هدر رفتن فرصت طلایی دیپلماتیک کرونایی برای شکستن فضای تحریمی در سایه جولان جریان های سیاسی داخلی
تابستان، پاییز و زمستان بسیار ملتهبی در سال ۹۹ پیش رو خواهیم داشت/ محور تلاشهای آمریکا عدم احیای اقتصادی ایران در دوران پساکرونا است
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – به موازات پررنگ تر شدن چالشها و مشکلات بهداشتی و سلامت جامعه در سایه تداوم شیوع کرونا در کشور و نیز ابعاد گسترده و البته مخرب شیوع این ویروس بر اقتصاد کشور، به خصوص در دوران پساکرونا سبب شده است که کشور طی هفته های اخیر تلاش ها و تحرکات جدی دیپلماتیکی برای شکستن فضای تحریمهای ایالات متحده آمریکا ضد ایران در دستور کار قرار دهد. البته به موازات این تلاش ها شاهد برخی کمکها و اقدامات حمایتی بازیگران منطقهای و بین المللی بودیم. در این رابطه بیانیه رسمی وزارت امور خارجه آلمان در عملیاتی شدن اولین معامله سازوکار ویژه مالی یا همان اینستکس نومنه این حمایت ها است. اما آیا تلاش های دیپلماتیک تهران برای شکستن فضای تحریم های آمریکا در دوران کرونا باعث شده است که فضای حمایتی از ایران بگیرد؟ آیا در صورت تداوم و پیگیری این تلاش ها می توان شاهد پررنگ تر شدن این حمایت ها و به تبع آن افزایش فشار بر مقامات آمریکایی برای شکستن تحریم ها بود؟ آیا در بستر دیپلماسی کرونایی و پساکرونایی تهران به منافع خود دست پیدا می کند؟ پاسخ به این سوالات، محور گفت وگوی دیپلماسی ایرانی با احد رضائیان قیه باشی، پژوهشگر پسادکترای آینده پژوهی دانشگاه تهران و کارشناس مسائل بینالملل خواهد بود که در ادامه می خوانید:
بر اساس بیانیه ۳۱ مارس/ ۱۲ فروردین وزارت امور خارجه آلمان که در توئیتر منتشر شد این کشور مدعی است که برلین، پاریس و لندن اولین معامله تجاری با ایران بر اساس اینستکس را برای تسهیل ارسال تجهیزات پزشکی به ایران به منظور مقابله تهران با کرونا با موفقیت انجام دادهاند. از نگاه شما آیا این اقدام سه کشور اروپایی حاضر در برجام با تلاش ها و تحرکات چند هفته اخیر دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران برای شکستن فضای تحریم های ایالات متحده آمریکا بهمنظور تقابل با کرونا تواند دال بر موفقیت این تلاش های دیپلماتیک کشور باشد؟
در راستای پاسخ به سوال مهم شما باید چند نکته مهم را در نظر گرفت. ابتدا به ساکن واقعیت امر این است که میان تمام آن چیزی که سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلستان به عنوان سازوکار ویژه مالی یا همان اینستکس برای ایران در نظر دارند با آن چیزی که تهران انتظار دارد فاصله بسیار زیادی دارد. چرا که اساساً جمهوری اسلامی ایران اینستکس را یک چراغ سبز از جانب اروپا و گام مثبتی برای انجام تعهدات اصلی خود، به خصوص خرید نفت خام از ایران و انجام مراودات پولی و بانکی می داند. این در حالی است که به نظر میرسد اروپاییها تا کنون نتوانسته اند ذیل تحریمهای آمریکا خواستههای تهران را محقق کنند. اما با این وجود اروپا در شرایطی که ایران، هم با تحریم های یکجانبه و ظالمانه ایالات متحده آمریکا در سایه سیاست فشار حداکثری روبه روست و از طرف دیگر با بحران کرونا در حوزه بهداشت و سلامت و در حوزه اقتصاد دست و پنجه نرم میکند سعی دارد برای حفظ وجهه خود در افکار عمومی بین المللی اقداماتی را به منظور کمک به تهران در راستای مقابله با کرونا انجام دهد. اما این اقدامات به گونه ای خواهد بود که اروپا ضمن نمایش کمک به جمهوری اسلامی ایران و حفظ وجهه خود در رسانهها و افکار عمومی جهانی باعث ایجاد حساسیت در طرف آمریکایی نخواهد شد. چرا که این اقدامات و معاملاتی که در قالب اینستکس پی میشود اساساً نمی تواند مغایر با تحریمهای آمریکا باشد. یعنی اکنون سه کشور آلمان، فرانسه و انگلستان به عنوان اعضای اروپایی حاضر در برجام با انجام این مراودات سعی میکنند، هم تهران، هم واشنگتن و هم افکار عمومی بین المللی را به طور همزمان از خود راضی کنند.
