کشورهایی که نگران آینده هستند
گزینههای دفاعی کشورهای عربی در بحبوحه تنشهای منطقه
دیپلماسی ایرانی: بدون شک، تنش اخیر بین ایران و اسرائیل نگرانیهای شدیدی را در میان کشورهای شورای همکاری به وجود آورده است. احتمال وقوع درگیری بین این دو رقیب دیرینه که میتواند به یک جنگ منطقهای گسترش یابد، تمام تلاشها برای توسعه اقتصادی در منطقه را مختل میکند. ثبات و پایداری برای آینده کشورهای شورای همکاری ضروری است.
بلال صعب، مدیر برنامه دفاع و امنیت در پژوهشگاه مطالعات خاورمیانه واشنگتن، در مقالهای در نشریه «المجله» دراینباره تأکید کرد که اتکا به امید واهی و انتظارات برای تصمیمگیریهای عقلانی از سوی طرفین نزاع، استراتژی قابل اعتمادی نیست. منطقه به سختی از تشدید تنشها به یک جنگ تمامعیار پس از حمله گسترده ایران به اسرائیل در 13 آوریل و پاسخ رژیم اسرائیل به آن جان سالم به در برد. با این حال، مسائل اساسی که این خصومتها را دامن میزنند، هنوز حل نشده باقی ماندهاند (و با توجه به دشمنیهای عمیق و دیرینه بین ایران و اسرائیل، مشخص نیست که آیا اصلاً حل شوند یا خیر) و به همین دلیل زمان زیادی طول نمیکشد تا طرفین درگیر دوباره به نزاع کشیده شوند. در آن زمان، چه کسی میداند، شاید توقف تنشها دیگر جواب ندهد.
در مواجهه با این تحولات که منطقه را در لبه پرتگاه قرار میدهد، چه گزینههای استراتژیکی برای کشورهای شورای همکاری جهت بازدارندگی و دفاع در برابر تهدیدات نظامی وجود دارد؟
در حالی که من اغلب اوقات از کشورهای شورای همکاری در کلیتشان سخن میگویم، اما مهم است که بین هر یک از اعضای این شورا از نظر سهم فردی آنها در امنیت منطقهای تمایز قائل شویم. قابل ذکر است که عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر به عنوان بازیگران جاهطلبتر در این زمینه مطرح شدهاند.
در طول دهه گذشته، این کشورها بودجههای دفاعی خود را به طور قابل توجهی افزایش دادهاند و تواناییهای نظامی پیشرفتهتری را به دست آوردهاند. در حالی که سرمایهگذاریهای اخیر کویت در حوزه دفاع قابل توجه و حائز اهمیت است، اما واقعیت این است که کویت، به همراه بحرین و عمان، هنوز آمادگی لازم برای اتخاذ نقشی قاطعتر در زمینه امنیتی در منطقه، به خصوص نقشی که به طور مستقل از چتر امنیتی ایالات متحده عمل کند، را از خود نشان ندادهاند.
چنانکه که من متوجه شدهام، تفکر امنیتی در ریاض، ابوظبی و دوحه بر این باور است که از این پس به بعد، دفاع ملی بر سه رکن اصلی استوار خواهد بود:
اول، توسعه تواناییهای دفاعی خود، که به خودی خود بخش عمدهای از یک استراتژی تحول دفاعی گستردهتر را تشکیل میدهد.
دوم، تفاهم با ایران تا جایی که ممکن است.
سوم، بهبود روابط دفاعی با ایالات متحده و/یا سایر قدرتهای خارجی.
این گزینهها در نگاه اول مکمل یکدیگر به نظر میرسند، اما در عین حال مملو از چالشها و حتی تناقضات هستند. بیایید هر یک از آنها را به طور جداگانه بررسی کنیم.
عربستان سعودی بین سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ دست به یک فرآیند تحول دفاعی زد که در منطقه بیسابقه بود. این فرآیند شامل یک توسعه کامل برای تقویت توانایی خود در دفاع از خود، حمایت از سودای رهبری منطقهای خود و تقویت نفوذ بینالمللی رو به رشد آن بود. جنگ با انصارالله در یمن نیز تمایل ریاض به توسعه بخش دفاعی را تقویت کرد.
با در نظر گرفتن ملاحظات مربوط به بودجه، از جمله پروژههای چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی، استراتژی تحول دفاعی در این کشور اکنون به مراحل اجرا، ارتقا و تثبیت رسیده است. بخش مربوط به تفکر و استراتژیسازی تقریباً به پایان رسیده است.
ساختارها تا حد زیادی ایجاد شدهاند و اکنون مسئله اجرا مطرح است. همانطور که از ابتدا پیشبینی میشد، این امر زمان میبرد. تبدیل بودجه دفاعی بزرگ این کشور به یک نیروی رزمی، که آزمون واقعی و تنها این فرآیند تحول است، احتمالاً به زمان نیاز دارد. دلیل اصلی این این است که عربستان سعودی، به عنوان یک کشور بزرگ با سابقه دفاعی، اما با زیرساختهای حیاتی و مراکز جمعیتی متعدد که باید از آنها دفاع شود، کار خود را از صفر آغاز کرده است.
در موازات با تحول دفاعی، ثبات روابط با ایران به اولویت ریاض تبدیل شده است. عربستان سعودی و ایران در مارس ۲۰۲۳ تصمیم به عادیسازی روابط گرفتند به امید اینکه چنین معاملهای بتواند عنصر یمنی را مهار کند. این توافق تا حد زیادی پابرجا مانده است و انصارالله از آن زمان تاکنون هیچ پهپاد یا موشکی به سمت عربستان شلیک نکردهاند.
