از امنیت سنتی آمریکا تا معامله‌گری نوین در منطقه

پیامدهای خروج ناو ترومن

۰۲ خرداد ۱۴۰۴ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۳۲۹۸۷ اخبار اصلی خاورمیانه
نویسنده خبر: فاطمه خادم شیرازی
فاطمه خادم‌شیرازی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: خاورمیانه از دوره‌ای با محوریت نظم سنتی و ضمانت‌گری امنیتی آمریکا به مرحله جدید معامله‌گری راهبردی و رشد نقش قدرت‌های غیرغربی وارد شده است؛ نظمی پویا و پیچیده که در آن بازیگران منطقه‌ای مانند عربستان باید برای تحقق ثبات و شکوفایی اقتصادی، بین گزینه‌های پرهزینه و متضاد، دست به انتخاب‌های کلیدی بزنند و برای تأمین امنیت، به سراغ مدل‌های متنوعی از مشارکت و ائتلاف منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بروند.
پیامدهای خروج ناو ترومن

دیپلماسی ایرانی: خروج ناو هواپیمابر هری اس. ترومن از منطقه را باید نه صرفاً به‌عنوان یک تصمیم نظامی، بلکه به‌مثابه نمادی از تغییر راهبرد کلان آمریکا در خاورمیانه و عبور از مدل امنیتی سنتی تفسیر کرد. این تحول در بستر کاهش هزینه‌ها، محدود کردن تعهدات نظامی مستقیم و بازتعریف نقش ایالات متحده در آینده منطقه انجام می‌گیرد و پیام روشنی به کشورهای اصلی منطقه، به‌ویژه عربستان و سایر دولت‌های ساحلی خلیج فارس، مخابره می‌کند: «انتظار نقش بازدارنده گذشته از واشینگتن نداشته باشید و مسئولیت تأمین امنیت خود را شخصاً بر عهده بگیرید، مگر با ورود به ترتیبات جدید همچون پیمان ابراهیم.»

این رویکرد با سیاست معامله‌گرانه آمریکا طی سال‌های اخیر و به‌ویژه در دوران ترامپ همخوانی دارد؛ جایی که واشینگتن تلاش کرد گروه‌های منطقه‌ای را به سمت مشارکت بیشتر در هزینه‌های امنیتی سوق دهد و حمایت‌های نظامی آمریکا را مستقیماً به روابط اقتصادی و سرمایه‌گذاری‌های پرحجم پیوند بزند. نمونه بارز این سیاست، قراردادهای چندصد میلیارد دلاری تسلیحاتی و سرمایه‌گذاری میان آمریکا و عربستان است که اکنون نقش سنتی آمریکا را وارد مرحله جدیدی کرده است.

در این شرایط، آمریکا با استفاده از اهرم کاهش حضور نظامی و خروج ناو، فشار مضاعفی بر عربستان وارد می‌کند تا ضمن پذیرش ریسک‌های تأمین امنیت خود، به سازوکارهای جدید منطقه‌ای، همچون پیمان ابراهیم و عادی‌سازی روابط با اسرائیل، رو آورد. این حرکت نه‌تنها امکان برخورداری بیشتر از حمایت‌های امنیتی و فنی آمریکا و اسرائیل را فراهم می‌آورد، بلکه اعتبار سیاسی و رتبه ریسک سرمایه‌گذاری عربستان را نیز در سطح جهانی ارتقا می‌دهد. این مسائل برای موفقیت پروژه‌های کلان اقتصادی همچون سند چشم‌انداز ۲۰۳۰ اهمیت ویژه‌ای دارد چرا که بدون امنیت و جذب سرمایه‌گذاری خارجی، تحقق اهداف بلندپروازانه اقتصادی برای عربستان دشوار خواهد بود.

در عین حال، کاهش تعهدات نظامی مستقیم آمریکا در منطقه، معنایی دوگانه برای اسرائیل دارد: اسرائیل نه‌تنها باید مسئولیت بیشتری برای تأمین امنیت خود و منافع منطقه‌ای‌اش بپذیرد و کمتر از گذشته به پشتیبانی تمام‌عیار واشینگتن دل ببندد، بلکه در مقابل محور مقاومت و گروه‌هایی مانند انصارالله با چالش‌های تازه‌ای مواجه خواهد شد. در نتیجه، امکان تعدیل توازن قوا و افزایش احتمال واکنش‌های غیرمنتظره نیز افزایش می‌یابد.

