تکاپوی سیاسی قاره سبز در خصوص عدم ورود تهران به گام دوم
تنها پیشنهاد تهران می تواند برای نجات برجام کارساز باشد
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – با نزدیک شدن به ۱۸ تیر ماه و ورود ایران به مرحله دوم کاهش تعهدات هسته ای، تکاپوی طرف های برجامی، به خصوص سه کشور اروپایی حاضر در برجام برای عملیاتی شدن تعهداتشان افزایش پیدا کرده است. اما آیا در فرصت کوتاه پیش رو قاره سبز خواهد توانست در سایه تکاپوی سیاسی و دیپلماتیک خود مانع از ورود تهران به گام دوم شود؟ دیپلماسی ایرانی برای بررسی مسئله، گفت و گویی راه با عبدالرضا فرجی راد، سفیر اسبق ایران در نروژ، استاد ژئوپلیتیک و کارشناس مسائل بین الملل صورت داده است که در ادامه از نظر می گذرانید:
با نزدیک شدن به پایان ضرب الاجل ۶۰ روزه ایران و ورود به گام دوم (افزایش سطح غنی سازی) که بسیار حساس و در عین حال بدون تبعات نخواهد بود؛ کشورهای اروپایی حاضر در برجام اخیرا تکاپوی جدی را برای حفظ توافق هسته ای و عدم ورود تهران به این مرحله داشته اند؛ از سفر هایکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان و هلگا اشمید به ایران تا اقدام مکرون، رئیس جمهوری فرانسه برای اعزام مشاور خود به تهران. در این راستا حتی رویترز از احتمال سفر وزرای امور خارجه آلمان، انگلستان و فرانسه به تهران برای ایجاد راهکار جدید سخن گفته است. ارزیابی شما از این تلاش های قاره سبز چیست؟
نکته اولی که باید به آن اشاره کرد ناظر بر این واقعیت است که تکاپوی سیاسی و دیپلماتیک برای حفظ برجام و عدم ورود ایران به گام دوم تنها مربوط به سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلستان نیست، بلکه روسیه و چین هم شامل این مقوله می شوند. اما کانون تلاش مربوط به قاره سبز است. چنان که شما اشاره کردید در این مدت کشورهای اروپایی تحرکات جدی را برای عدم ورود ایران به گام دوم مطرح داشتند، به خصوص که تهران صراحتا عنوان کرده است که هیچ گونه تاخیر و یا تمدیدی برای گام اول نخواهد داشت. همین موارد سبب شد تا چین و روسیه هم به موازات حمایت از اقدامات ایران خواستار خویشتنداری بیشتر از جانب تهران باشند. چرا که به هر حال مسئله افزایش سطح غنی سازی اقدام حساسیت برانگیزی است. لذا اکنون تمام تلاش ها برای این است که ایران وارد این مرحله در 18 تیرماه نشود.
با وجود این میزان از نگرانی در طرف های برجامی من معتقدم که در مجموع، تمامی تلاش ها، تحرکات و تکاپوی اروپایی ها نمی تواند به اقدامی جدی متناسب با انتظار تهران شاهد باشد و در بهترین حالت قاره سبز می تواند در این مدت کوتاه گام هایی برای اجرایی شدن اولین تراکنش های ساز و کار مالی مدنظر خود داشته باشد. چرا که سازوکار مالی اینستکس، نه برای مناسبات گسترده تجاری ایران که بیشتر به منظور تأمین کالاهای اساسی و دارویی کارایی دارد. یعنی به نظر می رسد که این کشورها نتوانند برای فروش نفت و مبادلات بانکی ایران راهکار جدی پیدا کنند؛ این چیزی نیست که متناسب با سطح تعهدات انجام شده ایران باشد. البته در این میان راهکار پیشنهادی ایران به نظر معقول تر و کاربردی تر است و اگر کشورهای اروپایی روی این راهکار مد نظر تهران تمرکز کنند نتایج بهتری برای دو طرف شکل خواهد گرفت. در این راستا آن گونه که در مصاحبه مقامات ایرانی مطرح است تهران از اروپا تقاضای یک اعتبار گسترده را ذیل اینستکس کرده است که بتواند در قالب آن مشکلات بودجه ای کشور را رفع کند و در مقابل این اعتبار کلان قاره سبز از ایران نفت خریداری کند. اما به دلیل آنکه در چارچوب تحریم ها امکان انتقال نفت از ایران وجود ندارد، نفت خریداری شده در ایران ذخیره می شود و زمانی که برای طرف های خریدار این امکان به وجود آمد، می توانند نفت خود را منتقل کنند.
