درس‌های آموخته شده و استراتژی‌های بازدارندگی آینده

تحولات دکترین امنیتی اسرائیل پس از جنگ ایران

۱۱ آذر ۱۴۰۴ | ۲۰:۰۰ کد : ۲۰۳۶۵۵۲ اخبار اصلی خاورمیانه
این مقاله این تحولات را از طریق یک روش‌شناسی مقایسه‌ای که گفتمان نظامی اسرائیل را با ارزیابی‌های میدانی ترکیب می‌کند، تجزیه و تحلیل می‌کند و پیامدهای آنها را برای محیط منطقه‌ای پیش‌بینی می‌کند.
تحولات دکترین امنیتی اسرائیل پس از جنگ ایران

نویسنده: امیر مخول

دیپلماسی ایرانی: اظهارات مقامات نظامی و امنیتی اسرائیل – همراه با تحولات میدانی در لبنان، سوریه و کرانه باختری – نشان دهنده تغییر ساختاری در دکترین امنیتی اسرائیل در دوره پس از جنگ اسرائیل و ایران، پس از پیامدهای شکست ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و جنگ چند جبهه‌ای است. این شاخص‌ها، فرمول‌بندی جامع مفاهیم نظامی، ارکان بازدارندگی و چارچوب‌های عملیاتی را نشان می‌دهند. آنها نشان‌دهنده تغییر از استراتژی‌های مهار و بازدارندگی متقابل به سمت رویکردهای تهاجمی‌تر و پیشگیرانه‌تر با تمرکز بر تخریب پیشگیرانه، تغییر شکل عمق درگیری و تلاش برای تحمیل یک جنگ فرسایشی یک طرفه و مداوم بدون برانگیختن واکنش‌ها هستند.

اول؛ پیامدهای استراتژیک اظهارات نظامی اسرائیل

۱. «جسارت» ایران و تغییر درک از تهدید

بواز لوی، مدیرعامل صنایع هوافضای اسرائیل، در کنفرانس UVID2025 اظهار داشت که «بزرگترین شگفتی نه فناوری، بلکه رفتاری بود» و به تمایل ایران برای پرتاب «حجم بی‌سابقه‌ای از موشک‌ها به قلب اسرائیل» اشاره کرد.

این ارزیابی نشان‌دهنده تغییر عمده در درک اسرائیل از خطرات ایران است – نه صرفاً به عنوان یک تهدید فناوری، بلکه به عنوان گواهی بر آمادگی ایران برای درگیر شدن در یک رویارویی مستقیم پرهزینه در اعماق اسرائیل.

بر اساس این برداشت، اسرائیل اولویت خود را به افزایش قابلیت‌های دفاع موشکی، به ویژه سیستم‌های پیشرفته Arrow-4 و Arrow-5 که با همکاری نزدیک با ایالات متحده توسعه یافته‌اند، می‌دهد.

۲. ارزیابی INSS: فرصت‌های استراتژیک از دست رفته و قدرت رو به افزایش حزب‌الله

تامیر هیمن، مدیر موسسه مطالعات امنیت ملی (INSS)، استدلال می‌کند که اسرائیل همچنان «فرصت‌های استراتژیک» را از دست می‌دهد، به ویژه فرصت‌هایی که می‌تواند پس از آتش‌بس، تجدید تسلیحات حزب‌الله را متوقف کند.

دیدگاه او بر یک معادله دوگانه استوار است:

اگر حزب‌الله به پیشرفت قابلیت‌های خود با سرعتی بیشتر از آنچه اسرائیل می‌تواند آنها را از بین ببرد، ادامه دهد، اسرائیل با دو گزینه روبرو خواهد بود: سازگاری با قدرت رو به افزایش حزب‌الله یا آغاز یک جنگ جدید.

هایمن می‌افزاید که از دید اسرائیل، «سلطه جهادی با حمایت ترکیه» می‌تواند کمتر از «هژمونی ایرانی که حزب‌الله را تقویت می‌کند» تهدیدآمیز باشد.

این اظهارات، رفتار نظامی اسرائیل در لبنان و سوریه را شکل می‌دهد و این دیدگاه اسرائیل را تقویت می‌کند که تهدید اصلی شمال، محور ایران – حزب‌الله است.

دوم؛ تحولات میدانی در رفتار نظامی اسرائیل

۱.  از مهار به «پایان مهار»: دکترین خنثی‌سازی پیشگیرانه

عملیات‌های اسرائیل در جنوب لبنان نشان‌دهنده تغییر از مهار و بازدارندگی متقابل به دکترین خنثی‌سازی پیشگیرانه تهدیدها قبل از به بلوغ رسیدن آنهاست. این رویکرد مبتنی بر موارد زیر است:

گسترش دامنه اقدام نظامی برای شامل کردن تهدیدهای بالقوه نه فقط بالفعل.

توسعه اطلاعات عملیاتی با قابلیت‌های «فرامرزی»، که مستلزم هماهنگی پیچیده با ایالات متحده، بریتانیا و آلمان است.

هدف قرار دادن زیرساخت‌های فرماندهی و کنترل در عمق بیشتر لبنان، نه فقط در نزدیکی مرز.

هدف، از بین بردن ظرفیت نظامی حزب‌الله قبل از تبدیل شدن آن به یک تهدید استراتژیک است.

