تهران در دو راهی!
بهترین سناریو برای ایران کدام است؟
دیپلماسی ایرانی – بازپس گیری درخواست یک طرف ترامپ مبنی بر فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای شورای امنیت، پذیرش پیشنهاد طرف های اروپایی حاضر در توافق هسته ای برای بازگشت به مذاکرات برجامی و در نهایت کاهش محدودیتهای تردد دیپلماتهای ایرانی مستقر در نیویورک، سه اقدامی بود که دولت بایدن پنج شنبه هفته گذشته در دستور کار قرار داد. حال در برابر این سه گام شاهد شکل گیری یک فضای دو گانه در حوزه سیاسی و دیپلماتیک هستیم. از یک طرف برخی معتقدند باید در برابر این گام های مثبت ایالات متحده، ایران هم اقدام لازم و واکنش مثبتی را پی بگیرد، اما در مقابل هستند کسانی که این سه گام را سه گام فریبنده، ذیل یک تله دیپلماتیک برای خودداری ایران از اقدام پنجم اسفند مبنی بر توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی می دانند. لذا تا زمان لغو عملی تحریم ها از سوی دولت بایدن باید سیاست کنونی تهران ادامه پیدا کند. دیپلماسی ایرانی برای بررسی بیشتر فضای سیاسی و دیپلماتیک کنونی و این که واکنش مناسب ایران چه باید باشد، گفت وگویی را با احد رضایان قیه باشی، پژوهشگر پسادکترای آینده پژوهی دانشگاه تهران و کارشناس مسائل بینالملل پی گرفته است که در ادامه میخوانید:
ریچارد میلز، سرپرست نمایندگی آمریکا در سازمان ملل متحد روز پنجشنبه هفته گذشته با ارسال نامهای به رئیس شورای امنیت سازمان ملل متحد خواستار کنار گذاشتن نامه ۳۰ و ۳۱ مرداد و ۳۱ شهریور ماه ۱۳۹۹ آمریکا مبنی بر فعال کردن یک طرفه مکانیسم ماشه در دولت دونالد ترامپ شد. ذیل این نامه از نظر ایالات متحده اقدامات مقرر شده در بندهای ۷ و ۸ و همچنین ۱۶ تا ۲۰ قطعنامه ۲۲۳۱ همچنان موثر است و مفاد قطعنامه های ۱۶۹۶ (۲۰۰۶) ، ۱۷۳۷ (۲۰۰۶) ، ۱۷۴۷ (۲۰۰۷) ، ۱۸۰۳ (۲۰۰۸) ، ۱۸۳۵ (۲۰۰۸) و ۱۹۲۹ (۲۰۱۰) که با قطعنامه ۲۲۳۱ خاتمه یافتند، همچنان پایان یافتهاند. میلز در نامه جداگانه ای به نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد اطلاع داده محدودیتهای تردد اعمالشده علیه دیپلماتهای ایران در نیویورک کاهش خواهند یافت. اینها علاوه بر آن است که دولت بایدن پیشنهاد اروپایی ها در خصوص پیوستن به مذاکرات برجامی که اکنون در قالب ۱+۴ برگزار می شود را پذیرقفته است تا این گفت وگوها مجددا به ۱+۵ باز گردد. با برداشته شدن این سه گام اکنون فضای سیاسی و دیپلماتیک متوجه واکنش جمهوری اسلامی ایران، آن هم در آستانه اقدام پنجم اسفندماه مبنی بر توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی است. در این راستا برخی از کارشناسان و تحلیلگران معتقدند که باید در مقابل این گام های واشنگتن واکنش مثبت و مناسبی از سوی تهران در دستور کار قرار گیرد، اما در مقابل بسیاری هم بر این باورند که این گام ها، نه تنها گام های موثر برای احیای برجام نیستند، بلکه اقداماتی نمادین و فریبنده برای بازداری ایران از اقدام پنجم اسفند ماه است.