مشابه این اقدام از طرف چین برای کشور ونزوئلا صورت گرفت. آن گونه که از اخبار و شواهد پیداست پکن مبلغی تا نزدیک به ۵۰ میلیارد دلار اعتبار به کاراکاس برای تهیه کالاهای اساسی اختصاص داد و طرف ونزوئلایی هم خود را متعهد به انتقال نفت به همین میزان به چینی ها کرد و به این واسطه اگرچه در حال حاضر تورم بسیار جدی و نجومی در ونزوئلا وجود دارد، اما دولت توانست مشکل تامین کالاهای اساسی را تا اندازی حل کند. اگرچه جمهوری اسلامی ایران با این قبیل مشکلات روبه رو نیست و چالشی به نام تأمین کالاهای اساسی و دارو ندارد، اما برای حل مشکلات کسری بودجه خود چنین پیشنهادی را به کشورهای اروپایی داده است. پس اگر اروپا در قالب این فرصت بتواند روی پیشنهاد مدنظر ایران اقدام جدی انجام دهد به نظر می رسد که هم اروپا به خواسته های خود رسیده است و هم تهران از ورود به گام دوم صرف نظر خواهد کرد و حتی گام اول را نیز ملغی می کند. البته مشابه این مسئله را میتوان با روس ها و به خصوص چینیها هم انجام داد. لذا اگر طبق اخبار احتمال سفر وزرای امور خارجه آلمان، فرانسه و انگلستان به ایران قوت گرفت میتوان مذاکرات را در این راستا پیگیری کرد. به نظر میرسد که این راحت ترین مسیر برای برآورده شدن خواسته های دو طرف باشد و نهایتاً به کاهش تنش و اختلاف نظرهای چند ماه اخیر میان ایران و قاره سبز میانجامد.
اما از یک سو شاهد سفر مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا به ایتالیا و همچنین دیدار وی با موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در خصوص ایران بودیم. از آن سو طبق اخبار قرار است در آینده برایان هوک، رئیس میز ایران هم ۲۷ ژوئن (ششم تیرماه) سفری به پاریس به منظور گفت وگو با وزرای امور خارجه آلمان، فرانسه و انگلستان داشته باشند. مضافا بر اینکه در جریان سفر هایکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان یک فضای جدی و سخت ناشی از اختلاف نظر تهران و برلین حاکم بود. به نظر شما در سایه این نکات اروپا در راستای پیشنهاد مدنظر ایران گامهای جدی را بر خواهد داشت؟
با توجه به اینکه ایران ذیل گام اول کاهش تعهدات هسته ای خود از فروش آب سنگین و اورانیوم غنی شده به خارج از کشور خودداری کرده و اخیراً هم عنوان کرده که شرایط برای ورود به گام دوم به منظور افزایش سطح غنی سازی آماده است و هیچ گونه تمدیدی هم در این راستا انجام نخواهد شد، مجموعه تحولات در مسیر مد نظر ایالات متحده آمریکا در حال پیشروی است. از این رو به دلیل حساسیت و نگرانی قاره سبز از اقدامات تهران به همان اندازه که احتمال اختلاف میان ایران و سه کشور اروپایی حاضر در برجام به دلیل اقدامات تهران وجود دارد، شرایط برای نزدیکی مواضع ایالات متحده آمریکا با آلمان، فرانسه و انگلستان شکل گرفته است. در این راستا نیز سران و مقامات کاخ سفید به دنبال همراه کردن این ۳ بازیگر حاضر در برجام با منافع و مواضع خود هستند. در این راستا پیشتر شاهد سفر دونالد ترامپ به انگلستان بودیم. مایک پمپئو هم در سه مرحله سفرهای دورهای به کشورهای اروپایی انجام داد. پس حضور برایان هوک در پاریس، تلاش برای زمینه چینی به منظور همسویی آمریکا و قاره سبز در خصوص ایران و برجام است تا بتوانند فشارهای بیشتری را شکل دهند. البته در این راستا احتمال دارد که کاخ سفید علاوه بر این هدف خود سعی داشته باشد بستر را برای کشیدن پرونده ایران به شورای امنیت مهیا کند؛ لذا به حمایت سه کشور اروپایی نیاز دارد.
در این راستا به نظر شما واکنش قاره سبز چه خواهد بود؟
من معتقدم که قاره سبز علیرغم تمام تلاش های وتحرکات دیپلمتیک کاخ سفید حمایت ها و همراهی های جدی را از ایالات متحده آمریکا، حداقل تا زمان عملیاتی شدن گام دوم ایران نخواهد داشت. در این راستا آلمان، فرانسه و انگلستان سعی دارند، نه تنها ایران را از ورود به گام دوم یعنی افزایش سطح غنی سازی منصرف کنند، که حتی در تلاشند که گام اول در راستای عدم فروش اورانیوم غنی شده و آب سنگین را هم متوقف کنند. در این باره است که اخباری دال بر احتمال حضور وزرای امور خارجه تروئیکای اروپایی به ایران طی روزها و هفتههای آتی مطرح شده است. حال باید منتظر ماند و دید که در پس این سفر احتمالی چه دستاوردی برای دو طرف شکل خواهد گرفت و راهکار برلین، پاریس و لندن برای شرایط کنونی چیست؟! آن گاه می توان در خصوص واکنش نهایی قاره سبز و سیاست ها و اقدامات کاخ سفید اظهار نظر قاطعی داشت. از این رو این سفر در صورت وقوع می تواند یک سفر دیپلماتیک بسیار مهم تلقی شود. چون بعد از این سفر، هم تهران و هم قاره سبز تصمیمات بزرگی، حال مثبت و راهگشا و یا منفی و مخرب خواهند گرفت. البته این امکان وجود دارد که در این سفر مانند حضور هایکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان هشدارهای جدی هم به ایران در صورت عملیاتی شدن مرحله دوم داده شود.