سوم؛ تأثیر ۷ اکتبر: بازسازی چارچوب مرجع امنیتی

شکست ۷ اکتبر ۲۰۲۳ برای اسرائیل نقطه عطف تعیین‌کننده‌ای را رقم زد. «جلوگیری از ۷ اکتبر دیگر» اکنون تمام سیاست‌های امنیتی را در راستای مفهوم «اسرائیل اسپارتی» نتانیاهو شکل می‌دهد که شامل موارد زیر است:

- نظامی‌سازی جامعه و اقتصاد

- اولویت دادن به رویکردهای امنیتی بر راه‌حل‌های سیاسی

- گسترش اقدامات پیشگیرانه بر مدیریت درگیری

در این زمینه، اسرائیل در حال اجرای پروژه «شرق جدید» در سرزمین‌های اشغالی سوریه است – یک سیستم پیشرفته از استحکامات که توسط نظارت مبتنی بر هوش مصنوعی در پنج موقعیت مقدم پشتیبانی می‌شود – تا هرگونه مانور یا نفوذ به سمت ارتفاعات جولان اشغالی را مسدود کند.

اسرائیل همچنین نه سایت عملیاتی جدید ایجاد کرده است که تغییر به سمت حضور نظامی پایدار را تقویت می‌کند.

چهارم؛ جنوب لبنان: ایجاد یک منطقه حائل بالفعل

استقرار اسرائیل در جنوب لبنان رویکردی سیستماتیک را نشان می‌دهد که با هدف موارد زیر انجام می‌شود:

- ایجاد شرایط عملیاتی برای یک منطقه حائل بالفعل بدون اعلام رسمی

- تحکیم پنج موقعیت عملیاتی اصلی

- هدف قرار دادن حومه جنوبی بیروت برای پیوند جغرافیای میدان نبرد با فشار استراتژیک

این اقدامات با هدف بازسازی بازدارندگی یکجانبه و در عین حال کاهش توانایی حزب‌الله برای مسلح کردن مجدد، مانور یا انجام واکنش‌های متناسب انجام می‌شود.

پنجم؛ تغییر کرانه باختری: از نظارت به انسداد استراتژیک

ارتش اسرائیل به بهانه جلوگیری از «عملیاتی دیگر از نوع ۷ اکتبر»، مدلی از کرانه باختری را اتخاذ کرده است که موارد زیر را شامل می‌شود:

-  جابه‌جایی مداوم پایگاه‌های نظامی (جنین، طولکرم)

- تعیین مناطق وسیع به عنوان مناطق نظامی بسته

- اعمال محدودیت‌های طولانی مدت برای جابجایی غیرنظامیان

- کشاندن نبرد به عمق دشمن از طریق عملیات پیشگیرانه در مقیاس بزرگ

این نشان دهنده پایان سیاست‌های سنتی مهار به نفع مدلی است که مبتنی بر کنترل کامل نظامی است.

ششم؛ جنگ پهپادی: شکل رویارویی بعدی

ارزیابی‌های اسرائیل نشان می‌دهد که جنگ‌های آینده حول پهپادهای تهاجمی و دفاعی خواهد چرخید و اسرائیل باید کل صحنه درگیری را به داخل خاک دشمن منتقل کند تا از حملات به عمق خود جلوگیری کند. بر این اساس، اسرائیل در حال بازتعریف دکترین مرزی خود پیرامون اصل «فاصله‌گیری پیشگیرانه از تهدیدات» به جای صرفاً رهگیری آنهاست.

تخلیه گسترده اخیر ساکنان شمال، به طور فزاینده‌ای در داخل اسرائیل به عنوان یک «اشتباه استراتژیک» تلقی می‌شود و ارتش را به سمت ایجاد مرزهای دفاعی عمیق‌تر سوق می‌دهد که از انتقال جنگ به جبهه داخلی جلوگیری می‌کند.

هفتم؛ از وابستگی به مشارکت: تحول در روابط ایالات متحده و اسرائیل

اسرائیل به دنبال تغییر از وابستگی یک‌جانبه به حمایت ایالات متحده به یک مشارکت استراتژیک سودمند متقابل است، به ویژه در: فناوری نظامی، دفاع موشکی و جنگ هوش مصنوعی

اسرائیل، توانایی رو به رشد فناوری ایران – که تا حدودی مبتنی بر فناوری چینی است – را به عنوان محرک اصلی تعمیق همکاری نظامی – فناوری ایالات متحده و اسرائیل و تضمین موقعیت پیشرفته در مسابقه جهانی برای برتری فناوری می‌داند.

نتیجه‌گیری:

دکترین امنیتی نوظهور اسرائیل با موارد زیر مشخص می‌شود:

- فقدان افق سیاسی، با رویکردهای نظامی که دیپلماسی را تحت الشعاع قرار می‌دهند، و ظهور روایت "اسرائیل اسپارتی".

- بازسازی بازدارندگی با انتقال جنگ به عمق دشمنان و جایگزینی بازدارندگی متقابل با بازدارندگی یک‌جانبه مبتنی بر برتری نظامی و فناوری. تبدیل جغرافیای اطراف به مناطق حائل ضمنی (جنوب لبنان، جولان و جنوب سوریه، بخش‌هایی از کرانه باختری و غزه).

- اتخاذ یک مدل جنگ چند جبهه‌ای، که مستلزم برتری ترکیبی فناوری – اطلاعاتی است که به طور مشترک با ایالات متحده توسعه یافته است. سرمایه‌گذاری سنگین در مجتمع نظامی-صنعتی به عنوان ضامن اصلی بازدارندگی پایدار و برتری کیفی.

بازسازی روابط با ایالات متحده از حمایت به مشارکت استراتژیک در برابر پیوند رو به رشد فناوری نظامی ایران و چین.

منبع: عرب پروگرس / تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱

کلید واژه ها: ایران اسرائیل ایران و اسرائیل جنگ ایران و اسرائیل حمله اسرائیل به ایران نظامی اسرائیل نظامی فناوری جنگ قدرت نظامی ایران قدرت نظامی اسرائیل ایران و چین امریکا و اسرائیل


نظر شما :