فرانسه به دنبال نقش آفرینی در قفقاز با حمایت از ارمنستان
روسیه ممکن است نیاز به بازاندیشی در اهمیت بازیگران منطقه قفقاز جنوبی و ایجاد زمینه برای ائتلاف های جدید داشته باشد.
ادامه مطلبروسیه ممکن است نیاز به بازاندیشی در اهمیت بازیگران منطقه قفقاز جنوبی و ایجاد زمینه برای ائتلاف های جدید داشته باشد.
ادامه مطلباز دیدگاه آذربایجان، ادامه مسیر کنونی که با دولت حسن روحانی آغاز شده روش بهتری است. الهام علی اف، رئیس جمهوری آذربایجان در پیام تبریک خود به رئیسی بر همکاری های راهبردی دو کشور تاکید کرد. برخی از تحلیلگران در باکو این پیام را به عنوان دعوت از ایران برای تبدیل شدن به سهامدار نظم بعد از جنگ در قفقاز جنوبی تفسیر کردند.
ادامه مطلباز دکتر گئورگی دِرلوگویان که در حال حاضر در دانشگاه نیویورک در دوبی تدریس میکند، در مورد تحولات اخیر جنوب قفقاز دو مصاحبه منتشر شده است؛ نخست مصاحبه با لارن بالهورن از سوی نشریه ژاکوبن (۱۸ آوریل ۲۰۲۱) و دیگری نیز مصاحبهای با واژا تاوبِریدزه در نشریهٔ گرجستان امروز (۱۱ فوریه ۲۰۲۱) که در ادامهٔ مصاحبهٔ نخست میآید. این گفت وگو در مجله گفتگو منتشر شده که مدیرمسئول این نشریه در اختیار دیپلماسی ایرانی گذاشته است.
ادامه مطلبارمنستان اکنون در بحبوحه بحران شدید سیاسی قرار دارد و خود را برای انتخابات پارلمانی ژوئن ۲۰۲۱ آماده می کند. در فضای فعلی، روابط با ایران از مهمترین موضوعات مورد بحث در ارمنستان نیست. با این وجود، صرف نظر از نتایج، دولت جدید باید به طور جدی سیاست منطقه ای ارمنستان را برای مقابله با چالش ها و جلوگیری از از دست دادن حاکمیت ارمنستان بر منطقه سیونیک ارزیابی مجدد کند.
ادامه مطلبسفر اخیر محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه به دو کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان در روزهای ۲۵ و ۲۶ می ۲۰۲۱ میلادی (۴ و ۵ خرداد ۱۳۹۹) صرف نظر از شرایط حساس کنونی حاکم بر مناسبات دو کشور به ویژه تنشهای مرزی و اختلاف در تفسیر بند نهم موافقتنامه موافقتنامه آتش بس قرهباغ (کریدور نخجوان به جمهوری آذربایجان یا دالان زنگه زور) از نظر رویکرد متوازن ایران در منطقه قفقاز بسیار شایان توجه بود. این سفر که در ادامه سفر سال گذشته سید عباس عراقچی و محمد جواد ظریف به منطقه قفقاز صورت گرفت را باید «شکسته شدن تابوی سفر هم زمان به جمهوری آذربایجان و ارمنستان» دانست. متاسفانه پس از ناکامی ایران در عرصه میانجیگری در جنگ اول قرهباغ و کنارگذاشتن کشورمان از ترکیب گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا، رویکرد نسبتاً متوازن ایران در منطقه قفقاز کنار گذاشته شد. در نتیجه به تدریج سنتی نانوشته و البته غلط در عرصه سیاست خارجی ایران در منطقه قفقاز شکل گرفت که بین سفر مقامات ارشد کشورمان به ارمنستان و جمهوری آذربایجان باید فاصله زمانی معناداری ایجاد شود تا باعث ایجاد حساسیت و مخالفت احتمالی در این دو کشور نشود. این قاعده نانوشته که تقریباً به مدت سه دهه در سفر رئیس جمهور، وزیر امور خارجه، وزیران و سایر مقامات ارشد کشورمان به منطقه دنبال میشد، در واقعیت امر ملاحظاتی بود