ایران و عربستان در بستر تحولات خاورمیانه
چگونه می توان در روابط متعارض، همکاری ایجاد کرد؟
دکتر حسین علایی، فرمانده سابق نیروی دریایی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران، ضمن تشکر از حضار سخنرانی خود را این گونه آغاز کرد: موضوعی که قرار است امروز من درباره آن صحبت کنم بحث ایران و عربستان، تقابل یا همکاری است. بحث را با این سوال شروع می کنم که ماهیت رابطه ایران و عربستان در طول تاریخ تعاملی بوده یا تعارضی؟ و آن عواملی که باعث تعارض بوده اند کدامند؟
روابط ایران و عربستان همیشه تحت تاثیر چند مولفه اساسی بوده که گاهی عامل تعارض شده اند. این چهار مقوله اصلی را می توان به شرح ذیل مد نظر قرار داد:
1. ماهیت ایدئولوژیکی و فرهنگی
2. ماهیت ساختاری
3. رقابت های ممطقه ای
4. ژئوپلیتیک در حوزه نفت و خلیج فارس
در طول تاریخ ایران و عربستان همیشه مدافع دو اسلامی بودند که با هم رقابت داشتند و در تضاد بودند. عربستان از اسلام سنتی و سلفی حمایت کرده است در حالی که ایران مدافع اسلام شیعه بوده است. این مسئله باعث شده در طول تاریخ دو کشور با هم به مشکلاتی بر خورند. در عین حال، همین عامل گاهی هم باعث همکاری بوده است. ما نیاز داشته ایم که به مکه و مدینه سفر کنیم یا لازم می دانیم که روی بحث وحدت اسلامی تاکید داشته باشیم. بنابراین این عامل در مقاطعی باعث تعارض و در مقاطعی باعث همکاری بوده است. علاوه بر این عامل ایدئولوژیکی و فرهنگی، عامل دو نوع رفتار بوده است. عربستان منشا گروه هایی مانند القاعده بوده است که فکر دیگر را نمی پذیرند.
عامل بعدی، مسئله خلیج فارس و موقعیت ژئوپلیتکی بوده است. خلیج فارس مهم ترین منطقه ژئوپلیتیک جهان است. از این نظر که نفت و گاز عمده جهان در این منطقه قرار دارد و دو کشور تاثیر گذار در این منطقه ایران و عربستان بوده اند. امنیت این منطقه می تواند از طریق ایران و یا عربستان و با اتکا از ظرفیت های ایران و همکاری عربستان امنیت منطقه تامین شود. ظرفیت های ایران در این حوزه بیش از عربستان است. ساحل ایران در خلیج فارس بیش از دو برابر عربستان است. جزایر زیادی در سواحل ایران قرار دارند که از نظر امنیت سازی اهمیت فوق العاده ای دارند. اهمیت جزایر به حدی است که حتی می توان گفت علت این که گاهی مسئله ابوموسی و تنب بزرگ و تنب کوچک بیش از ظرفیت آن ها مطرح و روی آن ها تبلیغات انجام می شود، ظرفیت امنیت سازی این جزایر است. بنابراین در حوزه ژئوپلیتیک نفت این ایران و عربستان هستند که ظرفیت امنیت سازی یا نا امن سازی دارند. امریکایی ها از زمانی که ایران را از دست دادند، سیاست امنیت در خلیج فارس را بر عربستان متکی نکردند بلکه هزینه های زیادی خرج کردند و ناوگان نظامی به منطقه آورند.
مسئله دیگر ماهیت ساختاری است. از نظر ساختاری نوع نگاه ایران و عربستان به مقوله امنیت و مقوله روابط بین الملل متفاوت و متضاد است. عربستان ساختار امنیتی خود را بر اساس همکاری با امریکا تعریف کرده در حالی که ایران ساختار امنیتی خود را حرکت مستقل از امریکا تعریف کرده است. بنابراین برای تحلیل رفتار عربستان باید ملاحظات رفتاری امریکا را چه در خلیج فارس و چه در خاورمیانه مد نظر داشته باشیم. نمونه این مسئله در بحث فلسطین خود را نشان می دهد. عربستانی ها معتقدند که حقوق فلسطینی ها باید تامین شود اما در خطوطی که امریکایی ها تعیین می کنند حرکت می کنند. بر همین اساس عربستان از دولت خودگردان و فتح حمایت می کند. در حالی که ایران معتقد است که در فلسطین تنها با مقاومت می توان به نتیجه رسید.
