدیترانه شرقی Eastern Mediterranean

موقعیت ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک در کنار کشف منابع گازی و نفتی در سالیان اخیر این منطقه را تبدیل به یکی از کانون های بحران و تنش در عرصه روابط بین الملل کرده است. سال ۲۰۲۱ به احتمال بسیار زیاد همراه با افزایش تنش ها در این منطقه خواهد بود جایی که محور اسرائیل – قبرس – یونان با همکاری مصر در رقابت با ترکیه برای استخراج منابع گازی هستند. شکست استراتژی معروف به "تنش صفر" ترکیه در سالیان اخیر این کشور را وارد دوره ای از بحران با کشورهای همسایه اش کرده است. ترکیه که با دخالت در جنگ لیبی از دولت مستقر در طرابلسGNA  حمایت کرده و در قبال آن امتیازاتی را  کسب کرده با نیروهای ژنرال حفتر که مورد حمایت اسرائیل، یونان، مصر است وارد نبرد شده است. ترکیه امیدوارست با پیروزی در لیبی ائتلافی که در مدیترانه شرقی علیه آن در سال های اخیر شکل گرفته است را دور بزند و دست بالا را در ژئوپولتیک این منطقه برای خود کند. همچنین عدم حل مسئله قبرس که آن جزیره استراتژیک در مدیترانه شرقی را دو پاره کرده است را می توان  از دیگر علت های بحران و تنش در مدیترانه شرقی  دانست. این جزیره که در سال ۱۹۶۰ از بریتانیا مستقل شد و حکومت جمهوری قبرس در همان سال در نتیجه "معاهده ضمانت"  Treaty of Guarantee در آن تاسیس شد در سال ۱۹۷۴ عملا با مداخله نظامی ترکیه که بنابر همان معاهده یکی از قدرت های ضامنGuarantor   آن بود، وارد دوره ای از بحران شد که تا امروز همچنان ادامه دارد. عمیق تر شدن اختلافات بین ترکیه و اتحادیه اروپا که قبرس و یونان از اعضای آن هستند و رادیکال شدن موضع ترکیه در مسئله قبرس حاکی از آن است که تنش ها روند افزایشی در مدیترانه شرقی را دارند.

4. ترانس آتلانتیک (اتحادیه اروپا- آمریکا)

بی شک، انتخاب جو بایدن به عنوان ۴۶ امین ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا نوید دهنده ترمیم و بهبود در روابط دو سوی آتلانتیک است. اروپا و آمریکا که در چند سال گذشته به خصوص پس از به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در مسائل متعدد با یکدیگر اختلاف و گاه حتی تعارض پیدا کرده بودند و سرمای شدید بر روابطشون حاکم شده بود می توانند سال ۲۰۲۱ را سال کاهش تنش ها ارزیابی کنند. جو بایدن بلافاصله پس از مسجل شدن پیروزیش در انتخابات بحث برانگیز امریکا به شرکای قدیمی امریکا در آن سوی آتلانتیک پیام های امید دهنده و سرشار از حس نیت فرستاد و بر عزم خود برای احیای چند جانبه گراییMultilateralism تاکید موکد کرد. یکه تازی Unilateralism امریکا ی ترامپ و خروج آن از کنوانسیون ها و نهادهای بین المللی همچون یونسکو و اعمال تعرفه بر برخی محصولات اروپایی باعث تیرگی روابط واشنگتن و بروکسل بود. با این حال، نکته ای که از یاد نباید برد این است که گرچه تنش ها در دو سوی آتلانتیک در کوتاه مدت کاهش خواهد یافت اما از بین نخواهد رفت چرا که صرف نظر از اینکه کدام حزب صاحب کاخ سفید شود، امریکا از اینکه اتحادیه اروپا تبدیل به ایالات متحده دیگری شود بیمناک است. حمایت از برگزیت Brexit و دیگر اگزیت های احتمالی و ایجاد شکاف از استراتژی های مسلم امریکا در قبال اتحادیه است و این  رفت و آمد ها خللی در آن ایجاد نخواهد کرد. اما در کوتاه مدت با توجه به ریاست جمهوری بایدن دو سو در صدد کاهش تنش ها خواهند بود.

5. شمالگان Arctic 

شاید هیچ یک از کانون های بحران به اندازه آرکتیک نشان دهنده میزان تاثیرگذاری تغییرات آب و هواییClimate change  در روابط بین الملل نباشد. گرم تر شدن کره خاکی که یکی از نشانه های تغییرات آب و هوایی است منجر به ذوب شدن یخ های قطب شمال شده است. ذوب این یخ ها، که مانع از دست اندازی بشر به منابع عظیم خفته در این منطقه بود، رقابت های ژئوپولتیکی را شدت بخشیده است طوری که فدراسیون روسیه در سال ۲۰۰۷ برای پیشدستی و ربودن گوی سبقت از دیگران بازیگران مهم این منطقه همچون آمریکا، کانادا، سوئد و اتحادیه اروپا به طور نمادین پرچم خود را در این منطقه به اهتزاز درآورد تا حاکمیت مسکو را بر این منطقه اثبات کند. اما این امر با واکنش منفی امریکا و دیگر شرکایش در ناتو مواجه شد تا جایی که ناتو مسؤول برقراری توازن قدرت در این منطقه شد. به احتمال گسترده، با توجه به حساسیت بیشتر حزب دموکرات آمریکا و شخص جو بایدن، که از نسل سیاستمداران جنگ سردیست، نسبت به روسیه باید منتظر افزایش بیشتر تنش ها در این منطقه در سال جدید باشیم. 

 در نتیجه، سال ۲۰۲۱ را باید به عنوان سالی که تنش های استراتژیک در آسیای شرقی، مدیترانه شرقی و آرتیک روند افزایشی و در آسیای غربی و ترانس آتلانتیک روندی کاهشی به خود خواهد گرفت به شمار آورد. اما با توجه به اهمیت آسیای شرقی نسبت به دیگر کانون های تنش می توان سال ۲۰۲۱ را سال افزایش تنش در نظر گرفت. اندیشمندان روابط بین الملل همچون پروفسور میرشایمر سال هاست بر این نظر هستند که افول و صعود قدرت های بزرگ و جا به جایی در رهبری جهان هیچگاه مسالمت آمیز نبوده است و همگان باید منتظر برخورد قدرت مسلط (امریکا) با قدرت نوظهور (چین) باشیم. تضاد منافع پکن – واشنگتن تا حدی است که تغییر رهبری در امریکا نمی تواند منجر به تغییر استراتژی آن در قبال چین شود. بحران اخیر کرونا که از چین آغاز شد و صدمات جدی اقتصادی به امریکا هم زد باعث شعله ور شدن آتش اختلافات بین این دو قدرت در سال جدید خواهد شد.

کلید واژه ها: جهان 2020 ایران و امریکا جو بایدن ایالات متحده امریکا چین امریکا و چین تغییرات آب و هوایی خاورمیانه خاور دور آسیا ترکیه مدیترانه اتحادیه اروپا امریکا و اروپا


( ۵ )

نظر شما :