از طرف دیگر به نظر میرسد آن چیزی که در قالب معاملات اینستکس صورت گرفته است به یک کمک دارویی و بهداشتی به ایران می ماند تا انجام مراودات جدی اقتصادی با تهران، چرا که باید این ساز و کار ویژه مالی یا همان اینستکس در قالب فروش نفت خام ایران و بازگشت سرمایه حاصل از این فروش به کشور عمل کند. یعنی تهران باید بتواند در این قالب با پول فروش نفت خام آزادانه مناسبات تجاری و اقتصادی خود را پی بگیرد در صورتی که مسئله ارسال کمک های بهداشتی و دارویی چیزی نیست که، هم جمهوری اسلامی ایران و هم افکار عمومی جهانی را از خود راضی کند. نکته بسیار مهمتری که در این میان نباید فراموش کرد این است که قطعاً تلاش های دیپلماتیک که در این مدت از سوی مقامات جمهوری اسلامی ایران و به خصوص دستگاه سیاست خارجی در قالب دیپلماسی عمومی برای شکستن فضای تحریم های ایالات متحده آمریکا پی گرفته شده در تغییر رویه اروپایی ها بی تاثیر نبوده است. اما باید این واقعیت را هم در نظر گرفت که اروپایی ها در برابر تحریم های ایالات متحده آمریکا از توان بالایی برای انجام مناسبات تجاری و اقتصادی با ایران برخوردار نیستند، لذا اگرچه امکان دارد اروپا یی ها در آینده نیز با گرفتن چراغ سبزهایی از واشنگتن اقدامات دیگری در قالب ارسال کمک های بهداشتی و دارویی، ذیل اینستکس را در دستور کار داشته باشند، اما در مقام عمل نباید امید زیادی به مناسبات تجاری و اقتصادی پررنگ در قالب این سازوکار مالی را داشت. در حقیقت آن چیزی که مقامات وزارت امور خارجه آلمان به عنوان اولین معامله ساز و کار ویژه مالی از آن یاد میکنند تنها یک رفع تکلیف همراه با یک نمایش تبلیغی گسترده رسانه ای بوده است که توپ را در زمین ایران بیندازد.
ذیل نکات شما اگر نمی توان در مقام عمل امید چندانی به شکسته شدن تحریم ها ایالات متحده آمریکا در سایه پیگیری دیپلماسی عمومی داشت آیا منطقی است که کماکان تهران این تلاشها را در دستور کار قرار دهد؟
قطعا، نه نتیجه مطلوب و مد نظر، بلکه نتیجه حداقلی در پیگیری مداوم این تلاش های دیپلماتیک است. اگر این تلاش ها به واسطه ناامیدی از شکسته شدن تحریم های آمریکا قطع شود، همین فضای جهانی که به حمایت از ایران برخواسته است کم رنگ و کم رنگ تر خواهد شد.