که با دست خودمان به سیاست خارجی ایران تحمیل شد و قدرت مانور و تحرک موثر را در بسیاری از مقاطع از کشورمان سلب کرد و حتی بعضاً فضایی را ایجاد کرد که برخی از کارشناسان، مقامات و به ویژه نمایندگان مجلس جمهوری آذربایجان و ارمنستان به انتقاد از سفر مقامات کشورمان به ایروان یا باکو برآیند. در راستای این رویکرد نامتوازن بود که با وجود مناسبات دیپلماتیک ایران با هر سه کشور ارمنستان، جمهوری آذربایجان و گرجستان که روسیه و ترکیه از این ظرفیت دیپلماتیک محروم هستند، هنوز هیچ رئیس جمهوری از ایران در سه دهه گذشته به طور هم زمان از باکو، تفلیس و ایروان دیدار نکرده است و بعد از سفر مرحوم هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور وقت ایران به تفلیس در آوریل ۱۹۹۵ میلادی و سفر میخائیل ساکاشویلی، رئیس جمهور وقت گرجستان به تهران در اوت ۲۰۰۴ میلادی، تا کنون دیداری میان روسای جمهور ایران و گرجستان در پایتختهای دو کشور صورت نگرفته است و در دولت حسن روحانی نیز، گرجستان در منطقه قفقاز جنوبی تنها کشوری است که رئیس جمهور ایران در هشت سال گذشته دیدار دو جانبهای با رئیس جمهور این کشور (گئورگی مارگولاشویلی، رئیس جمهور سابق و خانم سالومه زورابیشویلی، رئیس جمهور کنونی) در تهران یا تفلیس نداشته است. در حالی ایران از این ظرفیت بالقوه جغرافیایی و دیپلماتیک خود به صورت موثری بهره برداری نکرده است که کشورهای اروپایی و آمریکایی به دلیل عدم توانایی روسیه (قطع ارتباط با گرجستان) و ترکیه (قطع ارتباط با ارمنستان) در سه دهه گذشته در عرصه مدیریت مناسبات دیپلماتیک، رویکرد متوازنی را در پیش گرفتهاند و تقریباً تمامی رهبران و مقامات اروپایی و آمریکایی در سفر به منطقه قفقاز به صورت هم زمان به باکو، ایروان و تفلیس سفر میکنند که سفرهای منطقهای آنگلا مرکل (صدراعظم آلمان)، فرانسوا اولاند، سارکوزی و امانوئل ماکرون (روسای جمهور سابق و کنونی فرانسه)، سرجو ماتارلا (رئیس جمهوری ایتالیا)، جان بولتون (مشاور سابق امنیت ملی آمریکا) و حتی پاپ فرانسیس رهبر مسیحیان کاتولیک جهان به روشنی گویای این امر است. لذا اگر ایران درصدد اجرایی نمودن الگوی ۳+۳ (ارمنستان، آذربایجان، گرجستان + روسیه، ترکیه و ایران) در منطقه قفقاز است، مقدمه و پیش شرط آن حرکت به سمت الگوی ۱+۳ (ایران + جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان) خواهد بود. بنابراین، روندی که با سفر سید عباس عراقچی و محمد جواد ظریف در چند ماه اخیر در پیش گرفته شده است، مسیر عقلانی، درست و منطبق با رویکرد متوازن سیاست خارجی ایران در منطقه قفقاز است که باید از سوی سایر مقامات کشورمان ادامه پیدا کند. این امر باید تبدیل به یک سنت و رویه در رویکرد سیاست خارجی ایران در منطقه قفقاز تبدیل شود و با تغییر دولت ها در ایران نیز نباید تغییری در آن ایجاد شود که اگر این گونه شود، بازگشت به رویکرد غیر منطقی و نامتوازن گذشته خواهد بود. با عنایت به نکات و ملاحظات یاد شده، در یادداشت تحلیلی پیش رو کوشش خواهد شد شناخت و درک بهتری از الزامات و ضرورتهای رویکرد متوازن ایران در قبال سه کشور منطقه قفقاز جنوبی حاصل شود.
