ارزیابی تنش چندساله تهران – ریاض در سال ۲۰۱۸
بیمیلی کشورهای عربی برای رویارویی با ایران مرگ ناتوی عربی را منجر خواهد شد
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – یکی از مهم ترین و شاید مهم ترین تنش چندساله اخیر منطقه خاورمیانه به التهاب و بحران در مناسبات تهران و ریاض باز می گردد، به گونه ای که بسیاری معتقدند که این تنش ها کانون و منشاء بسیاری از بحران ها و تحولات دیگر خاورمیانه است. به عبارت دیگر اگر دامنه این تنش میان ایران و عربستان سعودی کاهش پیدا کند، به تبع آن بحران های خاورمیانه و غرب آسیا نیز تا حدودی فروکش می کند و بالعکس، هر چه شدت تنش میات تهران و ریاض افزایش پیدا کند، نمود بیرونی آن در پررنگ شدن تنش و جنگ های منطقه خواهد بود. دیپلماسی ایرانی برای بررسی سیر تحولات در این تنش ها در سال جاری میلادی وارزیابی آن برای سال آتی، گفت وگویی را با صباح زنگنه، کارشناس مسائل خاورمیانه انجام داده است که در ادامه می خوانید:
در یک نگاه کلی ارزیابی شما از مجموعه تحولات شکل گرفته در مناسبات یا بهتر بگویم تنش تهران - ریاض برای سال ۲۰۱۸ چیست؟
طی سال ۲۰۱۸ اساسا تنش تهران ریاض به صورت کج دار و مریز ادامه پیدا کرد، حتی در مقاطعی هم دامنه این تنش ها افزایش پیدا کرد. اما در سال جاری میلادی که در حال سپری کردن روزهای پایانی آن هستیم، دو اتفاق مهم سبب شد تا این تنشها وارد دوران جدیدی شود؛ ابتدا مسئله خروج ترامپ از برجام و دیگری مسئله قتل جمال خاشقجی موجب شد تا این تنشها ابعاد جدیدی پیدا کند. به عبارت دیگر اگرچه که ریاض به واسطه فشارهای افکار عمومی به واسطه جنگ یمن و نیز تبعات منفی قتل جمال خاشقجی، تنش های بسیاری با جامعه جهانی پیدا کرد، اما در آن سو نیز تهران هم با خروج ایالات متحده از برجام نتوانست به موفقیت های جدی دست پیدا کند. لذا هم خروج دونالد ترامپ از برجام و هم مسئله جنگ یمن و قتل جمال خاشقجی به عنوان موازنه کننده تنش تهران - ریاض در خاورمیانه برای سال جاری میلادی عمل کرده است. هرچند که عربستان سعودی و شخص بن سلمان در ابتدا تصور می کرد با حمایت از دونالد ترامپ برای خروج از توافق هسته ای می تواند بستر را برای کاهش قدرت و نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه شکل دهد، اما در ادامه شاهد بودیم که مجموع تحولات داخلی در ساختار سیاسی عربستان سعودی و نیز مسائلی که در یکی دو ماه گذشته برای خود بن سلمان، ولیعهد سعودی شکل گرفت، سبب شد تا تمام برنامه ریزی های عربستان سعودی در تقابل با جمهوری اسلامی ایران عملاً بر باد رود. البته در آن سو هم یقیناً مسئله تحریمها و بازگشت فشارهای اقتصادی ایالات متحده آمریکا سبب شده تا موانعی جدی نیز بر سر راه جمهوری اسلامی ایران نیز پیدا شود. لذا در سایه این نکات احتمال دارد که تنش چند ساله در مناسبات تهران و ریاض، عملا بدون تغییر جدی در روزهای پایانی سال 2018 پا به سال 2019 خواهد بگذارد.