اما این فضای حمایتی در مقام واقعیت کمکی به ایران در تقابل با بحران کرونا، به خصوص در حوزه مدیریت تبعات منفی اقتصادی نخواهد کرد. ایران شکسته شدن تحریم ها به ویژه در در مقوله فروش نفت خام و مناسبات بانکی به منظور دستیابی به درآمدهای واقعی و پول نقد برای عبور از بحران رکود اقتصادی ناشی از کرونا نیاز دارد، نه حمایت دیپلماتیک. آیا این خوش خیالی ها نتیجه بخش است؟
نکته ای که در پاسخ به سوال مهم شما باید مد نظر قرار داد این است که فضای دیپلماسی در زمستان سال ۹۸ و به خصوص بعد از ترور سردار سلیمانی در دی ماه در ماههای بهمن و اسفند به یک رکود بسیار جدی رسید. در این راستا قابل پیش بینی بود که بعد از ترور سردار سلیمانی فضای تنش پیش آمده بین تهران و واشنگتن بیشتر در حوزه امنیتی و نظامی پی گرفته شود تا در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی. پیرو این واقعیت تلاشهای آمریکا، اسرائیل و عربستان برای تصویرسازی مخرب از جمهوری اسلامی ایران، هم در اروپا و حتی در میان دو کشور همسو و متحد ایران یعنی روسیه و چین نیز تا اندازه ای جواب داد. به موازات این تلاش ها، فشارهای واشنگتن بر روی آژانس بین المللی انرژی اتمی به منظور سیاسی و امنیتی کردن پرونده فعالیتهای هستهای ایران نیز موثر واقع شد که در روزهای پایانی سال گذشته خود را نشان داد. البته در این میان برخی جهت گیری های رادیکال در داخل کشور نیز در تحقق هر چه بیشتر این سیاستهای کاخسفید موثر بوده است. اما مجموعه این شرایط در این مدت متاسفانه دست دستگاه دیپلماسی کشور را برای پیگیری منافع ملی و هرگونه کنشگری در فضای بین المللی بسته بود. لذا در هفتهها و ماههای قبل از شیوع کرونا تقریباً فضای بینالمللی در راستای اهداف و برنامه ریزی های ایالات متحده آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی در حال پیگیری بود. اما با شیوع کرونا فرصت بسیار طلایی را در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی پیشروی ایران قرار گرفت که تمام برنامه های کاخ سفید را به شکست کشاند.
در این راستا اگرچه نمیتوان گفت که دستگاه سیاست خارجی به طور کاملاً درست و موفق عمل کرده است، اما تا اندازه قابل قبولی توانست از فضای دیپلماتیک بعد از شیوع کرونا برای تقابل هرچه بیشتر با تصویرسازی مخرب از ایران درفضای جهانی که توسط آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی صورت گرفته بود، بهره برداری کند. اگرچه در این میان دستگاه سیاست خارجی می توانست با یک برنامه ریزی دقیق تر، منسجم تر و هماهنگ تر کارنامه به مراتب موفق تر از خود به نمایش بگذارد، اما به دلیل برخی تنگنظری ها، وجود اختلافات و مانع تراشی های داخلی دستگاه سیاست خارجی آنگونه که باید نتوانست در این خصوص موفق ظاهر شود. با این وجود من معتقدم که افکار عمومی جهانی و بین المللی به عنوان یک کلان روندی که در برابر دولت ها قرار دارند، می توانند وزن تعیین کننده ای داشته باشند. در این بین مسئله بهداشت، سلامت و جان انسان ها در افکار عمومی از هر چیزی مهم تر است، چون حساسیت ویژه ای روی آن وجود دارد. با این وصف من معتقدم که دستگاه سیاست خارجی با اشراف بر این واقعیت توانست مانور سیاسی خوبی روی تاثیر مخرب سیاست فشار حداکثری آمریکا بر جان مردم ایران در سایه بحران کرونا انجام دهد. آن هم در حالی که رسانه های مهم و تاثیر گذار جهانی در ایالات متحده آمریکا و کشورهای اروپایی قرار دارند که اکنون مردم و افکار عمومی در این کشورها بیش از هر کشور دیگری با آثار و تبعات بهداشتی و تهدیدات جانی ویروس کرونا دست و پنجه نرم می کنند.