ادامه مطلباحسان رستگار در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: در کنار مسائل مختلف و اشتراکاتی که ایران و جمهوری آذربایجان با یکدیگر دارند که زمینه را برای گفت وگو و تبادل نظر بین دو کشور در سفر وزیر خارجه فراهم می کند، ظاهراً بالا گرفتن بحث ها درمورد تسریع در ایجاد راهرو زنگزور، بدون در نظر گرفتن منافع حیاتی ایران، از دیگر مسائل حساس و مورد نگرانی ایران است که در سفر ظریف به باکو و ایروان مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
ادامه مطلبولی کالجی در یادداشتی می نویسد: پنج ماه از امضای موافقتنامه ۹ مادهای آتشبس قره باغ در ۱۰ نوامبر ۲۰۲۰ میلادی میگذرد و در این فاصله زمانی، هفت ماده این موافقتنامه یعنی آتشبس کامل و پایان دادن به همه درگیریها (بند ۱)، بازگشت ناحیه آغدام به جمهوری آذربایجان (بند ۲)، استقرار نیروهای حافظ صلح روسی در کریدور لاچین (بند ۳)، خروج نیروهای مسلح ارمنستان از قرهباغ کوهستانی و استقرار نیروهای حافظ صلح روسی در کریدور لاچین به مدت پنج سال (بند ۴)، ایجاد یک پست فرماندهی صلح به منظور اجرای آتشبس (بند ۵)، بازگشت مناطق کلبجر و لاچین به جمهوری آذربایجان و تعریف مشخصات کریدور لاچین (بند ۶) و بازگشت آوارگان و پناهندگان داخلی به مناطق قره باغ و مناطق مجاور تحت کنترل دفتر کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل (بند ۷) اجرایی شده است. اما تبادل اسرای جنگی، گروگانها و سایر زندانیان و همچنین بقایای تلفات (بند ۸) و فراهم ساختن امکان ارتباطات حمل و نقل بین مناطق غربی جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان (بند ۹) هنوز اجرایی و عملیاتی نشده است. طی پنج ماه گذشته، چگونگی اجرایی شدن بند ۹ موافقتنامه آتشبس قره باغ که جمهوری آذربایجان از آن با عنوان «کریدور نخجوان به جمهوری آذربایجان» یا «دالان زنگه زور» یاد میکند، از جمله مباحث مهم چالشی و اختلافی بین باکو و ایروان بوده است. اختلاف در تفسیر مفاد ماده نهم این موافقتنامه از سوی دو طرفهای ارمنی و آذری به واسطه عدم اشاره مستقیم و روشن به کریدور نخجوان به جمهوری آذربایجان (برخلاف اشاره صریح موافقتنامه آتشبس به کریدور لاچین در بندهای ۳ و ۶)، نامشخص بودن فضای سیاسی و تصمیم گیری در ارمنستان پس از استعفای نیکول پاشینیان و قبل از انتخابات پارلمانی زودهنگام در ۲۰ ژوئن ۲۰۲۱ میلادی (۳۰ خرداد ۱۴۰۰) و حملات لفظی و کلامی الهام علی اف برای تحقق کریدور نخجوان به جمهوری آذربایجان (دالان زنگه زور) از طریق نظامی از جمله ابهامات حقوقی و اجرایی بند نهم موافقتنامه آتشبس قره باغ است که حتی در برخی از محافل کارشناسی و تحلیلی کشورمان، امکان وقوع جنگ جدید از سوی جمهوری آذربایجان با حمایت ترکیه در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ایران (۲۸ خرداد)، انتخابات پارلمانی ارمنستان (۳۰ خرداد) به موازات تنش و درگیری هم زمان بین روسیه و اوکراین (با هدف پیشگیری از واکنش موثر و به هنگام روسیه) مطرح شده است. اما واقعیت آن است که هرچند احتمال برخوردها و تنشهای محدود مرزی بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان وجود دارد، اما وقوع یک جنگ فراگیر در مقطع کنونی در استان سیونیک ارمنستان، به دلیل واکنش نظامی روسیه (از طریق یگانهای ارتش روسیه مستقر در قفقاز شمالی، دو پایگاه نظامی روسیه در ایروان و