لذا تا زمان برداشته شدن تحریم ها از سوی آمریکا، ایران از هیچ کدام از اقدامات کاهش تعهدات برجامی خود باز نخواهد گشت. پیرو این نکات و از دیدگاه شما بهترین سناریو برای جمهوری اسلامی ایران چیست؟ آیا تهران در برابر اقدامات دولت بایدن باید واکنش مثبتی از خود نشان دهد و یا تنها در صورت لغو تحریم هاست که می توان این مهم را متصور بود که ایران به تعهدات برجامی خود بازگردد؟
چنانی که در مصاحبه های قبلی با دیپلماسی ایرانی عنوان داشتم به دلیل اشراف، آشنایی و سال ها تجربه جو بایدن در عرصه سیاست خارجی و دیپلماسی کار جمهوری اسلامی ایران در دولت جدید ایالات متحده آمریکا بسیار سخت تر و پیچیده تر خواهد شد. لذا در خصوص این سه گامی که پنجشنبه هفته گذشته توسط دولت جو بایدن اعمال شد باید این نکته مهم را خاطر نشان کرد که بایدن با این سه گام به دنبال یک تصویرسازی مثبت و مناسب از ایالات متحده آمریکا در عرصه جهانی پیرامون توافق هسته ای است. به عبارت دقیق تر این تحرکات و فعالیت های دیپلماتیک اخیر واشنگتن از دو جنبه دارای اهمیت است. بایدن ضمن پاک کردن تصویر مخرب ایالات متحده به واسطه اقدامات خلاف عرف دیپلماتیک و حقوق بین الملل در دولت دونالد ترامپ به دنبال نشان دادن چهره ای مثبت از آمریکاست، از طرف دیگر با این اقدامات دولت بایدن سعی دارد توپ را در زمین جمهوری اسلامی ایران بیندازد. بنابراین از نگاه من سناریوی مطلوب و مثبت آن است که در مواجهه با این گام هایی که دولت بایدن در پنجشنبه هفته گذشته برداشته است ایران هم واکنش مثبت خود را داشته باشد تا بتواند به موازات ایالات متحده آمریکا چهره ای مثبت از خود نشان دهد. چون در صورت پافشاری بر این مهم که تنها با لغو تحریمهاست ایران از اقدامات کاهش تعهدات برجامی خود بازخواهد گشت یا توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را از دستور کار خارج خواهد کرد، میتواند علاوه بر فرصت سوزی ها و عدم شکلگیری بستر مناسب برای مذاکره به منظور احیای برجام، فضای لازم را برای تخریب بسترهای حداقلی کنونی هم فراهم کند، به خصوص اینکه مخالفان برجامی، هم در داخل ایالات متحده آمریکا و هم در سطح منطقه به شدت خواهان تداوم شرایط کنونی و اعمال سیاست فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران هستند.