بنابراین رسانه ها و افکار عمومی جهانی و به ویژه مردم در ایالات متحده و اروپا همزادپنداری بیشتری با مردم در ایران خواهند کرد و این مسئله باعث افزایش نفوذ کلام مقامات دیپلماتیک ایران در این کشورها و فشار این جوامع بر مقاماتشان به منظور شکستن فضای تحریم ها خواهد شد. در این راستا به هر میزان که شاهد گسترش بیش از پیش شیوع کرونا در اروپا و آمریکا باشیم و آمار مبتلایان و تلفات جانی این ویروس بالاتر رود قطعاً میزان حمایت و همسویی افکار عمومی جهانی به ویژه در اروپا در اروپا و آمریکا برای شکستن فضای تحریمهای ایران نیز پررنگتر خواهد شد. لذا باز هم تاکید میکنم اگر ما برنامههای دقیق تر، منسجمتر و جدی تری در راستای پیگیری تلاش ها و تحرکات دیپلماتیک میداشتیم قطعاً این کوشش ها توأم و قرین با موفقیت می بود. یعنی ما باید از طریق رئیس جمهور و دستگاه دیپلماسی تکتک کشورها جهان، به خصوص کشورهایی اروپایی مانند ایتالیا، اسپانیا، انگلستان، آلمان و فرانسه که به شدت درگیر مسئله شیوع کرونا هستند را مورد خطاب قرار میدادیم؛ باید نامه نگاری های مفصل و مداومی با نهادها، ارگان ها و سازمان های بین المللی صورت می گرفت و به چند نامه نگاری ساده با دبیرکل سازمان ملل بسنده نمیشد. حتی می توانستیم تحرکات محرمانه ای دیپلماتیک خود را با سران و مقامات کشورهای جهان پی می گرفتیم. چون قطعاً تماس تلفنی با دولت های دیگر کشورها و تلاش در فضای مجازی به تنهایی کارگر نیست. ما باید در برابر ادبیات قلدرمابانه و زورگویانه ترامپ به شکل جدی و اساسی وارد کار شویم تا بتوانیم حداقل بخشی از تحریم های ایالات متحده آمریکا را ولو به صورت مقطعی بشکنیم. لذا در پاسخ به سوال شما من هم معتقدم علیرغم تمام تهدیداتی که ویروس کرونا، هم در حوزه بهداشت و سلامت مردم جامعه و هم در حوزه اقتصادی برای کشورهای درگیری این ویروس، به خصوص ایران ایجاد کرد، اما می توانست این فرصت طلایی را در حوزه دیپلماتیک برای شکستن فضای تحریم ها، تغییر موازنه سیاسی برجام و به حاشیه بردن تصویر سازی مخرب از ایران در پرونده فعالیت های هستهای پیش روی تهران قرار دهد که داد، ولی همان گونه که گفتم در نهایت ما به نحو مقتضی از این فرصت دیپلماتیک کرونایی استفاده نکردیم.
در کنار تحلیل شما نکته بسیار پررنگی که وجود دارد ناظر بر فرصت طلبی سیاسی دونالد ترامپ و برخی از کشورهای اروپایی است. چنان که شما اشاره کردید که آلمان، فرانسه و انگلستان در ازای انجام معاملات خود در قالب اینستکس خواهان عقب نشینی تهران از برخی گام های کاهش تعهدات برجامی هستند. به موازات آن دونالد ترامپ نیز بارها عنوان کرده که واشنگتن حاضربه کمک تهران در تقابل با ویروس کرونا است به شرطی که مقامات و مسئولین کشور حاضر به مذاکره باشد. در این شرایط که تهران، هم با مسائل و تبعات بهداشتی کرونا دست و پنجه نرم می کند و هم با اقتصاد تقریباً ورشکسته در دوران پسا کردن روبهرو خواهد بود، باید اجازه این بازی های سیاسی را به مقامات اروپایی و آمریکایی بدهد؟
اگرچه انتقادات و هجمه های بسیار گستردهای از سوی رسانهها، شخصیتهای سیاسی، جریان ها و احزاب آمریکایی به نحوه مدیریت دونالد ترامپ در تقابل با ویروس کرونا وجود دارد و هر لحظه شاهد پررنگ تر شدن حجم این انتقادات هستیم. اما به موازات آن باید این واقعیت را هم در نظر گرفت که به نظر می رسد سیاه نمایی های رسانهای آمریکا علیه ایران نیز در همین مدت پررنگ تر شده است. متاسفانه برخی اقدامات، مواضع، سخنان و تصمیمات مسئولین داخلی در کشور که بعد از ترور سردار سلیمانی نیز به طرز چشمگیری افزایش پیدا کرده است سبب شد که حتی جریان دموکرات در ایالات متحده که احساس می کرد در صورت پیروزی می تواند با جمهوری اسلامی ایران همسویی بیشتری داشته باشد اکنون تمایل چندانی به همراهی و حمایت از ایران ندارد، اگرچه برخی از سناتورها دموکرات آمریکایی و اعضای مجلس نمایندگان از این (جناح دموکرات) خواستار شکسته شدن فضای تحریم های دونالد ترامپ برای تقابل ایران با کرونا شده اند، اما این تلاش ها به صورت جدی در دستور کار نیست، بلکه تلاشهای پراکنده و انفرادی است.