گیومری، نیروهای مرزبانی روسیه مستقر در مرزهای مشترک ارمنستان با ایران و ترکیه و سازمان پیمان امنیت دسته جمعی)، قطعی شدن شکست نیکول پاشینیان و به قدرت رسیدن جریانات ملیگرا و مخالف موافقتنامه آتشبس قره باغ، غیر محتمل است و این امر به ضرر جمهوری آذربایجان و نیز فدراسیون روسیه خواهد بود. لذا برخی تحرکات نظامی و تهدیدات لفظی رهبران جمهوری آذربایجان در مقطع کنونی بیشتر با هدف تحت فشار قراردادن دولت ارمنستان برای اجرای بند نهم موافقتنامه آتشبس و اجرایی شدن دالان زنگه زور تا قبل از انتخابات پارلمانی این کشور در ۳۰ خرداد ۱۴۰۰ صورت میگیرد. هرچند بسیار بعید به نظر میرسد تا آن زمان و استقرار دولت جدید در ارمنستان، اتفاقی نیز در اجرای بند نهم موافقتنامه آتشبس قره باغ روی دهد. آنچه مسلم است اجرای کامل موافقتنامه آتشبس قره باغ از طریق تهدید و جنگ از طرف جمهوری آذربایجان و بی اعتمادی از طرف ارمنستان امکانپذیر نیست و اگر به هر ترتیبی هم امکانپذیر شود، پایدار نخواهد بود. راه حل منطقی و اصولی، حل و فصل اختلافات از طریق تداوم مذاکرات رهبران جمهوری آذربایجان، ارمنستان و روسیه به عنوان سه کشور امضاء کننده موافقتنامه آتشبس قره باغ در ۱۰ نوامبر ۲۰۲۰ میلادی و نیز انعقاد یک موافقنامه تکمیلی برای ابهامزدایی از موارد اختلافی و تفسیری به ویژه بند نهم موافقتنامه آتشبس سال گذشته است. با عنایت به نکات و ملاحظات یادشده، در این یادداشت تحلیلی کوشش میشود شناخت و درک بهتری از چالشها و ابهامات حقوقی و اجرایی بند نهم موافقتنامه آتشبس قره باغ حاصل شود.
ادامه مطلباحسان رستگار در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: اگر چه پس از پایان جنگ ۴۴ روزه میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان و برقراری صلح میان دو کشور با میانجیگری روسیه، امیدها برای برقراری صلح پایدار میان این دو جمهوری افزایش یافت، اما تنش اخیر نشان داد که وضعیت منطقه در حال بدتر شدن است و هر لحظه باید منتظر یک رویداد ناگوار دیگر در این منطقه بود.
ادامه مطلبولی کالجی می نویسد: مواضع کشورهای مختلف در سطح بین المللی درباره موضوع قتل عام ارامنه به دست ترکان عثمانی در نیمه دوم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی به ویژه در ۲۴ آوریل ۱۹۱۵ که با روایت های کاملاً متفاوتی از سوی ارامنه و دولت ترکیه در یکصد سال گذشته مواجه شده است، را می توان به سه دسته تقسیم بندی کرد: دسته نخست، دو کشور ترکیه و جمهوری آذربایجان که با اعتقاد به غیرسیتماتیک و غیرهدفمند بودن این وقایع و نیز وجود قتل قومیت های دیگر در کنار ارامنه، موضوعی تحت عنوان نسل کشی ارامنه را اساساً غیرواقعی دانسته و آن را انکار می کنند دسته دوم، ۳۳ کشوری هستند که با اعتقاد به سیتماتیک و هدفمند بودن قتل عام و کشتار ارامنه در نیمه دوم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی در شرق امپراطوری عثمانی، این وقایع را به طور رسمی به عنوان نسل کشی (ژنوساید) در سطح پارلمان ها یا دولت ها به رسمیت شناخته اند. ایالات متحده آمریکا در ۲۴ آوریل ۲۰۲۱ و جمهوری لتونی در ۶ می ۲۰۲۱ آخرین کشورهایی هستند که به طور رسمی نسل کشی (ژنوساید) ارامنه را به رسمیت شناخته اند. اما دسته سوم، ۱۵۸ کشوری (از مجموع ۱۹۳ عضو رسمی سازمان ملل متحد) هستند که در وضعیت میانه قرار دارند. بدین صورت که نه همانند ترکیه و جمهوری