لذا جو بایدن با یک هوشمندی سیاسی و دیپلماتیک در سایه برداشتن این سه گام ضمن اینکه حساسیت مخالفان برجامی را برنینگیخت، از آن طرف سعی می کند شرایط را در راستای منافع ایالات متحده آمریکا پیش ببرد. البته با وجود مخالفت ۱۲۰ عضو جمهوری خواه کنگره ایالات متحده آمریکا و نامه ۶ سناتور دموکرات، جو بایدن درخواست یک طرفه دولت ترامپ برای فعال کردن مکانیسم ماشه را پس گرفت و از آمادگی خود برای بازگشت به برجام و مذاکره با ایران سخن گفت، این اقدام کمی نیست. بنابراین اگر ما این فرصت ها را از دست بدهیم قطعاً با دست خود فضای لازم برای اوج گیری فعالیت های مخالفان برجامی را شکل خواهیم داد. نباید فراموش کنیم که علاوه بر جریان جمهوری خواه و برخی از اعضای رادیکال دموکرات ما با فعالیتهای مخرب لابیهای صهیونیستی و سعودی هم مواجه هستیم که به هیچ وجه خواهان احیای برجام و لغو تحریمهای ایران نیستند. در چنین فضای سخت و علیرغم تمام این مخالفت ها و فشارهاست که دولت بایدن این گام ها را برداشته است. پس بدیهی است که ایران هم باید واکنش مثبت و مناسب را انجام دهد تا دولت بایدن انگیزه لازم برای برداشتن گامهای بعدی را داشته باشد. ما نباید این نکته مهم را از یاد ببریم که کشور در شرایط مناسب اقتصادی، معیشتی، اجتماعی و بهداشت و سلامت به واسطه تداوم شیوع کرونا قرار ندارد، آن هم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری. پس ادامه پیدا کردن شرایط کنونی در حوزه برجام بیش از آنکه به ضرر آمریکا باشد قطعاً علیه منافع جمهوری اسلامی ایران است. چون بیشترین فشار بر روی مردم کشور قرار دارد. بنابراین اگر اقدامات و واکنشهای مناسب در برابر تحرکات دولت بایدن شکل بگیرد میتواند یک فضای مثبت دیپلماتیک را به وجود آورد و این فضای مثبت حداقلی، امیدی را در جامعه پدید می آورد که می تواند باعث تعدیل برخی از چالش ها، مشکلات و بحران ها شود. ما نباید به واسطه پافشاری بر برخی مسائل، ولو آن که حق با ایران است خود را از فرصت های پیش رو محروم کنیم. بنابراین من این احتمال را می دهم که در پنجم اسفند ماه ایران یا از توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی منصرف خواهد شد یا اگر این اقدام را عملیاتی کند به صورت نمادین خواهد بود. اینها علاوه بر آن است که این احتمال هم وجود دارد که تهران یکی از پنج گام کاهش تعهدات برجامی که سال گذشته توسط دولت برداشته شد را به حالت قبل از ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ بازگرداند.
ولی به نظر میرسد که این نکته شما در بستر شرایط واقعی کنونی در داخل کشور بسیار بعید است. شما این گونه تصور نمی کنید؟
به هرحال جو بایدن با وجود تمام مخالفت و به رغم تمام فعالیتها، تلاشهای و تحرکات دیپلماتیک مخرب مخالفان احیای برجام پنجشنبه هفته گذشته سه گام مثبت را بر داشته است که علاوه بر تصویرسازی مثبت از آمریکا توپ را در زمین انداخته است. من نمی گویم که تمام گام های کاهش تعهدات برجامی که سال گذشته برداشته شد را در واکنش به این سه گام لغو کنیم. اما قطعاً باید ایران واکنش مثبتی را در دستور کار قرار دهد تا ذیل آن، ایران هم به موازات یک تصویرسازی مثبت و مناسب سیاسی، دیپلماتیک و رسانه ای از خود به جهان دوباره توپ را در زمین آمریکا بیندازد. اتفاقا من معتقدم این اقدامات باید به شورای امنیت، سازمان ملل و به آژانس بینالمللی انرژی اتمی منعکس شود و گزارش های آن رسانه ای شود. اگر این اقدامات در دستور کار قرار نگیرد ضمن نشان دادن چهره ای مخرب از ایران باعث خواهد شد که تهران از هدف غایی خود برای رسیدن به این منافع برجام ای باز بماند. یعنی قطعاً پافشاری و لجاجت سیاسی و دیپلماتیک بر لغو تحریم ها به عنوان تنها پیش شرط به منظور بازگشت از اقدامات کاهش تعهدات برجامی، نه تنها باعث لغو این تحریم ها نخواهد شد بلکه آمریکا و دیگر اعضای برجامی در یک اجماع در برابر ایران قرار خواهند گرفت و فشارهای بیشتری به تهران وارد کرد. همان گونه که اشاره کردم و دوباره بر آن تأکید دارم این ایران است که اکنون در فشار قرار دارد، نه آمریکا و اروپایی ها.