اما سوال اینجاست که توافق دفاعی امریکا و عربستان چه تاثیری بر عادیسازی روابط عربستان و ایران خواهد داشت؟ به نظر میرسد که عربستان سعودی آماده پذیرش تبعات این موضوع است.
نمیتوانیم عربستانیها را به خاطر اینکه خواهان تضمینهای امنیتی از سوی ایالات متحده هستند سرزنش کنیم. آنها به سادگی به ایرانیها اعتماد ندارند. آنها همچنین به امریکاییها هم اعتماد کامل ندارند و به همین دلیل است که ریاض فقط در صورتی که واشنگتن با یک توافق دفاعی رسمی با ریاض موافقت کند، آماده ائتلاف کامل با واشنگتن است.
به عبارت دیگر، عربستانیها میخواهند چیزی مکتوب ببینند که ترتیبات دفاعی را رسمی کند و تضمین کند که در صورت حمله مجدد ایران به عربستان، امریکا به طور نظامی مداخله خواهد کرد. در غیر این صورت، رسیدن به تفاهمی بدون موافقت کنگره کافی نخواهد بود.
مشکل (احتمالی) در همین جا نهفته است. اگر ایالات متحده و عربستان سعودی توافق دفاعی بین خود امضا کنند (و این کار آسانی نیست زیرا کل موضوع به موافقت اسرائیل با ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی بستگی دارد)، ایران ممکن است تصمیم به قطع روابط خود با عربستان سعودی بگیرد.
دلیل اصلی این امر این است که توافق دفاعی امریکا و عربستان به ایالات متحده دسترسی بیشتری به اطلاعات/اخبار، منابع و استفاده از زمین میدهد که آنها را قادر میسازد تا به طور جامع به وظیفه خود در بازدارندگی ایران عمل کنند.
همه اینها میتواند برای دفع تجاوز ادعایی و احتمالی ایران به عربستان کافی باشد، اما ممکن است در برابر روشهای خشونت غیرمستقیم ایران موثر نباشد. همه اینها نشان میدهد که صرف نظر از قدرت توافق دفاعی امریکا و عربستان، این توافق برای رفع تمام تهدیدات علیه امنیت ملی عربستان کافی نخواهد بود.
امارات متحده عربی گامهای بلندی در زمینه تواناییهای دفاعی خود و تحول دفاعی برداشته است، اما در حال حاضر هیچ پیشنهاد صریح یا مذاکرات جدی در مورد توافق دفاعی با ایالات متحده وجود ندارد (اگرچه ابوظبی قبلاً آن را درخواست کرده بود).
بنابراین، امارات متحده عربی در حال حاضر ممکن است به جای آن بر ارتقای تدریجی و قابل اعتماد تمام عناصر همکاری امنیتی با ایالات متحده تمرکز کند، گزینههای خود را با چین، روسیه و اروپا حفظ کند و به توافق عادیسازی با ایران پایبند باشد. تقویت روابط امنیتی با اسرائیل نیز یک گزینه است، اما گزینهای است که ابوظبی باید در مورد آن بسیار محتاط باشد تا ایران را تحریک نکند.
از سوی دیگر، قطر هنوز درگیر استراتژی تحول دفاعی نشده است (برنامهای برای شروع آن وجود داشت، اما جنگ غزه اولویتهای دوحه را تغییر داد) و به همین دلیل در این فرآیند از همسایگان خود، عربستان سعودی و امارات متحده عقب افتاده است. با این حال، قطر توانسته بدون خشمگین کردن ایران، روابط امنیتی سطح بالایی با ایالات متحده را حفظ کند.
امروزه پایگاه پیشرفته فرماندهی مرکزی امریکا در منطقه «العدید» برای وضعیت دفاعی امریکا در منطقه از هر زمان دیگری مهمتر است (ارتش امریکا پاسخ خود به حمله ایران در ۱۳ آوریل را از پایگاه العدید هماهنگ کرد) و قطر از این موضوع آگاه است.
اینکه آیا قطر در آینده نزدیک قادر به تضمین توافق دفاعی با ایالات متحده خواهد بود یا نه مشخص نیست، حتی اگر از امتیاز متحد بزرگ امریکا در خارج ناتو را داشته باشد. اما میزبانی دوحه از فرماندهی مرکزی ایالات متحده و ارائه دسترسی تقریبا بی قید و شرط به آن، به این کشور کوچک اهرم قابل توجهی تقریبا معادل یک پیمان دفاعی می دهد.
این کشورها به خوبی میدانند که هیچ جایگزینی برای تواناییهای دفاعی بومی و قابل اعتماد، به خصوص در منطقهای خطرناک و پرشتاب مانند خاورمیانه، وجود ندارد. اما تاکنون ریاض، ابوظبی و دوحه از مرحله فاصله دارند.
با توجه به وسعت امارات متحده عربی و قطر، این دو کشور هرگز نمیتوانند فقط به تواناییهای خود تکیه کنند. این معضلی است که همه قدرتهای کوچک در سراسر جهان، از جمله کشورهای کوچک عضو ناتو، با آن مواجه هستند.
بنابراین، در حالی که آنها در حال ساختن توانمندیهای بومی خود هستند، تمام تلاش خود را به کار خواهند گرفت تا به همراه عربستان سعودی، از وقوع جنگ و ایجاد ثبات در محیط امنیتی خود جلوگیری کنند، حتی اگر به معنای عادیسازی روابط با ایران و تلاش برای ائتلاف با ایالات متحده، این کشور غیرقابل اعتماد، باشد.
منبع: المجله / تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱
نظر شما :