آذربایجان، نسل کشی ارامنه را انکار می کنند و نه همانند سی و سه کشور دیگر از جمله ارمنستان، روسیه، سوریه، لبنان، فرانسه و آمریکا، این وقایع را تحت عنوان نسل کشی (ژنوساید) به رسمیت می شناسند و لذا این کشورها عمدتاً از واژگان و تعابیری مانند قتل عام، کشتار دسته جمعی، فجایع تلخ و جمعی و اقدامات ضد انسانی در بیان موضع گیری رسمی در قبال موضوع قتل عام ارامنه استفاده می کنند. ایران از جمله کشورهایی است که در دسته سوم این دسته بندی قرار دارد و در یک صد سال گذشته (دوران قبل و بعد از انقلاب) نه اصل وقوع این حوادث را انکار کرده است و نه آن را به صورت رسمی به عنوان نسل کشی (ژنوساید) به رسمیت شناخته است. بررسی تاریخی و تحلیلی روند بین المللی شناسایی قتل عام ارامنه به عنوان نسل کشی (ژنوساید) نشان می دهد که با فروپاشی شوروی، پایان جنگ سرد و استقلال ارمنستان، این روند شتاب بیشتری به خود گرفته است و در حالی که در دوران جنگ سرد تنها دو کشور اروگوئه (۱۹۶۵) و قبرس (۱۹۷۵) این موضوع را به رسمیت شناخته بودند، در سه دهه گذشته ۳۱ کشور این موضوع را به رسمیت شناخته اند. آنچه که از بررسی روند بین المللی شناسایی نسل کشی ارامنه در قاره های مختلف قابل مشاهده است، موفقیت ارامنه در دو قاره اروپا و آمریکا و ناکامی آن ها در سه قاره آسیا، آفریقا و اقیانوسیه است. هر چند در اروپا نیز که سه موج شناسایی نسل کشی ارامنه را در سه دهه گذشته تجربه کرده است تنها ۲۰ کشور از ۵۰ کشور اروپایی رسماً این موضوع را پذیرفته اند و کشورهای بزرگی همانند بریتانیا و اسپانیا تاکنون از پذیرش آن خودداری کرده اند. از بین ۵۴ کشور آفریقایی نیز هیچ کشوری قتل عام ارامنه را به عنوان نسل کشی به رسمیت نشناخته است و شناسایی این موضوع از سوی دولت طُبرُق مستقر در شرق لیبی به رهبری ژنرال خلیفه حفتر در سال ۲۰۱۹ نیز فاقد وجاهت و مشروعیت بین المللی است. در سطح قاره آسیا و کشورهای عربی و مسلمان نیز تنها دو کشور لبنان و سوریه نسل کشی ارامنه را به رسمیت شناخته اند و در قاره اقیانوسیه نیز استرالیا و نیوزلند از شناسایی نسل کشی ارامنه خودداری کرده اند. از نقطه نظر دینی، ۳۱ کشور از ۳۳ کشوری که اقدام به شناسایی بین المللی نسل کشی ارامنه کرده اند، مسیحی هستند و تنها دو کشور لبنان و سوریه مسلمان هستند. همین امر به روشنی نقش قابل توجه و تاثیرگذار پیوندهای دینی و ملاحظات جهان مسیحیت را در قبال قتل عام ارامنه نشان می دهد. به نظر می رسد پس از شناسایی نسل کشی ارامنه توسط دولت جو بایدن در ۲۴ آوریل ۲۰۲۱ میلادی، کشورهایی مانند بریتانیا، اسپانیا، هند، استرالیا و نیز اسرائیل در کانون اهداف جامعه دیاسپورای ارمنی در موضوع شناسایی نسل کشی ارامنه قرار گرفته باشد تا روند بین المللی شناسایی نسل کشی ارامنه از نظر توزیع جغرافیایی و نیز توزیع دینی از تنوع و گستردگی بیشتری برخوردار شود. با عنایت به نکات و ملاحظات یادشده در این یادداشت تحلیلی کوشش می شود درک و شناخت بهتری از روند بین المللی شناسایی قتل عام ارامنه به عنوان نسل کشی (ژنوساید) حاصل شود.
ادامه مطلببه گفته آژانس ملی مین زدایی جمهوری آذربایجان (Anama) بقایای موشک های اسکندر-ام ساخت روسیه که دارای قدرت تخریبی بسیار بالایی هستند در اراضی شوشا پیدا شده است. تصاویر منتشر شده نشان می دهد که موشک ها عمل کرده و اجزای آن در مناطق اطراف محل انفجار پراکنده شده است.