به فضای داخلی کشور اشاره داشتید. آیا با وجود مجلس یازدهم و نیم نگاهی که جریان سیاسی غالب در این مجلس برای تصرف کرسی پاستور دارد میتوان امیدی به احیای برجام در دولت حسن روحانی تا قبل از انتخابات ۱۴۰۰ داشت. چرا که به باور بسیاری اگر در دولت روحانی، فضا به سمت احیای برجام پیش رود می تواند یک برگ برنده را در اختیار جریان همسو با دولت در آستانه انتخابات قرار دارد. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
من تصور نمی کنم که مجلس یازدهم بتواند بازیگر موثری در حوزه جدی مانند سیاست خارجی باشد. خصوصا که مبانی و اصول دیپلماسی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، نه توسط دولت و نه توسط مجلس تعیین می شود، بلکه تعیین راهبردهای دیپلماتیک ایران در حیطه اختیارات رهبری است. بنابراین اگر در نهایت حاکمیت به این باور و ارزیابی برسد که احیای برجام به نفع کشور است، مجلس نمی تواند اقدام کارشکنانه ای، ولو با اهداف انتخاباتی داشته باشد. ضمن اینکه نباید فراموش کنیم که سال هاست مجلس از توان تاثیرگذاری لازم در عرصه های مختلف برخوردار نیست.
اما برخلاف همین نکته پایانی شما مجلس یازدهم با مصوبه جنجالی خود موسوم به اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها نشان داد که پارلمان، نمایندگان مجلس و قوه مقننه میتوانند در در عرصه سیاست خارجی اثرگذار باشند؟
اشتباه نکنید اقدام مجلس یازدهم اتفاقا در راستای فضای سیاسی بود که در کشور شکل گرفت. ما سال گذشته شاهد برداشته شدن پنج گام کاهش تعهدات برجامی از سوی دولت بودیم. چرا؟ چون حاکمیت به این باور رسیده بود که در برابر اقدامات مخرب دولت دونالد ترامپ مبنی بر خروج از برجام، احیای تحریمها، اعمال سیاست فشار حداکثری و نیز بدعهدی اروپاییها باید اقدامات عملی مناسب در دستور کار قرار گیرد. پس اگر می بینید که مجلس شورای اسلامی مصوبه ای به نام اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها را در دستور کار خود قرار داده ناشی از همان ارزیابی حاکمیت و نظام در خصوص برجام است. اکنون هم با تغییر دولت در ایالات متحده آمریکا و تغییر لحن سیاسی و دیپلماتیک دولت مستقر در این کشور اگر تهران امیدی به برجام داشته باشد مجلس یازدهم نمیتواند مهره و یا مانعی برای رسیدن به این مهم باشد چون تعیین اصول سیایست خارجی در حیطه اختیارات نمایندگان نیست.