لذا من معتقدم که محمد جواد ظریف از طریق فضای عمومی و به خصوص توئیتر با خطاب قرار دادن تک تک سناتورها و اعضای مجلس نمایندگان آمریکا است که می تواند نسبت به سیاست فشار حداکثری دونالد ترامپ اقدام در خور توجهی را صورت دهد. اگرچه این دست اقدامات وزیر امور خارجه متاسفانه می تواند با برخی انتقادات، هجمههای رسانهای و سیاسی داخلی همراه شود و این همان چالش، مانع و مشکلی است که در داخل برای پیگیری تحرکات دیپلماتیک به منظور شکستن فضای تحریم های آمریکا وجود دارد. اما با این وصف من معتقدم اکنون بهترین فرصتی است که آقای محمدجواد ظریف سلسله مقالات و یادداشت هایی را در روزنامهها و مجلات آمریکایی منتشر کند تا بتواند فضای افکار عمومی و رسانهای و بخشی از فضای سیاسی ایالات متحده آمریکا را برای شکستن فضای تحریم های دونالد ترامپ بسیج کند. باید گفت و گوهای مجازی و اینترنتی با شبکه های آمریکایی و اروپایی از سوی شخص وزیر امور خارجه در دستور کار قرار گیرد. ما چاره ای جز ایجاد یک جریان رسانهای قوی در داخل اروپا و آمریکا نداریم. به خصوص که اکنون فضای رسانه ای و موج انتقادات علیه دونالد ترامپ به واسطه مدیریت ناکارآمد او بهترین فرصت را پیش روی محمد جواد ظریف و جمهوری اسلامی ایران قرار داده است، البته به شرط آنکه جریان های سیاسی داخلی اجازه عمل به شخص محمد جواد ظریف بدهند.
در سایه تحلیل شما اگر شیوع کرونا یک فرصت مغتنم دیپلماتیک را برای شکستن فضای تحریمهای ایالات متحده آمریکا ضد ایران به تهران داده در آن سو نیز باید عنوان کرد که همین شروع کرونا قطعاً یک برگ برنده طلایی را برای دونالد ترامپ در پیگیری اهداف و منافع خود ضد جمهوری اسلامی ایران داده است. چرا که قطعاً فضای ناامید کننده اقتصادی دوران پساکرونا برای ایران، بهترین و ایده آل ترین شرایطی است که می تواند بیشتر تحریمهای ایالات متحده آمریکا و شخص را مثمر ثمر کند. حال به نظر شما اکنون تهران موفق به استفاده بهینه تر از این فرصت شیوع کرونا خواهد بود و یا واشنگتن؟
همانگونه که تبعات مخرب جنگ جهانی دوم سبب شد برخی از کشورها در بازسازی اقتصادی خود با مشکل همراه شوند و این تاخیر موجب شد تا دهه ها این کشورها در مناسبات دیپلماتیک جهانی وزن سیاسی خود را از دست دهند و به حاشیه روند، اکنون دونالد ترامپ و ساختار سیاسی در ایالات متحده آمریکا سعی دارد مشابه همین سناریو را در خصوص ایران در دوران پساکرونا اعمال کند. چون احیای ایران در سایه مجموعه شرایط ناشی از اعمال تحریمهای یکجانبه، ظالمانه تقریباً بیسابقه ضد مردم ایران، چالشها و مشکلات معیشتی ناشی از بحران سوء مدیریت دولتی و فرادولتی، کسری بودجه، امکان شکل گیری اعتراضات گسترده داخلی در دوران پساکرونا غیر ممکن است. بنابراین دونالد ترامپ سعی دارد مجموعه این شرایط و چالش ها را برای کشور ما پررنگ تر کند تا ایران در دوران پساکرونا نتواند کمر