مصر پس از مبارک و چالش های پیش رو
ایران در سیاست خاورمیانهای خود تجدید نظر کند
دیپلماسی ایرانی: آنچه طی هفته گذشته در مصر رخ داد کودتای سفید بود که در معارضه با روند تحولات مردم سالاری و انقلاب بیداری مردم مصر در تناقض و تنافر بود؛ ولی به زعم من روند تحولات بر خلاف میل حامیان رژیم سابق رغم خواهد خورد.
منطقه خاورمیانه در یک دهه گذشته بیش از هر زمان دیگری تحولات عمیق و گسترده ای را از سر گذرانده است. یک دهه قبل در منطقه شاهد ترکیه ای با حاکمان نظامی مستبد، عراق تحت حکومت دیکتاتوری خشن صدام، تونس زیرسلطه بن علی با لائیسیته خشن خاص خود، مصر مملو از استبداد و تفرعن دوران مبارک، لیبی با حکومت عجیب و غربی قذافی و یمن زیر حکومت علی عبدالله صالح بودیم. امروز دیگر با هیچ کدام از این پدیده ها روبرو نیستیم و چیدمان قدرت در منطقه به شکل دیگری رقم خورده است. از سوی دیگر افغانستان و پاکستان نیز روندی دیگر به خود گرفته اند. نه از حکومت طالبان در افغانستان خبری هست و نه از ژنرال مشرف در پاکستان.
بنابراین با گذشت یک دهه از حوادث مهم و تاثیرگذار 11 سپتامبر امروز ما با جهان و منطقه دیگری روبرو هستیم. بدون شک روند تحولات منطقه تابعی از تحولات جهانی و نظام بین الملل بوده است و متقابلا تحولات منطقه نیز در نوع نگاه و باور ها هم در ترمینولوژی و متدلوژی آمریکا و اروپا تاثیر گذاشته است.
برخی از این تحولات به نفع ما و خواست قلبی و دیرین ما بوده و بعضی دیگر در تعارض و دوگانگی با نگاه و باور های اعتقادی و ملی وسنتی ما به پدیده ها بوده است. اما در مجموع پدیده هایی که در جهان سیاست در حال وقوع هستند امر مبارک و مستحسنی هستند. مردم به بیداری و مردمسالاری و صندوق رای به عنوان راه تعیین سرنوشت خویش نگاه می کنند و پدیده دین و دولت دچار دگرگونی های جدی شده است. چه کسانی که طرفدار حرکت های رادیکال و افراطی هستند، و چه اقطاب و مکتب های فکری که به مردم و مردم سالاری باور دارند، امروز به صندوق های رای نگاه می کنند. این منجر شده است که جامعه مدنی در منطقه شکل و شمایل جدید بگیرد. حتی در نظام های قبیله ای منطقه نیز این تحول به چشم می خورد. ما در منطقه با نظام های قبیله ای روبرو بوده ایم که نقش مردم را به هیچ انگاشته اند و مردم را رمه هایی دانسته اند که باید توسط آنها چوپانی و اداره شوند. لذا در مجموع تحولاتی که در یک دهه گذشته در منطقه رخ داده است به نفع نظام سیاسی ما و باوری بوده که انقلاب اسلامی برای ما به ارمغان آورده است و باید آن را به فال نیک گرفت.
عراقی که سالها تحت حکومت دیکتاتورهای کودتایی بوده است امروز تلاش می کند رویکردهای مردمسالارانه را تجربه کند. در ترکیه مجموعه مسلمانان خردگرا توانسته اند در مسیر و حرکتی دقیق و زیرکانه نظامیان را کنار بگذارند و الگویی جدید از نوع حکومت و نسبت بین دینداری و حکومت داری ارائه کنند. ما در این کشور مجموعه عاقلی می بینیم که مسیر به قدرت رسیدن را با عقل مشاطه و تدبیر یک سیاستمدار واقعی دنبال کرده اند و سنگر به سنگر فتح کرده اند تا توانسته اند به صورت کامل مستقر شوند.
در عین حال هنوز در منطقه نظام های استبدادی و پادشاهی نظر آنچه در عربستان سعودی وجود دارد هستیم که روز به روز جایگاه خود را در افکار عمومی منطقه و جهان از دست می دهند.
مصر نیز در حال تجربه این تحول است. علی رغم کودتای سفیدی که هفته گذشته در مصر صورت گرفته است با این حال روند حرکت تحولات سیاسی به این سمت است و این امر مبارک و میمونی است. رویکرد و نگرش انقلاب مردم مصر به تحولات اجتماعی است. تحولاتی که راه خود را از مسیر انتخابات می جوید. البته ناگفته پیداست از دامن انتخابات و تحولات اجتماعی بحران هم به وجود می آید. اما این بحران ها با تدبیر و عقل سیاسی قابل حل است و مردم مصر در حال تلاش برای برداشتن سنگ های پیش پای خود هستند.