ادامه مطلبوزارت دفاع روسیه در تاریخ ۲۵ فوریه و بلافاصله یک روز پس از اعتراف پاشینیان مبنی بر استفاده از موشک اسکندر در جریان جنگ واکنش نشان داد. در بیانیه صادره از سوی این وزارت خانه آمده بود که از هیچ یک از سیستم های موشکی اسکندر در درگیری های قره باغ استفاده نشده است. در این گزارش همچنین گفته شده بود که تمامی ذخایر مهمات موشکی در انبارهای نیروهای مسلح ارمنستان است.
ادامه مطلبعلیرضا علیزاده در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: دلایل مختلفی وجود دارد که اتهام حضور سلفی- تکفیری ها در جنگ ۴ ماه گذشته قره باغ با واقعیت های صحنه جنگ سازگاری نداشته و از طرفی آذربایجان نیز به علت برتری راهبردی نسبت به ارمنستان هیچ ضرورتی مبنی بر آوردن چند صد سلفی برای مخدوش کردن اقدامات راهبردی خود را نمی دید. این موضوع صرف یک اقدام عملیات روانی وسیع و گسترده برای توجیح شکست ارمنستان در مقابل آذربایجان، نامشروع سازی حمایت ترکیه از آذربایجان و همچنین ابزاری برای اعمال فشار بر جمهوری آذربایجان برای گرفتن امتیاز است.
ادامه مطلبگقارد منصوریان در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: بن بست سیاسی در ارمنستان جدی است که هر لحظه احتمال دارد از کنترل جناح ها خارج شود و یک رخداد رقت آوری در تاریخ آن کشور ثبت شود. اگر بازیگران در عرصه سیاسی راه کاری برای خروج از وضعیت موجود ارائه ندهند و با نادیده گرفتن منافع ملی، این بحران را به نقطه جوش برسانند چه بسا رویاروی مستقیم دو جناح محتمل باشد.
ادامه مطلباوضاع کنونی به دنبال نتایج جنگ قره باغ و بحران داخلی سیاسی در ارمنستان مستلزم از سرگیری روابط روسیه و ارمنستان است و برای چنین تنظیم مجدد روابط، روسیه به یک شریک قابل اعتماد در ایروان نیاز دارد. اما قابل اعتماد بودن به معنای انعطاف پذیری در همه امور نیست چرا که چنین سیاستی به مصلحت کشور نخواهد بود و فقط به منافع روسیه آسیب می رساند و کرملین باید سیاستی در پیش بگیرد تا تنها به هر آن چه محکم و پایدار است اعتماد بکند. نه پاشینیان و نه زوج کوچاریان-سرکیسیان به دلایل مختلف، خوشبختانه یا متأسفانه، نمی توانند چنین شریکی برای مسکو باشند. آیا جریانی متفاوت قادر به ظهور در ارمنستان خواهد بود تا بتواند جامعه ای از هم پاشیده شده، خسته و ناامید را متحد کند و در عین حال به یک شریک جدی و متحد استراتژیک برای مسکو تبدیل شود؟ در حالی که چنین جریان و نیرویی در حال حاضر قابل مشاهده نیست، اما کرملین باید به طور مداوم در جستجوی آن باشد و در صورت لزوم به آن کمک کند.
ادامه مطلبعلیرضا علیزاده در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: در سالروز ۲۰ فوریه ۱۹۸۸ به مناسبت جنبش تروریستی – جدایی طلب، احزاب مخالف طرحی را طراحی کردند تا با ۳۰ میلیون دلار هزینه، طی تجمع با ایجاد خشونت دولت کنونی را سرنگون و حتی حذف فیزیکی پاشینیان را کلید بزنند که این کودتای طراحی شده به سرانجام مطلوب خود نرسید. این به آن معناست که تلاش مخالفینی که استعفا و نابودی پاشینیان را در سر داشتند، بیش از پیش تضعیف شده است.
ادامه مطلبلیلا فقیه لو در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: حضور مزدوران از کشورهای مختلف از جمله سوریه می تواند در مناقشه قره باغ منجربه پیچیده شدن اوضاع، بین المللی شدن آن و تبدیل شدن آن از درگیری قومی-سرزمینی به قومی-مذهبی بشود، که این امر منطقه را با بحران مواجه خواهد ساخت و زمینه رشد سلفی گری در منطقه را فراهم خواهد ساخت، که با توجه به ماهیت ضد شیعی این گروه ها تهدیدی برای ایران باشد اما نکته حائز اهمیت آن است که با توجه به اهداف ورود این مزدوران به منطقه که عمدتا مالی هستند، حضور این نیروها در کوتاه مدت نمی تواند تهدیدی برای ایران باشد لکن با توجه به فعالیت گروه های وهابی در آذربایجان در بلندمدت می تواند به آسیب پذیری جمهوری اسلامی ایران منجر شود.