در راستای تحلیل شما یکی از اهرم های فشار عربستان سعودی بر ایران به شورای همکاری خلیج فارس بازمیگردد که اکنون ابهامات جدی در آینده شورا شکل گرفته است، به خصوص که اخیرا خبرهایی در خصوص خروج احتمالی قطر از این شورا نیز به گوش می رسد که در نشست یکشنبه سران شواری همکاری خلیج فارس در ریاض، نگرانی جدی در این خصوص به چشم امد. با این اوصاف برآورد شما از آینده شورای همکاری خلیج فارس در تداوم تنش با ایران چیست؟
چیزی که از سال ها پیش تا به اکنون قابل مشاهده است این است که شورای همکاری خلیجفارس دوران افول جدی خود را سپری میکند، به گونه ای که هر لحظه امکان دارد این شورا به مرز فروپاشی برسد؛ به خصوص که اکنون خبر های جدی در خصوص خروج احتمالی قطر نیز مطرح شده است. در همین نسشت یکشنبه سران شورای همکاری خلیج فارس در ریاض، عربستان برای اجلاس سیونهم سران شورای همکاری دعوتنامه رسمی برای امیر قطر ارسال کرده بود، اما دوحه در سطح وزیر مشاور در امور خارجه در این نشست حاضر شد؛ این واکنش قطر پیامی آشکار برای ریاض و متحدانش دارد. اما اکنون مشکل شورای همکاری خلیج فارس تنها به خروج احتمالی قطر باز نمیگردد، بلکه اکنون تنشهای جدی میان کویت و عربستان سعودی در خصوص برخی مناطق مرزی و همچنین منابع نفتی و گازی مشترک شکل گرفته است. مضافا این که اختلافات جدی میان ریاض و عمان در خصوص مناطق مرزی شکل گرفته است. به موازات این نکته حتی دایره تنشها به نزدیک ترین متحد عربستان یعنی امارات متحده عربی نیز رسیده است. در این خصوص برخی اخبار حکایت از شکل گیری برخی اختلافات و تنش ها میان ابوظبی و ریاض در مسئله جنگ یمن دارد. لذا در سایه وجود این اختلافات و تنش های جدی به نظر می رسد که اگر شورای همکاری خلیج فارس در آستانه فروپاشی قرار نگرفته باشد، حداقل این شورا اکنون در یک ناکارآمدی کامل در تضاد و دشمنی با جمهوری اسلامی ایران به عنوان هدف شکل گیری این شورا به سر میبرد. چنان که در سیونهمین نشست سران شورای همکاری خلیج فارس که روز یکشنبه در عربستان برگزار شد ما شاهد تناقضهای آشکاری در سیاست عربستان و متحدانش بودیم.
در سایه وجود این میزان از اختلافت آیا تشکیل ناتوی عربی هم به عنوان دیگر اهرم عربستان سعودی در تقابل با ایران کارآیی خواهد داشت؟
اگرچه که اساسا شورای همکاری خلیج فارس تفاوت های جدی با ناتوی عربی دارد، اما ناتوی عربی نیز نمیتواند اهرم فشار جدی برای عربستان سعودی به منظور تقابل با جمهوری اسلامی ایران داشته باشد اما یک نکته مهم در اینجا لازم به ذکر است که عربستان سعودی طی سال گذشته و سال جاری میلادی به احتمال سال آینده در تلاش است که کانون تلاشهای دیپلماتیک، نظامی و امنیتی خود را به برای تقابل با جمهوری اسلامی ایران از شورای همکاری خلیج فارس به سمت تشکیل ناتوی عربی ببرد.
به نظر می رسد که کانون تلاش ها برای شکل دهی به ناتوی عربی برای ورود ارتش مصر به این تشکیلات نظامی و امنیتی است. اما نکته اینجاست که بعد از دوران جمال عبدالناصر هرگاه مصر تمایل به پیوستن در یک سازمان، نهاد و یا شورایی را داشته است با مخالفت جدی در داخل مصر روبه رو بوده است. اکنون نیز مشکلات اجتماعی و سیاسی خود مصر به قدری زیاد است که دولت عبدالفتاح السیسی تمایل چندانی به پیوستن در ناتوی عربی را ندارد، اگرچه در چند رزمایش و مانور نظامی به نام تشکل واحد نظامی عربی نیز شرکت کرده است. اکنون مسئله مدیریت و رهبری این تشکیلات نظامی، میزان و حجم مشارکت هر کدام از کشورهای 6 گانه عربی در این تشکل و مهمتر از همه مسئله تعیین اهداف و برنامه ریزی در این خصوص جزء چالشهای جدی در مسیر تحقق ناتوی عربی است؛ به گونهای که اگر شما به ناتوی غربی نگاه کنید می بینید