اما مهم ترین سوال پیش روی این است که سیاست خارجی ما برای پیوند خود به خاورمیانه ای با این مختصات جدید چه استراتژی در نظر دارد؟ آیا اساسا سیاست خارجی ما حرفی برای احیای موقعیت منطقه ای ما دارد؟ ناگفته پیداست که براساس مقتضیات قدرت در منطقه، سه کشور ایران، ترکیه و مصر سه قدرت و بازیگر اصلی منطقه خاورمیانه و دنیای اسلام هستند. ترکیه استراتژی خود را تعیین کرده راه خود را یافته است و مصر با چالش های داخلی مواجه است. چالشهای داخلی مصر را با نگاهی کوتاه به وقایع چند هفته گذشته مصر می توان تشخیص داد. ارتش، کارگزان سابق، جامعه دو قطبی، تنوع های اجتماعی اخوان المسلیمن، قبطی ها و ... از جمله این چالش ها هستند.
حکومت طولانی مدت نظامیان در مصر یکی از مهم ترین چالش های داخلی مصر است. با این حال باید توجه داشت که در خود نظامیان نیز ما طبقات اجتماعی و فکری متفاوتی را شاهد هستیم. از درون همین نظامیان پدیده خالد اسلامبولی برخاست. بخش مهمی از تفکرات سیاسی مصر از درون این نظامیان بیرون آمده است. چه بسیار افرادی از نظامیان که به زندان رفته اند و پس از خروج از زندان غیرنظامی و مدنی شده اند و امروز در صحنه سیاسی مصر نقش آفریننند. بنابراین اینگونه نیست که نظامیان مصر فقط خود را در مناسبات خود و امریکا و مبارک تعریف کنند.
از یاد نبریم که یکی از مهم ترین دلایل سقوط مبارک عدم همراهی سازمان نظامی و ارتش با مبارک بود. اگر لحظات آخر همین سیستم نظامی موجود مصر با مبارک همراهی می کرد مصر دچار جنگ داخلی می شد. ولی عدم همکاری ساختار نظامی و ارتش مصر با نظام سیاسی مصر باعث کناره گیری مبارک شد. این که این اتفاق در در چه چارچوبی شکل گرفت و آیا تحت تاثیر مذاکرات با آمریکا بود و یا در گفتگو با جوانان 6 آوریل و ... بحث دیگری است. اما مسئله مهم این است که نظامیان مصر در دویست سال گذشته از زمان پاشا نقش سیاسی داشته است. حضرت امام زمانی که وقتی قطع رابطه با مصر اتفاق افتاد به نظامیان مصر اشاره ای داشتند و خطاب به آنها فرمودند که "شما مردان آزاد سرزمین مصر هستید که نشان داده اید وطن پرست هستید و به دنبال این هستید که مصر حیات سیاسی خود را با عزت دنبال کند. از این سلطان جبار تبعیت نکنید." یعنی امام هم به این سازمان نظامی و رویکرد آن توجه داشت.
در بعد خارجی نیز مصر دچار چالش و بحران است. بحران اصلی مصر در سیاست خارجی، علاوه بر آمریکا و اسرائیل، با عربستان سعودی و کشورهای منطقه خواهد بود. یعنی رقبای سنتی و تاریخی مصر مهم ترین چالش های این کشور در سیاست خارجی هستند. قطعا مصر مستغنی و مستقل با مصر سازشگر با اسرائیل و دنباله رو آمریکا کاملا متفاوت و مایه نگرانی رقبای سنتی مصر است. مصر دارای هویت و ریشه های تاریخی و تمدنی است و مصر مستقل به دنبال این است که راه توسعه و امنیت را بپیماید. آرمان انقلاب اسلامی اقتدار و قدرت ممالک اسلامی و مواجهه با استعمار و نظام سلطه است. مصر مقتدر در آینده چالش نظام سلطه خواهد شد چرا که مصر منهای استبداد مبارک و تفرعن سیستم نو پادشاهی وی، مصر آزاد خواهد بود.
ایران و مصر دارای اشتراکات فرهنگی، تمدنی و تاریخی زیادی هستند. این اشتراکات امروز می تواند مبنای روابط دوجانبه قرار گیرد. ما در بحث جهانی شدن به لحاظ فر هنگی و سیاسی با مصرهمفکری داریم. علاوه بر این در موضوع مبارزه با تروریزم و رادیکالیزم همفکر هستیم. همچنین مبارزه با نظام سلطه و عدم دخالت آمریکا و اروپا در امور داخلی کشورهای اسلامی و منطقه از موضوعات دیگری است که می تواند مبنای روابط مشترک ما قرار گیرد. ایران و مصر ممکن است در مورد اسرائیل اختلافاتی داشته باشند ولی این اختلافات می تواند کاهش یابد. در عین حال ما در موضوع فلسطین و اقامه حکومت فلسطین با مصری ها همفکریم. همچنین ایران و مصر در موضوع مراجعه به آرای مردم اشتراک نظر دارند.
نظر شما :