ادامه مطلبعارف بیژن در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: مطابق با توافق میان آنکارا و مسکو، نظامیان ترک نیز در یک مرکز مشترک بر چگونگی اجرای موافقنامه پایان مخاصمه در این منطقه نظارت خواهند کرد. طرف روسی اعلام کرده که حضور ترکیه در این مرکز ارتباطی با عملیات صلح بانی ندارد و این تنها مسکو است که قرار است در این زمینه نقش اصلی ایفا کند؛ امری که ترکیه با آن مخالف است و خواهان مشارکت حداکثری در این منطقه است. جدای از نقش آفرینی روسیه و ترکیه در ایجاد صلح پایدار در قره باغ باید به نیات این دو کشور در دستیابی به منافع امنیتی خود در منطقه استراتژیکی قفقاز جنوبی توجه داشت.
ادامه مطلبحسین رمادان در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: جدای از مسائل سیاسی، امنیتی و اقتصادی، برخی تحولات جغرافیایی و زیست محیطی نیز میتواند چشمانداز تحولات در مرزهای شمال غربی را نیازمند مداقه بیشتری کند. یکی از این موضوعات که نباید در دل مسئله قرهباغ مورد فراموشی واقع شود، «رود ارس» شاهرگ حیاتی منطقه شمال غرب کشورمان است.
ادامه مطلبالیاس واحدی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: اینکه بگوییم: این یک بازی بین ترکیه و روسیه است. می خواهند پای ایران را به مناقشه قره باغ بکشند. آذربایجان در جنگ به طور واقعی پیروز نشده و مناقشه هنوز پابرجاست. آذربایجان متحد اسرائیل در برابر ایران است. حضور تروریست ها و سیاست های پان ترکیستی ترکیه در منطقه تهدید علیه ایران است و .... در واقع کلاهی است که ما آگاهانه سر خودمان می گذاریم. زیرا فرآیند تحولات اساسی در این منطقه آغاز شده و ارمنستان به مثابه عنصر ناراضی از شرایط کنونی نیز به دلایل نظامی و اقتصادی، چاره ای جز همراهی با بقیه بازیگران ندارد.
ادامه مطلبنوشتهٔ هاکوب کاراپنتس، مجموعهٔ دوازده داستان کوتاه، سه گفتار و پنج پیوست انتخاب، ترجمه، و تٲلیف آرمنوش آراکلیان ویراستهٔ مصطفی زمانینیا
ادامه مطلبدکتر سعید رضا خلخالی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: در حال حاضر این منطقه با دو پدیده اساسی روبه روست؛ یکی تغییر مرزهای خاورمیانه سنتی که علت اصلی آن، استقلال جمهوری های آسیای مرکزی و قفقاز است و محور این تحول نیز چیزی نیست جز انرژی، یعنی همان عامل ژئوپولیتیکی که صد سال است خاورمیانه حول محور آن حرکت می کند و نظام های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن کاملا متغیری است از انرژی. عامل دوم نیز، مسئله اسلام و اسلامگرایی در این منطقه است که ژئوپولیتیک این منطقه را تحت تأثیر اهداف ژئواستراتژیک روسیه و قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای قرار داده است.
ادامه مطلبجبار علایی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: پاشینان تنها کسی بود که کیف پر و نه چندان مرتب خود را به نشست آورده بود شاید تصور می کرد برادران مسیحی ارتودوکسش قبلا سفارش های لازم را کرده اند و او این بار می تواند با کیف پر برگردد. نخست وزیر پاشینیان خیالش آسوده بود از اینکه این بار دیگر او نماینده ارامنه قره باغ نیست و بار" آرتساخی ها" را هم به دوش نخواهد کشید.