همزمان با تغییر آرایش سنتی امنیتی آمریکا، قدرت‌هایی مانند چین فرصت یافته‌اند با بهره‌گیری از خلأ جدید، حضور اقتصادی و دیپلماتیک خود را در منطقه خلیج فارس تقویت کنند. چین اکنون بزرگ‌ترین واردکننده نفت از خاورمیانه و بازیگری کلیدی در پروژه‌هایی مانند “یک کمربند، یک جاده” است و از طریق توافقاتی نظیر توافق ایران و عربستان در پکن، نقش میانجی و تضمین‌کننده ثبات را نیز ایفا می‌کند. این اقدام‌ها، ظرفیت قدرت‌های منطقه‌ای را برای کسب امتیاز بیشتر در برابر غرب افزایش داده و مدل همکاری‌های غیرغربی مانند ابتکارات بریکس و شانگهای را به‌عنوان مکمل یا حتی جایگزین برای سازوکارهای غربی مطرح می‌کند.

حضور فعال‌تر چین، به ویژه در حوزه اقتصادی، می‌تواند ریسک سرمایه‌گذاری برای پروژه‌های بزرگی چون نئوم و چشم‌انداز ۲۰۳۰ عربستان را کاهش دهد و تا حدی خلأ ناشی از محدودیت حضور امنیتی آمریکا را جبران کند. با این حال، محدودیت‌های چین در حوزه نظامی – همچون فقدان پایگاه‌های گسترده و زیرساخت‎های دفاعی منطقه‌ای شبیه آمریکا – باعث می‌شود که کشورهای عربی همچنان تا حد زیادی به فناوری و چتر بازدارنده غرب وابسته بمانند.

از سوی دیگر، رشد نفوذ چین و احتمال نزدیکی بیشتر کشورهای منطقه با روسیه، می‌تواند حساسیت و واکنش شدیدتر غرب و اسرائیل را نیز در پی داشته باشد و تعاملات آینده را رقابتی‌تر و پیچیده‌تر کند. در بلندمدت چند سناریو متصور است: نخست، سازگاری عربستان با وضعیت جدید و حرکت به سمت عادی‌سازی روابط با اسرائیل که به انتقال تکنولوژی و تضمین نسبی ثبات اقتصادی منجر خواهد شد، اما هزینه‌های اجتماعی – سیاسی بالایی در پی دارد. دوم، اگر آمریکا رویکرد خروج کامل را پیش بگیرد و اعتماد میان کشورهای منطقه از بین برود، روند گسترش روابط امنیتی و اقتصادی با قدرت‌هایی مثل چین و روسیه شدت می‌گیرد. سوم، در صورتی که عربستان نتواند شرایط امنیتی را مدیریت کند، نااطمینانی افزایش یافته و پروژه‌های کلان اقتصادی منطقه با ریسک جدی کاهش سرمایه‌گذاری مواجه خواهند شد.

در مجموع، خاورمیانه از دوره‌ای با محوریت نظم سنتی و ضمانت‌گری امنیتی آمریکا به مرحله جدید معامله‌گری راهبردی و رشد نقش قدرت‌های غیرغربی وارد شده است؛ نظمی پویا و پیچیده که در آن بازیگران منطقه‌ای مانند عربستان باید برای تحقق ثبات و شکوفایی اقتصادی، بین گزینه‌های پرهزینه و متضاد، دست به انتخاب‌های کلیدی بزنند و برای تأمین امنیت، به سراغ مدل‌های متنوعی از مشارکت و ائتلاف منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بروند.

فاطمه خادم شیرازی

نویسنده خبر

کلید واژه ها: هری ترومن ناو ترومن امریکا فاطمه خادم شیرازی ایران و امریکا امریکا و خاورمیانه خلیج فارس منطقه آمریکا عربستان اسرائیل


( ۱ )

نظر شما :