در راستای نکته پایانی شما اگر تهران پس از پایان ضرب الاجل ۶۰ روزه شاهد اقدام جدی از طرف قاره سبز نباشد و گام دوم خود را مبنی بر افزایش سطح غنی سازی پیگیری کند بر طبق مواضع سه کشور اروپایی احتمال کشیده شدن پرونده ایران به شورای امنیت، فعال شدن مکانیسم ماشه، بازگشت تمامی قطعنامه ها و قرار گرفتن ایران ذیل فصل ۷ منشور سازمان ملل وجود دارد. در این صورت وتوی چین و روسیه هم اثر گذار نخواهد بود. پس آیا تهران در این راستا و متناسب با نگاه و برنامه های ایالات متحده آمریکا گام بر خواهد داشت؟
نکته ابتدایی در خصوص این سوال شما ناظر بر این واقعیت است که اروپا در رابطه با فعال کردن مکانیسم ماشیه و کشیده شدن پای پرونده هستهای ایران به شورای امنیت بسیار خویشتندار است و حتی المقدور از چنین اقدامی دوری خواهند گزید، چون به حفظ و تداوم برجام برای بقای دستاوردهای امنیتی و سیاسی آن نیازمند است. اما حتی اگر به هر ترتیبی این اقدام عملیاتی شود، یک رویه چند روزه یا چند هفته ای نیست، بلکه فعال شدن مکانیسم ماشه پروسه ای چند ماهه است و به این سادگی نمیتوان مسئله را به شورای امنیت و فعال کردن مکانیسم ماشه کشاند.
از طرف دیگر جمهوری اسلامی ایران هم متناسب با منافع خود و با اشراف و آگاهی بر این مسائل سعی دارد با یک هوشمندی سیاسی، هم از حساس تر شدن پرونده هستهای و اقدامات خود جلوگیری کند و در عین حال با فعال کردن اروپایی ها در خصوص پایبندی به تعهدات خود به برخی از دستاوردهای برجامیش برسد. چون به هر حال تمام اقدامات ایران در این مدت طبق برجام و برای حفظ منافع کشور بوده است. اگرچه مرحله دوم ایران برای کاهش تعهدات هسته ی گام بسیار حساسی است و میتواند تبعاتی هم داشته باشد، اما ایران می تواند با دلایل و مواضع خود روشنگری های لازم را در این خصوص داشته باشد.
ولی اخیراً هم موج تحولات و اتفاقات مشکوک در منطقه، به خصوص خلیج فارس علیه ایران شدت پیدا کرده است. در این رابطه اخبار حکایت از برنامه هایی برای شکل گیری موج اتهامزنی علیه ایران دارد؛ در این رابطه علاوه بر مسئله بندر انفجار در بندر فجیره اکنون شاهد اتهام زنی در خصوص حمله به دو نفتکش در دریای عمان مطرح شده است. پیرو این اتفاقات دیروز دونالد ترامپ دستور اعزام نیروهای نظامی متناسب با درخواست سنتکام به خلیج فارس را صادر کرد. آیا این مسائل می تواند بر حساسیت پرونده ایران بیفزاید؟
البته این دست اتهام زنی ها مسئله جدیدی نیست و از قبل هم در دستور کار سران و مقامات کاخ سفید بوده است. در این راستا دستور دیروز دونالد ترامپ برای اعزام نیروی نظامی به خلیج فارس هم حکایت از تحرکات واشنگتن علیه تهران نیست، بلکه بیشتر برای محافظت از نیروها و تجهیزات خود در خلیج فارس است. البته با حمایت های لندن و برلین در کنار مواضع ضد ایرانی ریاض، ابوظبی و تلآویو به منظور همسویی با واشنگتن در خصوص اتهام زنی به ایران مبنی بر حمله به دو نفتکش در دریای عمان احتمال دارد واکنش ایالات متحده یک واکنش تهاجمی باشد. اما نهایتا این واکنش تهاجمی، خود را در مواضع و سخنرانی های سران و مقامات کاخ سفید نشان خواهد داد و به نظر نمی رسد که شاهد اتفاق جدی در خلیج فارس ضد جمهوری اسلامی ایران باشیم. البته در این خصوص تهدیداتی انجام می شود، اما این تهدیدات برای بازدارندگی ایران است و در نهایت شاهد عملیاتی شدن این تهدیدات نخواهیم بود. با این حال در مجموع شرایط حکایت از فضای خاکستری و مبهم در خلیج فارس دارد.
نظر شما :