بنابراین ماهیت ساختاری بسیار تاثیر گذار است. این اهمیت در شکل حکومت هم دیده می شود. عربستان معتقد است که شکل پادشاهی در کشورهای خلیج فارس باید حفظ شود وگرنه نفوذ ایران افزایش می یابد. در حالی که ایران معتقد است عمر نظام های پادشاهی رو به پایان است و کشورها باید به خواسته های مردم تن در دهند.
در طول تاریخ میان ایران و عربستان همواره رقابت وجود داشته و حوزه نفوذ دو کشور تعیین شده است. اولین حوزه رقابت های دو کشور را می توان خلیج فارس دانست. در مسئله امنیت خلیج فارس عربستان معتقد است امنیت خلیج فارس نباید به دست ایران باشد و حتی از طرح هایی که امنیت خلیج فارس را به صورت منطقه ای و با همکاری کشورهای منطقه مد نظر قرار می دهد استقبال نمی کند.
حوزه دیگر رقابتی که توسط عربستان تعریف شده است حوزه عربی ـ عجمی است. عربستان معتقد است ایران نباید در کشورهای حوزه عربی نقش تاثیر گذار داشته باشد. مسئله بحرین برای عربستان مسئله یک کشور نیست که مردم در آن معترض باشند. از نظر عربستان قیام مردم بحرین نباید هیچ گاه به نتیجه برسد. چرا که به نتیجه رسیدن این انقلاب به منزله فراهم شدن حوزه نفوذ برای ایران در این منطقه است و این مسئله روی عربستان تاثیر خواهد گذاشت. عربستانی ها برای این که بحرین را در حوزه امنیت ملی خود تعریف می کردند برای بحرین برنامه ریزی بلند مدت کرده اند. پل میان عربستان و بحرین در این حوزه قابل درک است. طرح اتحاد هم در همین زمینه قابل بحث است. عربستان معتقد است اگر در بحرین اتفاقی بیفتد نفوذ ایران در این حوزه افزایش پیدا می کند.
در سوریه نیز همین مسئله اتفاق افتاده است. عربستان به دنبال دموکراسی نیست. مسئله عربستان در سوریه حوزه نفوذ است. بر این اساس است که عربستان به دنبال تغییر ساختار در سوریه است. در لبنان نیز چنین چیزی دیده می شود. عربستان معتقد است اگر مسئله لبنان به دست ایران بیفتد بحث فلسطین هم به دست ایران می افتد. بنابراین عربستان سعی دارد که در حوزه سوریه ولبنان جلوی نفوذ هر چه بیشتر ایران را بگیرد.
با این که ماهیت تعارضی بر رفتار ایران و عربستان غالب بوده اما چون مسئله ایجاد ساختارهای امنیتی همیشه از سوی قدرت های فرامنطقه ای تعریف می شده، نوع نگاه این قدرت ها در روابط ایران و عربستان تاثیر گذار است. زمانی که امریکا تصمیم گرفت صدام را سرنگون کند، عربستان تمایل پیدا کرد که مسائل خود را با ایران حل کند.
اگر بخواهیم نگاهی اجمالی به روابط ایران و عربستان داشته باشیم خواهیم دید که در تمام دوران جنگ تحمیلی عربستان در حمایت از رژیم عراق حمایت کرد. در تمام حوزه های سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک عراق را پشتیبانی می کرد. در شرایط فعلی نیز مسئله ایران و عربستان، مسئله ایران و امریکا نیز هست. عربستان به دلیل رقابت منطقه ای با ایران به دنبال کاهش قدرت سیاسی و اقتصادی ایران نیز هست. بنابراین از همه ظرفیت هایی که برای تضعیف اقتصادی ایران باشد حمایت خواهند کرد. از همین منظر است که عربستان به روابط ایران و قدرت های اروپایی و امریکا با دیده نگرانی می نگرد.
اما سوال مهم در این زمینه این است که آیا این تعارض که در ماهیت روابط وجود دارد قابل مدیریت است یا خیر؟ به نظر می رسد این تعارض قابل مدیریت است و همکاری می تواند در حوزه های عیر تنش زا ایجاد شود. کما این که در دوران سازندگی و اصلاحات مسائلی که می توانست بسیار تنش زا باشد، مدیریت شد. باید به گونه ای برنامه ریزی کنیم که از عوامل اختلاف زا مانند نگاه به اسلام، مسئله نفت، ماهیت ژئوپلیتیکی، ساختار نگاه عربی ـ عجمی در حداقل ها عوامل همکاری ساز شوند./12
نظر شما :