ادامه مطلبقهرمان نورانی درآباد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: یکی از اهداف اصلی ناتو مهار روسیه و به محاصره درآوردن آن کشور از ناحیه غرب و جنوب است تا از دامنه قدرت نوظهور آن کاسته شود. در این راستا تحرکات ترکیه در قفقاز جنوبی نمی تواند بدون هماهنگی و یا دست کم جلب رضایت ناتو صورت گرفته باشد. با چنین فرضی، منافع حیاتی پیمان ناتو، اتحادیه اروپا و آمریکا در منازعه با روسیه ایجاب می کند که آنها از حضور نظامی ترکیه به عنوان عضو مؤثر ناتو در منطقه قفقاز جنوبی پشتیبانی کنند.
ادامه مطلبامریکا زمانی در قفقاز نقش مهمتری داشت؛ پس از تنها گذاشتن گرجستان در جنگ ۲۰۰۸، نفوذ آمریکا و اروپا در این منطقه کاهش یافت. جنگ آذربایجان و ارمنستان پایان مداخله آمریکا در قفقاز بود. در واقع هدف این بود که روسیه به عنوان میانجی به قفقاز بازگردد و منطقه از نفوذ غرب پاک شود.
ادامه مطلبرسول اسماعیل زاده دوزال در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: "قرهباغ" از حیث فرهنگ و هنر و شخصیتهای تاریخی برای ایران و آذربایجان بسیار اهمیت دارد، زیرا هرگونه فعالیت هنری، فرهنگی و ادبی در قرهباغ یا در تداوم مکاتب تبریز و اردبیل و تهرانند و یا اینکه به نوعی نماینده فرهنگ و تمدن ایران و آذربایجان محسوب می شوند.
ادامه مطلبقهرمان نورانی درآباد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: راه صلح در قره باغ کوهستانی و حل و فصل مناقشه طولانی مدت چندان هموار نیست. همان تجربه احساس شکست در طرف آذربایجان که به جنگ ۴۴ روزه منتهی شد در ارمنستان هم وجود دارد و آشوب های پساجنگ در این جمهوری قفقاز جنوبی چشم انداز نامعلومی را برای صلح در منطقه ترسیم می کند که ممکن است دور جدیدی از خشونت ها را به همراه آورد. عملکرد اروپا و آمریکا در برخورد با مناقشه قره باغ بدون تردید سازنده نیست و آنها با حمایت غیراصولی و تعصب آلود از یکی از طرفین مناقشه و نیز تشویق جدایی طلبی در منطقه عملاً آتش بیار معرکه شده اند.
ادامه مطلباحسان شاکری خوئی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: از قدیم الایام حضور ایران در هستی و تار و پودِ قفقاز، چنان درآمیخته بود که حتی بعد از درد و جراحتِ جنگهای ایران و روس و جدایی آن مناطق از ایران، به حضور معنوی فرهنگی و تاریخی مان تداوم داده بودیم. اما بر اساس غفلت، بیتدبیری و مشکله راهبرد روشن و عقلانی، حضورمان به غیاب و یا در خوشبینانه ترین صورت، به حاشیه رانده می شود.
ادامه مطلبقهرمان نورانی درآباد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: درست است که بر اساس مفاد توافقنامه سه جانبه، پنج سال پس از امضای بیانیه ترک مخاصمه در صورتی که یکی از طرفین مناقشه خواستار خروج نیروهای نیروهای روسی از منطقه بشود آنها ملزم به خروج از قره باغ و کریدور لاچین هستند اما تحرکات گسترده روسیه در این منطقه از روز برقراری آتش بس تاکنون حکایت از امر دیگری دارد.
ادامه مطلبعلی موسوی خلخالی می نویسد: منابع آگاه به دیپلماسی ایرانی گفتند که روس ها از برگزاری این رژه بسیار ناراحت شدند. البته این ناراحتی را علنا بیان نکردند و چیزی از این ناراحتی را رسانه ای نکردند اما بعید نیست مراتب ناراحتی خود را به گوش آذری ها و ترکیه ای ها رسانده باشند.
ادامه مطلبشهره پولاب در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: استقرار نیروهای صلح روسیه در خاک آذربایجان به مدت پنج سال و تبدیل شدن به یک حضور دائمی نظامی به اضافه اعلام حضور نیروهای ترکیه به مدت یک سال در منطقه انعکاسی از این واقعیت ژئوپلیتیک خواهد بود که اراده دو قدرت پیشرو - روسیه و ترکیه - زمینه را برای حضور و رقابت طولانی مدت در آذربایجان فراهم خواهد آورد.
ادامه مطلب