راست کند. بنابراین تشدید فشارهای حداکثری ضد ایران در دوران شیوع کرونا بهترین سناریو برای دونالد ترامپ خواهد بود. البته در این بین به نظر میرسد که مایک پمپئو، وزیر امور خارجه نقش پلیس خوب را بازی می کند. چرا که وی دائما عنوان می کند آمریکا انتقال دارو اقلام بهداشتی به ایران را در زمره تحریمهای خود قرار نمی دهد. اما در آن سو برخی چالش ها و مواضع معناداری مانند استفاده از منابعی چون ستاد اجرایی فرمان امام، آستان قدس رضوی، بنیاد مستضعفان، داراییهای زیر نظر رهبری در دیگر نهادها و دیگر مسائل را مطرح می کنند تا بتوانند چالشها و اختلافات اجتماعی، سیاسی و امنیتی را در این دوران و دوران پساکرونا پررنگ تر کنند. از طرف دیگر مقامات آمریکایی با این دست مواضع سعی دارند سرمایه اجتماعی در جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار دهند. چون واشنگتن این احتمال را میدهد که دولت با استقراض از صندوق توسعه ملی و برخی منابع داخلی بتواند دوران شیوع کرونا را پشت سر بگذارد، اما مدیریت اقتصادی دوران پساکرونا به منابع بسیار جدی نیاز دارد که دونالد ترامپ مانع از تحقق آنها در خارج از مرزهای کشور است. بنابراین کاخ سفید سعی دارد با پیگری تلاش های خود برای عدم بازسازی اقتصاد کشور در دوران پساکرونا و همچنین از بین بردن سرمایههای اجتماعی مانع از احیای جمهوری اسلامی ایران در این دوران (دوران پساکرونا) شود. پس یقین ما بعد از عبور از بحران بهداشتی کرونا احتمالا تابستان، پاییز و زمستان بسیار حساس و ملتهبی در سال ۹۹ پیش رو خواهیم داشت.
پس تلاشهای کاخ سفید برای ممانعت از پرداخت وام ۵ میلیارد دلاری صندوق بینالمللی پول و یا احتمالاً تلاش های آتی برای جلوگیری از انتقال یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار از سرمایه های بلوکه شده ایران در بانک «کلیر استریم لوکزامبورگ» پس از موفقیت حقوقی تهران در پرونده انتقال داراییهای مسدود شده ایران به آمریکا برای پرداخت به خانوادههای قربانیان حملات یازدهم سپتامبر جزء اقداماتی باشد که کاخ سفید برای عدم احیای ایران در دوران پساکرونا خواهد داشت؟
قطعاً این اقدامات در دستور کار کاخ سفید خواهد بود، چرا که دونالد ترامپ و مجموعه مقامات کاخ سفید معتقدند دوران طلایی پسا کرونا بهترین شرایطی است که می تواند ایران را به مرز ورشکستگی اقتصادی و از هم پاشی درونی بکشاند. بنابراین به موازات پررنگ کردن اختلافات درونی، تعمیق گسل ها و چند دستگی های سیاسی، تحریک جامعه برای شورش، اعتراض و انتقاد گسترده و فراگیر و مطرح کردن مواضعی ضد برخی نهادهای منتسب به رهبری و دیگر اقدامات به دنبال عدم تحقق درآمدها و منابع نقدی ایران در خارج از مرزها خواهد بود تا دست ایران برای مدیریت اقتصادی در دوران پسا کرونا بسته باشد. این یک فرصت بی بدیلی است که آمریکا به هیچ وجه از این فرصت نخواهد گذشت.
نظر شما :