که ذات و بن مایه تشکیل ناتو به مبارزه با نفوذ و هژه مونی اتحاد جماهیر شوروی باز می گردد، در صورتی که این هدف هنوز برای ناتوی عربی تعریف نشده است. لذا اگر به صورت رسمی اعلام شود هدف تشکیل ناتوی عربی مبارزه با جمهوری اسلامی ایران است، همین مسئله باعث خواهد شد که بسیاری از کشورهای عربی حاضر به تقابل جدی با ایران نباشد و این هدف خود به مرگ ناتوی عربی بدل خواهد شد. از طرف دیگر اگر هدف تشکیل ناتوی عربی مبارزه با اسرائیل باشد، ما در عمل شاهد این هستیم که بسیاری از همین کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در همین سال 2018روابط بسیار نزدیکی با تل آویو پیدا کرده اند. اگر مسئله ناتوی عربی نیز مبارزه با داعش و تروریسم عنوان شود ما در عمل میبینیم که کانون و مهد تشکیل این گروه ها به خود عربستان سعودی و حمایت های مالی و تسلیحاتی برخی کشورها از این تروریست ها باز می گردد. اگر هم مسئله ناتوی عربی به حل مشکلات داخلی برخی کشورهای عربی تاکید دارد، اساساً ناتوی عربی هم مانند ناتو غربی هیچ گاه در مسائل داخلی هیچ کشوری از اعضای خود دخالت مستقیمی ندارد. لذا در سایه این نکات اساساً هدف اولیه برای شکلدهی ناتوی عربی در میان کشورهای عربی ترسیم نشده است، چه رسد به دیگر مشکلاتی که بر سر راه شکل دهی این نوع عربی وجود داردو هر چند که عربستان و برخی کشورهای عربی همراه به کمک کاخ سفید تلاش جدی برای ایجاد این ناتوی عربی دارند.
در سایه تلاش هایی که به آن اشاره داشتید و نیز برنامهریزی جدی دونالد ترامپ برای فشار اقتصادی بر ایران و نیز منزوی کردن تهران در منطقه خاورمیانه، دایره تنش ها میان ایران و عربستان سعودی برای سال آتی میلادی را چگونه ارزیابی می کنید. در صورت افزایش تنش ها شما وقوع تنش نظامی را تا چه اندازه جدی می دانید؟
اساسا مسئله افزایش تنش ها و وقوع جنگ نظامی را در سال 2019 را منتفی می دانم. اتفاقا در تقابل با این مسئله معتقدم اگر پرونده جنگ یمن در سال ۲۰۱۹ بسته شود، تنش میان عربستان سعودی و ایران کاهش چشمگیری پیدا خواهد کرد، به گونه ای که دو طرف می توانند تا اندازه ای این تنشها را کنترل و مدیریت کنند، هر چند که یقینا این تنش ها و بحران در روابط دو کشور باز هم ادامه خواهد داشت، مگر این که دو عامل و پارامتر به عنوان تشدید کننده و یا کاهش دهنده تنش تهران و ریاض در سال آتی میلادی تداوم نداشته باشد؛ اول به زنده بودن ملک سلمان باز می گردد. در این راستا اگر پادشاه سعودی هم چنان زنده بماند یقیقا بستر و فضا برای قدرتگیری مطلق محمد بن سلمان شکل نخواهد گرفت و ساختار قدرت سیاسی عربستان سعودی بدون تغییر در سال آتی میلادی نیز ادامه خواهد داشت. مسئله و پارمتر دوم به سرنوشت سیاسی دونالد ترامپ در ساختار حاکمه ایالات متحده باز میگردد. اگر دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا استیضاح نشود و یا به واسطه تبعات قتل جمال خاشقجی مناسبات رئیس جمهوری آمریکا و ولیعهد سعودی تحت الشعاع قرار نگیرد، این تنش ها احتمالا کمی جدی تر خواهد شد، اما دامنه آن به جنگ با ایران نخواهد رسید.
لذا این دو عامل از یک سو باعث افزایش تنش و از سوی دیگر باعث کاهش تنش میان عربستان سعودی و ایران خواهد شد. یعنی اگر در صورت مرگ ملک سلمان، ولیعهد سعودی به قدرت مطلق عربستان دست پیدا کند احتمال افزایش تنش با جمهوری اسلامی ایران برای سال آتی پررنگ تر خواهد شد. اما اگر در سوی دیگر دونالد ترامپ در سایه استیضاح و یا تبعات منفی قتل جمال خاشقجی مجبور به کاهش حمایت و محدود کردن مناسباتش با محمد بن سلمان شود، احتمال دارد به واسطه کاهش حمایت کاخ سفید از ریاض، قدرت سعودی ها در تنش با ایران کاهش پیدا کند.
نظر شما :