همان گونه که بیان شد یکی از سه گام مهمی که جو بایدن در قبال برجام برداشته است، پذیرش پیشنهاد اروپایی ها برای حضور در مذاکرات ایران با طرف های برجامی است که اکنون در قالب ۱+۴ برگزار می شود. به واقع هدف یا اهداف اروپایی ها از طرح این پیشنهاد چیست؟ آیا ایالات متحده آمریکا با پذیرش این پیشنهاد سعی دارد بدون صرف هزینه در قالب بازگشت رسمی به برجام، لغو تحریم ها و کنار گذاشتن سیاست فشار حداکثری به دنبال آن است که به عنوان یک عضو مهمان در مذاکرات برجامی، ۱+۴ را به ۱+۵ بازگرداند، هر چند که سعید خطیب زاده، سخنگوی دستگاه سیاست خارجی کشور تنها راه بازگشت آمریکا به طرف های برجامی را لغو تحریم ها عنوان کرده است، در غیر این صورت هیچ گاه ۱+۴ به ۱+۵ تبدیل نخواهد شد؟
من معتقدم هیچ بازیگری به اندازه کشورهای اروپایی با محوریت آلمان، فرانسه و انگلستان به عنوان اعضای اروپایی برجام شناخت دقیق و واقع بینانه ای از سیاستهای ایالات متحده آمریکا ندارند. بنابراین اروپایی ها سعی دارند آمریکا را دوباره به چرخه سیاسی و دیپلماتیک برجامی بازگردانند. به همین دلیل است که جو بایدن عملاً مدیریت دیپلماتیک برجام را به اروپایی ها سپرده و پیشنهاد برلین، پاریس و لندن را برای بازگشت آمریکا به میز مذاکرات برجامی پذیرفته است. البته در این میان باید این نکته را اشاره کرد که اگرچه در دوره دونالد ترامپ، این ایالات متحده بود که با نقش آفرینی پلیس بد به دنبال فشار بر ایران بود، اما در یک تقسیم وظایف، آمریکا نقش پلیس خوب را به اروپاییها سپرد تا مدیریت این تنش را بر عهده بگیرند که در نهایت مانع از خروج ایران از برجام و نابودی توافق هستهای شود. یعنی در همان زمان که دولت دونالد ترامپ با خروج از برجام، احیای تحریمها و پیگیری سیاست فشار حداکثری بیشترین لطمه و آسیب اقتصادی، تجاری و دیپلماتیک را به ایران وارد کرد، اروپایی ها با بازی های سیاسی و لفاظی های دیپلماتیک خود سعی کردند مانع از اقدامات انتحاری ایران شوند و تهران را کماکان در برجام نگه دارند. اکنون که بایدن روی کار آمده است به نظر میرسد فضا برعکس شده و این بار ایالات متحده آمریکا نقش پلیس خوب را بازی میکند و اروپایی ها نیز با مدیریت تنش به دنبال بازی پلیس بد هستند تا خواستههای حداکثری و منافع خود را در برابر ایران پی بگیرند. در اینجا لازم به ذکر است که در بین خود سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلستان به عنوان اعضای اروپایی برجام نیز یک تقسیم وظایف شکل گرفته است. به این معنا که آلمان در کنار ایالات متحده آمریکا قرار می گیرد تا بتواند با مواضع منعطف تر نقش بازیگر رابط را ایفا کند، اما فرانسه و انگلستان با اتخاذ مواضع رادیکال، ذیل مطرح کردن توان موشکی و دفاعی و نیز نفوذ منطقهای ایران در خاورمیانه اهداف خود را پی بگیرند.
آیا ذیل تحلیل شما می توان اینگونه نتیجه گرفت که اروپایی ها اکنون وزن دیپلماتیک بیشتری از آمریکایی ها پیدا کرده اند؟
خیر اینگونه نیست. چون جو بایدن با هوشمندی سیاسی و دیپلماتیک خود سعی دارد اروپایی ها را در جبهه اول برجام قرار دهد. در این شرایط اروپایی ها هم با همان اشرافی که به سیاست خارجی آمریکا دارند بیشترین بهره برداری را از فضای سیاسی و دیپلماتیک کنونی در راستای تحقق اهداف و منافع خود دارند که لزوماً منافع و اهداف اروپایی ها همپوشانی با اهداف آمریکا ندارد. در نتیجه نمی توان عنوان داشت اکنون وزن سیاسی و دیپلماتیک اروپایی ها بیشتر از ایالات متحده آمریکاست. اتفاقا به همین دلیل است که طی سه روز گذشته برخی از دیپلمات های اروپایی در مواضع خود انتقادات جدی به سه گام پنجشنبه هفته پیش جو بایدن داشتند. چرا که معتقدند آمریکا با این سه گام خود باعث شده است ایران با یک نگاهی رو به جلو به کمتر از لغو تحریمها برای بازگشت از اقدامات کاهش تعهدات هستهای بسنده نکند.
نظر شما :